ایکس باکس سری ایکسبررسی بازیپلی استیشن 5کامپیوتر

بررسی بازی Echoes of the End

در سال‌های اخیر، با عرضه Unreal Engine 5 مرزهای بصری در صنعت بازی بیش از پیش جابه‌جا شده‌. با کمک این موتور قدرت‌مند، دیگر خلق جهانی چشم‌نواز محدود به استدیوهای بزرگ و با بودجه‌های عظیم نیست و حتی تیم‌های کوچک‌تر نیز می‌توانند آثاری با جلوه‌های فنی خیره‌کننده بسازند. یکی از این تیم‌ها، استدیوی تازه تاسیس Myrkur Games در ایسلند است که نخستین بازی خود، به نام Echoes of the End را روانه بازار کرده.

اعضای این مجموعه برای خلق جهان بازی‌ خود، از پنجره اتاق‌های کارشان به بیرون نگاه کرده و با الهام از سرزمین ایسلند، اثری تاثیر گرفته از فرهنگ و ریشه‌های اسکاندیناوی را پیش روی‌مان گذاشته‌اند. آیا نتیجه تلاش Myrkur Games در اولین بازی‌شان، چشم‌نواز و در عین حال سرگرم کننده بوده یا Echoes of the End به زیبایی بصری‌اش محدود شده و تجربه‌ای کامل عرضه نمی‌کند؟
بررسی بازی Echoes of the Endگرافیک فنی اولین عنصری است که با شروع بازی به چشم می‌آید. این عنصر، به لطف موتور گرافیکی Unreal Engine 5 می‌درخشد. محیط‌های بازی خیره‌کننده بوده و بافت‌های با کیفیتی دارند. دهکده‌های کوچک، کوهستان‌ها، غارها و فضاهای بسته، با کمک نورپردازی قابل قبول بازی، زیبا شده‌اند. نورپردازی و سایه‌های پیشرفته به Echoes of the End کمک کرده تا به خوبی حس مورد نظر محیط‌های طراحی شده را منتقل کند. تقریبا تمام بار فضاسازی بازی روی دوش گرافیک فنی بازی حرکت می‌کند.
زمین‌های مه‌آلود، آبشارهای عظیم و معابد فروریخته در دل غارها، جهان Echoes of the End را تشکیل می‌دهند. این محیط‌ها یادآور آخرین ماجراجویی کریتوس و آتریوس در God of War Ragnarok بوده که حالا با کمک Unreal Engine 5 به شکلی جدید، زیبا و این‌بار در قالب اثری با بودجه‌ای بسیار کمتر پیش روی‌مان قرار می‌گیرد. شخصیت‌ها نیز ریزه‌کاری‌های بسیاری داشته و بافت تمام اجزای آن‌ها، از صورت‌ها گرفته تا لباس‌های‌شان، بسیار با کیفیت است. به لطف بافت‌ها، نورپردازی و سایه‌های پیشرفته، کت‌های چرمی، شنل‌های خزدار و حتی زره‌های سنگین، به خوبی نمایش داده می‌شود. موهای فر حجیم شخصیت اصلی بازی و اجزای شنل‌اش یا جزییات بالای صخره‌های بزرگ و سنگ‌های کوچک‌تر روی آن‌ها، توجه توسعه‌دهندگان Echoes of the End به جهان بازی‌شان و ظرافت بالای آن‌را نشان می‌دهد.

اما این بازی به خوبی از عناصر فنی جذاب خود بهره نگرفته و به فرد زیبایی شبیه است که با حرف زدن، شخصیت زشت‌ خود را نشان می‌دهد. اجزای جهان Echoes of the End، ظروف شکننده و در ظاهر زیبایی هستند که کوچک‌ترین تعاملی با آن‌ها، سبب شکستن و بیرون ریختن محتوای زشت‌شان می‌شود.
بزرگ‌ترین مشکل Echoes of the End که بسیاری از جنبه‌های گیم‌پلی‌اش را درگیر کرده و به آن صدمه می‌زند، انیمیشن‌های ضعیف است. این مشکل از همان اولین ثانیه‌ها و برداشتن چند گام در جهان بازی خود را نشان می‌دهد. کیفیت دویدن، پریدن و بالا رفتن، پایین به نظر می‌رسد. با حرکت آنالوگ به چپ یا راست، شاهد چرخیدن غیر طبیعی شخصیت اصلی هستیم. در بسیاری از مواقع، به نظر می‌رسد که شخصیت‌ اصلی و همراه او، بخشی از جهان بازی نیستند. شخصیت‌ها معمولا چند سانتی‌متر بالا‌تر از سطح زمین قرار گرفته و انگار روی هوا حرکت می‌کنند.

Echoes of the End عناصر پلتفرمر بسیاری نظیر بالا رفتن از سازه‌ها، پریدن بین آن‌ها و پازل‌های پلتفرمر را در دل گیم‌پلی‌اش دارد. وجود چنین انیمیشن‌های بی‌کیفیتی، ضربه سنگینی به گیم‌پلی این بازی زده و کیفیت آن‌را پایین می‌آورد. تعامل با محیط بسیار سطحی و محدود است. مثلا تنها با بخش‌هایی می‌توان تعامل داشت که با رنگ سفید مشخص شده و چنین نقطه‌هایی در هر منطقه انگشت‌شمار و محدود است. پریدن از سازه‌ای به سازه دیگر نیز به دلیل انیمیشن‌های ضعیف پرش و عدم تعامل صحیح با محیط، با مشکل صورت می‌گیرد. بخش‌های پلتفرمر بازی، در شکلی بسیار ابتدایی و پر ایراد عرضه می‌شوند، آن‌قدر که به نظر می‌رسد در حالت بتا یا دسترسی زودهنگام عرضه شده‌ یا پروژه درسی چند دانشجو است. به دلیل محدودیت تعامل با جهان، محیط‌های بازی بیش‌تر حس دکور را منتقل می‌کنند که باید سریع از آن‌ها عبور کرد و به پایان داستان رسید.

حالت صورت‌ شخصیت‌ها، تعریف چندانی نداشته و دست‌دردست انیمیشن‌های بی‌کیفیت، کات‌سین‌های بازی را به انتهای دره نابودی هدایت می‌کند. شخصیت‌های Echoes of the End، عروسک‌هایی زیبا اما بی‌احساس به نظر می‌رسند که ماهیچه‌های صورت‌شان هیچ تغییری به خود نمی‌بیند. این سبب شده تا کات‌سین‌های بازی، مجموعه‌ای بی‌روح از تصاویر باشد که حتی احساسی‌ترین لحظه‌های‌اش نیز مصنوعی و سطحی به نظر برسد. اما اثر منفی انیمیشن‌ها به جریان بازی به این‌جا محدود نشده و اکشن بازی نیز از این نقص، آسیب دیده‌.
در لحظاتی، اکشن Echoes of the End می‌تواند دل‌نشین و سرگرم‌کننده باشد. ترکیب کمبوهای شمشیر با جادوهای مختلف، سریع و لذت‌بخش است. می‌توان با استفاده از جادوهای مرتبط با جاذبه، دشمنان را به سمت خود بکشیم و شمشیرمان را در دل‌شان فرو کنیم، یا آن‌ها را به هم کوبیده و تعادل‌شان را به هم بزنیم. کمبوهای شمشیر، از ضربات سنگین ترکیبی با جادو گرفته تا کمبوهای سبک، سریع و بی‌وقفه انجام شده و یادآور بازی Shadow of Mordor است. با این‌حال انیمیشن‌های بی‌کیفیت باعث شده تا جریان نبرد، آن‌طور که باید، نرم و روان پیش نرود. انیمیشن‌های مربوط به دشمنان از شخصیت‌های اصلی نیز ضعیف‌تر بوده و در مواردی به نظر می‌رسد که توسط دکمه‌های چهارجهت کنترلر، هدایت می‌شوند. این نقص، در دشمنان بزرگ‌تر و باس‌‌ها بیش‌تر به چشم می‌آید.

پازل‌های پلتفرمر Echoes of the End، با این‌که چندان پیچیده و درگیرکننده نیست، اما روان بوده و به خوبی مکانیک‌های پلتفرمر این بازی را به‌کار می‌گیرد. برای حل این پازل‌ها، استفاده از قابلیت‌های مختلف شخصیت اصلی و همراه او، ضروری است. تشویق گیمرها به استفاده از قابلیت‌های مختلف شخصیت‌ها، سبب شده که پازل‌ها و اکشن بازی، تازه مانده و جذابیت بیش‌تری داشته باشد. Echoes of the End به خوبی از منابع و مکانیک‌های موجود برای افزایش کیفیت گیم‌پلی‌اش استفاده می‌کند. با‌ این‌حال بازی با مکانیک‌های گیم‌پلی خود نیز نمی‌تواند جلوی ضررهای انیمیشن‌های‌اش را بگیرد و صدمات این عنصر به اکشن و سایر بخش‌های گیم‌پلی باز هم ادامه پیدا می‌کند.
بررسی بازی Echoes of the Endدر بازی حرکات تمام‌کننده‌ای وجود دارد که با استفاده از آن، می‌توان سر دشمنان را از تن‌شان جدا کرد یا گرز سنگین در دست‌شان را به لطف جادو به هوا برد و بر سرشان کوبید. اما برخی از دشمنان در لحظه انجام انیمیشن تمام کننده به شخصیت اصلی ضربه می‌زنند. دشمنی که حین حمله، با حرکت تمام کننده ما سرش را از دست می‌دهد، باید اسلحه‌اش را به زمین انداخته و بمیرد. اما در مواقعی این اتفاق نمی‌افتد و آن دشمن، حین از دست دادن سر خود، انیمیشن حمله‌اش را تمام کرده و ضربه‌ای نیز وارد می‌کند. این موضوع طبیعی نیست و اکشن بازی را در حد عنصری ابتدایی پایین می‌آورد.

در مبارزات نیز هم‌چون بخش‌های پلتفرمر، تعامل چندانی با محیط وجود ندارد. هرچند برخی اجسام را می‌توان بلند کرده و به سمت دشمنان پرتاب کرد، اما با پایان نبرد، اجازه تعامل با آن اشیا را از دست می‌دهیم. به عنوان مثال جعبه‌ای را در نبرد می‌توان بر سر دشمنان کوبید و خرد کرد ولی با پایان نبرد نمی‌توان همان جعبه را با ضربه شمشیر شکست. در کل، Echoes of the End در تعامل با محیط، چه در عناصر پلتفرمر و چه در اکشن بازی عملکردی پایین‌تر از حد انتظار دارد. الگویی که در ارائه عناصر Echoes of the End مشاهده می‌شود، در داستان و عناصر درگیر در آن نیز وجود دارد. در این بخش‌ها نیز مشکلاتی وجود دارد که به بخش‌های مثبت، صدمه می‌زند.
داستان Echoes of the End را می‌توان به لباس‌هایی جذاب شبیه دانست که با عجله، بدون اتو کشیدن و شلخته پوشیده شده. عناصر داستانی، به خوبی فضا را برای یک سفر قهرمانانه برای شخصیت اصلی فراهم می‌کند و با پیوند دادن قدرت‌های او به مسئولیت‌های‌اش و سرنوشت جهان بازی، به این قهرمان، وزن و ارزش می‌دهد. اما به دلیل کات‌سین‌های بی‌کیفیت در کنار صداگذاری بی‌احساس، بسیاری از نقاط حساس و مهم داستان بدون هیچ تاثیر خاصی بر مخاطب از مقابل چشمان او رد می‌شوند. رویدادهای داستانی با عجله و بدون فراهم کردن شرایط برای تاثیرگذاری هر چه بیش‌تر، عرضه می‌شوند. به عنوان مثال شخصیت‌ها به سرعت و بدون هیچ آمادگی به داستان وارد، یا از آن خارج می‌شوند. اتفاقات داستان به سرعت از جلوی چشمان‌مان رد شده و این روایت عجولانه، باعث شده که داستان Echoes of the End و شخصیت‌های‌اش، علی‌رغم پتانسیل بالا برای ماندگاری در ذهن، بیش‌تر از چند دقیقه در خاطرمان نمانده و فراموش کردن داستان از فکرمان با پاک شدن بازی از حافظه دستگاه‌های‌مان همزمان شود.

پیش‌تر به این موضوع اشاره شد که حالت صورت شخصیت‌ها، کیفیت کات‌سین‌ها را پایین آورده. اما صداگذاری بازی نیز در کاهش اثرگذاری لحظات احساسی بازی بی‌تقصیر نیست. هرچند انتخاب صداگذارها برای شخصیت‌های Echoes of the End به خوبی صورت گرفته، اما شخصیت‌ها در مقابل وقایع، واکنش‌هایی مصنوعی نشان می‌دهند. جنس صدای صداگذاران شخصیت اصلی Ryn و همراه او Abram با تصویری که داستان بازی از این افراد ارائه می‌کند، هم‌خوانی دارد و این موضوع سبب ارتقا جایگاه و ارزش این شخصیت‌ها و عرضه چهره‌ای دوست‌داشتنی از آن‌ها می‌شود. اما صداگذاران در بسیاری از موارد دیالوگ‌های احساسی را متناسب با موقعیت‌هایی که در آن قرار دارند بیان نکرده و عملکردشان در حد روخوانی یک‌نواخت از متنی روی کاغذ به نظر می‌رسد. گویا صداگذاران نیز هم‌چون مدل‌های شخصیت‌ها بخشی از جهان بازی نبوده و چند سانتی‌متر بالاتر از سطح زمین به سر می‌برند؛ چراکه در جریان فضای موجود در کات‌سین‌ها قرار ندارند. به عنوان مثال، فریاد شخصیت‌ها در شرایط احساسی، آن‌قدر بی‌روح است که به فریادهای Gal Gadot در فیلم‌های Wonder Woman 1984 و Justice League شباهت دارد.
امروزه به لطف تکنولوژی‌های فراوان در دسترس توسعه‌دهندگان، ساخت آثار چشم‌نواز کار سختی به نظر نمی‌رسد. موتور قدرت‌مند Unreal Engine 5، آن‌قدر از قابلیت‌های جذاب پر شده که می‌تواند هر بازی را به یک بوم نقاشی زیبا تبدیل کند. اما درخشش بصری، برای یک بازی کافی نیست. برای اینکه یک اثر، گیمرها را به تجربه خود تشویق کند، باید چیزی فراتر از زیبایی فنی و هنری عرضه کند.

Echoes of the End اثری است که با استفاده از Unreal Engine 5 جهانی چشم‌نواز ارائه می‌کند. توسعه‌دهندگان این بازی محیط‌هایی ساخته‌اند که هر لحظه گیمرها را به گرفتن عکس از جریان بازی تشویق می‌کند. اما این محصول بیش‌تر از یک بازی، مجسمه‌ای تزیینی است که باید در قفسه گذاشت و زیبایی‌اش را تماشا کرد. انیمیشن‌های بی‌کیفیت شخصیت‌های این بازی، به تمام بخش‌های آن، از کات‌سین‌ها گرفته تا عناصر پلتفرمر و اکشن، صدمه زده. از طرفی روایت با عجله داستان و صداگذاری نه چندان رضایت‌بخش بازی وجود دارد که باعث می‌شود بسیاری از عناصر این بازی در حدی سطحی و ابتدایی باقی بمانند. Echoes of the End یک گیم زیباست نه خوب. تجربه این اثر بیش‌تر شبیه به قدم زدن در یک گالری نقاشی است که از آثار زیبا پر شده.

امتیاز بازی‌سنتر - 5.5

5.5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
محیط‌ و شخصیت‌های سرشار از جزییات و ریزه‌کاری
نورپردازی و سایه‌های با کیفیت
جذابیت استفاده از جادو در مبارزات و پازل‌های پلتفرمر
نقاط ضعف:
انیمیشن‌های ضعیف و ابتدایی تمام موجودات جهان بازی
کات‌سین‌های بی‌روح به دلیل صورت بی‌احساس شخصیت‌ها
روایت بی‌کیفیت و عجولانه داستان
تعامل محدود با محیط‌ در بخش‌های اکشن و پلتفرمر
صداگذاری بی‌احساس شخصیت‌ها
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است

User Rating: Be the first one !

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا