ایکس باکس سری ایکسایکس باکس وانبررسی بازیپلی استیشن 4پلی استیشن 5کامپیوترنینتندو سوییچ

بررسی بازی Monster Hunter Stories 1 & 2

در جهانی که نام Monster Hunter با شکار هیولاها، شمشیرهای غول‌آسا و بایوم‌های متنوع گره خورد است، تصور ورود به همان جهان بدون این المان‌ها، ابتدا ناممکن به‌نظر می‌رسد. اما Capcom با دوگانه Monster Hunter Stories نشان می‌دهد که این سری اسطوره‌ای می‌توان یک جهت‌گیری عجیب و لطف داشته باشد. نیمه‌ای تاریک که در آن هیولاها فقط موجوداتی تهدیدکننده نیستند که باید شکار شوند، بلکه موجوداتی‌اند زنده، پیچیده، با احساساتی که اگر بشود با آن‌ها ارتباط برقرار کرد، جهان را از نو تعریف می‌کنند. اثری که سعی دارد یک «هم زیستی» بین بازیکن و هیولاها را تعرف کند. انتشار بازی Monster Hunter Stories 1 & 2 روی ایکس‌باکس در ماه اخیر، فرصتی کم‌نظیر است تا این دو فصل متفاوت از تاریخ Monster Hunter را یک‌جا تجربه کنیم؛ فصل‌هایی که نه‌تنها یک سبک گیم‌پلی جدید ارائه می‌دهند، که اجرای تازه‌ای از یک جهان را پیشکش می‌کنند.

این بررسی، هر دو بازی را در کنار یکدیگر و به عنوان یک «روایت واحد» بررسی می‌کند؛ روایتی درباره‌ی رشد، مسئولیت و رابطه‌ی میان انسان و طبیعت. همان‌طور که مجموعه Stories تلاش می‌کند هیولاها را نه فقط به عنوان هدف شکار، بلکه به عنوان هم‌سفر و یار کمکی معرفی کند. این انتشار بازسازی شده روی ایکس باکس را می‌توان بخشی از یک طرح بزرگ‌تر دید؛ طرحی که کپکام سال‌هاست با احتیاط و امید در حال ساخت است. البته انتشار این دو نسخه در کنار هم بخشی از گسترش مخاطبان بازی و آمادگی برای انتشار Monster Hunter Stories 3: Twisted Reflection در مارس 2026 است که از حالا نگارنده را هیجان زده کرده.

نسخه‌ی اول Monster Hunter Stories در سال 2016 برای Nintendo 3DS منتشر شد؛ دورانی که سخت‌افزار 3DS با محدودیت‌های گرافیکی‌اش اجازه‌ی شکوفایی کامل این جهان را نمی‌داد. نسخه‌ی ریمستر شده برای کنسول‌های مدرن، از جمله ایکس ‌باکس، قرار نیست آن اثر را از نو بسازد و به هیچ وجه با یک ریمیک طرف نیستیم. این انتشار مجدد یک بازسازی گرافیکی مناسب دارد که تلاش می‌کند خاطره‌ قدیمی را احیا کند و البته بازی را برای تجربه بازیکنان بیشتری که به کنسول دستی نینتندو دسترسی نداشته‌اند، آماده سازد.

کیفیت بصری باز سازی ‌شده، مدل‌های بهبودیافته، لایه‌های جدید نورپردازی و از همه مهم‌تر افزودن صداگذاری کامل باعث شده شخصیت‌ها جان تازه‌ای بگیرند. انرژی عاطفی شخصیت‌ها، مخصوصا در لحظات مهم روایت، ملموس‌تر شده است. در نسخه‌ اولیه، شاید بسیاری از لحظات احساسی با متن‌های ساده‌ای روایت می‌شدند که بار داستان را پایین می‌آوردند؛ اما اکنون تعاملات شخصیت‌ها عمیق‌تر، قابل لمس‌تر و جذاب‌تر است.

جهان Stories 1 ساده است؛ اما این سادگی یک انتخاب است، نه یک نقص. محیط‌ها با وجود مقیاس کوچک‌شان، هویت بصری قابل‌ قبولی دارند. ترکیب رنگ‌ها، استفاده از خطوط نرم، و طراحی شخصیت‌ها بیشتر به یک انیمه‌ی خانوادگی شبیه است تا یک بازی شکار هیولا. این تضاد، بخشی از جذابیت کار است Monster Hunter همیشه از «وحشت طبیعت» سخن گفته؛ اما در نسخه اولیه، زیبایی طبیعت پیش‌زمینه‌ ماجراست. محیط‌ها کوچک هستند و کاملا جهان‌سازی یک بازی مناسب یک کنسول دستی را دارند. سعی شده تا کوچکی مقیاس محیط‌ها با طراحی هنری مناسب، رنگ‌های شاد و نورپردازی جذاب، جبران شوند. دره‌های خاکی، جنگل‌های سبک‌کارتونی، و مناطق پوشیده از مه، در حد توان بازی به ایجاد عمق کمک می‌کنند. البته که این جهان کوچک هر چند سرزنده، برای کسی که Monster Hunter World را بازی کرده شاید بیش از حد ساده باشد که امری طبیعی خواهد بود. نباید از یاد برد که از نظر بصری Stories 1 بسیار عقب‌تر از نسخه دوم قرار می‌گیرد.

با دگرگونی کامل سبک Monster Hunter در Stories 1 و کشش به سوی JRPG شاهد تغییرات گسترده‌ای نسبت به فرانچایز اصلی در بخش گیم‌پلی هستیم. بزرگ‌ترین تغییرات متوجه سیستم مبارزات است که حالا به شکل نوبتی و به سبک نقش آفرینی‌های ژاپنی عمدتا کلاسیک دنبال می‌شود. در اینجا یک ساختار سنگ، کاغذ، قیچی بر سه اصل تکنیک، قدرت و سرعت بنا شده است. این مثلث به‌ظاهر ابتدایی، هسته‌ گیم‌پلی را تشکیل می‌دهد. هر هیولا رفتار مشخصی دارد و بازیکن باید با پیش‌بینی حمله‌ی بعدی آن، واکنش مناسب را انتخاب کند. با این‌حال، پیش‌بینی همه‌چیز نیست؛ اتکا به Monstie و مدیریت Kinship نیز عوامل مهمی هستند. مانند بازی سنگ، کاغذ، قیچی، هر کدام از سه عنصر قدرت، سرعت و تکنیک، در برابر یکی دیگر از عناصر برتری دارند و در برابر یکی دیگر ضعف. به این شکل تصمیم‌گیری شما در هر نوبت بازی از مبارزات برای چگونگی عملکرد بر اساس این سه ضلغ مثلث، تعیین کننده خواهد بود. موضوعی که شاید عجیب باشد ولی برای من تا حدی یادآور بازی فراموش شده El Shaddai: Ascension of the Metatron نیز هست. به طور کلی اما سیستم مبارزات Stories 1 در مقایسه با JRPGهای عمیقی که در سال‌های اخیر منتشر شده‌اند، ساده و کودکانه به نظر می‌رسد، ولی برای تجربه بازی، عاملی بازدارنده نخواهد بود.

داستان اولین بازی، روایتی کلاسیک از «کودکی که بزرگی می‌آموزد» است. روایت‌محور است اما کوچک؛ احساسی است اما سطحی؛ شیرین است اما فاقد پیچیدگی. کمبود پیچیدگی در ساختار روایی تلاش دارد با صمیمیت فضا جبران شود. داستان درباره‌ یافتن اعتماد، پذیرش مسئولیت و عبور از نگاه متعصبانه به هیولاهاست. این مضامین شاید ساده باشند، اما در جهانی که از ابتدا بر شکار و خشونت بنا شده، نسبتی تازه و مهم دارند. نسبتی که در اول بسیار پارادوکس محور است، اما نگاه لطیف‌تر و گاه کودکانه به این جهان، باعث می‌شود همچون یک انیمه با روایت ساده، دلنشین باشد.

با گذر از نسخه اول، باید گفت که اگر Stories 1 یک پیش درآمد کوتاه باشد، Stories 2  نسخه اصلی مجموعه است. همه‌چیز بزرگ‌تر، پرجزئیات‌تر و جاه‌طلبانه‌تر شده است. کپکام در نسخه دوم، این زیرسری ساده را، به یک سری مجزا تبدیل کرده. یک نقطه اتصال مهم با  Stories 2شکل گرفته که به بزرگ‌ترین اثر این سه‌گانه، یعنی نسخه سوم به زودی پیوند خواهد خورد. در حقیقت پلتفرم اولیه و اصلی Monster Hunter Stories 2: Wings of Ruin در سال 2021 نینتندو سوییچ بود. همین تغییر پلتفرم از 3DS و همچنان اعتماد ناشر به سازندگان، باعث شده تا با عنوانی به مراتب بزرگ‌تر روبرو باشیم.

در نسخه بازسازی شده Stories 2 همان ابتدا با طراحی هنری پیشرفته‌ترش مخاطب را جذب می‌کند. هر منطقه اکوسیستم و جلوه خاص خود را دارد. جنگل‌های سرسبزی که غرق در نور هستند و چمن‌زارهایی که کوهستان و ساحل را به هم متصل کرده‌اند، اولین لوکیشن‌هایی خواهند بود که از نظر بصری و طراحی هنری نگاه شما را به خود جلب می‌کنند. این جهان نه تنها زیباست، بلکه در اندازه خود پویا نیز هست. البته که نباید انتظار نسخه‌های اصلی سری یا عناوین جهان‌باز فعلی را داشت. در مقیاس خود و بزرگ‌تر از نسخه قبل، حالا هیولاها فقط دشمن نیستند؛ با محیط تعامل دارند و گاهی شکار می‌کنند و گاهی آرام می‌گیرند.

در اینجا هم یافتن تخم‌های هر هیولا و تبدیل آن به یار کمکی خود، جزئی از اصول مهم بازی است. می‌توان به لانه هیولاهای مختلف رفته، با برخی مبارزه کرد و با به دست آوردن تخم آن‌ها، بچه هیولایی را از آن خود کرد. هر یک از این هیولاها توانایی‌ها و ویژگی‌های خاص خود را دارند که در مبارزات به کار می‌آید. ویژگی‌هایی که با ساختار اصلی مبارزات هم‌سو شده است.

در حقیقت اگر مبارزات Stories 1 یک میدان تمرین باشد، مبارزات Stories 2 صحنه‌ی واقعی مسابقه است. کپکام تمام تلاش خود را به کار گرفته تا سیستم مبارزات عمیق‌تر و جدی‌تر از قبل دنبال شود. حالا هیولاها الگوهای حمله پیچیده‌تری دارند و در حین مبارزات چندین بار ممکن است که تغییر تاکتیک دهند. انتخاب سلاح‌ها، مهارت‌ها و Monstieبه عنوان هیولاهای همراه استراتژی را چند برابر کرده است. سه نوع سلاح با نوع حملات کوبکشی یا له‌کننده، ضربات برنده و سلاح‌هایی که آسیب‌های شکافنده به دشمن می‌زنند. با توجه به نوع دشمن و استراتژی‌های دفاعی و نوع پوشش بدنی هیولا، باید در حین مبارزات سلاح مناسب را انتخاب کرد و با توجه به حملات او Monstie را تغییر داد. مدیریت Kinship Gauge و استفاده از Double Attackها هم جذابیت خاص خود را دارند.

در کنار موارد گفته شده، نباید از یاد برد که حالا همراهی بعضی دوستان داخل بازی که توسط هوش مصنوعی کنترل می‌شوند، کیفیت بسیار مناسبی دارد و عملکرد آن‌ها در مبارزات هوشمنده و قابل تقدیر است. به طور کلی سیستم مبارزات نوبی با اضافات جدید پویاتر و عمیق‌تر شده و برخلاف سادگی اولیه‌اش، عمقی دارد که در طول 30 تا 60 ساعت بازی پیوسته رشد می‌کند. هر مبارزه می‌تواند یک پازل کوچک باشد؛ یک دوئل تاکتیکی که به این زودی‌ها خسته‌کننده و تکراری نمی‌شود.

داستان نسخه دوم، بر پایه‌ی مضامین سنگین‌تری بنا شده همچون ترس از آینده، مسئولیت قدرت، شکاف میان نسل‌ها و سو تفاهم‌های میان انسان و طبیعت. البته که همچنان ظاهر گاها انیمه‌ای، گاهی کارتونی، گاهی کودکانه و گاهی با شوخی‌های ابتدایی را در خود دارد که در این دست از آثار ژاپنی پدیده‌ای چندان عجیب نیست. هسته‌ی داستان Ratha است؛ هیولایی که بالقوه قادر به نابودی جهان خواهد بود. اما قدرت او، انسان را به ورطه ترس از آینده ناشناخته خود کشانده. این زاویه‌ی نگاه، روایت بازی را از یک داستان کودکانه فراتر می‌برد؛ اما طنز گاه بیش از حد  بی‌جا و برخی انتخاب‌های روایی باعث می‌شود بازی از رسیدن به یک اثر جدی‌تر، طفره برود.

انتشار هر دو بازی برای ایکس باکس با یک پورت بسیار خوب همراه بوده. با اینکه این انتشار البته برای Xbox One است. هرچند می‌توان به راحتی آن را روی کنسول‌های نسل نهم ایکس باکس هم تجربه کرد. این دوبازسازی نرخ فریم پایدار، بارگذاری سریع و افزایش کیفیت سایه‌ها و نورپردازی را داشته‌اند. در نسخه‌های اصلی بسیاری از افت فریم‌ها شاکی بودند که در نسخه بازسازی شده روی ایکس باکس این مورد مشاهده نمی‌شود. همچنین کیفیت بهتر موسیقی‌ها و افکت‌ها، تجربه‌ای کم نقص‌تر ارائه می‌دهد. موسیقی‌های ارکسترال نسخه دوم در این پلتفرم شکوفا شده‌اند. همچنین ساختار کنترلی بازی روی دسته ایکس باکس کاملا طبیعی و روان است و هم در مدیریت منوها و هم در حرکت و مبارزات می‌توان این ویژگی‌ها را مشاهده کرد.

در دنیای  Monster Hunterقدرت معمولا با خشونت تعریف می‌شود؛ با شکارهای خونین، با تلاش برای مهار هیولایی که طبیعت او را به ستیزگر بدل کرده. اما Stories در نقطه مقابل ایستاده است: قدرت را برابر با اعتماد می‌داند. ریدرها به هیولاها دستور نمی‌دهند؛ آن‌ها با هم همکاری می‌کنند. این فلسفه برخلاف ریشه‌ مجموعه، یک چرخش مفهومی است. این دو نسخه مضامینی را شامل می‌شوند که درباره‌ فهمیدن این‌که سلطه تنها شکل ممکن از کنترل نیست؛ و این‌که در هر قدرتی، سایه‌ای از مسئولیت وجود دارد.

کپکام با انتشار Stories برای ایکس باکس نشان داد که این مجموعه فرعی برایش اثری گذار نیست. انتشار این دو نسخه بازسازی شده می‌خواهد مخاطبان کنسول ردموندی که طرفدار JRPG و حتی یونیورس MH هستند را برای Monster Hunter Stories 3: Twisted Reflection آماده کند. جایی که این سری شاید بتواند می‌تواند مانند Pokemon یک دفترچه‌ باز و همیشگی باشد. هر هیولای جدید در سری اصلی، می‌تواند یک مونستی تازه در Stories باشد. این مجموعه پتانسیل ایجاد یک اکوسیستم مستقل را خواهد داشت.

امتیاز بازی‌سنتر - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
اکوسیستم زیبا و زنده
مبارزات نوبتی عمیق و تاکتیکی
سیستم ژن‌گذاری فوق‌العاده
صداگذاری کامل و باکیفیت
عملکرد عالی روی ایکس ‌باکس
نقاط ضعف:
ساده‌بودن بیش از حد بازی اول
محافظه‌کاری روایی بازی دوم
تکرار محیط‌ها و دانجن‌ها
برخی شخصیت‌های تک‌لایه
کندی مقطعی ریتم در برخی نقاط داستانی
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Xbox Series X بررسی شده است

User Rating: Be the first one !

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا