بررسی بازی Dying light: The Beast

جهان زامبی‌ها در ویدیو گیم همیشه طرفدارهای زیادی داشته. طی چند دهه اخیر آثار زیادی در این سبک منتشر شده‌اند؛ سبکی که قتل عام کردن زامبی‌ها و هیولاهای بیولوژیکی در آن، لذت بخش‌ترین حس ممکن را در روند یک اکشن خون آلود به ما القا می‌کند. در این بین مدعیان زیادی برای این ژانر حاضر هستند که یکی از آن‌ها استودیوی Techland و مجموعه بازی‌های Dying Light است؛ مجموعه‌ای که با ترکیب پارکور و اکشن بسیار خشن خود به هواداران این سبک ثابت کرده به طرز اعتیادآوری سرگرم کننده است. حالا این بار نوبت به بازی جدید این مجموعه یعنی Dying Light: The Beast رسیده تا به هواداران ثابت کند که هنوز در مسیر درستی قرار دارد و در این سبک از بازی‌های اکشن زامبی کشی و بقا، منحصر به فرد بودن خود را حفظ کرده است.

بازی Dying Light: The Beast از یک آزمایشگاه دور افتاده در اروپا کار خود را آغاز می‌کند. جایی که بیش از 90 درصد از انسان‌ها توسط یک ماده خاص تبدیل به هیولا شده‌اند و امیدی برای نجات آنها نیست. در این شرایط، دانشمندان قصد دارند با خلق یک انسان جهش یافته، امیدی برای آینده ایجاد کنند. نمونه اصلی آزمایشی فردی به نام Kyle Crane است که به عنوان شخصیت اصلی نسخه اول شناخته می‌شود. انسانی که توسط یک بیماری قرار بود کشته شود اما از شانس بد خود گیر یک سری دانشمند ژنتیکی افتاد که در طی سیزده سال بر روی آن آزمایشات مختلفی انجام دادند. سرانجام این سیزده سال زجر، هسته مرکزی داستان بازی را شکل می‌دهد. فردی با قدرت‌های فرابشری که طی حمله دیگر نمونه‌های آزمایشی آزاد می‌شود، از منطقه تحقیقاتی فرار می‌کند و قسم می‌خورد تا انتقام خود را از افرادی که این بلا را سرش آوردند، بگیرد. در روند انتقام جویی، شخصیت اصلی تلاش می‌کند تا با انسان‌های سالمی که هنوز به هیولا تبدیل نشده‌اند، یک تیم تشکیل داده و در آخر با شخصیت منفی داستان رو به رو شده و آن را به قتل برساند. به صورت کلی داستان بازی نقطه عطف مهمی را در روایت این مجموعه ایجاد نمی‌کند و به صورت ساده و روان مسیر خود را تا انتها دنبال می‌کند. درست است که بازی به صورت یک نقشه جهان بازی طراحی شده است اما نمی‌تواند از پتانسیل این جهانی که خلق کرده است، به ما یک روایت جذاب را تحویل دهد. در واقع بازی درگیر یک داستان کلیشه‌ای از انتقام جویی می‌شود و طراحی مراحل فرعی و شخصیت‌های متعددی که در مسیر بازی با آن‌ها رو به رو می‌شویم، فقط بهانه‌ای برای طولانی‌تر شدن بازی هستند.

اما هر چقدر بازی در خلق یک داستان قابل قبول مشکل دارد، در بحث گیم‌پلی این موضوع 180 درجه تغییر می‌کند. دوباره در سیستم حرکتی بازی ریشه و رگه‌هایی از پارکور مشاهده می‌شود که این بار با قابلیت‌های شخصیت اصلی، گسترش هم پیدا کرده است. در این قسمت از مجموعه Dying Light ما در کنار مکانیزم‌های قبلی، مکانیزم حرکت روی دیوار (یا همان Wall Run) را هم در کنار سیستم قلاب یا همان Grappling Hook داریم و می‌توانیم با ترکیب کردن تمام این حرکات، یک سکانس خوشگل پلتفرمینگ کردن را خلق کنیم که در کنار زیبایی، لذت بسیار زیادی هم خواهیم برد. در کنار سیستم حرکت کردن در محیط، باید در مورد قسمت اکشن ماجرا هم کمی صحبت کنیم تا این دو المان با هم ترکیب شوند و یک گیم‌پلی اعتیاد‌آور اما لذت بخش را به شما تحویل دهد. سلاح اصلی شما در این مجموعه، سلاح‌های سرد هستند. در این بازی هم بیش‌تر با چاقو و تبر یا حتی چوب بیسبال سروکار دارید. درسته که در بازی سلاح‌های گرم هم قرار داده شده‌اند،‌ اما مبارزه با سلاح سرد،‌ وزن سنگینی بیش‌تری را بر روی گیم‌پلی بازی اعمال می‌کند.

قسمت جذاب‌تر ماجرا اینجا است که تمامی سلاح‌های سرد بازی قابلیت ارتقا یافتن را دارند. طوری که بازی در لول‌های بالاتر به بازیکن این اجازه را می‌دهد که بر روی سلاح‌های سرد، تجهیزات اضافی سوار کند و آن را به یک سلاح مرگبار و قوی‌تر تبدیل کند؛ این موضوع بر روی سلاح گرم برعکس عمل می‌کند و شما نمی‌توانید به اسلحه‌ها تجهیزات اضافه کنید. به همین دلیل بازیکن بیش‌تر وقت خود را بر روی سلاح سرد می‌گذارد تا بتواند در مبارزات نزدیک، برتری بیش‌تری را داشته باشد. اما گیم‌پلی بازی به همین قسمت ختم نمی‌شود و درخت مهارت‌های شخصیت Kyle Crane، عمق بیش‌تری را به گیم‌پلی بازی می‌دهد. درخت مهارت‌های Kyle در چهار شاخه سیستم حرکتی، مبارزات، بقا و ساختن ابزار و حالت هیولا (یا همان Beast Form) تقسیم می‌شود و ارتقا دادن هر کدام از این مهارت‌ها بر روی قوی‌تر شدن او بسیار تاثیرگذار است. یکی از نکات مثبت بازی گیم‌پلی متنوع آن برای کشتن هیولاها است. شما به روش‌های مختلفی می‌توانید یک زامبی یا هیولا را از بین ببرید. اگر دلتان مبارزات خشن می‌خواهد، کافی است یک تبر یا تیغه را در دست بگیرید و تا دلتان می‌خواهد هیولاها را تیکه تیکه کنید، هر چند سیستم قطع عضو بازی در بعضی از قسمت‌ها کم کاری کرده است؛ ولی با این حال خرد کردن اسکلت سر زامبی‌ها،‌ یا له کردن استخوان‌های بدنشان بسیار لذت بخش و تا حدودی طبیعی هستند. از طرف دیگر می‌توانید با تله گذاشتن در مسیر، هیولاها را از بین ببرید و یا از راه دور شعله آتش را بر روی آن‌ها خالی کنید. این مثال‌ها تنها بخش کوچکی از تنوع سیستم مبارزات بازی است. شما بنا بر سبک مبارزه‌ خود،‌ می‌توانید به حالت‌های متفاوت با ابزار متفاوت غرق تجربه بازی شوید و روش‌های مختلفی را برای رد کردن یک مرحله تست کنید. در ویدیو گیم به این موضوع Immersive sim گفته می‌شود؛ یعنی بازیکن بتواند از طریق راه و روش‌های مختلف،‌ لول بازی را پیش برده و این موضوع مانع تکراری شدن مراحل بازی شود و در عین حال ارزش تکرار بازی را بالاتر ببرد.

مجموعه بازی‌‌‌‌های Dying Light همیشه در بخش گیم‌پلی و تنوع آن، بسیار خوب عمل کرده‌اند. اما عنوان The Beast بخشی را وارد گیم‌پلی کرده است که همیشه جای خالی آن را در بازی‌های قبلی احساس می‌کردیم. در واقع در محصول جدید، به سیستم مبارزات مکانیزمی به نام Beast Form اضافه شده است که شخصیت Kyle را در یک حالت فرابشری می‌برد و تا مدت زمان کوتاهی می توانید دشمنان خود را به راحتی از بین ببرید. حالت هیولا شدن در بازی مکانیزم جدیدی است که بازیکن را ترغیب می‌کند تا مبارزات نزدیک بازی را جدی‌تر از قبل دنبال کند. برای اینکه بخواهید وارد حالت فرابشری خود شوید، باید به یک مقدار لازمی از طریق مبارزات نزدیک، به دشمنان ضربه وارد کنید و نوار Beast Form خود را پر کنید. نکته منفی‌ای که در مورد این حالت وجود دارد، فعال شدن آن به صورت اتوماتیک است. یعنی هنگامی که این نوار را پر می‌کنیم، به صورت خودکار Kyle وارد حالت فرابشری خود می‌شود. نکته دیگری که در این مورد وجود دارد، تکراری شدن انیمشن‌های کشتن هیولاها است. درست بعد از چند ساعت ابتدایی بازی، این انیمشن‌ها تکراری شده و دیگر حس هیجان را به شما القا نمی‌کند. اما بخش اکشن بازی اینقدر جزئیات زیادی دارند که می‌توانیم از بازی به اندازه کافی لذت ببریم. این وسط اما طراحی هیولاهای بازی از تنوع قابل قبولی برخوردار هستند و ما در مسیر تجربه بازی، با انواع مختلفی از زامبی‌ها و هیولاها رو به رو می‌شویم. این مسئله در چرخه شبانه روزی بازی هم تاثیرات خود را گذاشته است. ممکن است در تاریکی شب هیولاهایی را مشاهده کنیم که به نور به شدت حساسیت نشان می‌دهند و به راحتی، شما را در تاریک پیدا می‌کنند. اما در روز خبری از این نوع دشمن نیست و شما با زامبی‌های سریع‌تری مواجه می‌شوید.

در بخش صدا گذاری و طراحی صدا،‌ استودیوی Techland به خوبی کار خود را انجام داده است؛ هنگامی که بازیکن با یک چوب بیسبال ضربه محکمی را به بدن یک زامبی وارد می‌کند، میزان سنگین بودن و اثر ضربه بر اساس شدت آن به زیبایی هرچه تمام‌تر احساس می شود. در واقع شما در رابطه با سلاح‌های سرد بازی، به درستی Impact ضربات را حس می‌کنید. اما بازی بر روی سیستم کرفتینگ (Crafting) تمرکز زیادی گذاشته است. به این صورت که اگر در روند تجربه خود سلاح و ابزارهای قوی‌تری نسازید، بازی برای شما غیر قابل تحمل می‌شود. این مورد در درجه سختی Story هم تاثیرگذار است و شما برای اینکه بتوانید بازی را به اتمام برسانید باید گوشه چشمی به سیستم کِرفتینگ بازی داشته و آیتم‌های متنوعی برای مقابله با دشمنان بسازید.

به طور کلی بازی Dying Light: The Beast یک بازی جهان باز در دنیایی با محوریت هیولاها و زامبی‌ها است؛ از این رو طراحی یک نقشه نسبتا وسیع باید در داخل خود جزئيات قابل قبولی را داشته باشد. متاسفانه در این مورد بازی در جایگاهی بین متوسط و خوب قرار می‌گیرد. مناطق بازی با توجه به سطح قدرت هیولاها، به درجات سختی متفاوتی تقسیم می‌شود. این مورد با نوع دشمن‌ها و هیولاها رابطه مستقیم دارد؛ اما قسمت اذیت کننده ماجرا در مورد مراحل و ماموریت‌های فرعی است که مانعی برای لذت بردن بیش‌تر شده است. شما در هر منطقه یک سری پناهگاه دارید که از داخل آنها می‌توانید منابع و لوازم به درد بخوری برای ساخت سلاح و ابزارها پیدا کنید. اما مسئله مهم در میزان زیاد و تنوع این پناهگاه‌ها است. هر چقدر بازی در مراحل اصلی سرگرم کننده است، مراحل فرعی و ماموریت‌های جانبی روندی تکراری دارند و فقط برای قوی‌تر کردن شخصیت اصلی طراحی شده‌اند. در واقع بازی بازیکن را مجبور می‌کند تا برای به دست آوردن آیتم‌های بسیار قوی‌تر، همیشه در کنار مرحله اصلی سری به ماموریت‌های جانبی هم بزند. این موضوع به خودی خود بسیار حرکت درستی است اما به شرط اینکه ماموریت‌های جانبی متفاوت و با ارزش تکرار بالا طراحی شوند. وقتی این موارد به درستی رعایت نشوند، بازی وارد یک چرخه تکراری می‌شود.

گرافیک Dying Light: The Beast یکی از مهم‌ترین نقاط قوت این نسخه است که توجه زیادی را به خود جلب کرده است. رندر نور و سایه بهبود چشمگیری داشته‌اند؛ مخصوصاً در شب‌ها و محیط‌های تاریک که اتمسفر ترس و تنهایی را تقویت می‌کند. بافت‌ها واضح‌تر شده‌اند، جزئیات گیاهان، زمین و ساختمان‌ها دقیق‌تر طراحی شده‌اند تا حس واقع‌گرایی را بیشتر کنند. همچنین تکنولوژی‌های نوینی مانند رهگیری پرتو (Ray Tracing)، ارتقای فریم و وضوح، و پشتیبانی از رزولوشن‌های بالا و حالت‌های تصویری پیشرفته باعث شده‌اند که تجربه بصری برای گیمرها لذت‌بخش‌تر و غوطه‌ورکننده‌تر شود. در مجموع، گرافیک این بازی ترکیبی از زیبایی بصری و فضای ترسناک است که بر پایه‌ی ژانر بقا کار می‌کند تا حس خطر و تنش را به شکل موثری منتقل کند. از بعد فنی هم بر روی PC بازی حتی در کیفیت 4k بسیار روان بدون افت فریم یا مشکلاتی مانند پرش تصویر یا پارگی تصویر اجرا می‌شود و با توجه به سرعت بالای گیم‌پلی، بازی به شما تجربه روانی  را عرضه می‌کند.

مجموعه بازی‌های Dying Light آثار شاهکاری محسوب نمی‌شوند؛ اما می‌توانند برای چندین ساعت هواداران ژانرهای زامبی محور را سرگرم کند. درست است که بازی در طراحی مرحله و قصه گویی کم ایراد نیست؛ اما در مهم‌ترین بخش خود یعنی گیم‌پلی و سیستم اکشن خشن خود، جادویی دارد که شما را مجبور می‌کند تا بیش‌تر در جهان این بازی بمانید. اگر عاشق جهانی هستید که زامبی‌ها و هیولاها در آن حکمرانی می‌کنند، و همچنین طرفدار یک اکشن خشن با تنوع بالا هستید، Dying Light: The Beast اثر جدید استودیوی Techland گزینه مناسبی برای شما است.

امتیاز بازی‌سنتر - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: سیستم مبارزات متنوع و پر جزئیاتفضاسازی بسیار خوب در چرخه شبانه روزیحالت فرابشری Beastگرافیک فنی و بصری بسیار روان و زیباسیستم ساخت و ساز ابزار و سلاحنقاط ضعف: داستانی کم جزئیات با پایان بندی کلیشهطراحی ضعیف ماموریت‌های جانبیوابستگی شدید پیشرفت بازیکن به مراحل فرعی این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است

User Rating: Be the first one !
خروج از نسخه موبایل