بررسی بازی Timelie

در سال‌های اخیر به قدری بازی مستقل نوآورانه و جذاب روانه بازار شده که حتی برای چنین آثاری نیز رقابت به مراتب سخت‌تر از گذشته دنبال می‌شود. اثری همچون Timelie اگر چند سال پیش عرضه می‌شد شاید می‌توانست توجه بسیاری از گیمرها را جلب کند اما اکنون حرفی خاص برای گفتن ندارد. کنترل زمان مدت‌هاست که جایگاه ویژه‌ای را در میان بازی‌های ویدئویی به دست آورده و بارها سازندگان مختلف از آن به شکل‌های متفاوت در بازی‌های خود استفاده کرده‌اند. اینبار بازی Timelie سعی کرده با تکیه بر همین موضوع گیم‌پلی کلاسیک آثار مخفی کاری را با نکاتی جدید همراه کند اما واقعیت ماجرا این است که در این مسیر نتوانسته تمام انتظارات موجود را برآورده کند. بازی که به شکل کلی می‌تواند چند ساعتی گیمر را جذب کند اما به هیچ‌وجه نمی‌تواند در میان بهترین‌ مستقل‌های امسال قرار گیرد.

قرار دادن شخصیت اصلی در محیطی ناشناخته و ارائه نکردن توضیح خاصی تا گیمر نهایتا خود مجبور به نتیجه‌گیری شود از آن دست تکنیک‌های بازیسازی است که به واسطه تمجید‌های ابتدایی حالا تبدیل به یک اپیدمی شده. بازی‌ها به راحتی و بدون ارائه کردن کمتر توضیحی تنها تمرکز خود را روی فضاسازی قرار داده و عملا خود را از ادامه ماجرا کنار می‌کشند. رویکردی که اینجا و درباره Timelie نیز صدق می‌کند. مشکل اما داستان یا نبود روایتی مشخص برای آن نیست. فضاسازی صورت گرفته برای بازی کارخانه‌ای در آینده دور را به نمایش می‌گذارد که در آن دختری باید برای فرار از آن با تعداد زیادی ربات نگهبان مقابله کند. شاید این کلیشه‌ای‌ترین تصویری باشد که بازی تمرکز خود را روی آن قرار داده و هرچند از دید بصری نتیجه مناسبی را ارائه می‌کند اما در خلق چیزی شبیه به اتمسفر دیده شده در اثری همچون Inside یا دیگر بازی‌های مشابه، هیچ حرفی برای گفتن ندارد. بزرگ‌ترین تاثیر منفی روی کیفیت نهایی اثر ارتباط مستقیمی دارد به خاص نبودن آن در زمینه‌های مشخصی که می‌توانند تفاوت‌ها را رقم بزنند. تنها بخشی از بدنه اصلی بازی که تا حدودی توانسته این شرایط را شکل دهد، گیم‌پلی است. بخشی از بازی که در ابتدا می‌تواند نویدبخش حرف‌هایی جدید باشد اما به سرعت جذابیت اولیه خود را از دست داده و با تکرار بیش از حد آن شرایطی خسته‌کننده را رقم می‌زند.

پیش‌تر توضیح دادیم که بازی با زمان برای سال‌هاست که به عنوان فرمولی موفق شناخته می‌شود و کافیست استفاده درستی از آن شود تا ارزش‌های کلی گیم‌پلی افزایش چشم‌گیری پیدا کند. اینجا اما در بازی پایه‌های اصلی گیم‌پلی روی بازی با زمان بنا شده و همین موضوع می‌تواند حسی تازه را در مخاطب ایجاد کند. حسی که البته توضیح دادیم بعد از مدتی کوتاه و با تکرار بیش از حد خود را با کسالت جایگزین می‌کند. بازی Timelie به شکل کلی اثری در ژانر مخفی کاری است و سعی کرده اصول اولیه این سبک یعنی دوری کردن از نگهبان‌ها و رسیدن به انتهای مرحله را پیاده سازی کند. برخلاف دیگر بازی‌های مشابه که معمولا شکل‌های ثابتی از نحوه پیشروی در محیط را ارائه می‌کنند، ساخته Urnique Studio مراحلی را پیش روی شما قرار می‌دهد که باید در آنها مسیر حرکت، زمان‌بندی، الگوهای هوش مصنوعی، قابلیت‌های تعریف شده و دیگر نکات موجود را کنار یکدیگر قرار دهید تا به جواب نهایی دست پیدا کنید. در اصل هر کدام از مراحل بازی پازلی جداگانه است که قوانینی ثابت دارد و تنها از دید طراحی امکان تفکیک آنها از یکدیگر وجود دارد. تفاوت اصلی این سناریو زمانی مشخص می‌شود که شخصیت اصلی در همان دقایق ابتدایی قابلیت کنترل زمان را به دست می‌آورد. هر مرحله نوار زمان مشخصی دارد و شما در هر لحظه می‌توانید آن را به عقب یا جلو حرکت داده و نهایتا متوجه تصمیم درست شوید. در اصل اینجا شکست خوردن به معنی کلاسیک دیگر معنایی ندارد و اگر دیدید که رفتار شما به موفقیت راهی ندارد، کافیست کمی زمان را برگردانده و روشی متفاوت را امتحان کنید.

در ادامه راه بازی سعی می‌کند که با اضافه کردن یک گربه به عنوان شخصیت ثانویه که توانایی به نمایش گذاشتن رفتارهای متفاوتی دارد، کمی به عمق گیم‌پلی بیفزاید اما باز هم با تکرار بیش از حد آن دچار روندی تکراری می‌شود. اصلی‌ترین مشکل گیم‌پلی Timelie همین موضوع است که از مجموعه عملگرهای طراحی شده نشات می‌گیرد. بازی تقریبا بعد از گذشت یک سوم ابتدایی تمامی حرف‌هایش را گفته و چالش ادامه راه را با افزایش پیچیدگی طراحی مراحل و تعداد دشمن‌ها تعریف می‌کند. موضوعی که بعضا از پیدا کردن راه حل فاصله گرفته و فرایند تجربه بازی را به به پیدا کردن مسیری با پهنای یک سوزن تبدیل می‌کند. اصرار بازی به دنبال کردن تنها و تنها یک راه حل، بزرگ‌ترین نکته منفی Timelie است و بعد از مدتی تمامی جذابیت‌های قابلیت کنترل زمان را از بین می‌برد. گیمر در نیمه دوم بازی احتمالا از این موضوع خوشحال می‌شود که لازم نیست بارها صحنه مرگ شخصیت اصلی را تماشا کند و از کنترل زمان نه به عنوان یک قابلیت جذاب بلکه تنها برای دوری بیشتر از تجربه دوباره بخش‌های مختلف بازی بهره می‌برد.

سادگی Timelie در تمامی بخش‌های آن به خوبی دیده می‌شود و ارائه نیز از این قائده مستثنی نیست. گرافیک و صداگذاری بازی استانداردهای اولیه را رعایت کرده اما هیچ حرف تازه یا متفاوتی برای گفتن ندارد. بازی در تمامی بخش‌ها بیش از حد توانایی‌هایش برای ارائه نکته‌ای جدید را دست کم گرفته و تمامی نقاط قوت را درگیر سایه بزرگ این ماجرا می‌بیند. تجربه Timelie می‌تواند برای بسیاری از گیمرها جذابیت‌های بسیاری داشته باشد اما تکراری شدن زودهنگام آن باعث می‌شود ساخته Urnique Studio بهترین آثار این روزها قرار نگیرد.

امتیاز بازی‌سنتر - 7

7

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: جذابیت‌های اولیه قابلیت کنترل زمانطراحی برخی مراحل پیچیدگی و کیفیت خوبی داردرعایت استانداردهای بصری و صوتیترکیب قابلیت‌های متفاوت شخصیت‌هانقاط ضعف: تکراری شدن زودهنگام بازیارائه نشدن داستانی قابل توجهمعرفی نشدن نکات جدید به گیم‌پلی از نیمه راهاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است

User Rating: Be the first one !
خروج از نسخه موبایل