تاریخچه و پیش نمایی از بازی بزرگ Halo

Lich King

Administrator
Sep 22, 2005
5,901
نام
اشکان
در ابتدا ذکر کنم که این مطلب توسط دوست خوبم حمید رضا دشتی عزیز نوشته شده (که بنا به دلایلی از استفاده از ایشون در این سایت محروم هستیم) و در وبلاگ شخصی خودش با آدرس www.game-dot.tk قرار داره که با صحبت با خودش قرار شد با وجود اینکه این مطلب توسط دوستان در سایت قرار گرفته بود، یک تاپیک جدا و مهم در این رابطه ایجاد کنم.
بازی Halo یکی از بازی های مهم در دنیای بازی های کامپیوتری می باشد که دانستن تاریخچه و داستان عجیب و بزرگ این بازی برای طرفداران این بازی بسیار مفید خواهد بود. مخصوصا در این روز ها که مصادف با عرضه نسخه سوم این بازی بزرگ یعنی Halo3 می باشد.

توجه: لطفا از این پست ها تشکر نکنید چون این مطالب فقط در اینجا کپی شده و من هیج نقشی در نوشتن اونا نداشتم!

******************************************************************
HALO

این جهان برای چه و چگونه خلق شده است؟ مبدا پیدایش آن چیست؟ آیا ما انسان ها در این جهان تنها هستیم؟ تفاوت میان انسان و حیوان تنها یک چیز است، توان تجسم! حیوان هم مثل انسان می تواند فکر کند ولی برتری انسان نسبت به او تنها در این است که انسان می تواند به چیزهای غیر قابل تجسم هم فکر کرده و حتی قوانین آن را بیابد! یک فضای چهار یا پنج بعدی برای انسان و حیوان قابل تجسم نیستند ولی انسان می تواند قوانین یک فضای چهار بعدی را درآورده و یک جورایی آن را شبه تجسم سازی کند! ولی آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که آیا شاید موجودات دیگری هم در عالم وجود داشته باشند که توان تجسمی و تفکری بالاتری نسبت به انسان داشته باشند! اصلا آیا واقعا انسان ها تنها هستند؟ این سوال خیلی وقت است که در اعماق مغاک فکر بشری جای دارد ولی هنوز جوابی پیدا نکرده تا آن را پر کند!
من بر روی لبه کائنات قدم گذاشته ام، من بر میل و بی میلی ها حکومت کرده ام، امپراطوری های بسیاری را دیده ام که در مقابل من در هم شکسته اند، من دلیرترین سربازان را دیده ام وقتی که ترس در جان آنها نفوذ کرده است، من به همراه فرشتگان بودم، آنجا در آن آرامگاه. من آینده را دیده ام و عبرت گرفته ام! هیچ غمی ، خشونتی و حسادتی وجود نخواهد داشت. من گذشته را می دانم، من خدایگان و شیاطین را به مبارزه طلبیدم، من پیروز شدم. و این گونه دنیا به پایان می رسد، نه به یک باره، نه با یک انفجار، نه با یک بلا، بلکه در میان ناله و زاری و شیون...

یک قهرمان احتیاج به صحبت کردن ندارد بلکه وقتی برود مردم از او و رشادت هایش سخن خواهند گفت!

آزادی، بندگی و بردگی است، خرد، نادانی و جهالت است و صلح، جنگ و تباهی!
 

Lich King

Administrator
Sep 22, 2005
5,901
نام
اشکان
Halo 3 Preview: Part 1

halo.gif
بین سال های 2160 و 2200 حکومت ها و حزب های مختلف برای بدست گرفتن کنترل زمین و Colony ها (سیاراتی که به وسیله انسان ها اشغال شده بود) با یکدیگر به جنگ پرداختند. به دنبال افزایش بی رویه جمعیت و آشوب و ناآرامی بر روی زمین، یک جنبش سیاسی جدید توسط Jovian Frieden و Koslovics و به رهبری Vladimir Koslov شکل گرفت تا به این ترتیب فاشیسم و نئو کمونیسم دوباره احیا شوند و این سرآغازی بود بر جنگ های بین سیاره ای مانند Rain Forest و جنگ مریخ، که البته در نهایت این جنبش توسط United Nations Space Command یا به اختصار UNSC سرکوب شد! UNSC در واقع توسط سازمان ملل متحد بنیان گذاشته شده و نیروی اصلی دفاع از انسان ها است.
بین سال های 2170 تا 2291 سازمان UNSC موفق شد اولین وسیله برای سفرهای با سرعت مافوق نور با نام Shaw-Fujikawa Translight Engine را طراحی کند. برای اولین بار در تاریخ اشغال و استعمار سریع دیگر سیارات ممکن شد و بدین ترتیب تا سال 2190 انسان ها 210 سیاره را به اشغال خود درآورده و آنها را با شرایط زندگی انسان تطبیق دادند (Terraform). این سیارات به عنوان Inner Colonies شناخته می شدند. تا سال 2490 امپراطوری کهکشانی UNSC به 800 تا 1000 سیاره در صورت فلکی Orion Arm در کهکشان راه شیری گسترش یافت. یکی از این سیارات Reach نام داشت که پس از زمین مهمترین سیاره انسان ها از لحاظ استراتژیک و نظامی بود و یکی از دو مرکز فرماندهی نظامی و دولتی UNSC در این سیاره مستقر بود (دیگری در سیاره زمین بود) به همراه مراکز فرماندهی Fleet Command و Marine Corps و چندین پایگاه Office of Naval Intelligence یا به اختصار ONI که یکی از این پایگاه ها CASTLE Base بود.
180px-Blue_UNSCDF_Logo.gif
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Reach [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در منظومۀ ستاره ای Epsilon Eridani مستقر بود و در ابتدا به خاطر منابع غنی تیتانیوم توسط انسان ها اشغال شد. CASTLE Base نیز در زیر سلسله جبال Menachite قرار داشت و بعد ها به عنوان مرکز تمرین اسپارتان ها (Spartans) مورد استفاده قرار گرفت. Reach پس از زمین از بیشترین و مجهزترین سیستم دفاعی بهره می برد و در واقع به عنوان قلب Inner Colonies بود. هم چنین در این سیاره کریستالی کشف شد که امکان دستکاری Slipspace و سفر های درون فضایی با سرعت مافوق نور را می داد.[/FONT]
به سبب جنگ های Brushfire که احزاب مختلف در آن شرکت داشتند و هم چنین دزدی های فضایی، روحیه نظامیان و مردم عادی به شدت تضعیف شده بود. UNSC در سال 2517 برای مقابله با این تهدید ها پروژه ای جدید را بنیان گذاشت، Project ORION، پروژه ای که با هدف تربیت گروهی از سوپرسربازان با توانایی های غیرانسانی آغاز شد. این پروژه در واقع پروژه تولید SPARTAN-II بود (ادامه ای بر پروژه SPARTAN-I). عنوان SPARTAN برای این سربازان از اسپارتان های یونان باستان اقتباس شده بود. از نظر تاریخی اسپارتا یک منطقه کاملا نظامی بوده، در آنجا کودکان از همان بدو تولد از نظر جسمی غربال می شدند و آنهایی که از هر نظر نقص و یا معلولیتی داشتند کشته می شدند، از آنجایی که بیشتر جمعیت آن برده (helot) بودند، شهروندان معمولی باید تمام مدتی که بیدار بودند را صرف تمرینات و دیدن آموزش های نظامی می کردند. تاریخ می گوید اسپارتان ها بسیاری از جنگ های خود را فقط به واسطه قدم گذاشتن در میدان جنگ پیروز شده اند. همین پیشینه درخشان اسپارتان ها باعث شد تا UNSC نام سوپرسربازان خود را اسپارتان بگذارد.
a_spartan_soldier.jpg
این پروژه در حقیقت از مغز متفکر یکی از بزرگترین دانشمندان آن زمان، دکتر هالزی (Catherine Elizabeth Halsey) سرچشمه گرفت، دکتر هالزی با این هدف شروع به جمع آوری کودکانی کرد که از لحاظ ژنتیکی دارای شرایط لازم پروژه بودند، بدین ترتیب آنها 150 کودک را انتخاب کردند که بعدا به خاطر بودجه محدود پروژه این تعداد به نصف یعنی 75 کودک کاهش یافت، سپس آنها را دزدیده، کلون هایی از روی آنها تولید کرده و با کودک اصلی جایگزین می کردند، این کلون ها به خاطر مشکل سهوی پروسه کلون، ناپایدار بوده و پس از مدتی به شکل طبیعی می مردند بدون این که خانواده آنها متوجه شوند که او فرزند حقیقی آنها نبوده و یک کلون است. یکی از این کودکان John نام داشت که دکتر هالزی و ستوان کیس (Keyes) در سفر خود به سیاره Eridanus 2 این کودک 6 ساله را ملاقات کرده بودند. او در آن زمان یک سر و گردن از همتایان خود در مدرسه بالاتر بود و این نشانه ای بود از هماهنگی عالی او با شرایط پروژه. از لحاظ ظاهر او یک کودک معمولی بود با موهای قهوه ای، کک مک بر روی صورت و یک شکاف بین دو دندان جلویی! این کودکان به طور رسمی توسط بخش سوم سازمان ONI مشمول نظام وظیفه شدند و به همین خاطر هم هست که بعدها اسپارتان ها درجات Naval کسب کردند و عضو Marine Corps نبودند با این که همواره در کنار تفنگداران (Marines) می جنگیدند.
این کودکان همگی به سیاره Reach فرستاده شدند تا از سن 6 سالگی تحت آموزش های جنگاوری و تاکتیکی قرار بگیرند علاوه بر این که آموزش های علمی آکادمیک و بسیار سطح بالا نیز به آنها داده می شد (به جای این که به مدرسه بروند!!) آموزش های فیزیکی و نظامی توسط ناوبان دوم مندز (Mendez) و آموزش های علمی نیز توسط یک هوش مصنوعی (AI) با نام Deja داده می شد. این کودکان به گروه های سه نفره تقسیم بندی شدند و هر گروه می بایست با گذر از یک سری مانع و بالا رفتن از طناب، یک زنگ را به صدا در می آوردند. آخرین گروهی که زنگ را به صدا در می آورد از خوردن شام محروم می شد و دیگران نیز با غذایی مجلل پذیرایی می شدند. در همان ابتدای کار بود که John متوجه شد هدف از آموزش های مقدماتی، آموزش کارهای تیمی است. در اولین روز تمرین John به این خاطر که از دیگر اعضای گروه یعنی Kelly-087 و Sam-034 بهتر بود، از آنها جلو زد و به تنهایی به عنوان اولین نفر زنگ را به صدا درآورد اما به او گفته شد که در مسابقه بازنده شده چرا که دیگر اعضای گروه او به عنوان آخرین افراد زنگ را به صدا درآورده اند، به این ترتیب John لزوم کار گروهی را یاد گرفت و در روزهای بعد با کمک به دیگر اعضای گروه خود دیگر آخر نشد! این سه بعدها به دوستانی بسیار صمیمی تبدیل شدند. در یکی دیگر از تمرینات نظامی، اسپارتان ها در ارتفاعات یک کوه به طور جداگانه تنها با همراه داشتن یک نقشه رها شدند، آنها باید راه خود را تا رسیدن به یک extraction point مشخص که یک هلی کوپتر Pelican در آنجا مستقر بود، پیدا می کردند، آخرین نفر هم همان جا رها می شد! این اولین جایی بود که قدرت رهبری John نمایان شد. او نقطه ای نزدیک یک دریاچه را مشخص کرد که اسپارتان ها پس از رها شدن در منطقه در آن نقطه جمع شوند و به نقطه پایانی برسند. با رسیدن به انتهای مسیر آنها متوجه شدند که عده ای آموزشیار در آنجا وجود دارند که وظیفه مقاومت در برابر اسپارتان ها را دارند به همین خاطر John و دیگر اسپارتان ها با یک تاکتیک تیمی هماهنگ با آنها درگیر شده، آنها را شکست داده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند چون نمی خواستند کسی را در آنجا رها کنند، John نیز به عنوان آخرین نفر سوار هلی کوپتر شد تا مطمئن شود کسی جا نمی ماند! پس از بازگشت از عملیات John اصرار داشت که اگر قرار باشد کسی تنبیه شود آن شخص خود اوست چرا که به عنوان آخرین نفر سوار هلی کوپتر شده به همین خاطر دکتر هالزی با مشاهده توانایی های او، مندز را متقاعد کرد تا او را به عنوان فرمانده اسپارتان ها انتخاب کند.

HaloLogo.jpg
در سال 2519 در یک عملیات تمرینی 68 کودک حضور پیدا کردند که این نشان می دهد 7 کودک در فاصله این دو سال به سرنوشتی نامعلوم دچار شده اند. سرانجام در سن 14 سالگی این افراد که به سن نوجوانی رسیده بودند تحت یک سری آزمایش های بسیار سنگین ژنتیکی قرار می گیرند تا به توانایی هایی فراتر از یک انسان معمولی دست یابند. مراحل این آزمایش عبارت بودند از:
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Carbide Ceramic Ossification: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یک ماده پیشرفته به ساختار اسکلتی فرد پیوند زده می شود تا استخوان را بالقوه غیر قابل شکستن و خرد شدن، کند. این ماده به خاطر فساد بافت های گلبول های سفید خون نباید بیش از 3 درصد از حجم کلی استخوان را بپوشاند. با این حال در دوران نوجوانی به خاطر رشد استخوان ها ممکن است صدمات جبران ناپذیری به استخوان زده شود و یا در حالتی حتی استخوان پودر شود[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Muscular Enhancement Injections: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به منظور افزایش تراکم بافت ها و کاهش زمان بازیافت lactase (آنزیمی که توانایی هیدرولیز کردن لاکتوز به گلوتوز و گالاکتوز را دارد) یک کمپلکس پروتئین به صورت درون ماهیچه ای به فرد تزریق می شود. 5 درصد از افراد تحت این آزمایش با افزایش کشنده حجم قلب مواجه شدند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Catalytic Thyroid Implant: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یک گلوله کوچک پلاتینی شامل هورمون رشد در غده تیروئید کار گذاشته می شود تا رشد ماهیچه و استخوان ها را تسریع ببخشد و غریزه جنسی را نیز در فرد از بین ببرد. چندین مورد رشد بی رویه اعضای مختلف بدن و معلولیت در این مرحله گزارش شد[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Occipital Capillary Reversal: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جریان خون در شبکیه چشم فرد تقویت شده و قدرت بینایی بیش از یک انسان معمولی می شود. البته ممکن است شبکیه چشم، آن را پس بزند و در این صورت فرد به طور دائم کور می شود[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Superconducting Fibrification of Neural Dendrites: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کارگذاری عصب های بیوالکتریکی در بدن فرد که رفلکس و عکس العمل های فرد را تا 300درصد افزایش می دهد. آزمایش ها نشان می دهد که پس از این مرحله هوش، حافظه و خلاقیت فرد به طور قابل توجهی افزایش می یابد. البته چندین مورد هم ابتلا به پارکینسون و سندروم فلچر گزارش شده است[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]. [/FONT]
halomovie.jpg
از 68 نوجوانی که تحت این آزمایشات قرار گرفتند، 23 نفر جان خود را از دست دادند و 12 نفر هم به ناتوانی های مختلف گرفتار شدند تا جایی که توان حضور در میدان مبارزه را از دست دادند ولی چند نفر از آنها به پست های بالای دفتری منصوب شدند تا از توانایی های پیشرفت کرده ذهنی آنها استفاده شود. و اما 33 سرباز دیگر که آزمایش ها را با موفقیت پشت سرگذاشته بودند به نخبه ترین نیروهای UNSC تبدیل شدند و توسط تمام پرسنل این سازمان شدیدا مورد احترام قرار می گرفتند.
در جریان تمرینات اسپارتان ها روابط دوستانه عمیقی برقرار کردند و به یکدیگر به عنوان برادر و خواهر نگاه می کردند. حتی پس از اینکه پوشش نظامی MJOLNIR را دریافت کردند و صورت آنها به طور کامل پوشیده شد، آنها یکدیگر را از روی طرز راه رفتن نیز می شناختند درست مثل دکتر هالزی. آنها حتی برای نشان دادن احساس خود از اشاراتی استفاده می کردند مثلا وقتی یکدیگر را می دیدند، دو انگشت خود را جلوی visor (قسمت جلویی helmet) نگه می داشتند که علامت لبخند بود و نشان می داد از دیدن یکدیگر خوشحال شده اند.
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این افراد با نام کوچک خود به علاوه کدی که هنگام آزمایشات به آنها داده شده بود شناخته می شدند مثلا John-117 که همان Master Chief محبوب و مشهور و یکی از مهمترین شخصیت های دنیای Halo است (البته Master Chief Petty Officer عنوان کامل نظامی او است و در واقع همان "استوار یکم" است و اغلب از او به "چیف" یاد می کنند). برای ایجاد این طرز تفکر که سربازان اسپارتان شکست ناپذیر هستند و هم چنین برای افزایش روحیه پرسنل UNSC هیچ گاه وضعیت یک اسپارتان "کشته شده در ماموریت" یا K.I.A گزارش نشد و در عوض از عباراتی هم چون "مفقودالاثر" یا "مجروح" استفاده می شد هر چند که تعداد این گزارشات بسیار کم بود چون اسپارتان ها واقعا سربازانی دلیر و قدرتمند بودند. بعد ها هم برای افزایش روحیه نظامیان وجود این سوپرسربازان به طور علنی اعلام شد.[/FONT]
اولین ماموریتی که اسپارتان ها در آن مورد استفاده قرار گرفتند در سال 2525 منظومه Eridanus انجام شد که طی آن باید یک گروه یاغی سرکوب می شدند. در نهایت کولونل رابرت واتز رهبر شورشی ها بازداشت شد ولی چیف در جریان عملیات مجروح شد به همین خاطر نشان نظامی Purple Heart را دریافت کرد. دکتر هالزی از او به عنوان luckiest (خوش شانس ترین) یاد می کرد، چیف هم چنین اولین کسی بود که مدرن ترین پوشش نظامی انسان ها یعنی MJOLNIR armor (بخوانید میولنیر) را امتحان کرد.
master_chief.jpg
 

