بهترین‌ بازی‌ های سال 2017

سال 2017 را می‌توان یکی از پربارترین سال‌های دهه اخیر در صنعت بازی نامید. عرضه موفق تعدادی از عناوین دنباله‌دار مانند Resident Evil و Assassin’s Creed، که نسخه‌های آخر آن‌ها طرفداران را ناامید کرده بود و نیز عرضه دنباله‌های بزرگی برای The Legend of Zelda، Super Mario، Persona و بسیاری عنوان دیگر از جمله نکات برجسته این سال بود. مهم‌تر از همه ظهور عناوین جدیدی همچون Horizon: Zero Dawn و PUBG موجب گردید که تعداد بازی‌های عالی امسال آن‌قدر باشد که هر بازیکنی را راضی نگه دارد. همانند گذشته در پایان سال شاهد انتخاب بهترین‌های بازی‌سنتر هستیم، ولی امسال شیوه متفاوتی نسبت به سال‌های گذشته در پیش گرفته‌ایم. در ابتدا نگاهی داریم بر تجربه شخصی اعضای تحریریه از بازی‌های سال 2017 و سپس 20 بازی برتر سال به همراه بهترین‌های هر دسته و پلتفرم معرفی خواهند شد.

نظرات اعضا تحریریه

احسان ناخدا: «سال 2017 برای من و مطمئنا خیلیای دیگه سال بسیار خوبی بود و تونست هر دو جبهه طرفداران بازی‌های آنلاین و بازی‌های تک‌نفره رو با عناوین بسیار خوب راضی نگه داره. با اینکه هنوز موفق به تجربه بازی‌های نینتندو سوئیچ نشدم، ولی بین بازی‌هایی که امسال تجربه کردم Horizon Zero Dawn، Nier Automata، Resident Evil 7 و The Evil Within 2 خیلی خوب بودن و از بازی کردنشون حسابی لذت بردم. خوشبختانه امسال هم در ژانرهای مختلف بازی‌های خیلی خوبی دیدیم که به عنوان مثال میشه به سبک ریسینگ و شوتر اشاره کرد که امسال برای هر کدومشون بازی‌های درجه یکی عرضه شد. تنها اتفاق بد امسال EA بود که با اختلاف به منفورترین کمپانی بازیسازی من تبدیل شد. از ناامیدی بزرگ Mass Effect Andromeda بگیرید تا بستن ویسرال گیمز و لوت‌باکس و … که خوشبختانه همه خیلی خوب جواب EA رو دادن. امیدوارم 2018 هم بتونه مثل 2017 عملکرد خوبی داشته باشه و بازی‌های خوبی رو در این سال شاهد باشیم.»

فرنود: «یادش بخیر! تا چند سال قبل که توی نسل قبلی بودیم و جوون‌تر، تقریباً هر بازی‌ای که عرضه می‌شد رو یا واسه X360 یا PS3 می‌گرفتم و بازی می‌کردم. حالا که دیگه هم مشغله‌ها بیشتر شده و البته حوصله هم کمتر (البته امیدوارم این نشونه‌ی پیری نباشه!)، همینا دست به دست همدیگه دادن تا شرایط مثل قدیما نباشه. در کل ۲۰۱۷ برای من به شخصه زیاد جذاب نبود. اشتباه برداشت نشه‌ها! بازیای خوبی داشتیم، ولی جوری نبودن که من رو به وجد بیارن. بازی‌های عالی هم داشتیم. بازی‌های خلاقانه و قشنگ هم خیلی داشتیم. اصلاً امسال نینتندو سوییچ اومد که به نظرم خودش یه گام بسیار بسیار بزرگ توی پیشبرد صنعت بازی‌های کامپیوتری محسوب میشه و تقریباً داره به سمتی میره که wii توی نسل هفتم، گوی سبقت رو از رقباش با اون همه کبکبه و دبدبه ربود. مثل سال‌های اخیر، امسال هم بیشتر درگیر بازی‌های فوق‌العاده‌ای بودم که سال‌ها پیش عرضه شدن، البته بلک‌باسترهایی هم وجود داشتن که امسال عرضه شدن و تجربشون کردم که در نوع خودشون خوب بودن. علاوه بر اینا، امسال به لطف ثبت شدن «بازی‌سنتر» توی متاکریتیک و ثبت شدن توی مدیالیست ناشرای بزرگ و کوچیک، کلی بازی مستقل تجربه کردم که در بین اونا هم واقعاً پتانسیل‌های خوبی دیده می‌شد، بازیایی که اکثراشون از ورکشاپ‌ها و کارگاه‌های کوچیک و مستقل پاگرفته بودن. در آخر ازتون می‌خوام که بذارید با همدیگه صادق باشیم، آخرین باری که بازی‌های کامپیوتری به طرز وحشتناکی برام جذاب بودن برمی‌گرده به بیش از ۴ سال پیش و عرضه آخرین شماره از GTA. می‌دونم که قراره در مورد ۲۰۱۷ صحبت کنیم، ولی به نظرم بزرگ‌ترین خوبی سال ۲۰۱۷ این بود که از نظر زمانی به تاریخ عرضه‌ بزرگ‌ترین عنوانی که چشم‌انتظارشم نزدیک‌تر شدیم؛ یعنی Red Dead Redemption 2!»

احسان محمدی: «قطعا یکی از بهترین سال های بازی های ویدئویی بود. بازی که با Resident Evil 7 شروع بشه خودش معلومه چه خبره، یهو به خودم اومدم و دیدم توی یه هفته Nier و Horizon اومدن، اینقدر غرق بازی کردن اینا شدم که گند خورد تو ترم قبلی دانشگاهم. تابستون هم که به بازی کردن زلدا و پرسونا گذشت و اواخرش هم مورد انتظار ترین بازی سالم یعنی Hellblade اومد و فکم چسبید به کف اتاق. پاییز هم کلی بازی با کیفیت اومدن و متاسفانه هنوز وقت نشده خیلی هاشون رو بازی کنم. در اولین فرصت میرم سراغشون. متاسفاته خبر بد هم داشتیم مثل تعطیل شدن visceral و قضایای دیگه شرکت EA . یه حرکت خوبی که پارسال دیده شد هم صدا شدن گیمرا درباره میکروترنزاکشن بود که واقعا موثر بود. از طرفی امسال دوباره نشون داده شد که بازی های داستان محور تک نفره هنوز زنده هستن و با قدرت هم دارن ادامه میدن. اشاره کنم که کلی بازی ایندی عالی هم اومد که جدا از سرگرم کنندگی، کیفیت خیلی خوبی داشتن و امیدوارم این روند پیشرفت عالی شون تو سال بعد هم ادامه بدن.»

میلاد دهدشتی: «2017 برای من سال بازی های کوچک تر و حتی قدیمی تر بود. امسال کمتر بازی AAA جدیدی وجود داشت که بتونه من رو حتی به یک بار تموم کردن ترغیب کنه. در حالی که خیلی از بازی های بزرگ درحال درجا زدن هستن، این بازی های مستقلن که پشت سرهم در حال نوآوری و شگفت زده کردن مخاطبن. با این حال، امسال بازی AAA فوق العاده هم کم نداشتیم، دنبالهپیش دنباله بهترین بازی سال 2015 یا (!)Hella: Origins رو داشتیم، بهترین و حماسی ترین SoundTrack nسال اخیر رو در کنار داستان عجیب و کاراکترهای عجیب تر ولی دوست داشتنی داشتیم، احیا Resident Evil توسط اول شخص شدن، نسخه دوم The Evil Within هم ناامیدمون نکرد، Prey هم یه معجون خوش مزه از BioshockSystem ShockDishonoredDeus Ex بهمون تحویل داد که تا الان نمیدونستیم به چنین چیزی اصلاً نیاز داریم و چه قدر هم اشتباه می کردیم. از طرفی هم امسال سال دوری از هرچی بازی چندنفره رقابتی از جمله Overwatch و بازگشت به سمت بازی های تک نفره بود و ای کاش زودتر به راه راست هدایت می شدم!»

محمد شکری: «سالی که گذشت از نظر تجربه شخصی برای من سال نسبتا خوبی بود، اول اینکه یه سری بازی سال‌های قبل مثل MGS V و Deus Ex و Titanfall 2 رو تونستم بازی کنم و هم اینکه چند تا بازی خوب امسال رو موفق شدم تجربه کنم. به علاوه بازی‌های مستقل خوبی هم دستم رسید که تجربه اونا خالی از لطف نبود. بین بازی‌های بزرگ امسال بیشترین لذت رو از Horizon: Zero Dawn بردم، عنوانی که موقع معرفی این احساس رو به وجود می‌آورد که با وجود ایده عالی ممکنه به خاطر بی‌تجربه بودن سازنده در این سبک نتونه اون کیفیت لازم رو داشته باشه ولی بعد از چند ساعت بازی کردن مشخص بود که تقریبا تمام بخش‌ها تو سطح عالی به سر میبرن و به صورت خلاصه انجام این بازی تجربه خاص و کم‌نظیری واسم بود. نسخه جدید سری Assassin’s Creed هم با وجود اندک ضعف‌هایی که داشت نوید یه شروع تازه رو برای این سری میداد و البته خود این نسخه هم کیفیت بالایی داشت. Wolfenstein II رو هم تقریبا تا اواخرش بازی کردم که خب همون مشکل نسخه قبلی رو باهاش داشتم، یعنی تا یه جایی واقعا عالیه ولی بعدش برام تکراری میشه. البته بازی‌هایی مثل Dirt 4 و Project Cars 2 و Soma و CoD: WWII وتعدادی عنوان دیگه رو هم امسال بازی کردم که در مجموع تجربه خوبی برام بودن. برای سال 2018 هم قصد دارم برم سراغ نینتندو و بازی‌های محشرش و البته چشم انتظار یه سری بازی هم هستم که در راس اونا Sea of Thieves و Red Dead Redemption 2 قرار دارن.»

میلاد طاهر نژاد: « مطمئنا سال ۲۰۱۷ میلادی برای شخص من در جایگاه یک گیمر، در یک نام خلاصه شده بود و آن هم «مس افکت: اندرومدا» بود! ۵ سال از تجربه‌ی آخرین نسخه‌ی اوپرای فضایی بایوور و یک دهه از آشنایی با این فرانچایز می‌گذشت که حقا اختصاص دادن صفت بزرگ‌ترین تریلوژی نسل هفت به آن چندان اغراق نیست. سری دوست‌داشتنی که به خوبی در جایگاه یک سای-فای سخت چفت و بست شده بود آثار بزرگی مثل Star Wars و Star Trek را به چالش می‌کشید. عناصری که باعث شد خیلی زود این اثر خود را به عنوان یک بلاک‌باستر واقعی به گیمینگ معرفی کند. تاریخ دقیق انتشار اندرومدا همزمان شده بود با سنت قدیمی ایرانی و بازی قرار بود در روز ۱ فروردین عرضه شود. همه چیز از اطلاعات جدید مانند سفر به یک کهکشان تازه تا تاریخ انتشار و مصادف شدن آن با نوروز باستانی، جادویی به نظر می‌رسد. پس از پیش‌خرید، پری‌لود و دانلود بازی، اندرومدا رسما منتشر شد و وظیفه‌ی نقد بازی هم در تحریره‌ی بازی‌سنتر بر عهده‌ی من بود. پس از سال‌ها نسخه‌ی جدید فرانچایز موردعلاقه‌ام به انتشار رسیده بود، اما مطلقا کیفیت بازی نهایی با آنچه که از مس افکت انتظار می‌رفت هم‌خوانی نداشت. متاسفانه سپردن توسعه‌ی بازی به استودیوی تازه تاسیس بایوور مونترال و نبود رهبری خلاق چون کیسی هادسن ناظر بر پروژه، کار دست مس افکت و طرفداران میلیونی آن داد! در حالی که انتظار داشتیم با تجربه‌ی اندرومدا پایان نامطلوب سه‌گانه را فراموش کنیم، اتفاقی به مراتب بدتر برای‌مان افتاد. نتیجه هم اعطای نمره‌ی ۶ به اندرومدا از طرف من به نمایندگی از بازی‌سنتر و ثبت آن به عنوان یکی از اولین نقدهای فارسی در متاکریتیک بود. شاید اندرومدا با مشکلات گیم‌پلی، شخصیت‌پردازی، روایت و معضلات فنی و تکینکی روبرو بود؛ اما موضوع نابخشودنی ساخته‌ی شعبه‌ی مونترال بایوور بحران هویتی بود که مس افکت را با آن روبرو کرد. ممکن است با دید اغماض اندرومدا را بتوان از نظر کیفی نسبتا خوب پنداشت، اما آیا مس افکت خوبی نیز به مخاطبان تحویل داده شد؟ مشخصا نه. جاه‌طلبی‌های سه‌گانه با دست‌پاچگی‌های اندرومدا جایگزین شده بودند و خلاقیت‌ها جای خود را به آزمون و خطا داده بود. مطمئنا لیاقت IP مس افکت و طرفداران سرسخت این جهان علمی-تخیلی نوآورانه چیزی بیشتر از اندرومدا بود! بگذریم… دل من پر است و حرف برای گفتن زیاد، اما در سال ۲۰۱۷ عناوینی عرضه شدند که آینده‌ی روشنی را تصویر کردند و بهتر است کمی هم از اتفاقات خوب سال گذشته بگویم. پیش از همه؛ ۲۰۱۷ را باید سال نینتندو دانست. عرضه‌ی کنسول هیبریدی مبتکرانه‌ی کمپانی در کنار دو نسخه‌ی جدید از زلدا و ماریو دنیای گیمینگ را به لرزه در آورد! «گوریلا گیمز» بعد از سال‌ها ساخت شوتر را رها کرد و با خلق ستینگ ابداعی در هزار سال آینده، بستر مناسبی را برای آفرینش IP جدید خود با نام Horizon فراهم آورد و آخر سال در بین بیشتر کاندیدهای بهترین بازی سال جای گرفت. پس از سال‌ها «اساسینز کرید» احیا شد و سرانجام یوبی‌سافت مونترال و تیم اشرف اسماعیل در راس، مصر باستان را به زیبای به دنیای اسسینز و پلتفرم‌های ما آوردند. به هر شکل ۲۰۱۷ گذشت و امیدوارم که سال آینده‌ی میلادی با انتشار بازی‌های بزرگی چون Red Dead Redempation 2 و God of War خاطره‌انگیز باشد.»

علی رضا زاده: «اول از همه به تمام دوستان عزیز بازی‌ سنتری فرا رسیدن سال 2018 تبریک میگم، امیدوارم سال 2018 هم با گیمر‌ها مهربان باشد و با تاخیر نخوردن برخی عناوین، به یک سال خاطر انگیز دیگر تبدیل شود. خب، بریم به سراغ اصل مطلب، در سال میلادی که گذشت، به شخصه برای من اتفاقات خیلی خوبی افتاد؛ اول از همه پیوستن به تیم بازی سنتر بود که اتفاق فوق العاده هیجان انگیزی برای من بود و دومین اتفاق، بالاخره بعد از چندین سال، موفق به خرید پلی استیشن چهار شدم که صد البته بعد از این همه مدت، ما را با آغوشی باز پذیرفت. صنعت گیم در سال 2017 اتفاقات خیلی خوبی برای تمامی عاشقان گیم رقم زد؛ از سخت افزار جدید گرفته مثل Xbox One X و Nintendo Switch تا انتشار برخی بازی‌های فوق العاده که همگی نشان دادند ما چرا به این صنعت عشق می‌ورزیم و آن را هنر می‌پنداریم؛ هنری که ما را با خود به همه جا می‌برد؛ از سرمین میانه تا جنگ جهانی دوم، از مصر باستان تا وسط زمین فوتبال، این صنعت- این هنر- هیچ حد و مرزی ندارد این ما هستیم که باید مکان مورد نظر را برای سفر انتخاب کنیم. سال 2017 از چندین جهت شگفت آور بود؛ از طرفی نینتندو با انتشار کنسول جدید و انحصاری‌های با کیفیت ثابت کرد که هنوز در این صنعت خیلی حرف‌ها برای گفتن دارد، از طرفی دیگر گوریلا گیمر با ساخت عنوانی مثل هوریزن- که قبلا تجربه‌ ساخت عنوانی در این سبک را نداشته بود- کار بسیار بزرگی را انجام داد و یک انحصاری بسیار خوب را تقدیم به گیمر‌های کنسول PS4 کرد. در طرفی دیگر هم، عنوانی با نام PlayerUnknown’s Battlegrounds داشتیم که توانست سر و صدای زیادی به راه اندازد و فروش بسیار خوب و پلیر‌های زیادی داشته باشد. در طرف نینتندو و ماکروسافتی قضیه هم، انحصاری‌های با کیفیتی داشتیم. Call of Duty WW2 و Assassins Creed Origins و تعدادی عناوین دیگر نیز وجود داشتند که الان ذهن بنده یاری نمی‌کند و سعی کردند دوباره روز‌های اوج فرانچایز خودشان را تداعی کنند و خب تعدادی از آن‌ها موفق بوده‌اند، البته نا گفته نماند که امسال برای طرفداران بازی‌های تک نفره و هم چند نفره، عناوین بسیار خوبی منتشر شدند. در نهایت اگر بخواهم برای سال 2017 نامی انتخاب کنم، به نظر من “سال بازگشت به ریشه‌ها” نسبتا مناسب باشد. به هر حال دلیلش را خودتان بهتر می‌دانید، نه؟»

صفحه بعدی: بهترین‌های سال 2017 رتبه 20 تا 11

همانند گذشته در پایان سال شاهد انتخاب بهترین‌های بازی‌سنتر هستیم، ولی امسال شیوه متفاوتی نسبت به سال‌های گذشته در پیش گرفته‌ایم و در این جا رتبه‌های 11 تا 20 بهترین بازی سال را مشاهده می‌کنید.

20.Injustice 2

علی رضا زاده: « سال 2017 یک بازی ویژه در لیست بازی های مورد انتظار من بود؛ عنوانی که نسخه‌ی قبلی آن در سال 2013 منتشر شد و برای من تجربه ای جدید و لذت بخش بود. بعد از مدت‌ها خبر رسید که نسخه دوم بازی در حال توسعه است، اصلا مگر می‌شود خبر از ساخت نسخه جدید بازی مورد علاقه‌ات منتشر شود و خوشحال نشوی؟ تازه بعد از چشیدن دست پخت NetherRealm Studios انتظار برای این بازی برای من دشوارتر بود. بالاخره در ماه می این بازی منتشر شد و الان باید بگویم دست مریزاد NetherRealm که ما را چنین خشنود کردی. از زمان انتشار Injustice 2، تا الان این عنوان نقد های خیلی خوبی از منتقدان دریافت کرده و از طرفی از زمان انتشار بازی، با پشتیبانی خوب از این عنوان و انتشار کاراکتر‌های جدید از Raiden (از سری Mortal Kombat) گرفته تا Hellboy و تعدادی مبارز دیگر که تجربه گیمر‌ها را بهتر و گسترده‌تر کرده‌اند؛ این کاراکتر‌ها در قالب Fighter Pack (شامل سه کاراکتر) و یا به صورت جداگانه برای خرید در دسترس قرار دارند. بعد از گذشت چند ماه از انتشار بازی، موفق به تجربه آن شدم که واقعا یک دنباله قابل تحسین برای نسخه قبل محسوب می‌شود، یکی از نکاتی که با اولین تجربه بازی، خودش را نشان می‌دهد جزئیات فوق العاده بکار رفته در طراحی کاراکترها است؛ انیمیشن‌های خیلی خوب، دیالوگ‌های جالبی که اول بازی بین دو مبارز رد و بدل می‌شود، گرافیک قابل توجه، وجود بخش‌های مختلف مثل شخص سازی کاراکتر، بخش داستانی، چند نفره و… است که این عنوان را به یک Fighting تمام عیار تبدیل می کند. خلاصه در سال 2017 این عنوان یکی از بهترین تجربه‌های من بود و چند باری موفق شدیم با دوستان بازی کنیم که اگر تعریف از خود نباشد، به سختی شکست خوردند!!»

19.Total War: Warhammer II

کاوه اسکندری: «به عنوان یکی از طرفداران چند آتشه هر عنوانی که مرتبط با جهان فانتزی و افسانه‌های کهن باشد و با توجه به موفقیت بسیار خوب نسخه اول Total War: Warhammer، نمی‌توانستم تجربه شماره دوم ماجرای جنگهای الف‌ها و انسان‌ها را به تعویق بیاندازم. مخصوصاً آنکه این روزها بازار عناوین استراتژی آنچنان داغ نیست و معدود آثار بزرگی باقی مانده اند که در کنار بازیهای ایندی عرضه میشوند. بنابر تجربه قبلی، انتظاری که میشد از Warhammer II داشت، سیستم گیمپلی جنگی فوق العاده و حماسی در کنار داستان های کوچک و بزرگ سرگرم کننده مرتبط با جهان وارهمر بود. البته برای راضی نگه داشتن طرفداران قدیمی نیز سازندگان می بایست گریزی به سیاست و مکانیزم دیپلماسی میزدند. شخصاً با توجه به اینکه توتال وار به صورت سالانه عرضه میشود، انتظار تغییرات شگرفی در هیچ قسمتی را نداشتم و تنها میخواستم هرچه سریعتر جنگجویان آشوب را به سزای اعمالشان برسانم، در هر حال اعمال بهبودهای گسترده بر روی اثری که سبک گرند استراتژی را تعریف میکند بدون تغییرات ساختاری امکان پذیر نیست. و دقیقاً به همین منوال، Total War : Warhammer II عنوانی بود که میخواستم تجربه کنم، بدون ریسکهای غیرقابل انتظار، ادامه دهنده میراث آثار قبل از خود و بسیار سرگرم کننده. شاید بهترین تعریف برای ساخته Creative Assembly این باشد که به هیچ وجه اثر خوبی برای تجربه در زمان امتحانات نیست و با اینکه تمام مشخصه های خود را از سال 2011 تا به امروز بدون تغییر آنچنانی حفظ کرده است، اما به هنگام تجربه آن، هنگام که در مقابل دو امپراتوری استراتژی جنگی پیاده میکنم و موفق به شکست هر دو میشوم، بدون توجه به مسائل فنی با خود میگویم : بهتر از این نمیشود.»

بهترین شوتر: Wolfenstein II: The New Colossus

18.Forza Motorsport 7

میلاد طاهرنژاد: «شاید تجربه‌ی «فورتزا موتوراسپورت» طی سال گذشته‌ی میلادی، تفاوت چندانی با نسخه‌های نسل هشتمی و اثر کاملی مثل Forza 6 نداشت. نسخه‌ی ششمی که در سالگرد ده سالگی فرانچایز عرضه شد در بسیاری از بخش‌ها سری را به تکامل رساند. چالش پیش روی تیم Turn 10 برای خلق فورتزا ۷ و خارج شدن از زیر ساله‌ی نسخه‌ی ده سالگی سری، باعث شد تا ۲۰۱۷ شاهد انتشار بهترین و کامل‌ترین نسخه‌ی شبیه‌ساز ریسینگ مایکروسافت باشیم. هر چند که ارفاق در درجه‌ی سختی برای جذب مخاطبانی که با هورایزن به سری معرفی شده بودند، همچنین وجود لوت باکس‌ها کمی روی تجربه‌ی کلی بازی تاثیرگذار بود، اما آن قدری نکات مثبت فوترزا ۷ برجسته بودند که این معدود ایرادات چندان به چشم نیاید. تجربه‌ی هفتمین نسخه از فرانچایز دوست‌داشتنی مایکروسافت، مخصوصا روی غول ۶ ترافلاپسی ردموندی‌ها با خروجی تصویر 4K و فریم‌ریت ثابت ۶۰، چیزی نیست که طرفداران مسابقات رانندگی بتوانند به راحتی از کنار آن بگذرند. »

17.Uncharted: The Lost Legacy

احسان ناخدا: « معمولا ناتی‌داگ عادت دارد بعد از گذشت مدتی از عرضه بازی خود، یک DLC داستانی برای آن منتشر کند که در بعضی موارد خاص هم به عقیده خیلی از افراد، آن محتوای دانلودی حتی از خود بازی اصلی هم بهتر می‌شود! «Lost Legacy» درابتدا قرار بود به همین صورت باشد و به عنوان یک DLC برای نسخه چهارم Uncharted منتشر شود، ولی در ادامه‌ی تولید بازی، وسعت پروژه بزرگتر شد که هم‌اکنون همه آن را به عنوان یک Expansion می‌شناسند. در واقع Lost Legacy در بخش گیم‌پلی المان‌های جدید و خاصی ندارد و اکثر موارد آن را در نسخه چهارم دیده بودیم، اما موردی که آن را دوست‌داشتنی می‌کند، کارکترهای آن و برقرار کردن بالانس بین بخش‌های مختلف آن است. اول از هر چیز خود کلویی (شخصیت اصلی) به تنهایی ارزش تجربه بازی را چند برابر بیشتر کرده است و بعد از اتمام بازی هم مطمئنا بیشتر عاشق آن خواهید شد. دومین نکته هم همانطور که گفته شد، به برقرار کردن بالانس بین بخش‌های مختلف است؛ یعنی در طول بازی ما هم حل پازل داریم، هم ماجراجویی داریم و هم به مقدار کافی اکشن و زد و خورد داریم! تمامی این‌ها باعث شده تا Lost Legacy را درحد نسخه چهارم دوست داشته باشم.»

فرنود: « تقریباً یه سال از عرضه آخرین شماره اصلی سری آنچارتد هم گذشت و این بار DLC این نسخه به بازار اومد. DLCای که البته اون‌قدر روش کار شده بود که بتونن روی دیسک هم عرضه‌ـش کنن. اگه بخوام منصفانه نگاه کنم، Lost Legacy صرفاً بازگو کننده یه داستان فرعی و شاید بیشتر ابرازی برای سود ناشر باشه. البته که برای یه DLC هیچ‌وقت انتظار یه چیز خیلی خاص و جدیدتر رو نداریم. به‌هرحال، برای منی که همیشه از سری آنچارتد لذت بردم، Lost Legacy هم تجربه بدی نبود. جدا از بخش ادونچر و شوتری که روند نسخه چهارم رو ادامه می‌داد، کلی Set Piece قشنگ و هیجان‌انگیز، بزرگ‌ترین مزیتی بود که من رو پای بازی کردنش می‌نشوند. بقیه قسمتایی که توی بازی بودن، از جمله قسمت شوتر، گشت و گذار با ماشین و طی کردن مسیر و آویزون شدن از پلتفرم‌های مختلف، بیشتر یادآور این بودن که همشون توی ۴ تا نسخه‌ی قبلی بازی به‌ویژه شماره‌ای که یک‌سال قبل عرضه شده بود وجود داشتن. در کنار خود بازی، بخش مولتی‌پلیر آنچارتد ۴ هم وجودش باعث شده تا اگه کسی نسخه چهارم رو نداشته باشه بتونه بخش آنلاین رو هم با همین بازی تجربه کنه که باز هم از هیچ بهتره. در کل به نظر من Lost Legacy بین DLCها، یکی از بهترین‌ها محسوب میشه ولی بین بازی‌های عرضه شده در ۲۰۱۷ نمیشه اون رو یکی از بهترین‌ها دونست.»

بهترین نقش آفرینی: Divinity: Original Sin II

16.Middle-earth: Shadow of War

علی جلیلی: «امسال از نظر حجم کلی بازی های منتشر شده در سبک های مختلف با عناوین نسبتا خوبی رو به رو بودیم که یکی از این عناوین خوش ساخت و آینده دار این صنعت بازی « Middle Earth Shadow Of War» ـه که در ادامه نسخه قبلی خودش تونست پتانسیل خوبی رو به اجرا بذاره! اگه کمپانی برادران وارنر به این بازی توجه بیشتری بکنن قطعا از نظر بخش داستانی و گیم پلی یکی از برترین های این صنعت میشه! شدو آف وار از نظر خیلیا که کلا سبک آر پی جی حساب نمیشه و یه جور توهین به این سبکه منتها من این قضیه رو درست نمیدونم. با اینکه حتی نتونستم نسخه قبلی رو تموم کنم اما با فلش بک هایی که تو طول داستان با اون برخورد کردم خوب تونستم هم از موضوع این نسخه و هم از موضوع نسخه پیشی آگاهی کاملی پیدا کنم! گیم پلی بازی که همونطوری خوش ساخت و استایل هست و تنوع در کشتن اُرک ها، اون حس انتقام طلبانه ای که به دنبالشیم و درونمون فعال میکنه! خب با اینکه کمپانی برادران وارنر پشت این بازی ایستادن میشه گفت این بازی یه جورایی تلفیقی از سری بازی اساسین کرید و سری بتمنه که این نسخه جدید کاملا ترکونده.. سوار بر اژده ها و عنوان و اقسام دشمنان و له کردن اونها زیر پا.. از همه مهمتر وجود بخش آنلاین توی سه بخش بسیار بسیار جذابه.. فتح قلعه با سناریوهایی که میتونید درست کنید خیلی جالبه! با ایجاد یه اغتشاش و داشتن هزاران هزار سرباز به راحتی میتونید یه قلعه رو نابود کنید.. همچنین توی بخش آنلاین میتونید از این قلعه ها دفاع کنید یا میتونید این قلعه هارو ارتقا بدید تا در مقابل حمله ها مستحکم تر و دفاعی تر باشن! به هر حال Middle Earth Shadow Of War بازیی هستش که همه سلایق رو تو خودش گنجونده و تجربه این بازی اصلا خالی از لطف نیست.»

15.PlayerUnknown’s Battlegrounds

فرنود: « شاید تا همین چند وقت پیش هم هیچ‌کسی فکرش رو نمی‌کرد که یه بازی جدید خیلی زود به یکی از پرمخاطب‌ترین بازی‌های آنلاین تبدیل بشه‌ و بزرگ‌ترین عناوینی که سال‌ها توی چارت‌های استیم جاخوش کرده بودن رو به پایین بکشه. PlayerUnknown’s Battlegrounds یا به اختصار PUBG، از فرمول ساده ولی جذاب استفاده کرده و یه ایده جدیدی رو برای بازی‌های شوتر آنلاین معرفی و پیاده‌سازی پرداخته. گرچه PUBG گرافیک خیلی قابل توجهی نداره، ولی اجرای ایده‌ـشون به قدری قدرت‌مند هست که فقط به همون بخش توجه کنیم و این عنوان رو جزو یکی از بهترین بازی‌های ۲۰۱۷ بدونیم. درسته که PUBG نقشه‌های زیادی برای بازی نداره، ولی همین نقشه‌ای رو هم که طراحی کردن، شاید از کل نقشه‌های جورواجور بازی‌های شوتر دیگه روی همدیگه بزرگ‌تر باشه! توجه به جزئیات و همین‌طور تعامل بسیار بسیار مناسب محیط توی گیم‌پلی به‌نظرم برگ‌ برنده‌ PUBG به‌شمار میره. استفاده از وسایل نقلیه مختلف و کلی وسیله و آیتم برای جمع آوری شامل این جزئیات بسیار وسیع بازی میشه. هیجان گیم‌پلی برای عنوانی که نه داستان خاصی داره و صرفا یه Battle Royal محسوب میشه، در نوع خودش با توجه به اینکه هرلحظه محیط کوچیک‌تر میشه، عالیه. باید اعتراف کنم که PUBG رو به عنوان بازی‌ای می‌بینم که قراره تا سال‌ها با سرورهای شلوغش مردم رو سرگرم کنه.»

بهترین اکشن/ادونچر: Horizon Zero Dawn

14.Nioh

احسان ناخدا: « بدون شک Nioh یکی از بهترین بازی‌هایی است که از سری Dark Souls الهام گرفته. یکی از دلایلی که Bloodborne را بیشتر از DS دوست دارم، همین زیاد بودن سرعت کارکتر اصلی است که این بار در Nioh به اوج خود رسیده و مبارزات بسیار پرسرعت شده‌اند. Nioh شاید بخاطر سختی بسیار زیاد خود شناخته شود، که واقعا هم همینطور است و ما با یک بازی سرسخت سر و کار داریم؛ اما باید گفت که این سختی بصورت عادلانه در بازی لحاظ شده و هر باس را می‌توانید پس از چند بار کشته شدن، از پا درآورید. البته شایان ذکر است که بعضی مواقع باس‌فایت‌ها دیگر بیش از اندازه قوی هستند و حسابی روی اعصابتان راه می‌روند! تنها ایرادی که از نظر من به این بازی وارد است، تکراری شدن گیم‌پلی و ماموریت‌های آن است که باعث می‌شود شوق و عطش شما از بین برود. با این حال اگر از این مورد فاکتور بگیریم، Nioh به تنهایی یکی از بهترین بازی‌های سال 2017 است.»

13.Prey

میلاد دهدشتی: « فرمول ساخت Prey 2017: آی پی Prey رو خریداری کنید+ تمام ایده های ساخت قبلی رو بریزید دور(R.I.P Prey 2)+ باتجربه ترین استودیو حال حاضر در طراحی مرحله رو استخدام کنید(aka: Arkane)+ مجبورشون کنید یه ایستگاه فضایی طراحی کنن+ چند ماه بعد یه ایستگاه فضایی با جزئیات و پر از خرت و پرت داریم، چجوری از این همه خرت و پرت استفاده کنیم؟ موجودات با قابلیت تغییر شکل به بازی اضافه می کنیم+ اتمسفر بایوشاک+ گیم پلی Dishonored+ مدیریت منابع Deus Ex و System Shock+ از مراحل بدون جاذبه Dead Space الهام بگیرید+ Mimic به تعداد لازم به بازی اضافه کنید تا پلیر بعد از تجربه بازی تا حداقل دو ماه با دیدن لیوان قهوه سفید رنگ به طور ناخودآگاه دنبال آچار فرانسه برای ترکوندنش بگرده+ Mick Gordon هم که هنوز این دور و اطراف می چرخه بیاید ازش استفاده کنیم+ همه هنوز پورت افتضاح Dishonored 2 یادشون هست، پس این دفعه یه PC Port خفن تحویل بدید-به Microtransaction هم نیازی نیست، همه ی این موارد رو با هم مخلوط کنید تا Prey 2017 داشته باشید، یکی از بهترین Immersive Sim های ایستگاه های فضایی اخیر و دنباله معنوی System Shock.»

بهترین ریسینگ/ورزشی: Forza Motorsport 7

12.Destiny 2

علی جلیلی: « دستنی 2 همونطوری که انتظار میرفت ازش تونست راه موفقیت نسخه اول خودشو ادامه بده و برای برا دوم خودشو به همه ثابت کنه که میتونه توی سبک شوتر اول شخص طعم هیجانو بهمون بفهمونه. با تغییر اساسی که نسخه 2 نسبت به نسخه یک داشت و اونم آوردن بخش داستانی به بازی بود به جرائت میتونم بگم که تجربه این اثر برای همه واجبه! روایت داستان اونقدر نرم و گیراست که بازیکن خواسته یا ناخواسته تو دل داستان غرق میشه و به نوعی پلیرو میخکوب سرجاش میشونه که از داستان ماورایی بازی سر در بیاره! فضای بازی همون فضای سابقه که توقع هم نمیرفت که تغییرات اساسی رو شامل بشه منتها نسبت به نسخه قبلی خودش چالشای سخت و روانی کننده ای رو سازنده ها به بازی اضافه کردن که حتی با هم گروهیای خودتونم خیلی سخته که بتونید ار پس این چالشها بر بیایید! البته اینو بگم اگه خیلی خوش شانس بودید که نسخه یکو بازی کردید کارتون به مراتب توی نسخه دوم راحتتره! مودها هم همون مودهای قابل بازی نسخه قبل بود که غیر از بخش Team Death Match و Capture A Flag ( به زبان ساده و قابل تفهیم برای بازیکنای شوتری عرض کردم که این بازیو تجربه نکردن) چیز دیگه ای نیست که بتونه شمارو سرجاتون نگه داره. البته مودهای دیگه هست که ترجیحا این دو مود باز بهتره از بقیه قسمت هاست… Destiny 2 از اون دسته از بازیاست که نه خیلی زیاد، ولی تو یه مدت معلوم شمارو بسیار سرگرم میکنه و چون پشت این عنوان ناشر و سازنده قوی خوابیده، ازشم انتظار نمیرفت که امسال نتونه عرصه رقابت رو برای رقباش کمتر کنه! دستنی 2 روانی کنندس، روایت عالی داستان با چاشنی موسیقی که شما رو مجذوب خودش میکنه و سیاره هایی که توش به جنگ رقیبا میرید و خیلی سرعتی و عالی یه مسابقه رو پشت سر میذارید و مهمتر از اون همکاریه تیمیه که بدون تیم یکپارچه و دقیق قطعا تو بازی فلج خواهید شد! تو این بازی جایی برای فردین بازی و تک خوری و اینا نیست. اصلا اصل سری بازی Destiny مبنی به همکاری تیمیه که سازنده ها به ما بفهمونن که ” آقا بازی شوتر اول شخص یه بازی تیمیه نه یه جایزه که همه تکی براش تلاش میکنن” که انصافا هم درس خیلی خوبی رو تا اینجای کار بهمون داده! ( بر خلاف اکثر بازی های شوتر اول شخص که کمتر کسی معنی همکاری تیمی رو توش میفهمه و دستورات رو اجرایی میکنه) این از دلایلی بود که Destiny 2 تو لیست ما جا داره پس به جای اینکه مشغول بازی های ساده و بی محتوا بشید، خودتونو به دوستاتون برسونید و دنیای خارج از این کره خاکی رو نجات بدید!»

11.Hellblade: Senua’s Sacrifice

احسان محمدی: « استودیو Ninja Theory همیشه برام استودیویی قابل احترام بوده ، در کنار گیم پلی جذاب بازی هاشون، روایت داستان تو بازی هاشون رو خیلی دوست دارم، حقیقتا تا قبل از اومدن خود بازی فکرش رو هم نمیکردم که اینقدر تحت تاثیرش قرار بگیرم. تریلر های اولیه اش حتی به شک انداخت منو که چطوری شده Ninja Theory که فضای بازی هاش رنگ و وارنگ بوده، یهو اینقدر تغییر تّن بده. بازی رو که شروع کردم همه ی اون شک ها ار بین رفت و تنها چیزی که برام موند، تجربه شگفت انگیزی بود که برام رقم خورد. دنیا و شخصت های بازی تا الان هم که دارم این مطلب رو می نویسم از ذهنم بیرون نرفته، و این نشون دهنده علاقه و اهمیتی که موضوع بازی برای کارگردان و اعضای استودیو داشته، هست. از استادای دانشگاه کمبریج و کسایی که خودشون مشکل بیماری سایکوسیس روداشتن برای توسعه بازی کمک گرفتند و به هرچه واقعی تر شدن بازی کمک کرده. همه ی اینا به کنار، یه داستان فانتزی، افسانه ای عالی و تاریک رو هم روایت میکنه که حول و حوش موضوع و تم اصلی بازی هم هست. امیدوارم استودیو همین راهی که پیش گرفته رو ادامه بده و هر چه قدر هم میخواد طول بکشه، چون از الان به بعد میدونم که قراره تجربه خوب بعدی گیمریم رقم بخوره.»

صفحه بعدی: بهترین‌های سال 2017 رتبه 1 تا 10

10.Assassin’s Creed: Origins

احسان ناخدا: «سری Assassins Creed در این چند سال اخیر صرفا به یک بازی معمولی تبدیل شده بود که بصورت سالانه منتشر می‌شد و فقط برای چندین ساعت گیمرها را سرگرم می‌کرد. جدا از این، این سری مدتی بود که پیشرفت زیادی حداقل در بخش گیم‌پلی نداشت و هسته کلی چند شماره آخر هم تقریبا یکسان بود. تمامی این نکات منفی نارضایتی طرفداران را به همراه داشت که در نهایت یوبی‌سافت تصمیم گرفت تا یکسال به این سری استراحت دهد و زمان بیشتری را صرف نسخه جدید این فرنچایز کند؛ نتیجه این کار هم اثر بسیار خوش‌ساخت Origins» شد که سبب گردید پس از سال‌ها، دوباره از این سری لذت ببریم. دلایل موفقیت Origins طبیعتا به یک یا دو مورد محدود نمی‌شود، ولی چند فاکتور مهم باعث شد تا این اتفاق بیفتد. اول از هر چیزی باید گفت که خیلی از بخش‌های بازی مثل مبارزات، پارکور، ماموریت‌های اصلی و فرعی دچار تغییرات زیادی شده بودند که باعث شد تا گیم‌پلی به شکل عجیبی تازه و خوب جلوه کند. البته که یکسری ایرادات هم در سیستم مبارزات دیده می‌شد که چندان اذیت‌کننده هم نبود. یکی از دیگر دلایل محبوبیت Origins، کارکتر بایک، پروتاگونیست این نسخه است که شاید در ساعات ابتدایی نچسب باشد، ولی رفته رفته به یکی از محبوب‌ترین کارکترهای شما در کل سری تبدیل می‌شود. مواردی که گفته شد تنها بخشی از نکات مثبت این شماره را تشکیل می‌دهند و قطعا Origins یکی از تاثیرگذارترین شماره‌های این فرنچایز است که در آینده تاثیرات آن را خواهیم دید.»

9.Super Mario Odyssey

میلاد طاهرنژاد: «در شرایطی که شاید بسیاری از ما انتظار انتشار نسخه‌ی سوم Super Mario Galaxy را از طرف نینتندو داشتیم، ولی کمپانی شرقی با معرفی و انتشار Super Mario Odyssey کاملا ما را سوپرایز کرد. نسخه‌ای که اولین ماریو جدی برای کنسول جدید هیبریدی نینتندو بود و عملکرد آن بسیار حیاتی به شمار می‌رفت. بازی به حالت محیط باز با گستردگی خاص و مبتنی بر گشت‌وگذار برگشته و با وجود حالت سندباکس گونه، ایده‌های خلاقانه‌ی بسیاری را همراه دارد. اثری که تا حد زیادی مخاطبان حرفه‌ای‌تر ماریو را هدف قرار داده و مکانیک‌های آن بر این امر متمرکز شده‌اند. در حالی که همیشه انتظارات از ماریو و نینتندو بالاست، انتشار Odyssey بسیار موفق بود و علاوه بر دریافت میانگین امتیازات ۹۷ در متاکریتیک، نامزد شدن بسیار برای جایزه‌ی بهترین بازی سال، بازی فروش بسیار خوبی را نیز تجربه کرد. این عنوان پلتفرمر تنها طی سه روز پس از انتشار، موفق به فروش ۲ میلیون نسخه شد. یکی از نکات برجسته‌ی بازی، همواره تنوع محیط آن از شهر‌ واقع‌گرایانه تا دنیاهای فانتزی‌ست که گوناگونی خاصی را در بطن بازی تزریق کرده است. اگر از دوست‌داران ژانر پلتفرمر هستید، بهتر است هر چه زودتر یک نینتندو سوییچ تهیه کرده و خود به تجربه‌ی Odyssey بپردازید.»

بهترین پلتفرمر: Cuphead

8.Nier: Automata

احسان ناخدا: « شخصا برای من «Nier Automata» یکی از بهترین و خاص‌ترین تجربه‌های سال 2017 بود که بعید می‌دانم دوباره کسی به غیر Yoko Taro بتواند آن را تکرار کند. شاید این عنوان بخاطر استایل شرقی خود که یادرآور بازی‌های JRPG است برای خیلی‌ها جذاب نباشید و در ساعات اولیه نتواند رضایت مخاطب را جلب کند؛ اتفاقی که برای من رخ داد و بعد از یکساعت بازی، بیخیال آن شدم و تا چند روز به سراغ آن نرفتم! اما چیزی که مرا مجبور کرد دوباره به سراغ بازی بیایم، متفاوت بودن آن بود. کارکترها، دنیای بازی، دشمنان، بروز احساسات و حتی دیالوگ‌ها و موسیقی در این عنوان واقعا تحسین برانگیز هستند و مطمئنن باشید که در هیچ یکی از بازی‌های امسال نمی‌توانید مشابه آن را ببینید. اصلا مهم نیست که بازی‌های شرقی را دوست دارید یا نه، در هر صورت باید Nier Automata را تجربه کنید و پایان‌های مختلف آن را ببینید.»

7.Resident Evil 7

میلاد دهدشتی: « نمایش معرفی RE7 توی E3 2016 یادتونه؟ نمایشی که تا وقتی اسم Resident Evil آخر نمایش پدیدار نشد، همه حدس Outlast 2 یا هرچیز دیگه ای به غیر از RE می زدیم؟ نمایشی که بعدش اکثرمون بازی رو به یه کپی محض از Outlast و P.T متهم کردیم، بازی محکوم به شکسته، Capcom با RE داری چیکار می کنی؟ چند ماه بعد، دموی RE7 بیرون اومد و هنوز هم نمیدونستیم با چی طرفیم، با آپدیت های دمو هم بیشتر و بیشتر گیج می شدیم، حالا به چند ماه بعد Fast Forward کنید، و با یکی از بهترین بازی های ترس بقا چند سال اخیر و بهترین RE بعد از RE4 سروکار داریم. کی می تونست قبول کنه که اول شخص شدن RE بهترین راه برای ادامه این سریه؟ کی می تونست باورش بشه که غربی شدن بازی(هرچند که هنوز هم مقداری از اون چاشنی شرقی به اندازه کافی توی بازی وجود داره) میتونه به نفع بازی باشه؟ برای اولین بار دیالوگ های مناسب توی رزیدنت اویل می بینیم! همه ی حرفای هزار بار گفته شده در مورد بازگشت ترس و احیا RE به کنار، RE7 با MadHouse دوباره به همه ی بازی ها اهمیت درجه سختی های بالاتر رو یادآوری کرد، این که چجوری با تغییر دادن چند مورد ساده میشه کاری کرد پلیر احساس کنه یه بازی جدید داره بازی می کنه. اگر RE رو تا الان فقط روی درجه سختی معمولی تموم کردید، بدانید و آگاه باشید که تا الان RE7:Baby Version رو بازی کردید، پس برگردید و MadHouse رو هم تموم کنید، که تجربه کلاسیک رزیدنت اویل توی این قسمته(MadHouse رو تموم کردید؟ راحت بود؟ شما رو به چالش می طلبم، Ethan Must Die رو تموم کنید). RE7 دقیقاً عصاره گرفته شده از رزیدنت اویل های کلاسیک توی پوست ژانر اول شخصه. بنابراین تجربه RE7 ثابت کرد که نباید همیشه به تغییر بدبین باشیم. بعضی اوقات باید به سازنده ها اعتماد کرد و قبل از تجربه کردن محصول، فقط خوش بین بود.»

بهترین انحصاری PC: Divinity: Original Sin II

6.Wolfenstein II: The New Colossus

احسان ناخدا: « در این دوره و زمانه تعداد شوترهای صرفا تک‌نفره و داستانی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد؛ بنابراین اگر دنبال بازی‌ای با این ویژگی باشید، حق انتخاب زیادی ندارید. در حال حاضر یکی از بهترین استودیوهایی که در این زمینه فعالیت بسیار خوبی دارد همین Bethesda است که امسال با عرضه «Wolfenstein II: The New Colossus» توانست بسیار موفق ظاهر شود و جانی تازه به این ژانر ببخشد. The New Colossus شاید تا حدی مشابه نسخه قبلی خود باشد، اما هنوز هم می‌توان آن را به عنوان یک عنوان شوتر ناب شناخت که تجربه آن بر هر یک از شیفتگان این سبک واجب است. صحنه‌های سینماتیک، اکشن‌های پر هرج و مرج و روایت یک داستان فانتزی باعث شده تا The New Colossus بتواند از رقیبان خود که اکثرا بازی‌های مولتی‌محور هستند، پیشی بگیرد و به یکی از برترین بازی‌های شوتر سال 2017 تبدیل شود.»

5.Cuphead

فرنود: « کاپ‌هد جزو اون دسته از بازیایی بود که واقعاً انتظار اومدنش رو می‌کشیدم. برای منی که از طرفدارای کارتون‌های دهه ۳۰ و ۴۰ هستم، دیدن صحنه‌های دیوانه‌واری که توی سری‌هایی مثل Bimbo و Felix The Cat پیاده شده بود انقدر جذاب بود که تصور پیاده‌سازیش توی یه بازی کامپیوتری هم هوش از سرم می‌پروند، چه برسه که اون تصور به واقعیت تبدیل بشه. خوش‌بختانه کاپ‌هد تا حد خیلی زیادی انتظار من رو برآورده کرد. طراحی‌ها درست همون‌جوری بودن که دوست داشتم و البته گیم‌پلی Run and gun هم خصوصاً در حالت co-op خوب بود. البته واقعاً از سختی زیاد مراحلش نباید بگذریم. حتی در خیلی از مواقع، وقتی درجه سختی بازی رو روی حالت ساده‌تر هم میذاشتم، چالشی که به‌وسیله Level Design بازی پدید اومده بود بسیار مشهود بود. همین سختی بیش از حد بازی باعث می‌شد تا یه وقتایی وسط بازی بخوام دسته رو خورد کنم و با خودم بگم «بسه دیگه! دیگه نمی‌خوام این رو بازی کنم!» که البته همیشه بعد از چند دقیقه دوباره نظرم عوض می‌شد و سراغش می‌رفتم! داستانی که توی کاپ‌هد وجود داره دقیقا همون‌شکل درهم برهم و عجیب غریبه و در عین حال توجه به موسیقی، اونم به بهترین شکل ممکن، زیبایی کار رو دوچندان کرده، درست مثل کارتونای کوتاه دهه ۳۰. اینکه Studio MDHR چقدر به جزئیات کارشون بها دادن شاید برای من مهم‌ترین قسمت و بزرگ‌ترین نقطه قوت بازی باشه.»

بهترین انحصاری PlayStation 4: Horizon Zero Dawn

4.The Legend of Zelda: Breath of the Wild

احسان محمدی: « تنها چیزی که درباره بازی جدید سری زلدا گفت، کمال هست. همه چیز، تاکید میکنم همه چیز در بالاترین سطح کیفی و کمی خودش قرار داره، از سیستم جذاب و کارآمد آپگرید و فیزیک خارق العادش تا داستان فانتزی واقعا قشنگش و موسیقی اش که تقریبا هر روز توی گوشیم داره پخش میشه. طراح های ماموریت های بازی و لول دیزاین بازی حتما انسان معمولی نیستن! اینکه تو بازی غرق بشی و کلی ساعت گذشته باشه و اصلا هم پشیمون نباشی از این همه وقت، توی این دوره زمونه خیلی کم پیش میاد و اون حس رضایتی که بازی میده بسیار ارزشمنده، تجربه بازی روی سویچ هم چند پله لذت بازی رو برده بالاتر، هم خیلی روون اجرا میشه و اینکه بتونی زلدا رو با این کیفیت توی راه، دانشگاه (!) و هر جا که هستی بازی کنی خیلی حال میده. هنوز هم هر از چندگاهی میرم لینک رو بر میدارم و میرم تو مپ بازی دنبال یه چیزی میگردم، سیاه چالی، ماموریتی، چیز جمع کردنی، چیزی و هر بار هم با یه چیز جدید رو به رو میشم. ممنون نینتندو.»

3.Persona 5

احسان محمدی: « از اطرافیانتون که پرسونا رو بازی کردن بپرسین چطور بود و چند ساعت بازی کردین، قطعا میگن یکی از بهترین و عجیب ترین تجربه های کل زندگی شون بوده و همه بدون شک بالای 100 ساعت بازیش کردن. مسخ شخصیت ها و جوری که داستان رو پیش میبردن شده بودم که اصلا گرافیک بازی به چشمم نمی اومد، برعکس اینقدر موسیقی و طراحی های هنری دنیای بازی جادوم کرده بود که فقط میخواستم برم و باس بعدی رو بزنم و ادامه بدم و هیچ وقت تموم نشه، غرق تو دنیای بازی شده بودم. از همه اینا که بگزریم جایی که حقیقتا میدرخشه و تو قلب بازی هست، داستان و موضوعاتی هست که مطرح میکنه، از بلوغ و روابط بین کسایی که تو اون دوره با هم هستن تا موضوعات به روزی مثل سو استفاده جنسی و آزادی شخصی و غیره. واقعا میشه بازی رو توی کلاس های جامعه شناسی و روان شناسی دانشگاه ها درس داد. کسایی که هنوز شک دارن باید این ریسک رو بکنن و چند ساعت اول بازی رو برن و کم و کم میبینن که مثل من و اطرافیانم ساعت 7 صبحه و باید آماده شم و برم دانشگاه!»

فرنود: « بین این همه بازی بزرگ با کلی تبلیغات رنگارنگ، بعضی‌ از بازی‌ها (خصوصاً بازی‌های ژاپنی) هستن که خیلی بی‌سروصدا ساخته و منتشر میشن و بدون اینکه ادعایی داشته باشن، دارای مفاهیم خیلی عمیقی هستن. بازی‌هایی که سال‌ها برای ساختشون وقت صرف میشه و محصول نهایی، می‌تونه حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشه. از نظر من یکی از این بازی‌ها Persona 5 هست. از طراحی بی‌نظیر و کانسپتای قشنگش که بگذریم، Persona 5 یه بازی JRPG به تمام معناست. ریشه‌هاش رو به طور کامل حفظ کرده و داستان‌پردازیش هم قشنگ‌تر از همیشه‌ـست. گیم‌پلی‌ای بازی شامل دو بخش میشه که اولیش ساعات طول روز و زندگی شخصی کارکتر و بقیه هم مبارزه در جهت نجات دنیاست! مشخصاً کلی تصمیم مختلف توی بازی قابل گرفتنه و تمام انتخاب‌هایی که در زندگی شخصی کارکتر گرفته میشه روی قدرت‌ها و مبارزاتش هم تاثیر گذاره. مبارزات هم به صورت نوبتی و کلاسیک مخصوص این سبک با کلی آپشن مختلف، دقیقاً نشون میده که سازنده‌ها تونستن بازی رو در بهترین حالتش طراحی بکنن. یادمه سال ۲۰۰۸ که Persona 4 منتشر شده بود، یکی از نویسنده‌هامون نقدی از این بازی نوشته بود که تیترش چنین مضمونی داشت:«خداحافظی باشکوه با PS2!» چون اون نسخه هم برای PS2 و هم برای PS3 عرضه شده بود و یه‌جورایی آخرین بازی‌ درست‌حسابی‌ای بود که برای PS2 هم عرضه می‌شد. سال‌ها از اون وقت گذشته، خودمم می‌بینم که نمی‌تونم برای Persona 5 که برای هر دو کنسول PS3 و PS4 عرضه شده لفظ دیگه‌ای به کار ببرم. مطمئناً Persona 5 برای کنسول PS3 یه خداحافظی شکوهمند و همه‌چیز تمومه. از طرفی در بین بازی‌های سال ۲۰۱۷، اگه نگیم بهترین بازی سال، به نظر من قطعاً بهترین بازی منتشر شده برای PS4، همین بازیه و نسبت دادن عنوان دیگه‌ای جز این، بی‌انصافی در حقشه.»

بهترین انحصاری Xbox One: Cuphead

2.Divinity: Original Sin II

کاوه اسکندری: « Divinity: Original Sin 2 را به راحتی میتوان نه تنها یکی برترین بازی نقش آفرینی امسال، بلکه یکی از برترین نقش آفرینی های تاریخ نامید. دیوینیتی اجازه شخصی سازی کوچکترین جزئیات قهرمانانتان را به شما می دهد تا به هر شکلی که میخواهید در دنیای Rivellon نقش آفرینی کنید و تاثیر بگذارید. در این راه با شخصیت های به یاد ماندنی زیادی آشنا میشوید. شخصیت هایی که بعضیشان داستانی ناراحت کننده و تاثیرگذار برای گفتن دارند، بعضی دیگر هم تا حد مرگ شما را میخندانند! چیزی که راجع به Original Sin 2 دوست دارم، آزادی فوق‌العاده زیادیست که در اختیار بازیکن میگذارد. منظورم از آزادی، فقط گذاشتن چند انتخاب جلوی بازیکن برای پیشروی در کوئست ها نیست (که بازی به بهترین شکل ممکن انجام میدهد). این اثر درست مثل Breath of the Wild دست بازیکن را برای آزمایش یا حتی سوءاستفاده از مکانیک ها و قانون هایش باز میگذارد. مثلا فرض کنید گاوصندوقی پیدا کرده‌اید که برای باز کردن نیازمند سطح خاصی از مهارت Lockpicking هست. آیا هیچ کدام از 4 شخصیتتان نمیتوانند قفل گاوصندوق را باز کنند؟ اشکال ندارد! 4 نفری با شمشیر و گرز به جانش بیافتید تا بالاخره بشکند. اگر گاوصندوق زیادی مقاوم بود چی؟ مسئله‌ای نیست. گاوصندوق را بردارید و در Inventory بگذارید تا بعدا فکری به حالش کنید!  Divinity: Original SIn 2 بی اشکال نیست. نیمه دوم بازی کمی ضعیف تر از نیمه اول آن است و ممکن است به تعداد اندکی باگ برخورد کنید. اما نکات مثبت بازی به قدری زیاد هستند که این ایرادات اصلا به چشم نیایند. بالاخره در چند بازی میتوانید باس عظیم الجثه مقابلتان را با جادو تبدیل به مرغی بی آزار کنید؟»

1.Horizon Zero Dawn

محمد شکری: «چند سال پیش که اولین تصاویر Horizon لیک شد و یه دنیا با ربات های دایناسور شکل رو نشون می داد خیلی ها مشتاق شدن که بدونن این بازی قراره چی از آب در بیاد، ایده اولیه اینقدر عالی بود که حتی قبل از معرفی رسمی هم سر و صدای زیادی به پا کنه. بعد از اینکه بازی عرضه شد مشخص شد که صرفا ایده بازی عالی نبوده و پیاده سازی اون هم به همون اندازه موفق بوده، یه دنیای بزرگ با موجودات رباتی عظیم الجثه به همراه سیستم مبارزه واقعا جذاب و البته یه گرافیک فک برانداز! اینکه بشه به وسیله تیر و کمان همچین سیستم مبارزه کم نقصی رو ارائه داد واقعا جای تقدیر داره و ترکیب اون با دایناسورهای متنوع یه معجون فوق العاده رو تدارک دید که با ترکیب دنیای غنی و زیبای بازی، بازیکن ها رو ساعت های میخکوب Horizon  می کرد. یکی از نقاط قوت بازی این بود که تقریبا تمام بخش های اون در سطح فوق العاده ای قرار داشتن و سازنده به همه قسمت ها توجه کافی رو کرده بود. به شخصه ساعت های زیادی از بازی رو صرف کنکاش تو محیط و لذت بردن از زیبایی های اون کردم، و البته بالا رفتن از یه ربات عظیم زرافه شکل رو فکر نکنم به این زودی بتونم فراموش کنم! در نهایت وقتی این نکته رو در نظر بگیریم که استودیو سازنده پیش از این عنوان صرفا روی بازی های شوتر کار کرده بود اونوقت هست که ارزش های بازی بیشتر مشخص میشه و در نهایت باید گفت Horizon از دید خیلی ها لیاقت انتخاب به عنوان بهترین بازی سال رو داره.»

خروج از نسخه موبایل