بررسی بازی Ary and the Secret of Seasons

یک تکه از هر فصل

 به عنوان یک مخاطب بازی‌های ویدئویی و یک منتقد همیشه به عناوین مستقل احترام قائل بودم و هستم. به‌خصوص که این احترام در سال‌های اخیر به واسطه بالا رفتن هزینه‌ها و و پایین آمدن ایده‌های جدید در بازی‌های بزرگ، بیشتر شده است. ایده‌ها و نوآوری‌هایی که بعضا در بین بازی‌های مستقل دیده می‌شود واقعا شگفت انگیز بوده و معتقدم که در ساخت عناوین مستقل بیشتر به ماهیت کلمه هنر و رعایت آن در بازی اهمیت داده می‌شود. با این وجود بعضی وقت‌ها تفکر و ایده‌های تیم سازنده به خوبی در بازی‌ پیاده نمی‌شود و با این که در اثر نهایی بستر موفقیت دیده می‌شود اما متاسفانه در نهایت یک بازی ضعیف تولید و منتشر می‌شود. «آریل و راز فصل‌ها» Ary and the Secret of Seasons  شامل حال همین مورد است. همه چیز قرار بود ایده‌آل باشد ولی نشده و اثرنهایی با این که مستقل و قابل احترام هست، اما ایراداتی دارد که روی نکات مثبت خودش سایه انداخته است. پس با نقد و بررسی بازی Ary and the Secret of Seasons با بازی‌سنتر همراه شوید.

با وجود این که آریل و راز فصل‌ها عنوانی مستقل تلقی می‌شود اما در طول پروسه تولید تیم سازنده یعنی Exiin تلاش کردند تا نظر چند ناشر بزرگ را به خود جلب کرده و البته در میان تبلیغات بازی، بارها به این نکته اشاره داشتند که اثر در دست ساخت با الهام گرفتن از The Legend of Zelda در تلاش است تا عنوانی قابل توجه را ارائه دهد. آریل و راز فصل‌ها به همان اندازه که زیبای‌هایی دارد به همان اندازه هم ایراداتی دارد که مانع از خودنمایی نکات مثبت بازی شده و روی آنها سایه انداخته است. آریل و راز فصل‌ها یک بازی اکشن- ماجراجویی است که درون مایه‌های نقش‌آفرینی در خود دارد.

همان‌طور که اشاره کردیم بازی به همان اندازه که نکات مثبت دارد، به همان میزان هم نکات منفی در خود جای داده است و این موضوع شامل حال همه نکات بازی شده است. داستان و روایت داستانی با این که بهترین بخش بازی است اما مستثنا از جمله فوق نبوده و نکات خوب و بد خودش را دارد. شروع بازی زیباست و ما از همان ابتدا با شخصیت اصلی که آریل نام دارد آشنا می‌شویم. آریل برادر خودش را به خاطر برخی اتفاقات از دست داده و خانواده او در غم از دست دادن او هستند ولی آریل نظر دیگری دارد و اصرار دارد تا پدرش را راضی کند تا به دنبال برادرشان رفته و راز سرمای حاکم بر سرزمینشان را فاش کرده و مشکل را برطرف سازد. تا این‌جای کار همه چیز زیباست، یک شخصیت دوست‌داشتنی وجود دارد و مصمم است تا به هدفش برسد. با خانواده‌ی دوست داشنی آشنا می شویم و به همین ترتیب با مشکلاتی که شهر و مردمش دارند هم صحبت می‌شویم تا این که ناگهان و به طور اتفاقی دو عدد کفتار که به عنوان دشمن در بازی شناخته می‌شوند وارد شده و مردم را به هراس می‌اندازند. آریل با آنها درگیر می‌شود از بین می‌برد و در این بین شمشیر چوبی برادرش را که نامش روی آن حک شده را در دستان یکی از کفتارها پیدا می‌کند. همین اتفاق او را مصمم‌تر می‌کند تا به دنبال برادرش رفته و به مبارزه با دشمانن بپردازد. اما سوالی که همین ابتدای کار پیش می‌آید این است که شمشیر برادر در دستان دو کفتار که هیچ ارزشی ندارند چه می‌کند؟

در واقع داستان بازی در بخش‌هایی بسیار خوب است ولی درست زمانی که می‌خواهد اوج بگیرد با یک اتفاق ساده خودش را نابود می‌کند. داستان توسط کات‌سین‌ها روایت می‌شود و در این بین گفتگوی میان شخصیت‌ها به مانند یک عنوان نقش‌آفرینی توسط دیالوگ‌های زیرنویس شده روایت می‌شود. اکثر اتفاقات مهم در کات‌سین‌ها توضیح داده شده و به مرور با ورود شخصیت‌های جدید و اتفاقات مختلف داستان بازی پروبال گرفته و تلاش می‌کند تا با منطق دنیایی که به وجود آمده است مطابقت داشته باشد. هرچقدر که داستان پیش می‌رود، گیم‌پلی نیز به همان اندازه رشد می‌کند و المان‌های جدیدش را به مخاطب منتقل می‌کند. آریل و راز فصل‌ها در یک دنیای جهان باز روایت می‌شود و از چندین سرزمین تشکیل شده است. هر سرزمین داستان و ماجراجویی خودش را بر حسب فصلی که در آن وجود دارد به گیم‌پلی تنوع می‌بخشد. آریل در کنار مبارزاتی با استفاده از سلاح‌های مختلف برای از بین بردن دشمنان استفاده می‌کند، از قدرت‌های چهارگانه نیز برخوردار است که این قدرت‌ها به مرور به شخصیت اصلی ما داده می‌شود. برای مثال قدرت یخ یا زمستان است که باعث می‌شود با اشاره آریل محیط تا یک شعاع معین به یک منطقه یخی تبدیل شودو به این ترتیب مناطقی هم وجود دارد که آریل با یک اشاره محیطی که در آن حضور دارد را گرم کرده و به فصل تابستان تبدیلش می‌کند.

تمامی اتفاقات بازی از جمله حل کردن پازل‌ها، سکوبازی و البته رد کردن مراحل در منطقه‌های مختلف به قدرت‌هایی که آریل در اختیار دارد وابسته است و البته در مبارزات می‌توانیم از قدرت‌های خاص آریل استفاده کرده و دشمنان خود را از بین ببریم. ترکیب استفاده از قدرت‌ها برای رد کردن مراحل در کنار حل کردن پازل‌ها که هر کدام به نوعی با محیطی که در آن در تعامل هستیم گره خورده است لحظات دوست داشتنی و لذت بخشی را فراهم می‌کند. امکان خرید و فروش در بازی وجود دارد و جعبه‌های مختلفی در گوشه کنار جهان بازی وجود دارند که به ما پول می‌دهند و ما به کمک پول می‌توانیم آیتم‌های مورد نیاز خودمان را تهیه کنیم. آیتم‌های مختلفی از جمله لباس‌های مختلف، سلاح و بسته‌های خاص ترفند‌ها هستند که توسط فروشنده‌ها در بازی به فروش می‌رسد. تا این‌جای کار همه چیز زیبا و مثبت است اما باز و همچنان تا بازی می‌خواهد اوج بگیرد با مشکلاتی روبرو می‌شود که باعث آسیب زدن به آن می‌شود.

‌نکته‌ای که بیشتر از هر چیزی حائز اهمیت است در این که نبرد با دشمنان و مبارزه با آنها آنچنان سخت و چالش برانگیز نیستند. با وجود روش‌هایی همچون جاخالی دادن و دفع ضربات دشمن، مبارزات زیاد سخت نیستند و حتی اگر در میان تعداد زیادی از دشمن قرار بگیریم باز مبارزات چالش آنچنانی ندارند و این اتفاق به مرور باعث افت هیچان در بازی می‌شود. نکته بعدی عدم وجود منطق در برخی شرایط مختلف است. برای مثال در بخشی از دنیای بازی ما شاهد مردمانی هستیم که وسط سرما و یخبندان لخت هستند. با این که خانه و کاشانه دارند و با این که داستان دارد به ما توضیح می‌دهد این مردمان اسیر سرما شده‌اند اما قرار نیست که لخت در شهر عبور و مرور کرده و وسط سرمای یخ‌بندان به خود پیچیده و بلرزند. همین منطق شرایطی را به وجود میاورد که مثلا ما از روی یک کوه بزرگ به پایین بپریم و در لحظه آخر قبل از رسیدن به زمین دوباره با استفاده از Double jump از مرگ بگریزیم.

همان‌طور که اشاره کردیم بازی در یک دنیای جهان باز رخ می‌دهد. مردمان و شخصیت‌های مختلفی در این نقاط محتلف این جهان باز زندگی می‌کنند که می‌توانیم با برخی از آنها صحبت کنیم و حتی در خلال این گفتگو به انجام ماموریت‌های فرعی بپردازیم. انجام ماموریت‌های فرعی در ابتدا لذت بخش می‌آید اما متاسفانه به مرور به خاطر عدم تزریق انگیزه لازم انجام ماموریت‌های فرعی افت کرده و ارزش خودشان را از دست می‌دهد چه بسا که برخی از آنها تکراری و بی‌هویت نیز هستند.

هرچقدر که به انتهای نقد نزدیک می‌شوم بیشتر به این نکته که این بازی در همه بخش‌ها نصفه و نیمه عمل کرده است پی‌ برده و نزدیک می‌شوم. شاید در تنها بخشی از بازی می‌توانیم بگوییم که آریل و راز فصل‌ها به زلدا نزدیک است، گرافیک آن باشد. خوشبختانه بازی از نظر بصری گرافیک دلنواز و زیبایی دارد. طراحی چهره شخصیت‌ها دوست داشتنی و یه یادماندنی است. محیط‌های بزرگ، فانتزی طراحی شده و از رنگ بندی چشم‌نوازی بهره می‌برند. با وجود این که در اندک مواردی افت فریم در بازی دیده می‌شود اما افکت‌هایی که در محیط‌های مختلف بر اثر استفاده از قدرت‌های شخصیت به وجود می‌آید زیبا طراحی شده‌اند. اما مشکلات فنی و ایرادات تکنیکی گرافیک بازی به خوبی مشخص هستند و بازی از این نظر بیشتر به عناوین نسل هفتم شبیه است.

تنها قسمتی از بازی که واقعا ایراد خاصی ندارد موسیقی و صداگذاری آن است. به خاطر این که زمان بیشتر بازی در گشت و گذار طی خواهد شد، یک موسیقی متن زیبا و گوش‌نوازی در طول بازی نواخته می‌شود که جای تحسین دارد و شنونده را خسته نمی‌کند. موسیقی به خوبی در بخش‌های مختلف و حساس ضرب‌آهنگ مخصوص به محیط را به خودش می‌گیرد. صداگذاری شخصیت‌ها زیبا و از دوبله خوبی برخوردار هستند. موسیقی در مبارزه با غول‌آخر‌ها هیجان خاصی به بازی تزریق می‌کند که البته تنوع زیبا و البته استفاده از قدرت‌های مختلف در حین مبارزه با غول‌آخر‌ها از قسمت‌های خوب بازی به شمار می‌رود.

می‌توان گفت استودیو Exiin به عنوان یک تیم مستقل در اولین گام خود به خوبی عمل کرده‌اند و قابل احترام هستند. با وجود ایراداتی که در بازی Ary and the Secret of Seasons وجود دارد اما می‌توان به آینده این تیم امیدوار بود. ایراداتی که در بازی وجود دارند نشان می‌دهد که بازی بیشتر از آن که با کمبود ایده روبرو باشد با کمبود وقت و زمان روبرو بوده و همین مورد باعث شده تا بازی با عجله و بدون دقت ساخته شود که حاصل کار به بازی آسیب وارد کرده است.

امتیاز بازی‌سنتر - 5

5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: گرافیک بصری بازی زیبا استوجود شخصیت‌های دوست داشتنیاستفاده از قدرت‌های مختلف در رد کردن مراحل و حل کردن پازل‌هامحیط بزرگ و زیبانقاط ضعف: گرافیک فنی و تکنیکی ضعیفبرخی اتفاقات غیرمنطقی در داستانمبارزات ضعیف و آسان هستندماموریت‌های فرعی ساده و بی‌محتواافت بخش ماجراجویی این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است

User Rating: Be the first one !
خروج از نسخه موبایل