Lich King

Administrator
Sep 22, 2005
5,901
نام
اشکان
Halo 3 Preview: Part 2

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
halo_solar.jpg
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]MJOLNIR [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نیز در واقع یکی دیگر از ساخته های دکتر هالزی بود که تا آن زمان شش مدل از آن، از Mark I تا Mark VI طراحی شده بود. MJOLNIR در افسانه های اسکاندیناوی، پتک و سلاح Thor، خدای رعد و تندر بوده است. این پوشش از صدها کیلوگرم آلیاژ و تجهیزات مدرن ساخته شده بود. تست های اولیه بر روی انسان های معمولی نشان داد که آنها توانایی فیزیکی و ذهنی لازم برای استفاده از این پوشش را ندارند به همین خاطر اولین باری که این لباس با موفقیت بر روی یک انسان تست شد هنگامی بود که John و در پی آن دیگر اسپارتان ها آن را به تن کردند. مدل اولیه آن با نام Mark I مشکلات و محدودیت های بسیاری داشت و فقط جهت تست طراحی شده بود، این مدل برای فعال شدن احتیاج به اتصال با یک کابل به یک رآکتور داشت بنابراین عملا در میدان جنگ غیر قابل استفاده بود. مدل بعدی Mark II مدل سبک تر و کوچکتری بود ولی همچنان عیب Mark I یعنی نیاز به اتصال به منبع تغذیه را داشت. مدل سوم Mark III مجهز به یک گیرنده انرژی بود که می توانست بدون نیاز به کابل، انرژی لازم را از رآکتور دریافت کند اما هم چنان مشکل برد و رینج آنها مطرح بود هم چنین اگر رآکتور از بین می رفت، سرباز در یک لباس از چند صد کیلو آهن پارۀ بی مصرف گرفتار می شد. اما مدل Mark IV از لحاظ تکنولوژی به کار رفته شاهد یک جهش بزرگ بود و دارای سیستمی بود که توسط کاشت های عصبی به سیستم اعصاب سرباز متصل شده و بدین ترتیب حرکت دادن این پوشش بسیار سنگین توسط سرباز به راحتی و تنها با کمک مغز ممکن می شد. هم چنین در این مدل از کریستال مایع یک فلز رادیواکتیو برای افزایش توان حرکتی استفاده شده بود که به طور قابل ملاحظه ای قدرت و سرعت سرباز را افزایش می داد. این مدل موازی با آموزش اسپارتان ها طراحی شد به همین خاطر سعی شد تا اسپارتان ها به حدی برسند که قادر به استفاده از آن باشند چرا که تست آن بر روی افراد معمولی به خاطر تشعشعات رادیواکتیو منجر به مرگ یا مجروحیت آنها شده بود هم چنین استفاده از آن تمرکز فکری بالایی می طلبید چرا که قدرت حرکتی MJOLNIR به حدی بالا بود که ممکن بود استخوان های فرد درون خود را خرد کند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Heads Up Display [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یا به اختصار HUD و آن چیزی که سرباز در صفحه جلوی صورت خود مشاهده می کرد به پردازنده ای متصل بود که اطلاعاتی از اسلحه، وضعیت بیولوژیکی سرباز، وضعیت MJOLNIR، اطلاعات جغرافیایی و موقعیتی و... در اختیار سرباز قرار می داد هم چنین به خاطر ارتباط MJOLNIR با سلاح می توانست یک reticule نشانه روی را برای سرباز به نمایش درآورد تا با دقت بیشتری قادر به شلیک باشد. این پوشش دارای ویژگی های بسیار دیگری نظیر سیستم تهویه هوا، مخزن اکسیژن برای 90 دقیقه، مقاوم در خلا، چراغ قوه با منبع تغذیه جداگانه، یک جا بر روی پای راست و جای دیگری در پشت برای قرار دادن و حمل سلاح، محل تزریق biofoam در هنگام جراحت سرباز و... بود.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
ce.JPG
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]MJOLNIR Mark V بر تن چیف[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با این که[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Mark IV مدل کاملی به نظر می رسید اما با معرفی Mark V مدل قدیمی دیگر آن چنان کارآمد به نظر نمی رسید. تنها یک روز قبل از حمله Covenant یه سیاره Reach تمام Mark IV ها با مدل Mark V جایگزین شد. این مدل صدها پیشرفت جزئی نسبت به مدل قبلی داشت، اما دو قابلیت بزرگ نیز به آن اضافه شده بود. یکی از آنها سپر انرژی بسیار پیشرفته و دینامیکی بود که خود به خود شارژ می شد. دکتر هالزی از روی سپر انرژی Jackal ای (یکی از گونه های Covenant) که اسیر شده بود پی به این ویژگی و مکانیزم آن برده بود. این سپر انرژی در برابر برخورد اجرام و هم چنین شلیک های انرژی مقاوم بود بنابراین می توانست در برابر اسلحه انسان ها و کاونانت مقاومت کند، با این حال هر گونه تاثیری بر روی این سپر انرژی، مقداری از نیروی منبع تغذیه را تخلیه می کرد، اما این سپر در صورتی که برای چند لحظه مورد اصابت گلوله قرار نمی گرفت انرژی خود را دوباره بازمی یافت. با این که این سپر انرژی در برابر شلیک پلاسما و گلوله های بالیستیک مقاوم بود، اما قدرت لازم برای جلوگیری از صدمه دیدن مثلا به خاطر سقوط از ارتفاع را نداشت هر چند به خاطر لایه Hydrostatic Gel به کار رفته در MJOLNIR شدت چنین آسیب هایی کاهش یافته بود. در واقع MJOLNIR برای مقابله با سلاح هایی پلاسمایی کاونانت طراحی شده بود و با افزوده شدن این سپر انرژی مقاومت آن در برابر این نوع سلاح ها بسیار افزایش یافته بود. MJOLNIR عملا غیر قابل تخریب بود و می توانست مقدار زیادی آسیب را متحمل شود و با این حال هنوز کار کند. اما سرباز درون آن آسیب ناپذیر نبود.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
halo.jpg
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]MJOLNIR Mark VI بر تن چیف[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و اما دومین ویژگی بزرگ اضافه شده به[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Mark V استفاده از یک ماده سوپر هادی به عنوان پردازنده بود، یعنی همان ماده ای که برای هسته یک هوش مصنوعی مورد استفاده قرار می گیرد. به علاوه مدل جدید کاشت های عصبی مورد استفاده در Mark V این اجازه را می داد که AI یا همان هوش مصنوعی در فاصله بین MJOLNIR و مغز سرباز مستقر شود. حال با کمک هوش مصنوعی اطلاعات بسیار بیشتر، دقیق تر و دینامیک تری در اختیار اسپارتان قرار می گرفت، به علاوه این که توانایی ذهنی و سرعت واکنش های اسپارتان نیز با کمک AI افزایش می یافت و بدین ترتیب می توانست سریع تر و بهتر تصمیم بگیرد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بعد ها به واسطه تجهیزاتی جدید می شد[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Mark V را به یک Mark VI ارتقا داد. البته مدل حقیقی و خارجی Mark VI نیز وجود داشت که اولین بار توسط 062-Maria امتحان شد (او بعد ها بازنشسته شد و گفته شد که تشکیل خانواده داده!!) این لباس بعد ها از یک آزمایشگاه بر روی زمین به یک ایستگاه MAC با نام Cairo فرستاده شد تا توسط چیف مورد استفاده قرار بگیرد. سپر انرژی Mark VI در مدت زمان کمتری انرژی خود را باز می یافت، قادر به تحمل صدمات بیشتری بود، HUD این مدل قابلیت هدفگیری همزمان دو سلاح را داشت، هم چنین سایز آن کمی کوچکتر شده بود با این حال از مدل قبلی مستحکم تر بود.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
halo%20wars.jpg
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]MJOLNIR Mark VI بر تن سربازان Spartan III[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سوم فوریه سال 2525 یک شیئ ناشناخته در رادار یکی از سفینه هایی که در مدار سیاره[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Harevst در حال گردش بود شناسایی شد، این شیئ از ماده ای ساخته شده بود که تا به حال بشر نظیر آن را ندیده بود. از آن پس ارتباط UNSC با این سیاره به طور کامل قطع شد به همین خاطر ارتش سفینه Argo را جهت تحقیق به سیاره فرستاد اما پس از این که پیام فرود بر سطح سیاره را مخابره کرد ارتباطش قطع شد. سپس سه سفینه تخریب گر Heracles و Arabia و Vostok به این سیاره فرستاده شدند، با رسیدن به سیاره انسان ها متوجه شدند که سطح سیاره به طور کامل glass شده (سطح سیارات با شلیک اشعه پلاسما در دمای بسیار بسیار بالا می سوزد، به این پروسه glass گویند!) و 3 میلیون ساکن این سیاره به طرز فجیعی کشته شده اند. در همین حین آنها شیئ مرموز را در حالی که در مدار سیاره می گشت پیدا کردند. اما سفینه دشمن در یک حمله غافلگیر کننده دو سفینه را از بین برد و تنها Heracles آن هم در شرایطی که شدیدا آسیب دیده بود توانست از مهلکه بگریزد و خود را به Reach برساند. اما Heracles با یک پیام تهدید آمیز که به صورت ترجمه شده برای آنها فرستاده شده بود بازگشت، "انهدام شما خواسته خدایان ما هست و ما نیز ابزار آنها هستیم".[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
banner.jpg
[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این پیامی بود که از سوی[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Covenant برای انسان ها فرستاده شده بود. کاونانت یک اجتماع بزرگ از موجودات فضایی از نژاد های مختلف هست که در کنار یکدیگر زندگی می کنند. آنها Forerunners را می پرستند. فوررانرز در واقع نژادی بوده است که هزاران سال پیش زندگی می کرده اما به دلیلی نسلشان منقرض شده که در ادامه به آن اشاره می کنیم.کاونانت در واقع اجتماعی است که شدیدا بر مسائل مذهبی خود تعصب دارد، آنها توسط سه Prophet (پیامبر) رهبری می شوند و در کنار آنها High Council قرار دارد که شورایی متشکل از مقامات عالی رتبه Elite (یکی از نژادهای کاونانت) و پیامبران جزء است. کاونانت از بسیاری از تکنولوژی ها و artifact هایی که از فوررانرز به جای مانده استفاده می کند و این یکی از دلایل پرستیدن فوررانرز ها است. تکنولوژی فوررانرز بسیار پیشرفته و پیچیده است به طوری که کاونانت از بسیاری از آنها سر در نمی آورند و فقط طبق دستور العمل از آنها استفاده می کنند و توانایی ساخت و درک مکانیزم آنها را ندارند. پایتخت کاونانت High Charity هست یک ایستگاه فضایی متحرک و بسیار عظیم هست. بنیان عقیدتی کاونانت Great Journey نام دارد که در واقع نوعی عروج و زیارت معنوی به حساب می آید و هدف نهایی کاونانت است یعنی همان رستگاری! در داستان مشخص می شود که کاونانت برای انجام Great Journey باید حداقل یکی از هفت artifact فورانرز به نام HALO را فعال کند و همین مسئله تبدیل به مهمترین بخش داستان در دنیای Halo می شود.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نژاد های کاونانت بدین شکل هستند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]:[/FONT]
prophet.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Prophets: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که در بین کاونانت با نام San 'Shyuum معروف هستند آنها عالی رتبه ترین کاونانت هستند و رهبری سیاسی و مذهبی کاونانت را به طور کامل به عهده دارند. سه تا از این پیامبران اعظم هستند (Hierarchs) که عبارتند از پیامبر راستی و درستی (Truth)، پیامبر رحم و شفقت (Mercy) و پیامبر افسوس و پشیمانی (Regret). آنها از لحاظ فیزیکی ضعیف و سست هستند و همواره روی تخت های نشسته اند که به وسیله آن حرکت می کنند، اما از لحاظ ذهنی بسیار ورزیده و زیرک هستند، البته ناتوانی فیزیکی آنها به هیچ عنوان مانعی برای سلطه همه جانبه آنها نیست. آنها محافظان شخصی از نژاد Elite دارند که حتی اگر آنها هم در محافظت از پیامبر شکست بخورند تخت آنها مجهز به یک سلاح قدرتمند است. آنها اطلاعات زیادی در مورد فورانرز، تاریخ و تکنولوژی آنها دارند و همواره با وعده Great Journey محافظان و کاونانت را نسبت به خود وفادار نگه می دارند. آنها از سادگی و جهالت کاونانت در مورد مسائل مذهبی سوءاستفاده کرده و دروغ های زیادی به آنها گفته اند و حتی Great Journey را نیز به صورت غیر حقیقی به کاونانت فهمانده اند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
elite3.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Elites: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آنها با نام Sangheili در بین کاونانت معروف هستند و هسته مرکزی ارتش کاونانت را تشکیل می دهند و محافظان مخصوص پیامبران هستند. آنها همواره در صف مقدم جبهه های کاونانت قرار دارند و فیزیک مناسب و قدی بیش از 2.5 متر آنها را به جنگجویانی توانمند، باهوش و بی رحم تبدیل کرده است. Elite ها از هر انسانی قوی تر هستند (به جر اسپارتان ها) و معمولا کمتر با یکدیگر دیده می شوند و در عوض دسته هایی از Grunt را فرماندهی می کنند. آنها اولین نژادی بودند که پس از کشف Great Journey توسط پیامبران وارد اجتماع کاونانت شدند. درجات آنها بر اساس رنگ armor ای است که به تن دارند و به نظر می رسد بالاترین مقام در بین آنها Honor Guard باشد که از Regret محافظت می کند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
brute.jpg
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Brutes: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آنها با نام Jiralhanae در بین کاونانت معروف هستند و جدیدترین گونه ای هستند که به کاونانت ملحق شده اند. با بیش از 2.7 متر قد و قدرتی بسیار زیاد آنها جنجگجویانی بسیار سرسخت هستند. چهره آنها شبیه به گوریل هست و معمولا در دسته های چندتایی حمله می کنند. رهبری آنها را یک بروت به نام Tartarus به عهده دارد. آنها نیز در چهار رنگ هستند و عالی رتبه ترین آنها به رنگ سفید هستند. آنها بسیار مایلند تا نقش و نفوذ بیشتری در کاونانت داشته باشند و خود را به پیامبران نزدیک کنند. آنها به دلایل نامعلوم با Elite سر ناسازگاری دارند و در حالی که از Elite قدرتمند تر و سریع تر هستند اما دیسیپلین و ذکاوت آنها را نداشته و قدرت مدیریت و رهبری آنها در حد Elite نیست[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
__HALO___Hunter_by_Kamino185.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Hunters: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]موجوداتی بسیار خطرناک و وحشی که با قدی بیش از 3.5 متر یکی از بزرگترین کاونانت هستند. آنها بیشتر به خاطر تخصصشان در انهدام و دفاع سنگین به خدمت گرفته شدند. آنها به صورت دو نفری در میدان جنگ کنار یکدیگر می جنگند و یکدیگر را bond brothers خطاب می کنند. بر خلاف دیگر کاونانت، هانتر ها دارای استخوان بندی داخلی و سیستم عصبی مرکزی نیستند! هانتر ها در حقیقت از اختلاط و کلوخه شدن کرم های همزیگر به وجود می آیند! که در درون لباس جنگی آنها جمع شده اند. آنها همواره نسبت به گونه های پست تر کاونانت بی رحم و ظالم هستند و حتی در میدان جنگ اگر آنها جلوی دست وپای هانتر ها را بگیرند با بی رحمی تمام کشته می شوند! آنها رابطه چندانی با دیگر گونه های کاونانت برقرار نمی کنند البته به جز گونه Elite. گفته می شود که آنها عقاید مذهبی خاص خود را داشته و حتی در اوقات فراغت به سرودن شعد و مدیتیشن می پردازند. جثه بسیار بزرگ آنها، لباس جنگی غیرقابل نفوذشان، سپر های بزرگشان و fuel-rod cannon هایی که روی دستشان نصب شده آنها را به تانک های قدم زن در میدان جنگ تبدیل کرده است! البته زره آنها در قسمت گردن و پشت دارای نقطه ضعف هست به همین خاطر با شلیک های دقیق می توان آنها را از پای درآورد. همانطور که گفته شد آنها همواره به صورت جفت جفت هستند و اگر یکی از آنها بمیرد دیگری با سپر خود به سمت دشمن حمله ور می شود. آنها خیلی وقت پیش به صورت اجبازی به کاونانت پیوستند و از همان ابتدا تنها برای Elite ها احترام قائل بودند. ولی هانتر ها در میدان جنگ به واقع رام نشدنی هستند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]![/FONT]
jackal.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Jackals: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در بین کاونانت با عنوان Kig-Yar نامیده می شوند. آنها در واقع حکم دیده بان و تک تیرانداز را برای کاونانت دارند. درجه آنها بالاتر از Grunts است و از حواس پنجگانه قوی تری نسبت به انسان ها و حتی دیگر کاونانت ها برخوردار هستند. آنها مجهز به یک سپر انرژِی، یک plasma pistol و یا beam rifle هستند. سپر آنها در مقابل سلاح انسان ها مقاوم است اما زیر آتش پلاسما دوام نمی آورد. جکال ها جثه کوچکی دارند به همین خاطر معمولا در یک حالت تدافعی دیده می شوند که از پشت سنگر و یا بلندی شلیک می کنند. آنها معمولا وقتی که دشمن در حال مبارزه با دیگر کاونانت ها است حمله می کنند تا مورد حمله دشمن قرار نگیرند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
10grunt.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Grunts: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و اما گرانتز که با نام Unggoy در بین کاونانت شناخته می شوند (Unggoy در زبان فیلیپینی به معنای میمون هست!) آنها به عنوان اولین پیاده نظام کاونانت شناخته می شوند و پایین ترین درجه را در بین آنها دارند. معمولا به صورت تکی یا دو تای آنها کوچکترین تهدیدی برای دشمن ندارند اما در صورتی که تعدادشان زیاد باشد، با plasma pistol های خود حسابی از خجالت دشمن در می آیند. معمولا وقتی تعدادشان کم هست و یا مورد حمله شدید قرار می گیرند، می ترسند و از ترس جانشان به این طرف و آن طرف می دوند! اما وقتی یک Elite با آنها همراه است به خوبی می جنگند. بر خلاف انسان ها و دیگر کاونانت آنها در محیط هایی که اکسیژن وجود دارد قادر به نفس کشیدن نیستند و باید از وسیله ای به نام SCUBA استفاده کنند که گاز متان مورد نیاز آنها را تامین می کند. قد آنها در حدود 1.5 متر است ولی با همین جثه کوچک قادر به استفاده از اکثر سلاح ها نظیر plasma turrets و fuel rod gun های قابل حمل هستند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
engineer.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Engineers: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که با نام Huragok در بین کاونانت معروف هستند. همانطور که از نام آنها پیداست متخصصان و مهندسان کاونانت هستند که به واسطه شاخک های خود که می توانند به تارهای کوچکتر تقسیم شوند قادر به نفوذ و دستکاری در هر سیستم و ماشین آلاتی هستند. یک بار مستر چیف با چشمان خودش یک Engineer را دید که موتور یک ماشین را پایین آورد، آن را به دلخواه خود تغییر داد و دوباره سر هم کرد، سپس دوباره موتور ماشین را پایین آورد و آن را به شکل اولیه خود بازگرداند و تمام اینها تنها چند ثانیه به طول انجامید!!! انگیزه آنها مشخص نیست و حتی آنها هیچ مرزی بین دوست و دشمن قائل نیستند و تنها دوست دارند به دستکاری ماشین آلات و تکنولوژی ها بپردازند، آنها هیچ گونه توان تهاجمی ندارند و تنها به دنبال تعمیر کردن هستند. حتی یک بار یک Engineer ژنراتور سپر مستر چیف را تعمیر کرد و سپس رفت اما به خاطر این که ممکن بود تکنولوژی برتر سپر مستر چیف را به کاونانت انتقال دهد کشته شد! (Engineer ها تا به حال در بازی های Halo دیده نشده اند). در صورتی که یک artifact فوررانرز در حال تخریب باشد آنها صدای ناهنجار و تیزی از خود منتشر می کنند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
Drone.JPG
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Drones: [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که با نام Yanme'e در بین کاونانت معروف هستند. آنها شبیه به حشره بوده و با صدا هایی کوتاه و شبیه به شادی و خنده! با یکدیگر ارتباط بر قرار می کنند، حرکات آنها باعث شده تا هدفگیری آنها مشکل شود. گفته می شود که آنها قادر به مبارزه و پرواز در محیط هایی شبیه به زمین هستند به همین خاطر احتمالا محیط زندگی آنها شبیه به زمین بوده البته با مقدار بسیار کمتری جاذبه چرا که در محیط های دیگر، آنها برای مدت زمان های کمتری قادر به پرواز هستند. آنها توانایی بالایی در مبارزات نزدیک دارند و هم چنین معمولا روی ماشین ها فرود آمده و با استفاده از چنگک های خود و حملات سنگین، به کسانی که درون ماشین هستند صدمه می زنند.[/FONT]


[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
sn.jpg
[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به هر حال پس از شکست سنگین انسان ها در هاروست بزرگترین ناوگان فضایی تاریخ بشریت به فرماندهی دریابان[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Preston Cole شکل می گیرد تا به هاروست رفته و این سیاره را از چنگ موجودات ناشناخته درآورد، سرانجام در سال 2531 انسان ها موفق شدند سفینه های کاونانت در هاروست را شکست دهند و تمام انسان ها در سیارات مختلف را غرق جشن و شادی کنند اما UNSC این مسئله را فاش نکرد که Cole در شرایطی توانست کاونانت را شکست دهد که سه برابر آنها سفینه در اختیار داشت و این پیروزی به قیمت نابود شدن دو سوم از بزرگترین ناوگان تاریخ تمام شد. به هر حال Cole به درجه دریاسالار ارتقا یافت و چهار سال دلیرانه به دفاع از سیارات انسان ها در برابر کاونانت پرداخت اما با این وجود به خاطر تکنولوژی بسیار برتر کاونانت و سلاح های پلاسمایی آنها، تاب مقاومت نداشت و یکی پس از دیگری تمام سیارات انسان ها نابود شد تا این که در سال 2335 تقریبا تمام Outer Colony توسط کاونانت نابود شده بودند و آنها حملات خود به Inner Colony ها را آغاز کرده بودند. به همین خاطر یک پروتوکول جدید با نام The Cole Protocol به تصویب رسید که طبق آن نظامیان نباید تحت هیچ شرایطی کاری کنند که کاونانت مکان زندگی انسان ها و مخصوصا سیاره زمین را موقعیت یابی کنند. به این ترتیب اگر سفینه ها حتی در خطر نابودی بودند نیز نباید به سمت سیارات انسان ها عقب نشینی کنند و در عوض باید چند انتقال تصادفی در Slipspace انجام دهند و در صورت رفع شدن تهدید کاونانت به سمت سیارات حرکت کنند. هیچ هوش مصنوعی و یا سفینه ای نباید توسط کاونانت تسخیر شود به همین خاطر روی همه سفینه ها سیستم self destruct یا انهدام خودکار نصب شد تا در صورت تسخیر توسط کاونانت منهدم شود. هم چنین هیچ یک از سفینه های کاونانت که توسط انسان ها تسخیر می شد نباید به زمین آورده می شد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پس از اولین ماموریت موفقیت آمیز اسپارتان ها، [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]UNSC تصمیم گرفت از سربازان گرانبهای خود برای مقابله با این تهدید جدی استفاده کند و به همین خاطر اسپارتان ها را به کارخانه ای در سیاره Chi Ceti 4 فرستاد تا میولنیر های موجود در کارخانه را به دست آورند، در ادامه آنها با یک جنگنده کاونانت روبرو شدند، جان، سم و کلی که در یک گروه بودند خود را به داخل جنگنده کاونانت رساندند و بمب هایی در آن کار گذاشتند اما سم که میولنیر اش به خاطر درگیری آسیب دیده بود در سفینه باقی ماند تا مطمئن شود بمب ها منفجر می شوند و به این ترتیب جان صمیمی ترین دوست خود را از دست داد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h1.jpg
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و اما یکی دیگر از وقایع مهم جنگ[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Sigma Octanus IV بود. چندین میلیون انسان در این سیاره زندگی می کردند، در این سیاره یک artifact وجود داشت که مختصات یکی از هفت HALO موجود در کهکشان را در برداشت. کاونانت با حمله به این سیاره با یک اتفاق غیر منتظره روبرو شدند چرا که فرماندهی به نام Jacob Keyes که مسئولیت محافظت از سیاره را به عهده داشت به شکل عجیبی سه تا از چهار جنگنده کاونانت را نابود کرد تا چهارمی عقب نشینی کند، اما این تازه پیروزی کوچک بود چرا که کاونانت ناوگان بزرگتری تدارک دید و به این سیاره فرستاد اما کاپیتان کیس با درایت خود باز هم کاونانت را شکست داد تا دومین پیروزی بزرگ پس از هاروست برای انسان ها شکل بگیرد. البته سیاره تقریبا به طور کامل نابود شد ولی کاونانت پایتخت این سیاره که Cote D'Azur بود را مورد تاخت و تاز قرار دادند، سپس اسپارتان ها به این سیاره فرستاده شدند و در طول عملیات متوجه شدند که کاونانت به دنبال یک artifact هست، در ادامه اسپارتان ها توانستند این شیئ را که یک سنگ حکاکی شده با hieroglyph یا سمبل های زبان فوررانرز بود به دست آورند و سپس شهر را به وسیله بمب اتم نابود کنند تا سند مهمی به دست کاونانت نیفتد. کاونانت که شکست سختی در این سیاره خورده بود و می دانست انسان ها برای یافتن بازماندگان این حادثه سفینه هایی به سیاره می فرستند یک استراتژی هوشمندانه به کار بردند و یک روبات را به یکی از سفینه های انسان ها به نام Iroquois که به سیاره بازگشته بود فرستادند و بدین ترتیب این روبات مختصات و تصاویر تمام جاهایی که این سفینه می رفت را برای کاونانت ارسال می کرد تا این که کاونانت سیاره Reach دومین سیاره مهم انسان ها و محل زندگی اسپارتان ها را پیدا کردند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]UNSC [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و اسپارتان ها در تدارک یک عملیات بسیار مهم بودند تا طی آن یکی از prophet های کاونانت را اسیر کرده و به Reach بیاورند تا بلکه با راضی کردن او بتوانند با کاونانت صلح کنند اما پیش از این که این عملیات به صورت بالفعل درآید اتفاق ناگواری افتاد[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]

%7B96F32000-26BF-493E-B1E2-A6B63B31BAE6%7DImg200.jpg

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Reach [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]توسط بیش از 100 جنگنده از جمله Hannibal و Pillar of Autumn و Trafalgar محافظت می شد و بیش از 20 موشک Orbital Magnetic Accelerator Canon یا به اختصار SMAC و یا Super MAC نیز از سیاره محافظت می کردند که مجهز به مگنت های ابررسانا بودند و امکان حرکت با 40% سرعت نور را به آنها می داد. MAC تقریبا قوی ترین سلاح عظیم انسان ها بود و کاونانت حاضر بود داوطلبانه یک سفینه خود را برای از بین بردن یک MAC قربانی کند. به هر حال کاونانت به سیاره Reach حمله کرد و یکی از تلخ ترین وقایع تاریخ بشریت را رقم زد چرا که دومین سیاره انسان ها از لحاظ استراتژیک و نظامی به راحتی توسط پلاسمای کاونانت نابود شد البته آنها تمام سطح سیاره را glass نکردند چرا که در این سیاره artifact ای وجود داشت که برای کاونانت اهمیت زیادی داشت و این دلیلی بود برای زنده ماندن عده بسیار کمی از انسان ها از جمله بعضی اسپارتان ها، در ادامه مسترچیف به همراه دو اسپارتان دیگر یعنی لیندا و جیمز ماموریت یافتند تا یکی از سفینه های سازمان ONI را که حاوی مدارک بسیار مهمی بود و می توانست کاونانت را به سمت زمین راهنمایی کند نابود کنند، در نهایت مستر چیف موفق شد عملیات را به پایان برساند و خود را به یکی از سفینه های بازمانده از حمله کاونانت یعنی Pillar of Autumn به فرماندهی کاپیتان کیس معروف برساند. تصور می شد که مستر چیف تنها اسپارتان باقی مانده هست ولی در ادامه مشخص شد که لیندا نیز در سفینه هست البته به شدت مجروح شده و نیمه زنده هست! هوش مصنوعی این سفینه Cortana نام دارد، یکی از انواع هوشمند A.I که توانایی یادگیری دارد. کورتانا از روی یک کلون از مغز دکتر هالزی به وجود آمده است و با این که بر خلاف برخی دیگر از هوش مصنوعی ها قالبی فیزیکی ندارد ولی می تواند هولوگرامی از خود به نمایش درآورد که بسیار شبیه به جوانی های دکتر هالزی هست. همانطور که گفته شد او هوشمند است یعنی ماتریس او توانایی گسترش دارد البته داشتن این قابلیت یک بدی هم دارد و آن عمر کوتاه و هفت ساله این هوش مصنوعی هست. کورتانا قادر به نفوذ به هر سیستم امنیتی و دستکاری در هر شبکه ای هست حتی سیستم های امنیتی کاونانت، او با نفوذ به این شبکه ها ماتریس و اطلاعات خود را گسترش می دهد و جالب اینجاست که برخی تکنولوژی های کاونانت (که در واقع از فوررانرز به ارث برده اند) را از خود آنها بهتر درک می کند، او قرار بود به عنوان اولین ماموریت خود همراه با مسترچیف برای اسیر کردن Prophet کاونانت برود که پیش از شروع آن به خاطر حمله کاونانت به Reach عملیات کنسل شد، این مسئله هم قابل ذکر است که میولنیر دارای این وِیژگی هست که با خود یک هوش مصنوعی حمل کند که برای مسترچیف این هوش مصنوعی همان کورتانا است. پس از شکست انسان ها در Reach بازماندگان سعی می کنند از مهلکه بگریزند از جمله سفینه Pillar of Autumn. کورتانا موفق به ترجمه هیروگلیف هایی که اسپارتان ها پیدا کرده بودند می شود و از آنجایی که هدایت سفینه در دست او بوده، برای فرار از کاونانت و هم چنین عمل کردن به پروتوکول Cole چند جهش در Slipspace مطابق با هیروگلیف ها انجام می دهد که در نهایت منجر به پیدا کردن یکی از مهمترین و عظیم ترین بناهای عالم می شود HALO. این Halo که آنها موفق به پیدا کردنش شده بودند در واقع Halo شماره چهار (Installation 04) است. اما کاونانت که توانسته بود Pillar of Autumn را تعقیب کند بالاخره به همان جایی که می خواست رسید و یکی از Halo ها را پیدا کرد. انسان ها اصلا نمی دانستند که این بنای عظیم چیست به همین خاطر بر روی آن فرود آمدند و از آنجا که کاونانت اصلا دلش نمی خواست صدمه ای به Halo وارد شود به Pillar of Autumn حمله نکرد و آنها نیز بر روی Halo فرود آمدند.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h3.JPG
[/FONT]​
 

Lich King

Administrator
Sep 22, 2005
5,901
نام
اشکان
Halo 3 Preview: Part 3

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Halo[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در واقع یکی از بناهایی بود که به دلیلی که در ادامه به آن اشاره می کنیم توسط فوررانرز ساخته شده بود. Halo شبیه به یک حلقه باریک (در مقایسه به قطر حلقه) هست که می توان بر روی آن زندگی کرد. سطح بیرونی Halo ظاهری مکانیکی دارد ولی سطح درونی آن شرایط آب و هوایی و جوی جالبی دارد و مثل زمین بر روی آن موجودات زنده، گیاه، آب و... وجود دارد حتی بر روی آن موجودات زنده ای شبیه به دایناسور نیز زندگی می کنند که البته در بازی آنها را نمی بینیم. این حلقه قطری در حدود 10,000 کیلومتر دارد که نشان می دهد بنای واقعا عظیمی هست، هم چنین سیستم تغییرات شبانه روزی نیز در Halo حاکم هست و تا آن جا که کورتانا فهمیده است یک سیستم مصنوعی ایجاد جاذبه نیز در Halo وجود دارد. Halo بین یک ستاره و قمر آن واقع است در واقع در نقطه لاگرانژ و از آنجایی که توسط نیروی جاذبه هر دو جذب می شود، این نیروها یکدیگر را خنثی کرده و به Halo اجازه می دهد تا مثل قمر به دور ستاره بچرخد. Halo خیلی شبیه به Ringworld در رمان علمی تخیلی لری نیون (Larry Niven) در سال 1970 به نظر می رسد با این تفاوت که شعاع Halo در حدود 5000 کیلومتر است اما شعاع Ringworld بسیار بسیار بزرگتر یعنی در حدود 95 میلیون مایل است! هم چنین Halo به دور یک ستاره یا سیاره می گردد اما Ringworld یک ستاره را در برمی گیرد. البته Halo شباهت هایی نیز به Orbital در کتاب Culture اثر آیان بنکز نیز دارد و از لحاظ اندازه به آن نزدیک تر است[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]


[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Installation 04 [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که به Alpha Halo[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نیز معروف است در واقع بین Threshold که از گاز تشکیل شده و قمر آن Basis و در منظومه Soell واقع است. قدمت Installation 04 حداقل 101,217 سال به وقت محلی هست. اما هدف از ساخت این بناهای عظیم توسط فوررانرز چه بوده است. هر Installation توسط یک هوش مصنوعی که در قالب یک شیئ پرنده کوچک ظهور فیزیکی پیدا کرده است محافظت می شود، این هوش مصنوعی Monitor نامیده می شود، در واقع مانیتور وظیفه دارد امور مربوط به Halo را انجام دهد و مشکلات آن را حل کند و حتی اگر تهدیدی احساس کرد آن را به وسیله Sentinel ها که آنها هم شیئ های پرنده با قابلیت های تهاجمی و جنگی هستند از بین ببرد. مانیتوری که در Installation 04 بود 343Guilty Spark نام داشت و یکی از شخصیت های کلیدی داستان است. Halo در واقع به چند منظور طراحی شده است.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
robots-343guiltyspark.jpg
[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Halo مکانی برای زندگی فوررانرز ها بوده، هم چنین لابراتور های بسیار پیشرفته و کارخانجات بسیار عظیمی در Halo وجود دارد که نشان می دهد فوررانرز ها تحقیقات مهم خود را در Halo انجام می داده اند که مهم ترین آن تحقیق بر روی یک گونه عجیب با نام Flood بوده است. این که منشا Flood چیست مشخص نشده ولی Flood یک گونه انگلی از موجودات فضایی هستند که تمایل شدیدی به رشد و تسخیر هر گونه موجود زنده دیگری با سایز مناسب دارند. آنها به اعصاب میزبان خود نفوذ کرده و کنترل او را در دست می گیرند، سه فرم از Flood به طور نسبتا دقیق شناخته شده است که عبارتند از Infection، Combat و Carrier البته فرم های دیگری نیز وجود دارند نظیر Brain و Juggernaut که چندان در داستان شناخته شده نیستند.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h5.jpg
[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نوع اولیه که Infection form هستند در واقع موجودات کوچکی هستند که بدون میزبان نیز قادر به زندگی هستند اما همواره به دنبال یک موجود زنده با سایز مناسب و مقدار قابل توجهی کلسیم می گردند تا آن را آلوده کنند. آنها ابتدا سه شاخک عجیب خود را در بدن قربانی فرو کرده، وارد سیستم عصبی او شده، ابتدا او را فلج می کنند سپس قربانی بی هوش شده، در ادامه آنها تغییرات لازم در بدن قربانی را ایجاد کرده و هورمون های آن را تغییر می دهند که باعث می شود بدن قربانی تغییر شکل دهد، فاسد شود و شاخک های عجیبی از آن بیرون بزند، سپس قربانی با این که هوش خود را به دست می آورد اما کنترلی روی بدن خود ندارد چرا که سیستم عصبی او جایگزین شده است و نمی تواند خود را کنترل کند و فقط باید نظاره گر جنایاتی باشد که بدون اختیار خود انجام می دهد. البته ممکن است میزبان در صورتی که از لحاظ ذهنی به قدر کافی قوی باشد اجازه نفوذ کامل به Infection form را ندهد، چرا که Infection معمولا به مغز قربانی نیز دسترسی پیدا کرده و اطلاعات آن را اسخراج می کنند اما میزبان در صورتی که قوی باشد می تواند جلوی آن ایستادگی کند و حتی گاهی اوقات به طور موقت کنترل خود را بدست بگیرد ولی نمی تواند مانع از تغییرات فیزیکی و ظاهری خود شود (البته استثنا هایی هم هست نظیر گروهبان جانسون)، البته مسئله این است که هر چقدر قربانی بخواهد بیشتر مقاومت کند بیشتر تغییر فیزیکی پیدا کرده و بدنش بیشتر فاسد می شود.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h6.jpg
[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در واقع هدف اصلی فوررانرز از ایجاد[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Halo تحقیق بر روی همین گونه و هم چنین نگه داری آنها و جلوگیری از انتشار آنها بوده است، اما اگر Flood به نحوی آزاد می شدند چی؟ در این شرایط مخرب ترین و مرگبارترین ویژگی Halo نمایان می شد. اگر به هر طریقی Flood آزاد میشد از آنجا که با سرعتی باورنکردنی رشد و نمو می کنند باید هر چه زودتر آنها را نابود کرد، ولی چگونه می توان میلیارد ها Flood را که مدام در حال تکثیر هستند از بین برد؟ با نابود کردن غذا و یا میزبانان بالقوه آنها! در واقع Halo سلاحی است که می تواند تمام موجودات زنده را در یک شعاع خاص از بین ببرد تا Flood از گرسنگی و قحطی بمیرد. هر Halo شعاع مخربی در حدود 25 هزار سال نوری دارد و با فعال شدن هر یک، شش Halo دیگر نیز فعال شده و به این ترتیب تمام موجودات زنده کهکشان راه شیری از بین رفته، سپس Flood از بین می رود و در ادامه موجودات زنده بسیار معدودی که به هر شکل زنده مانده اند و معمولا هم موجودات کوچکی هستند چرخه حیات را ادامه می دهند. البته فوررانرز یک پناهگاه نیز برای در امان ماندن از شلیک Halo ساخته است که به Shied Worlds معروف هستند. طراحی Shield World ها در واقع بر اساس تئوری کره دایسون (Dyson sphere) است اما در این مورد کاملا در درون Slipspace قرار دارند و در فضای حقیقی (Real-Space) شعاعی در حدود نیم متر دارد. هم چنین Slipspace ای که shield world در آن قرار دارد آن را از اثر هر گونه اختلال دنیای حقیقی (Real-World) مصون می دارد بنابراین شلیک Halo ها نمی تواند کسانی را که در درون Shield World هستند از بین ببرد.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h8.jpg
[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مسئله اینجاست که Halo ها حدود 100 هزار سال پیش فعال شده اند و حتی نسل خود فوررانرز را هم نابود کرده اند یعنی بهتر است بگوییم این طور به نظر می رسد، حالا این که فوررانرز به Sheild World پناه برده اند یا خیر و اصلا فوررانرز چگونه نژادی بوده اند و آیا واقعا منقرض شده اند مشخص نیست. تئوری های زیادی در این زمینه وجود دارد مثلا گفته می شود شاید فوررانرز هم انسان بوده اند و انسان های کنونی در واقع از نسل همان فوررانرز هایی هستند که به shield World پناه برده اند و از شلیک Halo ها در امان مانده اند. به هر حال Halo ها قبلا یک بار به علت این که Flood از کنترل خارج شده بود فعال شده بودند و حتی نام 343Guilty Spark نیز احتمالا اشاره به همان واقعه دارد، Guilty به معنای مقصر و Spark هم گاهی به معنای فعال کردن هست و شاید به موضوع فعال کردن Halo ها در 100 هزار سال پیش توسط 343 اشاره می کند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]

h17.jpg

در هر صورت کاپیتان کیس سوار بر Pillar of Autumn به Installation 04 می رسد ولی کاونانت به او اجازه یک فرود راحت را نمی دهند و وارد سفینه می شوند، مسترچیف و دیگر marine ها با کاونانت هایی که وارد سفینه شده اند مبارزه می کنند و پیش از فرود سفینه، مستر چیف به همراه کورتانا در یک Scape Pod سفینه را ترک کرده و به شکل نه چندان خوبی روی Halo فرود می آیند. کاپیتان کیس هم با Pillar of Autumn یک فرود بد دارد و در ادامه توسط کاونانت اسیر و زندانی می شود. مستر چیف به مبارزه با کاونانت و جمع آوری سربازان بازمانده می پردازد و سپس به همراه آنها کاپیتان کیس را نجات می دهد، کیس به او دستور می دهد تا اتاق کنترل Halo را پیدا کرده و هدف از ساخت چنین بنایی را پیدا کند. مسترچیف و کورتانا به مکانی به نام Silent Cartographer می رسند در آنجا کورتانا وارد سیستم می شود. در این زمان چون مسترچیف میولنیر Mark V داشت و کورتانا بر روی یک دیسک قرار داشت برای نفوذ به سیستم باید دیسک در آن قرار می گرفت اما در ادامه وقتی مسترچیف Mark VI به تن کرد فقط با لمس سیستم قادر بود کورتانا را به آن منتقل کند. در هر صورت کورتانا وارد سیستم شد و یک چیز مهم را متوجه شد و به مستر چیف گفت به دنبال کاپیتان کیس و افرادش که به دنبال یک انبار اسلحه رفته بودند برود و خود نیز در سیستم باقی ماند تا اطلاعات بیشنری به دست آورد. اما مستر چیف پیش از آنکه به کاپیتان کیس برسد متوجه شد که کاونانت به طور تصادفی یک گونه موجودات خطرناک یعنی همان Flood را آزاد کرده اند. در واقع پس از این که 100 هزار سال پیش Halo ها فعال شده بودند یک سری Flood در Halo باقی مانده و به اصطلاح به خواب زمستانی فرو رفته بودند اما کاونانت به طور سهوی دوباره آنها را بیدار کرد. متاسفانه کایپتان کیس نیز مورد حمله Flood قرار گرفت و آلوده شد البته او آنقدر قوی بود که در مقابل آن مقاومت کرده و نگذارد به آن بخش از مغزش که اطلاعاتی در مورد زمین داشت دسترسی پیدا کند، اما بهای این مقاومت تبدیل شدن او به یک هیولای چندش آور بود.

180px-captain-keyes-_halo-screenshot_.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کاپیتان کیس[/FONT]
250px-Keyes_flood.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کاپیتان کیس پس از آلوده شدن![/FONT]

با آزاد شدن
Flood مانیتور یعنی 343 Guilty Spark وظیفه پیدا می کند که Halo را فعال کند اما او خود به تنهایی قادر به این کار نیست و به این منظور احتیاج به کسی دارد که خود او از آن به عنوان Reclaimer یاد می کند، Reclaimer باید یک وسیله به نام Index را در Library پیدا کرده و در اتاق کنترل، با استفاده از آن Halo را فعال کند. مانتیور به دنبال یک Reclaimer می گردد و یکی از marine ها را پیدا می کند اما این سرباز پیش از پیدا کردن Index می میرد در نتیجه 343 به دنبال یک Reclaimer دیگر می رود تا این که مستر چیف را پیدا می کند. این طور به نظر می رسد که Reclaimer یک شخص خاص نیست و برخی از انسان ها بنا به دلیلی که مشخص نیست Reclaimer هستند. به هر حال 343 مسترچیف را پیدا کرده و از او می خواهد تا Halo را فعال کند و Flood را از بین ببرد، مستر چیف هم که هدف اصلی Halo را نمی داند با 343 همراه شده و پس از گذر از موانع بسیاری و با کمک 343 و sentinel ها ایندکس را پیدا می کند. 343 از او می خواهد که ایندکس را درون Core قرار دهد چون خود قادر به انجام کاری به این مهمی نیست، مستر چیف این کار را انجام می دهد ولی ناگهان کورتانا نمایان شده و او را از هدف اصلی Halo آگاه می کند، مستر چیف که متوجه فریب 343 می شود از فعال ساختن Halo سر باز می زند به همین خاطر توسط Sentinle های 343 مورد حمله قرار می گیرد. جالب اینجاست که 343 به او می گوید: "برای چه تو برای انجام دوبارۀ کاری که قبلا هم یک بار آن را انجام داده ای تعلل می کنی؟!" و یا در جایی دیگر می گوید: "تو از من سوال کردی که آیا به نظر من انجام این کار صحیح است پس از این همه سال اگر باز هم این سوال را از من بکنی جواب من تغییر نکرده است!" این عبارات به نوعی نشان می دهد که شاید فوررانرز واقعا انسان بوده اند!

h15.jpg

مستر چیف با کاری که انجام داده Halo را در حالت نیمه فعال قرار داده به همین خاطر به همراه کورتانا به دنبال پیدا کردن راهی برای جلوگیری از شلیک Halo می روند، آنها ابتدا ژنراتور هایی را که اسلحه Halo از آن تغذیه می کرد به طور موقت غیر فعال می کنند تا وقت بیشتری برای جلوگیری از شلیک داشته باشند. کورتانا متوجه می شود که بهترین راه برای نابود کردن Halo استفاده از سیستم انفجار خودکار سفینه Pillar of Autumn است اما برای این کار احتیاج به اجازه کاپیتان کیس دارند که حالا تبدیل به یک گونه Flood با نام Brain Flood شده بود. مسترچیف مجبور می شود کاپیتان کیس را بکشد و کاشت های عصبی او را از مغزش در آورد! تا به وسیله آن Pillar of Autumn را برای انفجاری بزرگ آماده سازند. کورتانا این کار را انجام می دهد ولی وقتی که شمارش معکوس شروع شد ناگهان سر و کله 343 پیدا شد و تایمر را از کار انداخت. 343 از این کار دو هدف داشت اول این که اصلا دلش نمی خواست Halo نابود شود چون وظیفه او نگهداری از آن بود و دوم این که او بسیار به دانستن تاریخچه زندگی انسان ها علاقه مند شده بود و می خواست با استفاده از اطلاعات موجود در سفینه چیز های بیشتری راجع به انسان ها متوجه شود. به هر حال مستر چیف مجبور شد دوباره دست به کار شود و این بار به صورت دستی راکتور های سفینه را منفجر کند. مسترچیف و کورتانا 15 دقیقه زمان برای فرار از Halo داشتند پیش از آنکه سفینه منفجر شود، در نهایت آنها توانستند در یک سفینه کوچک از Halo بگریزند و در پی آن انفجار Pillar of Autumn منجر به شکسته شدن Halo شد که به خاطر حرکت دوار Halo باعث خرد شدن کلی آن شد اما 343 توانست از این حادثه به سلامت بگریزد. 343 کلا شخصیت بسیار عجیبی دارد، او معمولا چیز هایی را با خود زمزمه می کند و خود را باهوش خطاب می کند! و گاهی بی هیچ دلیل می خندد، شخصیت او بیشتر شبیه به کسانی است که ثبات شخصیتی ندارند و نیمه روانی هستند. می توان 343 را یک هوش مصنوعی پارانوئید دانست و البته بسیار کنجکاو!

h16.jpg

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به هر حال مسترچیف و کورتانا به همراه بازماندگان نابود شدن[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Halo که یکی از آنها سرگروهبان Avery Johnson بود به دنبال راهی برای بازگشت به زمین هستند (سرگروهبان جانسون تنها انسانی است که توانسته پس از نفوذ Flood به بدنش از آلوده شدن خود جلوگیری کند)، چرا که آنها اطلاعات بسیار باارزشی دارند و باید UNSC را از آن باخبر سازند، به همین دلیل آنها تصمیم به تسخیر یکی از سفینه های کاونانت با نام Ascendant Justice گرفتند که یکی از جنگنده های مهم کاونانت بود، آنها موفق به این کار شدند. این سفینه مطمئنا ارزش بسیاری برای انسان ها داشت چرا که در واقع یک جهش تکنولوژیکی برای آنها محسوب می شد اما به خاطر Cole Protocol آنها قادر نبودند مستقیما به زمین بازگردند به همین خاطر مجبور شدند ابتدا به Reach بازگردند چرا که سفینه های کاونانت پیش از انتقال به زمین ابتدا باید کاملا جستجو می شد تا وسیله ای که رد آن را بگیرد و به کاونانت گزارش دهد در آن وجود نداشته باشد. خدمه سفینه تصمیم می گیرند Ascendant Justice را در مدار Reach رها کرده و با یک سفینه انسان ها به زمین بازگردند اما مسترچیف هنوز یک دلیل برای بازگشت به Reach دارد. در زمان حمله کاونانت به این سیاره او به اسپارتان ها دستور داد تا به سطح سیاره رفته و از ژنراتور های MAC ها محافظت کنند اما در پی آن سطح سیاره گلاسه شد و مسترچیف خود را مسئول به خطر انداختن جان اسپارتان ها می داند به همین خاطر به Reach باز میگردد تا شاید بتواند بازماندگان احتمالی را نجات دهد. مسترچیف و یارانش موفق به دریافت سیگنال هایی می شوند و در نهایت عده ای از اسپارتان ها، دریابان Danforth Whitcomb که بمب های اتمی NOVA با قدرت تخریب غیر قابل تصور را در اختیار داشت و هم چنین کتر هالزی را پیدا می کنند. در ادامه با کمک دکتر هالزی موفق به پیدا کردن artifact مهم فوررانرز در قسمتی از سطح Reach که سالم مانده بود شدند که اهمیت زیادی نیز برای کاونانت دارد. به هرحال در جریان این اتفاقات کورتانا متوجه می شود که کاونانت از موقعیت زمین آگاه شده اند و قصد حمله به آن را دارند. دریابان Whitcomb با شکست انسان ها در Reach بمب های NOVA را برای انفجار پس از 10 روز تنظیم کرده بود، با این تصور که یا آنها نیز پس از 10 روز هم چنان روی سیاره باقی مانده اند و با انفجار بمب ها نیرو های کاونانت موجود در سطح سیاره نیز نابود می شوند و یا این که آنها می میرند و بمب ها توسط کاونانت برای تحقیق برده می شود و در مکانی که آنها قصد تحقیق دارند منفجر شده و باز هم آنها را نابود می کند. اما او توسط مسترچیف نجات یافت و زمانی که آنها Reach را ترک کردند تنها 10 ساعت تا زمان انفجار باقی مانده بود، اما متخصصان کاونانت موفق به خنثی کردن بمب شدند و آن را به سفینه حامل بسیار عظیم خود منتقل کردند[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].[/FONT]

halo2.jpg
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برای تعمیر Ascendant Justice مسترچیف به همراه دیگران به یک ایستگاه در ستاره ای در منظومه Eridanus رفتند که مقر شورشی های کاونانت بود! با فرود به سیاره دکتر هالزی اسپارتان Kelly-087 را ربود و به Onyx رفتند که در ادامه به آن می پردازیم. با دانستن این که کاونانت در حال تدارک یک حمله عظیم به زمین هست مستر چیف و اسپارتان هایش تصمیم می گیرند به وعده گاه نیروهای کاونانت که یک ایستگاه فضایی بود، رفته تا با خرابکاری وقت بیشتری در اختیار انسان ها برای مقابله با کاونانت قرار دهند. اسپارتان ها به راحتی به ایستگاه مرکزی کنترل یعنی Unyielding Hierophant می رسند و با کمک کورتانا آن را در حالت تخریب خودکار قرار می دهند، با این وجود نیروهای کاونانت کاملا زمین گیر نشده بودند، دریابان Whitcomb تصمیم گرفت به کاونانت حقه بزند تا آنها تصور کنند artifact ای که در Reach که دنبال آن بودند در Ascendant Justice است و با همین حقه توانست آنها را به یک ایستگاه مخروبه بکشاند، سپس Unyielding Hierophant منفجر شد و کل ناوگان کاونانت را از صحنه روزگار محو کرد و البته هم چنین دریابان Whitcomb و سفینه Ascendant Justice را. مسترچیف، کورتانا، گروهبان جانسون و دیگر اسپارتان ها سوار بر یک سفینه نه چندان سالم انسان ها به سمت زمین رهسپار شدند تا UNSC را از وقایع پیش آمده مطلع سازند.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
halo2chief.jpg
[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با بازگشت به زمین مسترچیف و جانسون در ایستگاه[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Cairo یک پلتفورم MAC واقع در مدار زمین مدال های افتخار و شجاعت و جوایز دیگری دریافت می کنند در حالی که کاپیتان میراندا کیس دختر فرمانده جاکوب کیس که در Halo جان خود را از دست داد، نشان لیاقت پدرش را پس از مرگ او دریافت می کند. در همین حال یکی از فرماندهان Elite که فرماندهی ناوگان Particular Justice را که به Reach حمله کرده بود به عهده داشت، در پیش High Council محکوم و مجازات می شود به خاطر شکستی که در Halo خورده است و عدم داشتن توانایی لازم جهت حفظ سفینه کاونانت یعنی Ascendant Justice. در واقع یکی از دلایلی که او این گونه شکست خورد دخالت یکی از پیامبران پایین رتبه بود که در یکی از جنگنده هایی که به Reach حمله کرده بود حضور داشت و از حمله به Pillar of Autumn جلوگیری کرده بود تا مبادا Halo صدمه ببیند. در ادامه هم انسان ها روی سطح Halo فرود آمدند و همانطور که می دانید با کمک مستر چیف توانستند آن را نابود کنند.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در همین حال[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Regret یک ناوگان نه چندان بزرگ متشکل از 15 سفینه را جمع آوری کرد و به سمت زمین حمله کرد، البته او این کار را بدون موافقت Mercy و Truth انجام داد. آنها افرادی را که حامل مواد منفجره بودند به ایستگاه های MAC (سیصد MAC از زمین محافظت می کردند) که از زمین محافظت می کردند فرستادند تا این سلاح های 3000 تنی را نابود کنند، مستر چیف موفق شد بمب موجود در ایستگاه Cairo را پیدا کند و با کمک کورتانا آن را خنثی کند. اما سفینه اصلی ناوگان کاونانت یعنی همانی که Regret آن را هدایت می کرد توانست از سد دفاعی انسان ها بگذرد و خود را به زمین و New Mombasa شهری نزدیک به رشته کوه کلیمانجارو در آفریقا برساند. مستر چیف و کورتانا نیز به سفینه In Amber Clad تحت فرماندهی میراندا کیس ملحق شده و به دنبال Regret رفتند که در همین حین کورتانا از روی ارتباطات کاونانت متوجه حضور Regret در آن سفینه شد. با رسیدن به شهر نیروهای کاونانت در شهر پخش شدند اما با کمک مسترچیف و دیگر Marine ها آنها مجبور به عقب نشینی شدند تا جایی که Regret مجبور به فرار شد و برای این کار یک جهش در Slipspace انجام داد که باعث شد تمام شهر نابود شود. In Amber Clad مامور شد تا به دنبال Regret برود و مستر چیف نیز باید در این ماموریت شرکت می کرد و هدف Regret از آمدن به زمین را متوجه می شد. در ادامه آنها به یک Halo دیگر رسیدند که Installation 05 بود (معروف به Delta Halo).[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با رسیدن به[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Delta Halo میراندا کیس نیروها را به دو دسته تقسیم کرد، مسترچیف به همراه کورتانا و عده ای دیگر از Orbital Drop Shock Troopers یا ODST ها به دنبال Regret رفتند، میراندا کیس و جانسون نیز به دنبال یافتن Index پیش از کاونانت رفتند. لازم به ذکر است که ODST ها سربازان چریکی هستند که به صورت داوطلبانه در محفظه هایی شبیه به تابوت از مدار سیارات به سمت میدان جنگ پرتاب می شوند.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h22.jpg
[/FONT]​
 

Lich King

Administrator
Sep 22, 2005
5,901
نام
اشکان
Halo 3 Preview: Part 4

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و اما[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Arbiter! آربیتر مقامی بود که توسط پیامبران در زمان extraordinary crisis یا زمان های بحرانی شدید به یکی از Elite ها اعطاء می شد. آربیتر در واقع مامور مستقیم پیامبران بود که مستقیما از آنها دستور می گرفت و ماموریت های بسیار خطیری انجام می داد، مثلا در برهه های زمانی زیر آربیتر به کار گرفته شد:[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حادثه[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Taming of the Hunters که مربوط به رام کردن Hunter ها بود و در نهایت منجر به کشته شدن آربیتر شد![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و یا در جریان[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] the Grunt Rebellion که عده ای از Grunt ها که احساس کرده بودند پیامبران آنها را فریب می دهد دست به شورش زدند.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خیلی از کاونانت ها آربیتر را ناجی خود می دانستند، آربیتر به "اراده پیامبران" و هم چنین "شمشیر پیامبران" معروف بود و یک[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] armor باستانی به تن می کرد. هر آربیتر در برهه extraordinary crisis به وجود می آمد و در همان برهه هم در جریان انجام ماموریت ها از بین می رفت (کاونانت آنها را "فدایی" می دانند) جسد آربیتر ها و یا یادبودی از آنها در تابوت های یکسانی در آرامگاه بزرگ آربیتر (Mausoleum of the Arbiter) واقع در High Charity بر روی یکدیگر قرار می گرفتند تا به آسمان برسند! در وسط این آرامگاه جایگاه زره Arbiter واقع است که هنوز پس از این مدت طولانی سالم مانده، البته بعضی از قابلیت های آن تاریخ مصرف گذشته است (مثلا active camouflage یا قابلیت نامرئی شدن آن محدود است در حالی که کاونانت به تکنولوژی نامرئی شدن دائم دست یافته است) در این آرامگاه 168 تابوت دیده می شود (البته ممکن است برخی دیگر نیز در زیر زمین قرار داشته باشند) که بر روی یکدیگر قرار گرفته و ارتفاع زیادی پیدا کرده اند. آنها به طور سنتی نگهبان کاونانت شناخته می شدند و البته پیامبران اهداف دیگری نیز با آنها دنبال می کردند چرا که آنها در واقع نمونه ای از وفاداری کامل و جان نثاری بودند!

[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h28.JPG
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آربیتر[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
در هر صورت پس از نابودی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Alpha Halo فرمانده Elite محکوم شد، شورا او را به عنوان یک مرتد (heretic) معرفی کرد، لباس و مقام او از او گرفته شد و در جلوی جمعیت زیادی از کاونانت نشان ننگ و شرمساری (Mark of Shame) توسط تارتاروس بر روی قسمت راست سینه او داغ شد، با این حال خیلی از کاونانت می خواستند که او سلاخی شود و جسد او در تمام شهر نمایش داده شود تا درس عبرتی شود برای دیگران! البته سرنوشت او در دست پیامبران بود به خصوص Truth. در ملاقاتی که او با Truth و Mercy در آرامگاه آربیتر داشت معلوم شد که پیامبران او را مرتد نمی دانند و معتقدند شورا فقط این کار را (زدن نشان ننگ بر یک فرمانده عالی رتبه) برای فروشناندن نارضایتی و اعتراض کاونانت انجام داده است. Truth و Mercy فرصتی دوباره به او دادند تا افتخار از دست رفته خود را بازیابد و با مرتد های واقعی مبارزه کند. او مامور شد تا سرکشی یک گروه به سرکردگی Sesa 'Refumee را فرو بنشاند. در واقع 343 پس از نابودی Halo به یکی از سیارات نزدیک Threshold رفته بود و در آنجا Sesa 'Refumee را ملاقات کرده و واقعیت را در مورد Halo به او گفته بود، او هم این مسئله را به افراد تحت فرمان خود اطلاع داده و این گروه تبدیل به یک گروه یاغی شده بود[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].

[/FONT]
h25.JPG
تارتاروس
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
"[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کاری که تو به عنوان آربیتر باید انجام دهی بسیار خظرناک و شبیه به خودکشی است! تو مانند تمام آربیتر های پیش از خود خواهی مرد و جسد تو در اینجا باقی خواهد ماند!" این صحبتی بود که Mercy با جدیدترین آربیتر داشت. پیامبران انتظار داشتند که او در همین ماموریت اول بمیرد ولی او توانست یاغی ها را نابود کند و حتی از طوفان نیز جان سالم به در ببرد، سپس تارتاروس وارد مهلکه شد و 343 را با استفاده از Gravity Hammer خود اسیر کرد و پیش پیامبران آورد، پیامبران نیز از او بازجویی کرده و اطلاعات بسیار مهمی را متوجه شدند. سپس آربیتر راهی ماموریتی در Delta Halo شد و در Library قرار بود توسط تارتاروس (طبق دستور پیامبران) کشته شود اما به شکلی عجیب جان سالم به در برد! آربیتر به شکافی که در وسط Library قرار داشت سقوط کرد و تصور می شد که او مرده ولی توسط یک فرم Flood که در حقیقت رهبر آنها نیز بود و در اعماق Delta Halo قرار داشت نجات پیدا کرد، او Gravemind بود[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]!

[/FONT]
h26.JPG


[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Gravemind [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در حقیقت یک فرم عجیب از Flood هست، او به عنوان هوش و بینش جمعی و اشتراکی Flood هست که اطلاعات بسیار زیادی دارد. او یک موجود بسیار بزرگ، چندش آور و با شاخک های بی شمار هست، با این وجود توانایی حرکت و ارتباط کلامی به هر زبانی را دارد. نام او بیانگر خصوصیت اصلی او است، جسد دشمنان و جنگجویانی که مرده اند در واقع بدن او، شاخک هایش و هم چنین اطلاعات و مغز او را تشکیل داده اند. به نظر می رسد که او به سیستم Delta Halo نیز دسترسی دارد ولی قادر به کنترل Sentinel ها نیست. او با ریتم و به صورت شعر هفت وتدی صحبت می کند (هفت در دنیای Halo عدد مقدسی هست)

[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h27.JPG
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
به رسیدن[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] In Amber Clad به Delta Halo باز می گردیم. با جدا شدن مستر چیف و میراندا کیس آنها متوجه هدف کاونانت و هم چنین Great Journey می شوند، میراندا کیس به مستر چیف دستور می دهد که Regret را بکشد. مسترچیف در نهایت موفق می شود Regret را در یک معبد پیدا کند و آنقدر او را با مشت مورد ضرب و شتم قرار داد تا این که Regret مرد، هر چند دکتر هالزی انسان ها را از کشتن پیامبران بر حذر داشته بود چرا که او معتقد بود کشتن پیامبران تنها جنگ را وسیعتر و مشکل تر می کند! به هر حال موقعیت Delta Halo به High Charity گزارش شده بود به همین خاطر جنگنده های Phantom به آنجا اعضام شد تا Regret را نجات دهند. پس از کشته شدن Regret معبد توسط جنگنده ای که احتمالا تحت فرمان Truth بودند بمباران شد اما مسترچیف با کمک Gravemind موفق به فرار شد. در جریان این اتفاقات میراندا کیس موفق به یافتن Index شد اما توسط تارتاروس اسیر شد.

[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h29.jpg


ادامه دارد...
[/FONT]​
 

Lich King

Administrator
Sep 22, 2005
5,901
نام
اشکان
Halo 3 Preview: The Last Part

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در طول داستان اشاره ای به مانیتور مخصوص[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Delta Halo نشد و به نظر می رسد که او توسط Gravemind اسیر شده است. در ضمن Gravemind بدن بی جان Regret را نیز تصاحب کرد و آن را بخشی از وجود خود کرد. در مورد Regret باید بگوییم که بر خلاف نامش بسیار کله شق و بی ملاحظه بود، او حتی موقعی که جذب Gravemind شده بود نیز از کارهایی که کرده است اظهار ندامت نکرد و حتی هنوز می خواست Great Journey انجام شود، او حتی از حمله به زمین نیز اظهار پشیمانی نکرد چرا که بر سر مستر چیف فریاد زد "دنیای تو مستحق سوختن(نابود شدن) هست، ای شیطان[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]!!"[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Gravemind [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وقتی آربیتر را نجات داد او را از هدف اصلی Halo و هم چنین نیت پیامبران آگاه کرد اما او این موضوع را باور نکرد. آربیتر با مستر چیف ملاقات کرد و در این ملاقات مسئله عجیبی را متوجه شد. در جریان این اتفاقات Truth و Mercy به بهانه ضعف و ناتوانی Elite ها در محافظت از Regret آنها را با Brute جایگزین کردند و وقتی تعداد کافی Brute تحت فرمان آنها درآمد دستور قتل عام تمام Elite ها را دادند از جمله مقامات عالی رتبه شورا. به این ترتیب Brute ها به طرزی وحشیانه جای Elite را گرفتند. همین مسئله باعث ایجاد تفرقه و دو دستگی در بین کاونانت شد. در یک طرف separatists یا جدایی طلبان قرار داشتند که متشکل از Elites و Grunts و Hunters بودند و در طرف دیگر loyalists یا وفاداران که متشکل از Brutes و Jackals و Drones بودند. این آغاز گر جنگ داخلی (civil war) در بین کاونانت بود. آربیتر متوجه خیانت پیامبران شد به همین دلیل طبق گفته Gravemind عمل کرد. Gravemind آربیتر و مسترچیف را به مسیر هایی جداگانه فرستاد.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h36.jpg
[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مسترچیف توسط[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Gravemind به High Charity فرستاده شد و به دنبال دیگر پیامبران رفت. با رسیدن به شهر مسترچیف خود را در میان جنگ داخلی کاونانت دید. Gravemind و Flood به وسیله In Amber Clad خود را به High Charity رسانده و تمام شهر را آلوده کردند، Flood به Truth و Mercy و تارتاروس حمله کردند و توانستند Mercy را آلوده کنند اما وقتی تارتاروس برای نجات Mercy اقدام کرد Truth او را از انجام این کار منع کرد و گفت "او را به حال خود بگذار، Great Journey برای هیچ کس صبر نمی کند، حتی تو برادر من!" مستر چیف متوجه شد که Mercy آلوده شده و در حال مبارزه با Infection form هست و از او پرسید که Truth کجا میرود؟ وقتی Mercy به او جواب داد مسترچیف Infection form را از روی او برداشت اما در جریان این پروسه Mercy جان خود را از دست داد. وقتی که مسترچیف در برج های High Charity مشغول مبارزه بود Truth اعلام کرد که Mercy زنده است و همراه اوست اما بلافاصله Gravemind ظاهر شد و مرگ Mercy و این که حالا Mercy بخشی از وجود اوست را فاش کرد و گفت : "ما با هم هستیم، دو جسد در یک قبر!" و به این شکل Mercy نیز مثل Regret بخشی از Gravemind شد. Mercy نیز بر خلاف نامش بدون هیچ رحمی اجازه داد نشان ننگ را بر بدن آربیتر داغ کنند، سپس به تارتاروس دستور کشتن او را داد و در نهایت هم به همراه Truth دستور قتل عام Elite ها را داد. به هر حال Truth با استفاده از یک سفینه در مرکز High Charity موفق به فرار و حرکت به سمت زمین شد تا به هدف خود که در ادامه متوجه آن می شوید برسد. مسترچیف نیز به صورت دزدکی سوار بر سفینه شد اما کورتانا را پشت سر خود در In Amber Clad رها کرد تا او از تخریب Delta Halo و High Charity مطمئن شود و در صورت فعال شدن Halo سیستم تخریب خودکار سفینه را به کار انداخته و Delta Halo را به مانند Alpha Halo تخریب کند. این که در نهایت چه بر سر High Charity آمد دقیقا مشخص نشد اما احتمالا به طور کامل به تصرف Flood در آمد.[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
h37.jpg
[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از طرف دیگر آربیتر نیز مامور شده بود تا به دنبال[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Index رفته و مانع شلیک Delta Halo شود. تارتاروس که موفق شده بود میراندا کیس و Index به چنگ آورد، او را همراه با 343 به مرکز کنترل Halo می برد تا آن را فعال کند چرا که میراندا کیس Reclaimer هست، در همین حین آربیتر، جانسون و چند Elite از راه می رسند تا مانع این کار شوند. آربیتر بار دیگر از 343 حقیقت را در مورد Halo می پرسد و 343 بار دیگر هدف این سلاح را توضیح می دهد اما تارتاروس که تعهد به Great Journey او را کور کرده است Halo را فعال می کند، شمارش معکوس برای شلیک Halo شروع می شود، مبارزه سختی بین Brute ها و Elite ها در گرفت که در نهایت منجر به کشته شدن تارتاروس توسط آربیتر شد. میراندا کیس از 343 خواست تا روش متوقف کردن Halo را بگوید، او ابتدا از انجام این کار امتناع کرد اما در نهایت گفت که اگر Index را از Core جدا کند Halo شلیک نخواهد شد. Halo شلیک نشد اما این پروسه منجر به ارسال سیگنال هایی به دیگر Halo ها و قرار دادن آنها در حالت standby شد. وقتی کیس از 343 پرسید که Halo ها چگونه فعال می شوند او پاسخ داد[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Ark!![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]Ark [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یکی دیگر از artifact های فوررانرز است که بر روی کره زمین و در نزدیکی New Mombasa واقع است، این وسیله در واقع کنترل از راه دوری برای فعال سازی Halo ها است و هدف Regret از رسیدن به سطح زمین نیز در واقع پیدا کردن محل همین artifact بود. حالا در شرایطی که Halo ها در حالت نیمه فعال قرار گرفته اند تنها سیگنال Ark کافی است تا حیات در کهکشان نابود شود![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کورتانا نیز به نظر می رسد توسط[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Gravemind تسخیر شد چرا که در پایان Halo 2 گفتگویی بین او و Gravemind شنیدیم که کورتانا قبول می کند به سوالات Gravemind جواب دهد و حتی در تریلر های اخیر هم دیالوگ های عجیب و حالاتی روانی را از کورتانا دیده ایم که به این حدس دامن می زند.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به هر حال این مختصری از داستان دنیای بسیار گسترده و عظیم[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] Halo بود که به منظور آماده سازی بسیاری از بازیبازان که می خواهند تازه از شماره سوم وارد این دنیا شوند گردآوری شد، که البته داستان قسمت سوم بازی رو شامل نمی شه و تا پیش از آن هست چرا که هنوز خیلی از گیمرها Halo 3 رو بازی نکردن و درست نیست که داستان رو برای اونها Spoil کنم![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] امیدوارم که سرتون رو درد نیاورده باشم و این مطلب تونسته باشه تا حدودی مفید واقع بشه. البته این رو هم بگم که خیلی مسائل جانبی در مورد این داستان و دنیای Halo وجود داره که مطرح کردن تمام آنها از توان من خارج هست یعنی حداقل وقت و انرژی بسیار زیادی می طلبه ولی با این حال می تونید یک مطلب تحلیلی از Halo که داستان و ایده ها و جو بازی، مراحل ساخت و هم چنین مسائل فنی بازی رو بررسی می کنه در شماره آینده بازیرایانه مطالعه کنید، در ضمن Review های بازی هم تا دقایقی دیگر در روی سایت ها قرار خواهد گرفت![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]موفق باشید.[/FONT]

!!Let's Finish The Fight
h38.jpg
 

McAfeex

کاربر سایت
Sep 24, 2008
1,015
نام
maziar
وای پسر چقدر بيل زدی تا تونستی این تاپيک رو بکشی بيرون! چقدر قديمئييييييييييه !! :D
ولی خيلی با این نقد حال کردم من ، این فکر کنم همونی بود که تو 3 شماره از بازيرايانه چاپ شد و واقعا ترکوند ، این معرفی بسيار خوب بود که منو عاشق این بازی کرد :love:

 

asheghe-bazi

کاربر سایت
Dec 18, 2009
164
وای پسر چقدر بيل زدی تا تونستی این تاپيک رو بکشی بيرون! چقدر قديمئييييييييييه !! :D
ولی خيلی با این نقد حال کردم من ، این فکر کنم همونی بود که تو 3 شماره از بازيرايانه چاپ شد و واقعا ترکوند ، این معرفی بسيار خوب بود که منو عاشق این بازی کرد :love:

با بیل که نشد رفتم لودر اوردم :biggrin1:
ولی داستانش خیلی جالب بود ارزش اونو داره یک فیلم دربارش بسازن !
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر