ساخت ادامهای برای Doom Eternal، یکی از بهترین شوترهای اول شخص تاریک شاید سخت و حتی غیرممکن باشد. استودیو Id Software بارها در طول تاریخ خود ثابت کرده که حرف اول و آخر را در این ژانر و به خصوص شوترهای تک نفره میزند و از این جهت شاید بهترین گزینه برای انجام دادن این کار باشد. آنها با بازی Doom The Dark Ages دو هدف بااهمیت را دنبال کردهاند. ساخت دنبالهای برای بازی قبلی خودشان که بتواند همان روند قدرتمند گذشته را ادامه دهد و اثری که تبدیل به تکراری برای همان حرفهای قبلی و قدیمی نباشد. بازی که بتواند فرمول موفق دو قسمت پیشین مجموعه بازی Doom را بهبود دهد و از طرفی به قدری قابلیت و نکات جدید به همراه داشته باشد که بتوان لقب یک ادامه موفق را برای آن مناسب دید. سازندگان Doom The Dark Ages به دنبال اختراع دوباره چرخ نرفتهاند اما به قدری در جریان گیمپلی بازی تغییر ایجاد کردهاند که عملا میتوان گفت به جز مواردی ابتدایی، باقی بخشهای بازی را با تغییراتی اساسی همراه کردهاند. تغییراتی که به هیچوجه با ذات Doom در تناقض نیستند اما از طرفی با آن چه در ذهن داشتیم متفاوت است. تفاوتی که لزوما نمیتوان آنها را به بهبود و پیشرفت ترجمه کرد.
سختترین کار ممکن در توسعه بازیهای ویدیویی ساخت اثری بهتر از یک بازی تقریبا بینقص است. نسخه پیشین این مجموعه یعنی Doom Eternal، توانست قله طراحی یک شوتر اول شخص تک نفره و داستانی را فتح کند و از این جهت، Doom The Dark Ages کاری به مراتب سختتر از گذشته را برعهده دارد. در همان برخورد اولیه مشخص است که سازندگان بازی به دنبال کوچکترین نقاط ممکن برای ایجاد پیشرفته بودهاند و راحتترین کار در زمینه بهبود روایت و داستان بازی است. دو نسخه گذشته مجموعه روایت داستان را در اولویت خود قرار نداده بودند و بیشتر نکات داستانی را از طریق کودکسها مطرح میکردند. هرچند Doom Eternal با خود داستانی مفصل و پر از نکات ریز و درشت را به همراه داشت اما اگر به سراغ Codex نمیرفتید عملا متوجه چیزی از آن نمیشدید. جالب است که این فایلهای متنی به قدری کامل و طولانی بودند که حتی بخش عمدهای از داستان The Dark Ages را در قالب پیش زمینه داستانی، بازگو کرده بودند. با تمام این تفاسیر هنوز هم برای بسیاری از طرفداران مجموعه سوال بود که چطور Doom Guy مجموعه اصلی به نقطهای رسید که در ابتدای Doom 2016 دیده بودیم. با اینکه تمام اتفاقات مهم این بازه زمانی در قالب متنها روایت شده اما تماشای سرگذشت یکی از خاصترین شخصیتهای صنعت بازی، جذابیت بسیاری به همراه دارد. داستان Doom The Dark Ages به سراغ همین قسمت و فاصلهای رفته که بین نسخههای قدیمی و ریبوت مجموعه در سال 2016 قرار دارد. جایی که Doom Slayer قدرتهای خود را به دست آورده و فرایندی را دنبال میکند که نهایتا در جریان آن تبدیل به بزرگترین ترس جهنم و اهریمنهای حاضر در آن میشود. اینبار سازندگان بازی استفاده بیشتری از میانپردههای سینمایی کرده و تمرکز بیشتری را روی بحث روایت داستان قرار دادهاند. در ابتدای بازی شاهد معرفی شخصیت منفی جدیدی هستیم و داستان بیشتر در یک قالب کلاسیک مطرح میشود. دو طرف داستان در مقابل یکدیگر قرار میگیرند، اهدافشان مشخص شده و نهایتا نقش شخصیت اصلی در این میان تعیین میشود. بازی Doom The Dark Ages در مقابل آثاری با تمرکز روی داستان حرف خاصی برای گفتن ندارد اما به عنوان یک Doom، توانسته پیشرفت چشمگیری را در این زمینه رقم بزند. با این حال تمام اتفاقات رخ داده به شکلی ایدهآل انجام نشده و میتوان ضعفهایی قابل تامل را در بخشهای مختلف آن دید. هرچند در نیمه ابتدایی بازی شاهد بازگو شدن بخشهای مهمی از داستان هستیم اما به یکباره در نیمه دوم، داستان تقریبا به فراموشی سپرده شده و مخاطب بدون روبرو شدن با داستان از مرحلهای به مرحله بعدی منتقل میشود. با تمام این تفاسیر ضعف اصلی داستان بازی در پایانبندی آن نمایان میشود. برنامهریزی بسته قابل دانلود داستانی پیش از عرضه بازی نشان میدهد که احتمالا باید با چیزی شبیه به Ancient Gods سر و کار داشته باشیم که داستان بازی را جلو برد و نهایتا به نقطهای که بتوان آن را پایان در نظر گرفت، رساند. در حال حاضر پایانبندی The Dark Ages به هیچوجه نمیتواند به عنوان یک نقطه نهایی برای داستان شناخته شود و هنوز موضوعات بسیاری باقی ماندهاند که احتمالا در بستههای قابل دانلود روایت میشوند. موضوعی که بدون شک روی کیفیت نهایی داستان و روایت بازی تاثیری منفی گذاشته است.
پیش از عرضه بازی، Id Software به این موضوع اشاره کرده بود که آنها قصد دارند درست مانند گذشته، اینبار هم با The Dark Ages رویکردی متفاوت نسبت به ساختار کلی بازی داشته باشند. در هر کدام از نسخههای مجموعه شاهد تغییراتی در طراحی اسلحهها، مراحل، دشمنها و ابزارهای Slayer بودیم باعث میشدند تا تجربه گیمپلی همیشگی Doom با تنوع همراه شده و رویکردی متفاوت پیدا کند. بازی پیش رو همچنان یک Doom درجه یک است. پر از اسلحههای قدرتمند که شلیک با هرکدام حسی لذتبخش به همراه دارد، دشمنهایی سرسخت که از سر ناچاری در مسیر شخصیت اصلی قرار گرفتهاند و طراحی مراحلی که با وجود پیچیدگی فوقالعاده اما برای هر نوع سبک تجربهای مناسب هستند. این نسخه از مجموعه هم دقیقا همین رویکرد را دنبال میکند و سعی داشته تا فرمول آشنا برای طرفداران مجموعه را با چند پیچش خاص همراه کند تا از تکرار گذشته دوری کند. برخلاف Doom Eternal که به شما اجازه میداد تا از تمامی زوایا و ابعاد محیط برای درگیری با دشمنها استفاده کنید، اینجا محیطها بیشتر شبیه به میدان نبردی هستند که به شما فضا میدهد تا با تعداد زیادی دشمن مبارزه کنید. بحث درگیری به شکل عمودی جای خود را به محیطهایی بزرگ داده که میزبان تعداد زیادی دشمن هستند. به شکل خاص The Dark Ages سعی کرده تا چیزی شبیه به ساختار Sandbox را پیاده سازی کنید تا در مراحلی به مراتب بزرگتر نسبت به گذشته، وظایف تعیین شده را دنبال کنید و در این میان با دشمنها مبارزه کنید. با اینکه چنین رویکردی باعث شده تا آزادی عمل تا حدی نسبت به گذشته افزایش پیدا کند اما نهایتا مخاطب با شرایطی سر و کار دارد که طی آن بایستی در مسیری مشخص قدم بگذارد.
اجازه دهید این مسئله را با یک مثال ساده بازتر کنیم. در مراحل Sandbox بازی، معمولا یک هدف کلی برای مخاطب تعیین میشود که به سه بخش تقسیم شده. وارد مرحله شوید، هر کدام از سه هدف مشابه که در نقاط مختلف قرار گرفتهاند را نابود کرده و نهایتا از مرحله خارج شوید. در جریان این مراحل گیمر بایستی با تعدادی دشمن معمولی، معمولا به ازای هر هدف یک باس یا دشمن ویژه را از بین برده و شاید در نهایت با یک باس دیگر در بخش پایانی مرحله روبرو شود. هر کدام از این مراحل البته با نکات مخفی و منابع مختلف برای ارتقا شخصیت اصلی و اسلحههایش پر شدهاند تا از دنبال شدن بازی به شکل خطی تا حد امکان جلوگیری شود. تمامی مراحل Sandbox بازی دقیقا به همین شکل دنبال میشوند و عملا هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. ترفندی که سازندگان بازی برای دور شدن از تکرار انتخاب کردهاند، اضافه کردن برخی مراحل کاملا متفاوت است که در جریان آنها امکان کنترل یک ربات غولآسا و سوار شدن بر اژدها را در اختیار دارید. هرچند در نگاه کلی و روی کاغذ هر کدام از این مراحل میتوانند جذابیتهای خاصی داشته باشند اما در واقعیت بعد از مدتی سحر اولیه خود را از دست میدهند. این موضوع به خصوص برای بخشهای اژدها سواری صدق میکند که در سریعترین حالت ممکن تمام داشتههای خود را رو کرده و در ادامه فقط آنها را تکرار میکند. هرچند نمیتوان این مراحل را به عنوان نکتهای منفی در نظر گرفت اما از سویی هیچ کمک خاصی هم به ارتقا سطح Pacing بازی نمیکنند.
با تمام این تفاسیر گیمپلی Doom The Dark Ages هنوز هم بزرگترین نقطه قوت این بازی محسوب میشود. مبارزات همانند گذشته نفسگیر و جذاب و البته کمی متفاوتتر از گذشته پیش میروند. اینبار بازی سپر را به عنوان ابزاری ثابت در اختیار شما قرار میدهد که جدای از دفاع کردن، میتواند نقش پررنگی در حرکتهای تهاجمی داشته باشد. هرچند بازی همچنان با همان استایل ران اند گان قابل بازی است اما سازندگان سعی کردهاند تا لایه جدیدی را به بحث دفاع و حمله اضافه کنند و ساختاری شبیه به اثار Shoot’em Up را در این نسخه پیادهسازی کنند. اینبار بسیاری از دشمنهای موجود در بازی که تا حد زیادی نسخه تغییر یافته نمونههای کلاسیک هستند، حملات خود را با استفاده از پروجکتایلهایی انجام میدهند که شما میتوانید در مقابل آنها با استفاده از سپر دفاع کردن یا حرکت خود را نسبت به آنها تنظیم کنید. از سوی دیگر شاهد به کارگیری سیستم Parry هستیم که باعث میشود تا دفاع کردن لزوما تبدیل به فرایندی یک طرفه نشده و به مخاطب اجازه دهد که در ادامه آن حمله خود را پیادهسازی کند.
نسخه جدید مجموعه Doom، میزبان تعدادی اسلحه جدید و تغییراتی در اسلحههای قدیمی بوده که با اصول جدید اکشن بازی در یک راستا قرار گیرند. ترکیب سپر، حرکت سریع در محیط و اسلحههای جدید باعث شده تا Slayer تبدیل به ماشین کشتار اهریمنها شود که هیچچیز جلودارش نیست. تجربهای که در مبارزات Doom The Dark Ages به مخاطب منتقل میشود، در نوع خود بیهمتا و مثالزدنی است و شاید تنها Doom Eternal نسبت به آن در جایگاه بالاتری قرار گیرد. طراحی اکشن نسخههای پیشین به خصوص در درجههای سختی بالا، موقعیتهایی را شکل میداد که ممکن بود طی آنها گیمر در موضع ضعف قرار گیرد اما اینجا همه چیز ساخته شده تا شما هر کدام از دشمنهای بازی را تبدیل به انرژی کنید و ترسی که در داستان از Slayer مطرح میشود را تبدیل به واقعیتی تلخ برای اهالی جهنم کنید. آزادی عمل در مبارزات بازی به همین نقطه ختم نمیشود و ارتقا تجهیزات میتواند در ایجاد تنوع بیشتر آن نقشی کلیدی ایفا کند. با اینکه دیگر خبری از ارهبرقی معروف مجموعه نیست اما قابلیت Melee کردن با استفاده از سه ابزار مختلف نقش خود را حفظ کرده است. ابزارهایی که درست مانند سپر اصلی بازی قابلیت ارتقا داشته و میتوان از طریق آنها ترکیبهای متنوعی را برای مبارزه با دشمنها ایجاد کرد. وجود تعداد زیادی فاکتور برای ایجاد تغییر باعث شده تا مبارزات در جریان این ساخته Id Software، برای هر گیمری با هر سلیقهای متفاوت و البته همچنان جذاب دنبال شود. چیزی که شاید کمتر اثری در این ژانر بتواند آن را با این عمق پیش روی مخاطب قرار دهد.
میک گوردون طی یک دهه اخیر برای دو بار ثابت کرد که موسیقی به چه اندازه میتواند در ارتقا یک بازی ویدیویی نقشی پررنگ داشته باشد. از طرفی شاید ساختههای گوردون برای دو نسخه پیشین این مجموعه، بهترین چیزی بود که میتوانستیم با توجه به سابقه سری از موسیقی متن چنین آثاری انتظار داشته باشیم. حالا اما دیگر خبری از گوردون در جریان ساخت Doom The Dark Ages نیست و غیبت او به شکل قابل توجهی احساس میشود. بااینکه همچنان تمرکز روی استفاده از قطعههایی در ژانر متال قرار گرفته اما کیفیت کار تیم جدید با ساختههای میک گوردون فاصلهای غیرقابل چشمپوشی دارد. این در حالی است که موسیقیهای این بازی در جریان گیمپلی نمیتوانند به هیچوجه خود را نمایان کرده و عملا در هرج و مرج اکشنها ناپدید میشوند. هرچه بازی در زمینه موسیقی افت کرده اما در بخش گرافیک باز هم یک شوکیس تکنولوژی است. هنوز هم Doom و Doom Eternal از لحاظ بصری قابل قبول و در سطحی خوب قرار دارند اما The Dark Ages سطح کار را نسبت به گذشته بهبود خارقالعادهای داده و با یکی از زیباترین و روانترین بازیهای چند سال اخیر سر و کار داریم. استفاده از نسل هشتم Id tech باز هم نتیجهای شگفتانگیز را به جا گذاشته و توانسته محیطهای آشنا و جدید را به بهترین شکل ممکن پیش روی مخاطب قرار دهد. اینجا Doom The Dark Ages میزبان صحنهها و سکانسهایی است که بعضا توانایی میخکوب کردن گیمر را دارند. البته که تمامی بحثهای فنی بدون حضور طراحیهای هنری که روح آدم را لمس میکنند، بیمعنا هستند. هر نقطه از طراحیهای محیطی و شخصیتهای حاضر در بازی با جزئیات خیرهکنندهای همراه شده و میتوانند اتفاقی را شکل دهند که شاید تنها دلیل برای آهسته کردن جریان بازی و لذت بردن از تماشای مناظر باشند.
جواب این سوال که آیا Doom The Dark Ages بهترین نسخه از این مجموعه است یا خیر، منفی است. هنوز هم Doom Eternal این جایگاه را به خود اختصاص داده اما شجاعت Id Software برای ایجاد تغییرات بنیادی، ستودنی است. بدون شک Doom The Dark Ages یکی از بهترین بازیهای 2025 است و میتواند همچنان برای ساعتها طرفداران شوترهای اول شخص سریع و نفسگیر را در خود غرق کند.
امتیاز بازیسنتر - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: اکشن نفسگیر و عمیقاسلحههای جذاب و متنوعپیادهسازی ایدهآل سیستم استفاده از سپراندک بهبود روایت داستانمبارزه با باسهاگرافیک هنری و فنی فوقالعادهنقاط ضعف: حذف بخش عمدهای از ساختار Glory Killموسیقی این نسخه هیچ حرفی در مقابل بازیهای قبلی ندارداین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است