بررسی بازی I Am Alive

آدم ها تغییر کرده اند. آنها دیگر به دنبال مقام و منصب نیستند بلکه به دنبال طعمه ای هستند تا با شکار آن شکم خود را سیر کنند و حتی از گوشت و خون هم نوع خود نیز در این دنیای مرده نمی گذرند. دنیایی که حال تبدیل به خرابه هایی شده که زیر توده های گرد و خاک مدفون است و حتی نور خورشید در میان ظهر به سختی از لابه لای هوای غبار آلود و مهلک آن دیده می شود. زندگی دیگر از این محیط رخت بسته، همان طور که انسانیت نیز به فراموشی سپرده شده است. با این وجود من زنده ام و به امید پیدا کردن شما به راه خود ادامه می دهم.

I Am Alive ساخته جدید Ubisoft Shanghai پس از گذر از مسیری پر پیچ و خم در مرحله تولید و مدتی تاخیر نسبت به نسخه XBL که چند هفته پیش منتشر شد، حال بر روی شبکه PSN منتشر شده است و در ادامه باید دید که تا تا چه مقدار توانسته درون قلب گیمرها جا بگیرد و تا کی قرار است در ذهن ها زنده بماند . پس از معرفی بازی با نمایش CG مجذوب کننده ای از سوی Darkworks در جولای 2008 و ایده هایی که همراه آن به ذهن خلاق گیمرها جاری شد و حضور احتمالی جید ریموندی که با ساخت Assassin’s Creed اعتماد طرفدران را به خود جلب کرده بود همه چیز آماده و محیای عنوانی در خور توجه بود و همه منتظر بودند که اولین نمایش بازی را به نظاره بنشینند . از قرار معلوم یوبی سافت نقشه های دیگری در سر داشت که چندان با برنامه های ما و طرفداران بازی همخوانی نداشت. در مرحله اول حضور ریموند تکذیب شد . تاخیرهای مکرر برای ارائه اخباری در مورد مراحل تولید و غیبت Darkworks در نمایشگاه های مختلف باعث شد که گمانه زنی ها در مورد وضعیت بازی شدت بگیرد. پس از گذشت دو سال از تاریخ انتشار بازی تیم سازنده اعلام کرد که دیگر روی I Am Alive کار نمی کند و وظیفه تولید بازی را به عهده Ubisoft Shanghai گذاشته است. از اینجا بود که کم کم امیدها نسبت به بازی کم رنگ شد و تاخیر های مکرر در انتشار بازی و تایید یوبی سافت مبنی بر انتشار بازی به شکل دانلودی طرفدران بازی را بیش از پیش سرخورده کرد. بالاخره اواخر سال 2011 تاریخ انتشار بازی مشخص شد که با یک تاخیر چند ماهه چشم ما به جمال آدام و خرابه های هیونتون روشن شد.

آدام شخصیت اصلی بازی است که به مانند اکثر داستان های این چنینی پس از زلزله ای بزرگ به دنبال تنها دارایی که برایش باقی مانده و البته گرانبهاترین آنها یعنی همسر و تنها فرزند خود راهی خیابان های شهر هارنتون مکانی خیالی واقع در ایالات متحده می شود. بازی بدون مقدمه با آدام در میان خرابه های شهر آغاز می شود . یک سال از این حادثه مخوف گذشته و این به این معنااست که آدام یک سال در تلاش بوده که به نحوی خود را به خانواده خود برساند. طبق معمول خبری از ماری و جولی همسر و دختر آدام در خانه نیست و تنها سرنخ آدام از محل کنونی آن ها پیغامی است که یکسال قبل برای او به جا گذاشته اند. در ادامه داستان آدام با دختری آشنا می شود که بی کس و بی پناه در خیابان به دنبال مادر و پدرخود میگردد و آدام تلاش می کند که او را به خانواده اش برساند. داستان از داخل دوربین هندی کم آدام روایت می شود. دوربینی که قرار است در تمامی مراحل بازی شما و آدام را همراهی کند و داستان سفر پر پیچ و خم او ار به تصویر بکشد. نحوه روایت داستان و استفاده هوشمندانه تیم سازنده از زوایه دوربین و نحوه تعامل کاراکتر های بازی با آن باعث میشود که داستان بخوبی بیننده را بدرون خود بکشد و به واقعی تر شدن آن کمک بسزایی کند. باوجود تکراری بودن داستان، فضاسازی بسیار خوب آن در کنار صداپیشه های حرفه ای مانند Elias Toufexis که کار او را به عنوان بازیگر قبلا در سریال هایی مثل Smallville و Supernatural و به عنوان صدا پیشه در نقش Adam Jensen در بازی Deus Ex: Human Revolution دیده ایم باعث شده که در زمینه روایت و داستان پردازی I Am Alive در سطح بالایی از کیفیت قرار بگیرد.

طوفان گرد و خاک خرابه های شهر هیونتون را زیر احاطه خود قرار داده است به شکلی که قدم زدن بر روی زمین در برخی از مناطق شهر غیر ممکن است. علاوه بر کمبود آب و غذا و نیاز های حداقلی بشر برای زندگی، پیدا کردن مکانی امن و دور از گرد و خاک مشکلی است که زندگی را برای انسان ها سخت تر کرده است. با قدم زدن در کوچه و خیابان های شهر و مترو های زیر زمینی با بازماندگان و افرادی آشنا می شوید که به شما کمک می کنند و منابع غذایی محدود خود را با شما تقسیم می کنند و یا از شما کمک می طلبند و اگر به آنها کمک کنید اطلاعاتی در مورد همسر و فرزند آدام به او می دهند و امید او را به دیدن دوباره آن ها بیشتر می کنند. این فقط ظاهر سفید و روشن بازی است. در صفحه سیاه و تاریک آن انسان ها در مواجهه با آدام به سبک دیگری عمل می کنند. آن ها به جای کمک به هم نوعان خود فقط و فقط به خود فکر می کنند و با مشاهده هر انسانی به شکار منابع غذایی و مهمات او می روند. آن ها به حدی محیط را نا امن کرده اند که باعث شده برخی از انسان ها خود را از دیگران جدا کنند و به محض اینکه بسوی آن ها می روید با دید منفی شما را تهدید به عقب نشینی کنند و با اینکار از آسیب ها و ضرر های احتمالی پیشگیری کنند. در این بین بازی شخصیت شما را با قرار دادن انتخاب هایی در بین راه محک می زند و باعث می شود که شما خود را در قسمت هایی از بازی جای آدام قرار دهید که آیا می خواهید به دیگران کمک کنید در حالی که از شما عاجزانه درخواست کمک دارند و یا آنها را به حال خود رها می کنید ویا اینکه تا این حد خویشتن دار هستید که وقتی به شما قسمتی از منابع غذایی شخصی پیشنهاد می شود به مقدار باقی مانده نیز طمع نکنید و آیا شما نیز در زمانی که منابع غذاییتان به اتمام رسیده مانند مزدوران به جان مردم میفتید و دار و ندار آن ها را غارت می کنید یا اینکه از کنار آنها عبور کرده و به سفر خود با تحمل مشکلات ادامه میدهید؟ همان طور که گفته شد این انتخاب ها تاثیری بر روی داستان یا شخصیت آدام نمی گذارد بلکه این فقط وجدان شما است که مورد آزمایش قرار می گیرد.

آدام برای عبور از خرابه های شهر باید از در و دیوار بالا برود و به هر زحمتی که شده خود را به مقصد مورد نظر خود برساند. این قسمت شامل انواع و اقسام مراحل پلتفرمینگ است که شباهت های زیادی به قسمت های پلتفرمر Uncharted دارد با این تفاوت که آدام یک کارمند معمولی است که تا قبل از این اتفاق فعالیت های بدنی بسیار کمی داشته و بدن ورزیده و سریع نیتن دریک را ندارد. به همین دلیل در هنگام بالا رفتن از موانع انرژی آدام و خط استقامت او لحظه به لحظه در حال کم شدن است و حتی یک پرش می تواند مقدار زیادی از قدرت او را تخلیله کرده و او را در موقعیت سقوط قرار دهد. پس قبل از انجام هر گونه فعالیت سنگین نیاز است که با مشخص شدن مسیر حرکت نیروی مناسب این مسیر را در بازوان خود ذخیره کند تا بتواند پیش از به اتمام رسیدن انرژی به سطح صاف و باثبات برسد و دوباره نفس گرفته و به مسیر خود ادامه دهد. او می تواند از منابع غذایی که در کوله پشتی خود دارد استفاده کند تا انرژی از دست رفته را تا اندازه ای که او را به ایستگاه بعدی برساند جبران کند و یا از وسایلی مثل میخ آهنی استفاده کند و با فرو کردن آن در دیوار و انداختن وزن خود بروی پاها اندکی به بازو های خود استراحت دهد. محدودیت های بدنی آدام باعث شده است که علاوه بر مدیریت منابع انجام هر یک از قسمت های پلتفرمینگ بازی نسبت به عناوین مشابه از جذابیت بالاتری برخوردار باشد و به مانند یک پازل بازیکن را به چالش بکشد. مشکل اینجاست که کنترل بازی ممکن است در هنگام حرکت ها مشکل ساز شود و به دلیل اهمیت بالای لحظه ها با واکنش های اشتباه باعث شود که چندین بار یک قسمت را تکرار کنید که البته تعداد تکرار ها نباید از 3-4 بار تجاوز کند وگرنه مجبورید که کل مرحله را از اول شروع کنید . از طرفی محیط های سیاه و سفید و خاکستری بازی مزید بر علت شده و با مخفی کردن محل های قابل عبور، کار را برای شما سخت تر می کند. خرابه های هیونتون در ظاهر مکانی فوق العاده خطر ناک برای عبور و مرور است ولی غیر از سقوط ناشی از اتمام خط استقامت هیچ گاه احساس خطر نخواهید کرد چرا که آدام عملا از سقوط از لبه پرتگاه ها مصون است. با وجود اینکه هیونتون شهر بزرگی نیست ولی تیم طراحی به خوبی از پتانسیل این شهر استفاده کرده است که شباهت های زیادی به کارهای سایلنت هیل دارد و حتی نوع استفاده از نقشه بازی نیز کاملا شبیه این بازی است.

بخش دیگر بازی که بخش اعظمی از آن را تشکیل میدهد مقابله با افراد خبیث هیونتون است. سیستمی که I Am Alive در این بخش معرفی می کند مانند بخش پلتفرمینگ بی رحم و واقعی است و در صورت تعلل در واکنش ممکن است عرض یک یا دو ثانیه آدام را نقش برزمین ببنید. قبل از مقابله با دشمن باید حساب تعداد تیر ها و اسلحه های خود را داشته باشید که بیگدار به آب نزنید. دشمنان اکثر اوقات به شکل دسته ای عمل می کنند و سردسته آنها برای محک زدن شما به طرف شما می آید. در زمانی که او در حال قدم زدن و رسیدن به شما است باید وضعیت همدستان او را بسنجید و در لحظه رسیدن او با یک حرکت سریع کار او را یکسره کنید و به نقشه خود برای از بین بردن باقی تیم بپردازید. در صورتی که یکی از آن ها سلاح گرم بهمراه داشته باشد باید نبرد خود را با از بین بردن اون آغاز کنید چرا که با دیدن سلاح گرم در دستان شما به سرعت به طرفتان شلیک می کند و ممکن است با یک با دو تیر آدام را بکشد. در این بازی قرار نیست که افراد را به رگبار ببیندید بلکه یک تیر ناقابل در سر، کافی است که از شر آن ها خلاص شوید. به همین خاطر باید از مهمات فوق العاده محدود خود حداکثر استفاده را ببرید و با دقت زیادی دست به اسلحه ببرید چرا که به تیر های اسلحه در مقابله های بعدی نیاز دارید و نمی توانید تمام تیر های خود را با هدشات کردن تک تک افراد یک گروه به اتمام برسانید. با از بین بردن افراد مسلح و احتمالا خالی شدن هفت تیر باید شروع به تهدید افراد باقی مانده کنید در صورتی که کار تهدید به درازا بیانجامد آن ها از خالی بودن اسلحه شما با خبر شده و با چاغو های تیز خود به سرعت به طرف شما حمله ور می شوند. کاری که باید انجام دهید این است که آن ها را متقاعد کنید که اسلحه شما پر است و جدیت خود را در عمل نشان دهید.

بهمین منظور اگر تیری در داخلی اسلحه شما مانده می توانید کسی که دیگران را ترغیب به حمله می کند بکشید و با اینکار بقیه را کاملا از خود بترسانید و یا با تهدید یکی از آن ها به کنار آتش با یک لگد او را به داخل آتش پرت کنید و نفر بعدی را به داخل چاله بیاندازید و افراد دیگر که از ترس تسلیم شده اند را با یک ضربه محکم به سر بی هوش کنید. پیروزی در مبارزات بستگی به سرعت عمل شما و استفاده هر چه کمتر از سلاح گرم دارد و اگر به این دو توجه کنید هیچ گاه دچار مشکل نخواهید شد. بازی قدرت انتخاب بسیار خوبی برای مقابله با دشمنان در اختیار بازیکن قرار می دهد به شکلی که در برخی از مراحل با یک اسلحه خالی می توانید با بلوف زدن از میان دشمنان عبور کنید. مهمات کم و اضافه شدن تیر و کمانی که تنها یک تیر دارد و دشمنانی که جلیقه های ضد گلوله به تن کرده اند و از اسلحه شما هراسی ندارند در کنار نوع واکنش هوش مصنوعی به حرکات شما باعث شده که مبارزات همیشه تازه و نو به نظر برسند و هر کدام تجربه خاص خود را داشته باشند. تنها نکته ضعیف این قسمت مربوط می شود به حافظه افراد چرا که به سرعت آن ها فراموش می کنند که با شما یک بار ملاقات داشته اند. به عنوان مثال اگر از دشمنی که از حمله به طرف شما منصرف شده عبور کنید و مقداری دور شوید و سپس دوباره به آن محل رجوع کنید او کاملا رویارویی قبلی را فراموش کرده و باید دوباره با او به مقابله بپردازید . این موضوع در مورد شخصیت های دیگر بازی نیز صدق می کند. مثلا اگر به فردی که شما را یک بار دیده و شما را شناخته است پس از چند ثانیه دوباره رجوع کنید می بینید که دوباره همان سوال های اولیه را از شما می پرسد.

I Am Alive عنوانی است که موفقیت آن متکی به اتمسفر و فضای مرده و بحران زده و نوع طراحی تیم گرافیکی و هنری کار در شکل دهی این محیط است که با ترکیب موسیقی زیبایی که حس غم و اندوه و دلهره و در عین حال امید را در بیننده به وجود می آورد ترکیبی را ایجاد کرده که بدون آن بازیکن هیچ گاه احساسی را که باید در هنگام بازی کردن آن بدست بیاورد تجربه نخواهد کرد. Ubisoft Shanghai به خوبی از عهده بخش گرافیکی بازی برآمده است و به عنوان یک بازی دانلودی گرافیک بازی از لحاظ فنی نیز با چشم پوشی از برخی مدل سازی های بد و صورت های نه چندان دلچسب شخصیت ها هیچ کم و کسری ندارد که در کنار گیم پلی که با این فضا همخوانی لازم را دارد باعث شده که به عنوانی بسیار خوب و لذت بخش تبدیل شود و گیمر خود را تا انتهای بازی بهمراه آدام درون فضای خاکستری و آشفته آن احساس کند و برای زنده ماندن از تلاش دست برندارد. بدون هیچ شک و تردیدی I Am Alive را به همه دوستاران این سبک پیشنهاد می کنیم.

مجموع امتیاز - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: بخش گرافیکی گیم پلی صداپیشه های حرفه ای

User Rating: Be the first one !
خروج از نسخه موبایل