داستان فاینال فانتزی 8 تقدیم به دوستانم

GENE

کاربر سایت
May 12, 2007
2,982
نام
مهدی
با توجه به استقبال خوبی که شما عزیزان از داستان فاینال 10 که در همین انجمن گذاشتم داشتید این بار داستان فاینال 8 را برای شما مینویسم که در میان همه مجموعه های فاینال به عقیده بسیاری زیباترین داستان را دارد. البته به نظر من هیچکدام از بازی های فاینال از نظرداستان هیچ کم و کسری ندارند. VII VIII IX X X-2 XII
پیشاپیش از اشکالات احتمالی متن عذرخواهی میکنم.
300px-Final_Fantasy_VIII_Ball_Dance_FMV.jpg

پیش درآمد
و دوباره فرا میرسد زیباترین داستان های دنیا در قلب مجموعه ای افسانه ای با نام final fantasy .
انگاه که پسری شیر دل به نام توفان ( squall) برای یافتن بهترین خاطره زندگی اش Rinoaبه انتهای دنیا میرود. در نبرد با زمان ایا او موفق می شود؟
این شما و این داستان زیبای فاینال فانتزی VIII.



داستان بازی


سالهای بسیار دور:

  • Hyne یک خدای جادوگر بود که به عنوان منشا و پدر بشریت برگزیده شد. او بسیار قدرتمند بود و قسمتی از قدرت خود را در اختیاز زن هایی گذاشت که به انها Sorceress (ساحره) میگویند.برای هر ساحره ای این افتخار بود که او را به نام دختر Hyne صدا کنند. در طول زمان قدرت این ساحره ها به نسل های بشر منتقل شد و وقتی یکی از انها میمرد کس دیگری باید جای او را میگرفت ولی فقط تعداد معدودی از زنها توانایی و استعداد تبدیل شدن به ساحره را داشتند.
4000 سال پیش

  • تمدنی به نام centra بوجود امد. این تمدن دارای دو امپراتوری بزرگ شد. Dollet در غرب و Esthar در شرق.در غرب امپراتوری dollet تمرکزش را بیشتر روی پرورش نیروهایی ارتشی و نظامی قرار داد , در حالی که در شرق امپراتوری Esthar بیشتر به علم و دانش تکیه داشت.
80 سال پیش

  • پدیده ای وحشتناکی به نام Lunar cry (گریه مهتاب) روی داد. طی این پدیده هیولاهای عظیم اجثه و خطرناکی از سمت ماه به زمین حمله ور میشدند و تمدن centra را به شدت نابود کرده و از هم پاشیدند. انجا شدیدا خراب شد و گودال عظیمی در وسط سرزمین بوجود امد. پناهگاه متحرک centra (یک ساختمان غول پیکر که بوسیله نیروی جادو و مکانیزم های پیچیده علمی حرکت میکرد) بیشتر از همه اسیب دید در حالی که فقط دو قسمت از ان که دیگر ساکن بودند باقی مانده بود و هر دو در امپراتوری dollet بود.
  • مردم Esthar شروع به بازسازی شهر و جامعه خود کردند در حالی که امپراتوری dollet دوام نیاورد و به سه کشور (بیشتر شبیه شهر) به نامهای, Dollet Galbadia وTimber تقسیم شد.
19 سال پیش
  • دختری به نام Ellone در Winhill متولد شد. او قدرت عجیبی داشت . او بر زمان احاطه داشت و میتوانست حس اگاهی خود را در زمان به عقب بفرستد و از گذشته اگاهی پیدا کند و انرا تا حدی کنترل کند.
8ellone-s.jpg


18سال پیش

  • جنگی بین Esthar وGalbadia بوجود امد. ساحره ای به نام Adel در مقابل Galbadia ایستادگی کرد.
    8adel-b.jpg
  • ان جنگ بوسیله رییس جمهورشهر delling رهبری میشد.
    8vinzer1.jpg
  • Galbadia به خوبی از پس ان جنگ برامد و سپس به همسایه خود یعنی Esthar حمله کرد و همچنین به Timber و موفق شد Timber را تصرف کند. پدران دو پسر به نام های zone و watts که از سران تشکیلات مقاومتی به نام forest owls (جغد های جنگل) بودند بعد از سقوط Timber کشته شدند. خیلی زود یک گروه مقلد از ان تشکیلات بوجود امد بدون اینکه بتوانند حتی یک پیروزی را برای خود رقم بزنند. پس از چندی zone و watts به جای پدرانشان در گروه جغدهای جنگل منسوب شدند.
    8zone.jpg
    8watts.jpg
  • تعدادی از محققان و دانشمندان ناحیه که از این اعمال سران Galbadia دلسرد و ناامید شده بودند انجا را ترک کرده و شهری برای خود بنا کردند و لنجا را محل ارامش و صلح جویی قرار دادند. به ان شهر Fishermans Horizone (افق ماهیگیران) میگفتند.
  • Adel یک پایه کریستال عجیب پیدا کرد. سنگی از ماه که به نقطه خاصی از زمین واکنش نشان می داد ( ان نقطه در قلمرو Esthar ) بود و در واقع همان چیزی بود که رابطه زمین و ماه را کنترل کرده و باعث بوجود امدن پدیده Lunar cry (گریه مهتاب) شده بود. او دستور داد قلعه ای در اطراف ان بسازندو انجا را Lunatic Pandora ( معبد ماه زده) نامید. ان قلعه توانایی بوجود امدن این پدیده را در خود حبس کرد و لی ممکن بود هر لحظه اتقاق دیگری رخ دهد...
  • پرفسور دیوانه ای به نام دکتر Odin شروع به انجام ازمایشاتی بر روی نیروهای جادویی کرد که به انها Guardian Forces ( GF ) میگفت.او کشف کرد که این نیروها میتوانند با مغز انسان رابطه برقرار کرده و در این صورت انسان میتواند انها را تحت کنترل خود گرفته و از انها استفاده کند. او همچنین قدرت ساحره ها را نیز مورد مطالعه قرار داد و وسیله ای جواهر مانند با علامت انحصاری odin بوجود اورد که میتوانست ان نیروها را خنثی کند.
  • سه سرباز به نامهای Laguna , Kiros و ward از یک ماموریت به شهر Deling بازگشتند.
8-laguna-c.jpg
8-kiros-c.jpg
8-ward-c.jpg
  • انها به مشروب خانه ای در هتل گالبادیا رفتند. جایی که Laguna با یک زن پیانیست (پیانو نواز) به نام Julia اشنا شد.جولیا او را به خانه اش دعوت کرد در ان شب Laguna که زیاده روی کرده بود با جولیا بسیار صحبت کرد و در مورد ارزویش یعنی ژورنالیست( روزنامه نگار) شدن برای او صحبت کرد و جولیا نیز گفت که همیشه ارزو داشته که یک پیانیست حرفه ای شود ولی تا حالا نتوانسته اهنگ خوبی از اب در اورد.
    8julia.jpg
  • پس از مدتی جولیا به یاد Laguna اهنگ زیبایی به نام eyes on me را تنظیم کرد . جولیا سرانجام با ژنرال caraway از گالبادیا ازدواج کرد.
8caraway.jpg
  • جولیا دختری به نام Rinoa به دنیا اورد.
8-rinoa-s.jpg
8-rinoa-c.jpg
  • لاگونا, Kiros و ward برای کشیک دادن و کشت به محل گودال عظیم فرستاده شدند. انها راهشان را گم کردند و بوسیله سربازان Esthar در لبه پرتگاهی محاصره شدند. انها راه فراری نداشتند و نمیخواستند که دستگیر شوند بنابراین تنها چاره شان پریدن از صخره پشت سرشان بود و این کار را کردند. لاگونا اسیب زیادی ندید ولی Kiros و ward به شدت صدمه دیدند. Ward صدایش را برای همیشه از دست داد.
17 سال پیش

  • Adel به سربازان Esthar دستور داد هر کسی را که ممکن است شایستگی جانشینی بعد از خود را داشته باشد را پیداکنند و از او محافظت کنند.دختران زیادی داوطلب جانشینی او شدند و بالاخره Ellone از winhill انتخاب شد. Ellone علاقه ای به جانشینی او نداشت و لی سربازان که دستور داشتند او را به زور با خود بردند و پدر و مادرش را کشتند. در واقع او به اسارت سربازان در امد. زنی به نام Raine او را بزرگ کرد.
  • Ward بری خود در زندان سیاسی ناحیه کاری به عنوان سرایدار دست و پا کرد. Kiros سرگردان و بیکار شده بود. لاگونا به شهر کوچکی از گالبادیا که قبلا توسط Esthar مورد خمله قرار گرفته بود ( winhill ) رفت. او در انجا با Raine اشنا شد. کارش این بود که هیولاهای اطراف ان ناحیه را که گاه و بیگاه مشکلاتی به بار میاوردند را نابود کند. او پش از مدتی در عشق Raine گرفتار شد و عاقبت با او ازدواج کرد.
    8raine-s.jpg
  • Kiros وقتی از انجا میگذشت لاگونا را دید و برای مدتی پیش او ماند تا به او کمک کند.یک روز لاگونا بالاخره به دنبال ارزوی خودش راهی سفر شد تا در روزنامه Timber maniacs استخدام شود.
  • او خیلی زود به winhill برگشت. وقتی او در مورد دستگیر شدن Ellone برای جانشینی Adel شنید برای نجات او از دست سربازان راهی Esthar شد. اما داستان به این سادگی نبود. لاگونا و Kiros بسیار تنگدست و فقیر شده بودند و برای همین یک کار نیمه وقت در یک استدیوی فیلم سازی به عنوان بازیگران نقش مکمل دست و پا کردند.( در دره Timber ). متاسفانه یک روز انها در طول فیلم برداری بوسیله یک هیولای واقعی مورد حمله قرار گرفتند.
  • در راه رفتن به Esthar لاگونا از دره ای به پایین پرت شد و قبیله Shumi او را پیدا کردند و بعد از حدود شش ماه پرستاری او سلامتی اش را باز یافت. در طول این مدت او تاثیر زیادی روی افراد ان قبیله ( Moomba ها ) گذاشت و سعی کرد تا زبان خودشان را به انها بیاموزد.( انها فقط موفق شدند اسم لاگونا را یاد بگیرند).
  • در حالی که لاگونا دنبال Ellone میگشت همسرش Raine پسری به دنیا اورد و نام او را Squall گذاشت.
8-squall-s.gif
8-squall-c2.jpg
  • لاگونا در راه به Lunatic Pandora که حالا مثل ازمایشگاه بزرگ ومجهزی شده بود رسید جایی که او دستگیر شد و مجبور شد تا در ازمایشگاه دکتر Odin عملگی کند.در انجا او تعدادی از moomba ها را نیز دید. Kiros و ward دوستان صمیمی لاگونا پس از مطلع شدن از مکان او توانستند او را نجات دهند. انها با زور دکتر Odin را مجبور کردند که مخفیگاه Ellone را به انها نشان دهد و بالاخره توانستند او را پیدا کنند. قبل از اینکه بتوانند از انجا خارج شوند دکتر الگوی مغزی Ellone را در کامپیوتر خود وارد کرد و موفق شد دستگاهی اورد که میتوانست قدرت های Ellone بر روی زمان را شبیه سازی کند . او نام ان ماشین را Ellone junction machine گذاشت.
  • لاگونا به یک گروه از شورشیان پیوست که قصدشان سرکوب Adel بود و برای این کار نقشه ای اساسی طرح کردند.چون نمی توانستند از نظر فیزیکی به او ضربه بزنند برای او تله ای گذاشتند و او را در یک اتاقک کوچک گیر انداختند و سپس او را به هوا پرتاب کردند که برای همیشه تحت نظارت سازمان فضایی Esthar باشد. ان محقظه حالتی داشت که همیشه از خود امواج رادیویی ساطع میکرد و میتوانستند انرا زیر نظر بگیرند.به عنوان قسمتی از نقشه انها پایه کریستال را نبز از مکانش به دریا انداختند تا برای همیشه از پدیده Lunar cry جلوگیری کنند.
  • لاگونا به عنوان رییس جمهور Esthar برگزیده شد و تصمیم گرفت تا ان شهر را به استقلال برساند و سلطه بیگانگان را از ان بردارد. او معتقد بود جهان بیرون هنوز ظرفیت دانش و علم انها را ندارد. Kiros و ward نیز به عنوان دستیارانش انتخاب شدند.
  • لاگونا Ellone را پیش همسر خود به winhill فرستاد. Raine پس از مدتی به علت بیماری نا مشخصی در گذشت و Ellone و Squall که جایی برای رفتن نداشتند به یتیم خانه یک زن و شوهر به نامهای Eda و Cid carmer فرستاده شدند.
8-cid-a.jpg

8-edea-s.jpg


13 سال پیش
  • ساحره ای به نام Ultimeca از اینده ای دور با فشرده کردن زمان (بعداً خواهیم دید) به این زمان رسید و ظاهرا هلاک شد. او به دنبال Edea به انجا امده بود.
8ultimecia-s.jpg
  • cid و همسرش که به قدرت های شیطانی او پی برده بودند تصمیم گرفتند که یک اکادمی نظامی تاسیس کنند که در ان دانش اموزان در تمارین خود با قدرت های جادویی ساحره ها بجنگند. انها ان اکادمی را Garden و اساتید انجا را SeeD نامیدند. cid به خاطر انجام این عمل جسورانه سرمایه ای را از یک فرد شبه مافیایی به نام NORG از اهالی قبیله Shumi به عنوان پاداش دریافت کرد. سه اکادمی ساخته شد وشروع به کار کردند. Balamb و Terabia وGalbadia که از این سه دوتای انها یعنی Balamb و Galbadia بر فراز پناهگاه قدیمی Centra ساخته شدند.( اکادمی بالامب مانند پناهگاه قدیمی Centra ساخته شده بود و توانایی حرکت و جابجایی را داشت. گرچه به طرز عذاب اوری کند بود ولی میتوانست در اب هم وارد شود. )
sony-psx-final-fantasy-viii-screenshot.jpg
  • NORG خود را به عنوان رهبر تمام اکادمی ها منسوب کرد و در پایین تریت طبقه بالامب ساکن شد. نوکران و خادمان او نیز در بیرون اکادمی Cid را زیر نظر داشتند تا کارها طبق میل او انجام شود.
8norg-b.jpg
  • تمام بچه هایی که در یتیم خانه ها بودند به عنوان اعضائ جدید به اکادمی ها فرستاده شدند. Squall , Seifer , Zell و Quistis به اکادمی بالامب رفتند جایی که حالا Cid به عنوان مسئول انجا انتخاب شده بود.
8-squall-s.gif
8seifer-s.jpg
8-zell-s.jpg
8-quistis-s.jpg
  • Selphie به اکادمی ترابیا و Irvine به گالبادیا فرستاده شدند.
8-selphie-s.jpg
8-irvine-s.jpg
  • Edea یک تشکیلات کوچک را زیر نظر SeeD ولی به رهبری خودش به نام White SeeD (سید سفید) بوجود اورد. او از تواناییهای Ellone در کنترل زمان اگاه شد و به گروهش دستور داد که تا با تمتم وجود از او محافظت کنند. انها یک کشتی به عنوان هدیه از گروه SeeD دریافت کردند و برای خود مستقل شدند.
whiteseedship8-2.jpg
  • جولیا( مادر Rinoa) در یک تصادف رانندگی کشته شد.
زمان حال

  • و اما Ultimeca که در واقع یک فناناپذیر بود توانست حس اگاهی خود را در روی زمان حال متمرکز کند و سر انجام اتفاقی که نباید میافتاد , افتاد و او موفق شد Edea را تسخیر کرده و در کنترل خود بگیرد. هدف او این بود که تمام زمان را در یک نقطه فشرده کند, جایی که فقط خودش میتوانست زنده بماند. در این حال اکادمی دیگر کم و بیش مکانی برای تمرین فرادی شده بود که هدف اصلی شان را فراموش کرده بودند(احتمالا به خاطر نگرانی های مالی). Cid که از دست همسرش به ستوه امده بود اماده مقابله با او شد و تصمیم گرفت او را نابود کند ولی این کارش را به امید اینکه Edea بتواند بر اراده ساحره ای که در او نفوذ کرده غلبه کند, به تعویق انداخت.
  • Edea قصد داشت تا گالبادیا را تحت تصرف خود بگیرد و برای همین سعی میکرد برای Vinzer delling رییس جمهور گالبادیا خودشیرینی کرده و او را تحت تاثیر قرار دهد. رییس جمهور تصمیم گرفت تا روابط دوستانه اش با Edea را توسط یک دیش ماهواره ای منتشر کند. کاری که در 18 سال اخیر کسی نکرده بود. به هر حال تنها فرستنده_گیرنده رادیوئی در شهر Dollet بود. او به ارتش دستور داد انرا به زور هم شده تصاحب کنند و فرستنده اش را تعمیر کنند.
  • Riona از دست پدرش ( caraway ) فرار کرد و به تیمبر رفت جایی که او نیز وارد گروه جغد های جنگل شد. یکی از معدود تشکیلاتی که هدفشان به استقلال رسانده کالبادیا بود.
  • مشخص شد که استفاده زیاد از GF ها (نیروهای محافظ که توسط دکتر Odin کشف شدند) اثرات مخربی روی ذهن انسان میگذارد.طولی نکشید که Squall و تمام کسانی که در اکادمی های بالامب و ترابیا بودند دوران بچگی خود را در یتیم خانه به کلی از یاد بردند.
  • Selphie از اکادمی ترابیا به بالامب منتقل شد.
  • Ellone نیز پس از چندی به دلایل نامشخصی به اکادمی بالامب فرستاده شد.
  • در اکادمی بالامب همه دانش اموزان سعی داشتند جایگاه خود را تثبیت کرده و بیشتر مورد توجه SeeD قرار بگیرند. در این میان Seifer به عنوان یک دانش اموز عجول, بی پروا و غیر قابل پیش بینی شناخته میشد.( در اینده میبینیم که Seifer شخصیتی خاکستری دارد. نه خوب و نه بد). او تا حالا دو بار از قوانین میدان مبارزه سرپیچی کرده بود و به دستورات درست عمل نمیکرد و این به اندازه کافی عجیب بود که او را به عنوان رییس کمیته انضباطی منسوب کردند.دو دوستش Fujin و Raijin نیز به عنوان دستیار او به او کمک میکردند.
8fujin-b.jpg
8raijin-b.jpg
  • Squall (جوان ترین بچه یتیم خانه) که Seifer را به چشم رقیب ( و دوست) نگاه میکرد در مبارزه ای که با او داشت ثابت کرد که پسری خودخواه و خشن و با مهارت های بالای شمشیر زنی است.(شمشیر او به Ganblade مشهور بود که دسته اش مانند تفنگ بود ولی به جای لوله تیغه تیزی داشت).
20030605_gunblade.jpg
  • Quistis به طرز خارق العاده ای در سن 17 سالگی جزء سران SeeD قرار گرفت و حدود یک سال بعد به عنوان استاد و معلم شروع به کار کرد.
  • Squall و Seifer که هر دو دانش اموزان Quistis بودند طی رقابت با اسلحه های واقعی که با هم داشتند به یکدیگر اسیب رساندند. روی صورت هر دوی انها اثر زخمی بوجود امد.
8-squall-c.jpg
8-seifer-c.jpg
  • قرار بود روز بعد Squall در یکی از ماموریت های واقعی گروه SeeD شرکت کند. قبل از ان او به غار اتش رفت و هیولای Ifrit را که در انجا ساکن بود بدست اورد که در این راه Quistis نیز به او کمک کرد و در زمان مقرر به اکادمی برگشتند.
    ifrit8-b.jpg
  • روز بعد فرا رسید. XU یکی از افراد بالا رتبه SeeD به Squall ماموریتی داد. شهر Dollet در محاصره ارتش گالبادیا است و SeeD وظیفه داشت که انها را متوقف کند. کاپیتان تیمی که Squall وZell در ان بودند Seifer بود و با اینکه Squall از موقعیتش راضی نبود همان کاری را که از او انتظار میرفت انجام داد و به درستی دستورات کاپیتانش را اجرا میکرد. انا به کناره شهر رفتند جایی که میبایست از راه دریا عازم ماموریت میشدند.
  • تیم دستور داشت که نیروهای مقاومت دشمن را از سر راه برداشته و سپس در میدان اصلی منتظر بمانند. انها این کار را به خوبی انجام دادند و لی Seifer که طبق معمول بی حوصله و عجول بود به دستورات گوش نکرد و به سمت جلو به راهش ادامه داد . Squall و Zell هم به دنبال او رفتند( بالاخره او رهبرشان بود).انها به یک پل ارتباطی اصلی رسیدند که در اینجا Seifer به تنهایی پیش رفت. در این هنگام Selphie با پیغامی مبنی بر اینکه در 30 دقیقه بلافاصله عقب نشینی کنند به انها رسید و لی کمی دور شده بود و Seifer رفته بود. انها به دنبال او رفتند و در راه با دو تن از افراد ارتش گالبادیا به نام Major biggs و wedge که مسئول فعال کردن پل ارتباطی بود روبرو شدند ولی موفق به متوقف کردن انها نشدند.
8biggs-b.jpg
8wedge-b.jpg
  • Biggs بوسیله یک ربات عظیم به نام X_ATM092 به گروه SeeD حمله کرد. انها به سمت خیابانهای Dollet فرار کردند و به ساحل رسیدند و سوار کشتی شدند. Quistis با استفاده از یک تفنگ بزرگ چند صد تیر به ان ربات شلیک کرد تا توانست خودشان را از شرشخلاص کند.
x-atm092.jpg
  • Biggs و Wedge به علت این بی کفایتی تنزل درجه پیدا کردند.
  • Squall , Zell , Selphie و دانش اموزی به نام Nida
    8nida.jpg
    تنها دانش اموزانی بودند که توانستند از این ماموریت SeeD سربلند بیرون بیایند و Seifer هنوز به خاطر سرپیچی از دستورات سریال شکست های خودش را ادامه میداد. Selphie از Squall خواست تا به کمیته فستیوال (جشن) ملحق شود. ولی او زیاد تمایلی به این کار نداشت. ان شب قرار بود جشن بزرگی در اکادمی برپا شود.
  • Riona به اکادمی بالامب امد تا از Cid تقاضا کند که به گروهشان (جغد های جنگل) کمک کند. Cid از این پیشنهاد خوشش امد و قبول کرد . در انجا Squall و Rinoa همدیگر را دیدند و Squall با وجود اینکه نه علاقه ای به رقص داشت و نه حتی انرا بلد بود ان شب با Rinoa یک رقص زیبا و به یاد ماندنی را اجرا کرد و در اینجا بود که ریشه های محبت و عشق به Rinoa کم کم در قلبش تنیدن گرفت. Quistis در ان هنگام نزدیک Squall شد و از او خواست تا به محل انجام تمرینات بیاید.
  • در انجا او به Squall پروانه تدریس خود را که باطل شده بود نشان داد که گمان میرفت علت اصلی ان مخالفت با Seifer و تنبیه او باشد و او حالا دیگر یک عضو معمولی SeeD است نه معلمی که همه احترامش را حفظ میکردند. Squall طوری رفتار میکرد که انگار مسئاله مهمی است ولی در واقع اصلا نمی شنوید (یا متوجه نبود) که او چه میگوید. به هر حال انجا را ترک کردند و در راه خروج Ellone را دیدند که توسط چندین هیولا که در مرکز اکادمی برای امتحانات دانش اموزان نگهداری میشد مورد حمله قرار گرفته. و به سرعت به کمک او شتافتند.( Squall به خاطر از بین رفتن حافظه کودکی اش او را به خاطر نیاورد). بعد از این جنگ Ellone توسط بادیگارد های گروه White SeeD از انجا برده شد.
  • ماموریت بعدی SeeD فرا رسید. در مقابل کمک خواهی Rinoa از Cid , یک گروه سه نفره متشکل از Squall و Zell وSelphie برای کمک به او به Timber فرستاده شدند. قبل از اعزام Cid به انها یک فانوس جادویی میدهد که استفاده از ان اعث بوجود امدن جنگی با هیولای Diablo میشود که نابود کردن او راه بدست اوردنش است.
diablos8-b.jpg
  • در راه تیمبر ناگهان انها در یک حالت عجیب بی حسی و کما فرو رفتند که علت ان قدرت های Ellone بود (خودشان نمیدانستند). Ellone قادر بود ذهن افراد را به گذشته ببرد. او Squall و دو دوستش را در عالم بی حسی در چشمان Laguna , Kiros و Ward قرار داد و میتوانستند وقایع گذشته انها را ببینند.( منظره ارتباط با جولیا در مهمان خانه گالبادیا). پس از مدتی انها گیج و مبهم ار خواب برخاسته و به راهشان به سوی تیمبر ادامه دادند و به Rinoa ملحق شدند.
  • انها طی یک عملیات جسورانه رییس جمهور گالبادیا را که بوسیله قطار به Delling میرفت ربودند. انها با حالتی استادانه یک رییس جمهور قلابی را با صدای ضبط شده و لباس مخصوص به جای او قرار دادند.
fakepresident.jpg
  • رییس جمهور واقعی در تیمبر در امان بود. در واقع او را به انجا بردند تا اطلاعیه ای مبنی بر تعمیر سیستم ارتباطی_ رادیویی شهر Dollet که اخیرا انجام شده بود منتشر کند.
  • رییس جمهور این کار را انجام داد. Seifer که چندی پیش خودش از اکادمی فرار کرده بود انجا بود و به رییس جمهور حمله کرد. Quistis به انجا امده بود تا به اعضاء گروه بگوید که او را متوقف کنند. وقتی گروه به انها رسیدند Zell که اشتباها فکر میکرد Seifer هنوز عضو SeeD است نگذاشت به او حمله کنند و در این فرصت هم رییس جمهور و هم Seifer فرار کردند. Seifer در راه با Edea برخورد کرد و با پیشنهاد او مبنی بر کار کردن برای او به عنوان یک شوالیه روبرو شد.( Seifer همیشه ارزو داشت یک شوالیه قدرتمند و خشن باشد).
  • Cid دیگر تصمیم خود را گرفته بود و طی مشورت با NORG نامه ای به martin (رهبر اکادمی گالبادیا) نوشت تا برای او جزییات نقشه قتل Edea را شرح دهد.
8martine.jpg
  • خبر به ژنرال Caraway (پدر Rinoa ) هم رسید. نقشه این بود که یک تک تیرانداز ماهر از اکادمی کالبادیا برای اینکار گماشته شود ولی مارتین پس از خواندن نامه تصمیم گرفت تا با اکادمی بالامب مذاکره کرده و اینکار را به خودشان واگذار کند( میخواست نقشه شکست بخورد).
  • Squall و دوستانش در جنگل مورد تعقیب بودند. تنها به قسمت شرقی اکادمی گالبادیا فرار کردند.در انجا انها درباره در یک حالت بی حسی فرو رفته و یکی دیگر از رویاهای لاکونا را دیدند( جایی که او برای کشیک دادن به خرابه های نزدیک گودال بزرگ رفته بود). در نفر از دوستان Rinoa به نام Zone و Watts هم با انها فرار کرده بودند. انها بعدا بوسیله کشتی White SeeD جمع اوری شدند که به عنوان خدمه در ان کار کنند.
  • Quistis و مارتین یکدیگر را ملاقات کردند و مارتین به اتاق پذیرایی برده شد. در راه انها Fujin و Raijin را دیدند که بوسیله Cid برای رساندن همان خبر قتل Edea به انجا امده بودند. انها دنبال Seifer میگشتند.
  • Irvine یکی از تیر اندازان ماهر گالبادیا به Squall و گروهش ملحق شد. انها با قطاری به سمت Delling رفته و میخواستند به عمارت ژنرال Caraway وارد شوند ولی سربازان اجازه ندادند و انها را به ازمایشی برای امادگی در برابر Edea فرستادند. انها میبایست به قلعه قدیمی یک امپراتور ناشناخته میرفتند و در مورد اخرین گروه SeeD که به انجا رفته بود اطلاعاتی جمع میکردند. در انجا انها با هیولاهای دوگانه Minotaur و Sacred روبرو شدند و وقتی انها را شکست دادند اندو نیز به گروه پیوستند.
sacred.jpg
minotaur.jpg
  • انها به شهر برگشته و پیش ژنرال Caraway رفتند. ژنرال با اینکه با طرح کلی موافق بود ولی دخترش Rinoa را از شرکت در این ماموریت غدغن کرد. او جزییات را برای پنج نفر دیگر شرح داد. به افتخار Edea در ان شب مراسم بزرگ و با شکوهی برقرار بود. Squall و Irvine به عنوان تفنگدار بر روی پشت بام کاخ رییس جمهوری که مشرف به محل برگزاری مراسم بود رفتند. سه نفر دیگر ( Quistis , Zell و selphie ) نیز به سمت دروازه ورودی رفتند تا Edea را وقتی به سمت جمعیت میرود در داخل محوطه گیر انداخته و دوستانشان از روی پشت بام حسابش را برسند. وقتی او را گیر انداختند Irvine به او شلیک کرد اما نتوانست او را بزند در حالی که Squall نیز به او کمک میکرد. به هر حال در این تلاششان موفق نشدند و انجا بسیار شلوغ شد و گروه اجبارا به عمارت Caraway برگشتند.
  • در انجا Rinoa پیشنهاد کرد تا از طرح دکتر Odin ( جواهری که باعث از بین رفتن قدرت ساحره ها میشد) استفاده کنند ولی در واقع هیچ کس با او موافق نبود و Quistis او را مسخره کرد.( در واقع به طرح دکتر Odin اطمینان نداشتند). Rinoa تصمیم گرفت که خودش این کار را به انجام برساند و برای همین منظور در یک فرصت مناسب ار عمارت بیرون رفت. Quistis که فهمید او چه قصدی دارد از حرف هایش پشیمان شد و به همراه Zell و Selphie تصمیم گرفتند به دنبال او بروند اما بوسیله یک مکانیسم احمقانه که Caraway برای گیر انداختن Rinoa قرار داده بود در اتاقی گیر افتادند.
  • Rinoa با یک اسلحه نه چندان قوی به مبارزه با یک ساحره قدرتمند رفت و همانطور که پیش بینی میشد نتوانست او را شکست دهد. Edea با یک جادوی قوی به او حمله کرد و او را به کناری پرتاب کرد. Rinoa گیج و بی حس گوشه ای افتاده بود مثل این بود که به شدت سردش شده است و چشمانش دیگر به درستی جایی را نمیدید و مرگ را همانند شبحی در چند قدمی خود حس میکرد. او صدای مبهم Edea را میشنید که فریاد میزد فرمانروایی و امپراتوری وحشت درحال شکل گیری است و به زودی همه جا زیر سلطه او خواهد بود. Edea هم چنین اقرار کرد که رییس جمهور را با دست پنجه مانند خود به قتل رسانده. Edea دو سنگ با طلسم اژدها داشت که با نیروی خود به انها جان داد و انها را در مقابل Rinoa قرار داد تا به او حمله کنند. در این هنکام Squall و Irvine خود را به سرعت به طبقه فوقانی پناهگاه رییس جمهور رساندند و او را نجات دادند و سپس به طرف پشت بام رفتند.
  • Quistis و بقیه گروه برای اینکه Edea را غافلگیر کنند از یک راهرو مخفی که به شبکه فاضلاب متصل بود به انجا رفتند و توانستند یک بار دیگر با بستن دروازه Edea را گیر بیندازند. در این هنگام Irvine که وضعیت Rinoa را دیده بود انقدر ترسیده بود که توانایی شلیک به Edea را نداشت و Squall با تلاش زیاد او را متقاعد کرد تا به او تیر اندازی کند. او اینبار با دقت نشانه گرفت و به Edea شلیک کرد ولی گلوله توسط Edea منحرف شد.( یاد اور منحرف شدن گلوله ها در بازی MGS2 بوسیله Fortune ). در این هنگام Squall که چاره ای دیگر به ذهنش نمیرسید از پشت بام به داخل خیابان پرید, سوار یک ماشین شد, انرا به شدت به دروازه کوبید, به داخل رفت و خودش با Edea روبرو شد. در این هنگام Seifer که حالا در پشتیبانی Edea بود به او حمله کرد.
car8b.jpg
  • Squall توانست Seifer را شکست دهد و در این هنگام Irvine و Rinoa نیز رسیدند تا به او کمک کنند. Edea بوسیله جادوی Bizara ( جادوی یخ ) به Squall حمله کرد و تمتم قدرت و توانایی Squall را از بین بردو و او روی زمین افتاد. Seifer او را به همراه بقیه ( Quistis , Selphie , Zell و Rinoa ) به زندان انداخت تا از انها باز جویی کنند. در حالت بی هوشی Squall دوباره یکی از رویاهای لاگونا را دید ( این بار در Winhill ) . Zell نیز در عالم خواب Ward را دید که سرایدار یک زندان شده بود و وقتی به هوش امد از شباهت بین ان زندان و سلولی که در ان حبس بود تعجب کرد.
  • با مرگ رییس جمهور, Edea دیگر به راحتی توانست کنترل گالبادیا را در دست بگیرد. اولین تصمیم او این بود که تمام اکادمی ها را موشک باران کند زیرا SeeD را از دشمنان درجه یک خود میدانست او حتی به Seifer که در واقع محافظ خودش بود نیز توجهی نداشت و او را به عنوان دلیل مناسبی برای از بین بردن اکادمی ها قرار داد و حمله Seifer به رییس جمهور را بهانه کرد تا بگوید که اعضاء SeeD افرادی خشن و وحشی هستند. بالاخره موشک ها به سمت بالامب و تیمبر نشانه گیری شدند.
  • Irvine تنها کسی بود که توانسته بود از دست Seifer فرار کند و به سرعت به سمت عمارت ژنرال رفت. Caraway پس از شنیدن جریاناتی که اتفاق افتاده بود او را اجیر کرد تا Rinoa ( فقط Rinoa ) را از زندان نجات دهد. او به زحمت خود را به Rinoa رساند و وقتی او در مورد این نقشه اطلاع پیدا کرد حاضر نشد دوستانش را رها کند و Irvine را مجبور کرد که برگردد.
  • Moomba ها نیز در ان زندان به عنوان کارگر مجبور بودند شب و روز کار کنند. یکی از انها بطور پنهانی به سلولی که Zell , Selphie . Quistis در ان بودند غذا میبرد. سربازهایی که در سلولها گشت میزدند بالاخره او را در حال انجام اینکار دیدند و او را به داخل سلول هل داده و زیر باد مشت و لگد گرفتند. Zell که این فرصت را مناسب میدید به سربازان حمله کرد و انها را به شدت کتک زد. سربازان به سرعت از زندان فرار کردند و Zell نیز تصمیم گرفت تا اتاق سربازان را برای پیدا کردن لباسها و اسلحه هایشان بگردد. سربازان خبر را به ستوان Biggs وسرباز Wedge (تنزل درجه) رساندند و انها به سلول امدند تا به زندانیان درس درست و حسابی بدهند ولی پس از رسیدن با جنگجویان کاملا مسلح روبرو شدند.
  • در بخش دیگر زندان Seifer به شدت Squall را شکنجه میداد تا هدف واقعی SeeD را بفهمد.( او فکر میکرد چون Squall از دانش اموزان موفق اکادمی است پس همه اطلاعات را نیز دارد.) گرچه Squall بی دلیل شکنجه میشد, زیرا او چیزی از اهداف پشت پرده SeeD نمیدانست.
  • Squall بوسیله Zell و بقیه گروه که سلاح هایشان را دوباره بدست اوردن بودند و Moomba ها نجات داده شد. Squall وقتی دید تنها کلمه ای Moomba ها میتوانند بگویند laguna است خیلی متعجب شد.
  • همه تصمیم گرفتند تا از ان زندان رعب اور خلاص شوند. چون ساختمان خیلی پیچیده بود Squall به یک سمت . بقیه نیز از راه دیگری به دنبال خروجی زندان رفتند. Zell و بقیه به را ه بن بستی برخوردند که بوسیله ریزش شن و سنگ مسدود شده بود. Irvine در راه برگشت پشیمان شد و تصمیم گرفت که برگردد و انها را از دست نگهبانان نجات دهد ( به خاطر Rinoa ). او به طبفه پایین زندان رفت و در انجا توانست Zell و بقیه را پیدا کند. در حالی که زندان در حال ریزش بود Squall نیز راه خروجی را پیدا کرد و در یک لحظه دست خور را به الوار هایی که انجا بود گرفت (قبلاً پل بود) و بقیه نیز به او ملحق شدند. انها یک درشکه از محوطه زندان دزدیدند و به سرعت از انجا دور شدند.
  • دسته اول موشک ها یی که Edea سازمان دهی کرده بود به سمت اکادمی تابیا شلیک شدند و بنقدر قدرتمند بودند که انجا را به شدت ویران کردند. Squall و گروهش برای متوقف کردن دسته دوم موشکها که به سمت بالامب نشانه گیری شده بود تصمیم گرفتند از هم جدا شده و Selphie به سمت محل استقرار موشک اندازها برود تا انها را از کار بیندازد. Squall نیز توسط یک ماشین خود را به بالامب رساند تا اکادمی را از خطری که پیش روست مطلع کند.
  • Selphie و بقیه تعدادی یونیفورم در همان درشکه ای که از زندان دزدیده بودند پیدا کردند که در واقع این لباسها همان یونیفورم اعضاء پایگاه موشکی بود.( که برای ورود به انجا به صورت یک کارت شناسایی عمل میکرد). انها به سرعت وارد تاسیسات شده و به اتاق کنترل رفتند تا موشک را از پرتاب شدن بازداردند ولی نتوانستند انرا غیر فعال کنند. Quistis توانست به سیستم کامپیوتری موشک وارد شود و یک نسبت خطا را در سیستم وارد کرد تا محل فرود موشک را تغییر دهد و پس از نابود کردن چند سرباز به مرکز اصلی رفته و سیستم Self destruction ( نابودی خودکار) را به کار انداختند ولی چون از نتیجه کارشان مطمئن نبودند به سرعت به سمت اکادمی بالامب رفتند.اعضائ اکادمی قبل از اینکه بتوانند فرار کنند توسطیک ربات عظیم که Edea فرستاده بود مورد حمله قرار گرفتند. ان ربات راه انها را سد کرده بود و اجازه نمیداد از انجا فرار کنند. وقتی تعداد زیادی به او حمله کردند کنترلش را از دست داد و به حالت دیوانه واری درامد و به سمت اقیانوس عقب نشینی کرد.
  • Squall به داخل ساختمان اصلی رفت . همه جا اشفته و در هم و برهم بود.NORG که حالا همه سرمایه و یاران خود را از دست رفته میدید به دنبال Cid میگشت تا قبل از اینکه Edea انجا را نابود کند او را به Edea تحویل دهد . Cid در دفترش پنهان شده بود. Squall توانستXU را پیدا کرده و ماجرای موشک ها را توضیح دهد و سپس به دفتر Cid رفتند.Cid به Squall گفت که این اکادمی مانند پناهگاه قدیمی Centra امکانات ویژه ای از جمله توانایی حرکت کردن دارد او کلید اتاق اصلی را به او داد و Squall خود را به انجا رساند و با فعال کردن سیستم ان, اکادمی به ارامی شروع به حرکت کرد و موشک ها به ان برخورد نکردند.( فقط یک موشک در نزدیکی ان به زمین خورد و کمی خسارت وارد کرد).
  • Squall به بخش B1 رفت جایی که NORG انجا بود و به خاطر این کار Squall او را سرزنش کرد. او از اینکه نتوانسته بود Cid را پیدا کند بسیار عصبانی بود و به Squall حمله کرد. Squall مجبور شد با او مقابله کند و دراین درگیری NORG کشته شد.( بعد ها که خبر اعمال وقیحانه NORG به گوش همه رسید تعدادی از اهالی قبیله Shumi برای عذر خواهی به بالامب رفتند.).
  • Squall با Cid ملاقاتی داشت و Cid بالاخره هدف واقعی گرده SeeD را که از بین بردن تمام ساحره ها بود به او گفت. کشتی White SeeD به اطراف ساحل امده بود. Squall و بقیه به کشتی حمله کرده و توانستند Ellone را که توسط انها ربوده شده بود به اکادمی برگردانند. Squall گیج و مبهوت شده بود و انتظار داشت تا در مورد رویاهایی که میبیند جواب قانع کننده ای پیدا کند ولی Ellone فقط این واقعیت را گفت که انها در گذشته بوده اند و خودش سعی میکرده انرا تغییر دهد.
  • کشتی White SeeD در راه برگشت توسط یکی از کشتی های گالبادیا مورد حمله قرار گرفت. یک گروه اعزامی از Esthar به دستور لاگونا به اکادمی امدند و Ellone با انها به Esthar رفت .
  • اکادمی بالامب بعد از فعال شدن به دست Squall به سمت اقیانوس رفت. در انجا کنترلش به هم خورده و به سمت Fisherman horizone حرکت کرد و در انجا با ساختمانهای اصراف اسکله برخورد کرد.شهردار انجا Dobe که مردی صلح جو بود به هیچ وجه از امدن گروه SeeD به انجا راضی نبود . او از جنگ متنفر بود و سرانجام هم در دام ان گرفتار شد و ارتش گالبادیا برای پیدا کردن Ellone به انجا حمله ور شد. او سعی میکرد تا سربازان دشمن را متقاعد کند و انها را از جنگ و ویران کردن شهر باز دارد که نزدیک بود کشته شود ولی Squall او را نجات داد. یک ربات عظیم که Selphie و یارانش در ان گیر افتاده بودند به انجا حمله کرد و Squall پس از نابود کردن ان توانست Selphie را هم نجات دهد.
  • پس از پایان جنگ اکادمی بالامب که نیاز به تعمیر داشت به تکنسین های FH سپرده شد.( گالبادیان ها هنوز در انجا بودند). ان شب Selphie کنسرتی را اجرا کرد که در ان خودش, Quistis , Zell و Irvine نوازندگان ان بودند. Rinoa پیش Squall که از وقایع اخیر بسیار خسته و در مانده شده بود رفت و او را باخود به محل اجرای کنسرت برد. Squall در کنار او احساس ارامش میکرد و دوست داشت در همان لحظه همه وقایع تمام میشد و برای همیشه میتوانست با اسودگی در کنار Rinoa باشد. Rinoa به Squall گفت که همیشه در کنارش خواهد ماند و به او کمک میکند.
  • Nida ( چهارمین عضو جدید SeeD و حالا رهبر اکادمی) دستور گرفت که به دنبال Ellone به بالامب و یا هر جای دیگری که ممکن بود باشد برود. وقتی انجا رسیدند انجا را تحت کنترل گالبادیانها دیدند.
  • Squall ادعا کرد که اطلاعاتی در مورد Ellone دارد و میخواست که افسر ارتش گالبادیان را ملاقات کند. برای این کار او باید از فردی که به او کاپیتان میگفتند اجازه بگیرد و وقتی او را پیدا کرد متوجه شد که او همان Raijin است. Raijin به دستور Seifer به او حمله کرد و پس از کمی Fujin نیز به او ملحق شد. Squall هر دو را شکست داد و انها فرار کرده و اکادمی را در چنگ گالبادیان ها رها کردند.
  • Selphie از Cid در خواست کرد که به او اجازه بدهد به اکادمی ترابیا برود. او قبول کرد و وقتی انها به انجا رسیدند انجا را مخروبه دیدند. انها به یک زمین بسکتبال قدیمی رفتند. Irvine در این هنگام شروع به صحبت در مورد کودکی اش میکند زیرا او خاطره ای از این زمین بسکتبال را به یاد می اورد. حافظه بقیه افراد نیز کم کم برگشت و انها یتیم خانه, Ellone و Edea را که در یتیم خانه همه به او خانم مدیر میگفتند, به یاد اوردند. همه تصمیم گرفتنمد به خاطر اینکه یک بار دیگر ارامش را به سرزمینشان برگردانند Edea را از بین ببرند.
  • انها تصمیم گرفتند که به یتیم خانه بروند و در سر راه اکادمی گالبادیا را هم یکبار دیگر ببینند. Cid به خاطر هر دو اتفاقی که ممکن بود بیفتد ( از دست دادن SeeD یا از دست دادن همسرش Edea ) دیگر حالت عادی نداشت و عصبی و پریشان شده بود و به خرابه های یتیم خانه فرار کرد. گالبادیا به اکادمی بالامب حمله کرد. انها به وسیله سربازان فوق پیشرفته چتر باز اکادمی را مورد حمله قرار دادند. Zell و Rinoa به بالای صخره ای رفتند تا از انجا بهتر بتوانند با سربازان مبارزه کنند ولی در اثر یک بی احتیاطی ناگهان Rinoa از بالای صخره به پایین سر خورد و در حال که دستش را به یک درختچه کوهی بند کرد در زمین و هوا معلق ماند. Zell به سرعت به دنبال Squall رفت تا راهی برای نجات Rinoa پیدا کند. در همان زمان Squall نیز به دنبال نجات یک پسر بچه به صبقه فوقانی ساختمان رفته بود و در انجا به وسیله یکی از سزبازان که بسیار از خودش نیرومند تر بود مورد حمله قرار گرفت و سرباز محکم او را به دیوار چسباند.
  • در ناامیدی, ناگهان Squall دستگیره ای را پشت سرش احساس کرد و انرا باز کرد. در واقع انجا در خروج اضطراری بود و هر دو به بیرون پرتاب شدند. در هوا Squall خود را از دست او نجات داد و Jet pack ( وسیله پرواز ) او را قاپید و در هوا Rinoa را که در حال سقوط بود نجات داد و هر دو به سمت اکادمی گالبادیا رفتند.( SeeD بعدا میرسند). انها Raijin و Fujin را در انجا ملاقات کردند انها سرانجام قبول کردند که سایفر در مورد دوستانش ناعادلانه رفتار کرده و با گروه متحد شده و به دنبال Edea رفتند. بالاخره او را پیدا کردند, Seifer یک بار دیگر برای حمایت از Edea جلوی انها ایستاد و این بار هم تاب مقاومت نیاورد و شکست خود و بالاخره Edea یک بار دیگر در مقابل انها قرار گرفت در حالی که این بار پشتیبانی نداشت. بعد از یک جنگ سخت انها Edea را شکست دادند .
  • Edea تمام قدرت های جادویی خود را از دست داد و این قدرت ها به بدن Rinoa نفوذ کرده و حالا او به یک ساحره تبدیل شده بود. Ultimeca فرصت را از دست نداد و به سرعت کنترل Rinoa را در دست گرفت (ولی کنترل به طور کامل انجام نشد زیرا Rinoa هنوز مانند Edea اماده نبود). Rinoa حالت عجیبی داشت و انگار سنگی 10 تنی بر روی سرشفشار میاورد . او به Zell گفت که دیگر کنترل اعمال خود را ندارد و Ultimeca او را منترل میکند و میخواهد بوسیله ایجاد Lunar cry بدن Adel را که سالهل پیش به فضا فرستاده شده بود به زمین برگرداند.( زیرا Adel بسیار قدرتمند بود و در صورتی که میتوانست او را کنترل کند دیگر هیچ چیز جلو دارش نبود). Rinoa بعد از کفتن این کلمات در کمای عمیقی فرو رفت.
  • Edea که دیگر به همان فرد سابق تبدیل شده بود به یتیم خانه برگشت و دوباره با همسرش Cid متحد شد او به خاطر کارهایش از همه عذر خواهی کرد. ولی حالا مشکل اصلی این بود که کسی نمی دانست چگونه باید Rinoa را از ان وضعیت نجات دهند. Squall به بیمارستان رفت تا در کنار Rinoa باشد. در انجا او دوباره یکی از رویاهای لاگونا را دید (تنگه ترابیا, محل فیلم برداری). این بار در عالم رویا Ellone با او صحبت کرد و وقتی بیدار شد شک نداشت که Ellone راهی برای نجات Rinoa دارد.او به پیش Edea برگشت. Squall به پیش Edea برگشت و او نامه ای به Squall داد تا انرا پیش گروه White SeeD ببرد که در ان نامه از انها خواسته بود Ellone را پیدا کنند.( گرچه Edea دیگر ان قدرت قبل را نداشت ولی گروهش یعنی White SeeD هنوز از او اطاعت میکردند.)
  • White SeeD طبق تحقیقات خود متوجه شدند که Ellone به شهر Esthar برده شده و Squall را در جریان گذاشتند. گروه SeeD و Edea نیز به Squall ملحق شدند و همگی به سمت Esthar رفتند.Edea هم چنین پیشنهاد داد تا در مورد Rinoa با دکتر ادین هم صحبت کنند زیرا او ممکن است اطلاعاتی داشته باشد.
  • انها به مکان قبلی شهر Esthar رسیدند ولی هیج شهری انجا نبود و گویی که به یکباره محو شده بود. انها به دریاچه نمکی که انجا بود رفتند که ابش را کاملا از دست داده بود. مبهوت و سرگردان به دروازه جادویی رسیدند که گویی شهر Esthar را از بقیه جهان جدا کرده بود. به داخل رفته و به وسیله یک اسانسور که گویی در زمان حرکت میکرد به سمت Esthar رفتند. در راه اخرین رویای لاگونا بوجود امد( در Lunatic Pandora و ازمایشگاه دکترOdin ).
  • انها به دکتر Odin رسیدند که به انها گفت Ellone جایی در انتهای دنیاست. حایی که زمان به نقطه ای تبدیل شده و Squall باید به انجا برود تا او را ببیند. Squall به همراه Rinoa ( هنوز در کما) و بقیه گروه به سمت پایگاه فضایی Esthar رفتند انها Zell را برای انجام کارهای پشتیبانی روی زمین گذاشته و خود به فضا رفتند. ظاهراً لاکونا نیز قبل از انها به انجا امده بود تا وضعیت Adel را بررسی کند.
  • Zell به پیش دکتر ادین برگشت و متوجه شدند که گالبادیا به سمت ازمایشگاه Pandora میایند و قصد دارند که با فعال کردن پایه کریستال یک بار دیگر باعث بوجود امدن Lunar Cry شوند. انها تصمیم گرفتندPandora و متعاقبا Esthar را نجات دهند. اما به زودی شکست خواهند خورد.
  • Squall توانست Ellone را پیدا کند ول قبل از اینکه از او در مورد نجات Rinoa چیزی بپرسد واقعه وحشتناکی رخ داد. Ultimeca یک بار دیگر کنترل Rinoa را بطور کامل در دست گرفت. Rinoa محفظه Adel را از درون ایستگاه فضایی باز کرد. سپس یک لباس فضانوردی پوشید و پیش Adel رفت تا بدنش را نیز ازاد کند. این در حال بود که Zell و دوستانش در روی زمین, دوام نیاورده و شکست خوردند و پدیده وحشتناک Lunar cry یکبار دیگربوقوع پیوست. Adel با کمک نیروی هیولاهایی که به زمین هجوم اوردند به سمت زمین برده شد. Ultimeca نیز Rinoa را در فضا ترک کرد تا همان جا بمیرد.
  • پایگاه فضایی به خاطر هجوم هیولا ها در حال متلاشی شدن بود. Squall و بقیه ( شامل Ellone , لاکونا و Piet رهبر ایستگاه فضایی ) به یک پوسته محافظ فرار کردند. Squall از Ellone خواست تا به او اجازه بدهد خاطرات Rinoa را ببیند. Ellone قبول کرد و او را در رویاهای Rinoa فرو برد. Squall فهمید که Rinoa داوطلب ساحره شدن بودن و به وسیله Ultimeca تسخیرشده است. Squall هرگز اجازه نمیداد که Rinoa بمیرد و برای همین لبای فضا نوردی خورد را پوشید و به دنبال او رفت و سر انجام او را پیدا کرد.
  • وقتی Squall به Rinoa رسید اکسیژنش تقریبا رو به پایان بود و برای رسیده به ایستگاه فضایی کافی نبود.Squall نگاهی به Rinoa انداخت و در حالی که به سختی نفس میکشید حس کرد اخرین لحظه عمرش فرا رسیده. او در حالی که Rinoa را در اغوش گرقته بود با خوش شانسی نگاهش به سفینه ای افتاد که سالها پیش Adel بوسیله ان به فضا پرتاب شده بود. به سرعت Rinoa را به داخل انجا برد که هنوز سیستم جوی ان سالم بود و هر دو توانستند نفس بکشند و بار دیگر چشم در چشم یکدیگر فهمیدند که زندگی شان انچنان به هم پیوند خورده که تا ابد در کنار هم باشند.بعد از پاک سازی پایگاه فضایی از هیولا ها و بیگانه ها انها به سمت زمین برگشتند.
  • وقتی به زمین رسیدند Rinoa بوسیله افراد Esthar دستگیر شد و(گرچه خودش نیز راضی بود) او را به Sorceress memorial بردند تا او را نیز مثل Adel در اتاقکی حرارتی برای همیشه محبوس کنند (البته قصد نداشتند او را به فضا بفرستند چون او یک ساحره کامل نبود). Squall که فکر میکرد این برای ادامه زندگی مردم سرزمینش تصمیم درستی است علی رغم میلش اجازه داد او را ببرند. وقتی Quistis به او رسید او را برای کارش سرزنش کرد و گفت که Rinoa هیچوقت به جز ارامش واستقلال سرزمینش چیزی نمیخواسته و باید او را نجات دهند. بالاخره قبل از اینکه او را در اتاقک حرارتی محبوس کنند نجاتش دادند.
  • انها به سمت خرابه های یتیم خانه رفتند و درانجا Edea را دیدند. Squall تصمیم گرفته بود Ultimeca را نابود کند تا برای همیشه از تسخیر شدن Rinoa یا هر ساحره دیگری جلوگیری کند. Squall نامه ای را از رییس جمهور شهر Esthar دریافت کرد که در ان رییس جمهور نقشه ای برای از بین بردن Ultimeca داشت ور از SeeD دعوت کرده بود تا با هم ملاقات کنند. گروه به سمت Esthar عازم شدند جایی که از طرف رییس جمهور مورد خوش امد گویی واقع شدند. اخرین سورپرایز برای Squall دیدن پدرش لاگونا در لباس ریاست جمهور بود. او و دکتر ادین یک نقشه کامل طراحی کرده بودند. برای نابودی Ultimeca انها میبایست به اینده سفر میکردند ولی سفر در زمان از نظر تکنیکی غیر ممکن بود....
  • نقشه یک بار دیگر بررسی شد که به این صورت بود : Ultimeca برای برگشت به عقب درزمان به قدرت های Ellone نیاز داشت ( ماشینی که او به عنوان نسخه پیشرفته Ellone junction machine استفاده میکرد در برگشت زمان به عقب محدودیت هایی داشت). او هم چنین به یک ساحره برای تسخیر کردن بدنشنیز احتیاج داشت. Adel به عنوان قدرتمند ترین ساحره زنده ای است که Ultimeca او را کنترل خواهد کرد که اگر اینطور میشد فاجعه عظیمی به بار میامد. Squall باید Adel را نابود میکرد تا Ultimeca برای انجام کارش مجبور شود از Rinoa استفاده کند. سپس Ellone بوسیله قدرتش ذهن هردوی انها یعنی Rinoa و Ultimeca را در زمان به عقب میبرد که اینکار به Ultimeca اجازه میدهد تا زمان را در یک نقطه فشرده کند. سپس هر کدام را به زمان مناسب بر میگرداند. نکته مهم اینجاست که وقتی زمان فشرده شده گروه SeeD میتواند به هر زمانی سفر کند که شامل اینده Ultimeca نیز میشود و این همان هدف اصلی انهاست.
  • انها سوار بر سفینه Ragnarok شدند و با سفینه ازمایشگاه Pandora را متلاشی کرده و وارد ان شدند.
ragnarok8b.jpg
  • Raijij و Fujin که دوباره به صورت احمقانه ای میخواستند از Seifer حمایت کنند توسط Squall شکست داده شدند و Seifer نیز تاب نیاورده و شکست خورد. انها به سمت اتاقکی که Adel در ان بود رفتند. Raijin و Fujin یک بار دیگر او را از انجام این نقشه تخیلی منع کردند ولی Squall به انها توجهی نکرد و با سرعت به اتاق Adel وارد شد.
  • Adel در یک لحظه Rinoa را گروکان گرفت ولی Squall موفق شد بدون اسیب رساندن به Rinoa او را شکست دهد. در این هنگام Ellone نقشه لاگونا را اجرا کرد و بالاخره نقشه شان عملی شد. زمان در یک نقطه فشرده شد و قلعه Ultimeca ظاهر شد.
castle.jpg
  • Squall به درون قلعه رفت و با Ultimeca روبرو شد. Ultimeca بر روی مغز Squall تمرکز میکند تا ببیند قوی ترین هیولایی که او میتواند تصور کند چیست؟ و ان چیزی نبود جز Griver . در این هنگام Ultimeca ان هیولا را احضار میکند و با او ترکیب میشود تا Squall را از بین ببرد.
8ultimecia-b2.jpg

  • Squall خود را در قصر سر به فلک کشیده Ultimeca نزدیک به پیروزی میبیند. برای در اغوش گرفتن Rinoa او باید Ultimeca را نابود کند و این انگیزه چنان در او شدت گرفت که سرانجام بزرگترین ساحره قرن را نابود کرد و همه جا را در ارامش ابدی فرو برد.
  • پس از نابودی Ultimeca , Squall در زمان گم شد. او به چند سال بعد رفت جایی که دیگر هیچ ساحره ای وجود نداشت و سپس دوباره در زمان سرگردان شد و فقط اشتیاق او به Rinoa بود که کمکش کرد تا به سرزمین خود و در زمان خود برگردد. جشن عظیمی در اکادمی بالامب برگزار شد و Edea و Cid دوباره مسئولیت انجا را به عهده گرفتند و همه در کنار هم راضی و خوشحال بودند. Rinoa و Squall پس از گذراندن ان همه سختی یکدیگر را دیدند. باد شمال وزیدن گرفت و همه خاطرات تلخ گذشته را با خود برد. گویی هر دو از نو متولد شده بودند. هر دو به سمت یکدیگر رفتند جایی که حتی خورشید نیز به انها تعظیم کرد و عشق انها ابدی شد.
Final%20Fantasy%208.jpg


آینده دور
  • Ultimeca ساحره قدرتمند رمان دوباره قدرت خود را باز یافت و بوسیله یکی از وسایل دکتر Odin خود را به گذشته برگرداند. او میتوانست ساحره هایی را که در زمان های دیگر میزیستند را تحت کنترل خود بگیرد. او تصمیم گرفت یک بار دیگر زمان را در یک نقطه فشرده کند جایی که فقط خودش زنده میماند و قدرت تمام ساحره ها را در اختیار خود میگرفت. اولین نفری را که او برای اجرای نقشه خود تحت کنترل خود گرفت کسی نبود جز Edea ....
TO BE CONTINUE …

پایان

این هم داستان کامل فاینال فانتزی 8 برای همه دوستان گلم. امیدوارو لذت برده باشید و اگر نقصی در ان بود به بزرگواری خود ببخشید.
در اینده منتظر داستان های دیگر فاینال باشید.(به انتخاب خودتون ).

با تشکر
کوچیک شما مهدی.:)
fantasy_9216.jpg
 
آخرین ویرایش:

S0LID_SNAKE

کاربر سایت
Oct 5, 2007
48
مرسی مرسی مرسی:love::love::love:
مهدی جان واقعا خسته نباشی. دست گلت درد نکنه گل کاشتی بهتر از این نمیشد.
بعد از اون پست فاینال 10 که داده بودی باورم نمیشد بازم به کارت ادامه بدی ولی حالا که این یکی رو خوندم حاضرم شرط ببندم رو دست نداری
هر دو عالی و بی نظیر بود.:biggrin1:
در ضمن نظر من اینه که اگه خواستی ادامه بدی این بار فاینال 7 را بنویسی. نظر شما چیه دوستان؟
 

S0LID_SNAKE

کاربر سایت
Oct 5, 2007
48
بیسته بیست:blushing:اخر داستانه
دمت گرم. این چند وقت خیلی به این انجمن PS2 حال دادی. متشکرم:blushing:
فقط از مسیولین سایت در خواست دارم اگه ممکنه قالب این نوشته را هم اصلاح کنند تا راحت تر خونده بشه.
نظر من در مورد پروژه بعدی فاینال 9:biggrin1:
 

TY

کاربر سایت
Oct 3, 2007
166
نام
محمد
آقا مهدی دمت گم خیلی توپ بود خیلی خیلی ممنون برای زحمتی که می کشی و برای ما داستان هایی بازی فاینال فانتسی را مینویسی ;)
فقط یک سوال کوچک:
کدام ورژن فاینال فانتسیا برای پی سی ساخته شده
 

GENE

کاربر سایت
May 12, 2007
2,982
نام
مهدی
از همه دوستان متشکرم.
فاینال 8 را میدونم که برای PC وجود داره ولی در مورد بقیه فاینال های PC من هم اطلاع درستی ندارم ولی توی یه سایت دیدم نوشته بود Play final fantasy x & x-2 on pc . که احتمال داره این 2 تا هم باشند.
با تشکر
مهدی
Tidus%20en%20Bebelle.JPG
 

Masood_Matin

کاربر سایت
Mar 13, 2006
863
نام
مسعود
آخرین ویرایش:

TY

کاربر سایت
Oct 3, 2007
166
نام
محمد
بله ، فاینال فانتزی 7 و 8 و 11 برای PC به بازار اومده ، http://www.gamespot.com/pc/rpg/finalfantasy8/index.html

البته اگه بخوای شبیه سازی بازیهای فاینال فانتزی روی PC رو در نظر بگیری ، میشه گفت که همشون تقریبا روی PC هم قابل اجران ! :p

موفق باشی

راستی این شبیه ساز یا emolutor از کجا می شه دانلود کرد
ممنون می شم لینک مستقیم بگزارید
راستی خواهشن خاهشن تمنائن خواهشن
لینک رپیتشیر نضار لطفا
 

Masood_Matin

کاربر سایت
Mar 13, 2006
863
نام
مسعود
راستی این شبیه ساز یا emolutor از کجا می شه دانلود کرد
ممنون می شم لینک مستقیم بگزارید
راستی خواهشن خاهشن تمنائن خواهشن
لینک رپیتشیر نضار لطفا

سلام : مثل اینکه خیلی خیلی از دست راپید دلخوری ;)

ولی به هر حال :
برو به آدرس زیر :
http://mikrogame.blogfa.com/post-19.aspx

تا اونجایی که من چک کردم آدرسهاش مال سایت 4Shared است که حتی میتونی با انواع نرم افزارهای دانلود منیجر هم دانلودشون کنی.

موفق باشی
 

Masood_Matin

کاربر سایت
Mar 13, 2006
863
نام
مسعود
من که نسخه 8 برای پی سی جایی ندیدم

نه برای PC ، حتی برای خود پلی استیشن هم تو بازار برای فروش پیدا نمیشه .

پیشنهاد من اینه که اگه امکان دانلودشو داری ، دانلود کن . وگرنه از کسی که داره درخواست کن برات کپی کنه.

موفق باشی
 

s0h3ill

کاربر سایت
Apr 21, 2006
847
نام
s0heill
!

بازم یه تاپیک خیلی خوب از سری بازیهای Final Fntasy که هرچی بیشتر در مورد این سری بازیهای افسانه ای مطلب بنویسی بازم کمه! ;)مرسی داداش از این مطلب خوبت! امیدوارم دوباره ببینیمت همین دور و برا با یک تاپیک باحال دیگه!
Go0D LuCk!;)
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر