بررسی بازی Spec Ops: The Line

Gears of War را می‌توان به عنوان یکی تاثیرگذارترین بازی‌های این نسل نامید. شاید این یک جمله‌ی ساده‌ای باشد اما در پس خود مفاهیم زیادی را در پی دارد. Gears Of War توانست با ارائه‌ی یک استاندارد برای بازی‌های شوتر، این سبک را در یک مسیر هموار قرار دهد. همین نیز باعث می‌شود تا بازی‌هایی که به نوعی از این عنوان الگوبرداری می‌کنند، تا حدی کیفیت مطلوبی داشته باشند. در زمره‌ی این بازی‌ها نام Spec Ops: The Line نیز به چشم می‌خورد.

معمولا بازی‌های شوتر داستان چندان جالبی ندارند و سازندگان همیشه با کم توجهی به این بخش، مخاطبین را نسبت به داستان کم توجه می کنند. اما The Line جزو آن دسته از بازی‌ها نیست. زیرا با یک داستان جذاب و با روایتی متفاوت، تجربه‌ی خوبی را برای مخاطبین خود رقم می زند. طوفان شن عظیمی دبی را فرا گرفته است و به طور مداوم ادامه پیدا می‌کند. به طوری که سطوح پایین شهر به مرور زمان در زیر شن‌ها مدفون می‌شوند.مقامات به تدریج شهر را ترک می‌کنند و در نهایت شهر متروکه می‌شود. با این حال سرهنگ John Konrad، گردانی از نیروهای آمریکایی را که در حال بازگشت از افغانستان بود، به سمت دوبی هدایت می‌کند. اما به علت شرایط نامساعد ارتباط او قطع می‌شود. همین نیز باعث می‌شود تا تقریبا دوبی به شهر مردگان تبدیل شود. اماچند ماه بعد دوباره سیگنال‌هایی دریافت می‌شود که سرهنگ در آن تاکید می‌کند که افراد زیادی مرده‌اند. دوباره کابوس دوبی زنده می‌شود و گروه 3 نفری به رهبری Captain Walker برای کمک به بازماندگان فرستاده می‌شوند، اما با ورود آنها با دبی با گروهی شورشی درگیر می‌شوند. در ادامه داستان بازی به طرف اشخاص و گروه‌های دیگری کشیده می‌شود و عوامل پشت صحنه هویتشان آشکار می‌شود.

همان طور که مشخص است با داستان جذابی روبرو هستیم. خوشبختانه بقیه‌ی بخش‌های داستانی نیز به خوبی داستان اصلی بازی می‌باشد. شخصیت پردازی خوبی در بازی مشاهده می‌شود. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌هایی که در کات‌سین‌ها و در خلال بازی شنیده‌ می‌شود، این گفته را تایید می‌کند. مکالمات شخصیت اصلی بازی و همراهانش در نوع خود جالب است. رابطه‌ی اعضای تیم نیز در قالب همین دیالوگ‌ها بیان می‌شود و کنش بین آنها روند بازی را جذاب تر می‌کند. از دیگر ویژگی‌های این بخش، وجود دیالوگ‌های آغشته به طنز در کنار صحنه‌های تکان دهنده می‌باشد. به عبارتی بازی هم برای خندیدن ظرفیت دارد و هم برای افسوس خوردن. نهایت امر این می‌شود تا بازی بتواند این 2 حالت متضاد را در کنار هم جمع کند. ادغام چنین داستانی با شخصیت پردازی خوب، به بازی جلا می‌دهد و باعث می‌شود ادامه‌ی بازی جداب‌تر شود. تنها اشکالی که به دیالوگ‌های بازی وارد است، ترجمه ضعیف و گویش بی ربط یک سری از کلمات در همان اوایل بازی است. ظاهرا پیدا کردن مترجم این روزها کار بسیار سختی شده است، زیرا که ترجمه چند جمله ساده به یک زبان دیگر، جزو کارهای غیر ممکن شده است.

روند بازی دچار افت و خیزهایی می شود اما در کل راضی کننده می‌باشد. از طرفی درگیری‌ها کیفیت متوسطی دارند. شاید مبارزات در اول کار جذابیتی با خود به همراه داشته باشند اما پس از مدتی بازی روندی تکراری به خود میگیرد و تقریبا فرمول ثابتی به طور مداوم تکرار می شود؛ به طوری که بخش اعظمی از بازی، به درگیری با Waveهای متعدد دشمنان پرداخته می‌شود که از هر چند دقیقه یکبار شما را محاصره می‌کنند. از طرف دیگر با داشتن قابلیتی نظیر Stun Commands درگیری‌ها تنوع نسبی پیدا می‌کند. با فشردن دکمه‌ی RB، مثلث قرمز رنگی پدیدار می‌شود. با آوردن آن بر روی دشمن مورد نظر و فشردن مجدد RB، می‌توانید به افراد خود دستور بدهید تا به هدف مورد نظر تیراندازی کنند. با استفاده از این قابلیت می‌توانید از مکان‌هایی که توسط تیربار پوشش داده می‌شوند عبور و سایر اهداف را راحت‌تر از سر راه بردارید. Revive کردن هم تیمی‌ها نیز در بازی وجود دارد. از طریق قابلیت Heal Commands نیز می‌توانید به یکی از هم‌ تیمی‌های سالم خود دستور دهید تا هم تیمی زخمی را به حالت طبیعی بازگرداند. مطابق بازی‌های مشابه، آنها نمیتوانند شما را Revive کنند.

کاورگیری یکی از ویژگی‌های بازی محسوب می‌شود و نقش اساسی در کیفیت مبارزات دارد، تقریبا می‌توان گفت بازی توانسته از همه‌ی استاندارهای لازم بهره ببرد و یک سیستم کم نقصی رو بوجود بیاورد. اگر شما به هنگام دویدن به سنگری نزدیک باشید، چند متر مانده به طرف سنگر لیز میخورید و زودتر پناه می‌گیرید. از طرفی هوش مصنوعی خوب شخصیت اصلی باعث می‌شود تا به هنگام تغییر ارتفاع، وضعیتش را تغییر دهد. مثلا اگر سنگر مورد نظر یک ماشین باشد، در جلوی ماشین به حالت نشسته و در قسمت کابین به صورت برخاسته درگیری را دنبال می‌کند.

شاید گرافیک یکی از بخش‌های مورد توجه خیل عظیمی از جامعه ی گیمرها باشد و همیشه دنبال اطلاعاتی از گرافیک بازی باشند. اگر قرار باشد گرافیک بازی را در یک جمله خلاصه کنیم، بدون شک کار غیر ممکنی را انجام داده‌ایم؛ زیرا که یکی از بخش‌های از بازی که به سختی می‌توان در مورد آن نظر قاطع داد، بخش گرافیکی بازی می‌باشد. بازی در نگاه اول بسیار چشم نواز است. همین نیز باعث می‌شود تا اولین چیزی که توجه شما را به خود جلب کند، نورپردازی خوب و سایه‌های با کیفیت بازی باشد. در ادامه نیز افکت‌های گرافیکی نظیر انفجار، برخورد گلوله به موانع و … بیش از پیش این کیفیت را بهبود می‌بخشد. بازی از نظر گرافیک هنری نیز در سطح خوبی قرار دارد و محیط ها در برخی از موارد خلاقانه طراحی شده اند. اما مشکلات این بخش از زمانی به چشم می اید که شما توجه بیشتری به جزئیات می‌کنید. متاسفانه بازی از نظر جزئیات یکی از بازی‌های ضعیف این نسل می‌باشد. چهره پردازی‌ها کیفیت پایینی دارند و اصلا قابل مقایسه با عناوین روز نمی‌باشند. این مشکلات زمانی بیشتر به چشم می‌آید که برخی از افکت‌های گرافیکی مانند عرق کردن با این جزئیات پایین گره میخورد. تصور یک چهره‌ با جزئیات پایین به همراه عرق تا حدی مضحک می‌شود. بازی Viewe Distance بالایی ندارد و سازندگان سعی کرده‌اند تا با استفاده از تکنیک‌های گرافیکی آن را پوشش دهند. صفحه‌های لودینگ بازی نیز خلاقانه طراحی شده‌اند و ترکیبی از عکس‌های ثابت و تصاویر پویا می‌باشند. هر مرحله نیز صفحه‌ی اختصاصی خاص خود را دارد.شن‌ها نیز نقش موثری در اتمسفر بازی ایفا میکنند. تغییرات جوی، از همین بخش‌های تاثیرگذار می‌باشد. شاید موقعی که شن‌ها شما را تهدید می‌کنند، تا حدودی استرس و اضطراب شما را فرا بگیرد. همین نیز باعث می‌شود تا به مرور زمان، شن‌ها تبدیل به یک کابوس شوند. از طرفی ادغام طوفان شن با برخی از اتفاقاتی که در خلال بازی رخ می‌دهند، اتمسفر بازی در وضعیت بسیار عالی قرار می‌دهد. بازی از صحنه‌های سینمایی خوبی نیز بهره می برد.

در برخی از مواقع لازم است که تصمیماتی بگیرید. شاید وجود چنین المان‌هایی در یک بازی شوتر از ذهن باشد؛ اما بدون شک همین تصمیمات شما یکی از ویژگی‌های بارز بازی می‌باشد. گزینه‌هایی که شما برای انتخاب در اختیار دارید همانند بازی‌های مشابه نیست. شاید اصلا انتخاب خوب و مورد پسندی نداشته باشید اما آن انتخاب، بهتر از انتخاب دیگر باشد. البه این تصمیمات همانند بازی های RPG با انتخاب گزینه‌ها میسر نخواهد شد، بلکه شما با عمل کردن به گفته‌هایی که می شنوید نظر خود را پیاده می کنید. این انتخاب‌ها بسیار مهم هستند و در پایان بازی تاثیر می‌گذارد؛ به طوری که بازی 4 پایان مختلف دارد. هر یک از این پایان‌ها برگرفته از همین تصمیمات ریز و درشت شما می باشد.

تخریب پذیری نیز در برخی از اجزای محیط کار شده است و تعداد مشخصی از آنها در سطح محدودی تخریب می‌شوند. انیمیشن هایی که برای شخصیت اصلی و افرادش در نظر گرفته شده است کیفیت مطلوبی دارند، اما دشمنان از انیمیشن‌های جالبی برخوردار نیستند. به عنوان مثال به موقع تیر خوردن و یا پرت شدن، واکنش جالبی از خود نشان نمی‌دهند. سلاح ها نیز تنوع خوبی دارند و فقط به تعدادی محدود ختم نمی‌شوند. ناگفته نماند که هر سلاحی, ریتم خشاب گذاری واقع گرایانه‌ای دارد.

یکی از مشکلات مهم بازی، عدم پرداخت کافی به بخش هوش مصنوعی می‌باشد. هر چند یاران شما هوش مصنوعی نسبتا خوبی دارند اما ظاهرا سازندگان توجه کمی به دشمنان بازی کرده اند. به عنوان مثال دشمنان بعضا بدون اینکه هدفی داشته باشند، شلیک می‌کنند. در برخی موارد نیز همین دشمنان شباهت زیادی با یک عروسک کوکی پیدا میکنند و به صورت متناوب به یک مسیر مشخص تیراندازی می‌کنند. یا مثلا واکنش‌های عجیبی به هنگام دیدن نارنجک از خود نشان می‌دهند. با این حال واکنش کاراکتر اصلی نسبت به برخی از وقایع مانند انفجار، تیر خوردن و برخی از اتفاقات در خلال بازی جالب توجه می‌باشد.
معمولا بخش مولتی‌پلیر یکی از قسمت‌های جذاب بازی‌های شوتر می‌باشد، اما در این بازی از کیفیت متوسطی برخوردار است. با اینکه Challengeها و Mapهای گوناگونی در بازی وجود دارد ولی به طور خلاصه این بخش دچار فراز و نشیب‌هایی می‌باشد. نهایت اینکه Spec Ops: The Line بازی قابلی قبولی را ارائه داده است. شاید این بازی همانند بسیاری از بازی‌های دیگر اشکالاتی داده باشد ولی حداقل از نظر بخش‌هالیی نظیر داستان و دیالوگ نویسی کیفیتی بسیار بهتری نسبت به عناوین مشابه دارد. بازی 4 پایان مختلف نیز دارد و همین باعث می‌شود تا بازی ارزش تکرار مجدد را داشته باشد. پس اگر اهل بازی‌های شوتر سوم شخص هستید، The Line نیاز شما را برآورده می‌کند.

مجموع امتیاز - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: پ انیمیشن های شخصیت اصلی بخش‌های داستانی نقاط ضعف: روندی تکراری مبارزات هوش مصنوعی

User Rating: 4.66 ( 7 votes)
خروج از نسخه موبایل