بررسیکامپیوتر

بررسی بازی Roki

داستان یک هیولا

امیدصدیق‌ایمانی | اساطیر اسکاندیناوی محل مناسبی برای خلق بازی‌، فیلم و حتی رمان هستند و بسیاری از هنرمندان سعی کرده‌اند در این بستر، داستان خود را تعریف کنند. طبیعی است که وجه قهرمان پروری در این آثار پررنگ‌تر باشد تا مخاطب هم نسبت به حوادث شکل گرفته در مسیر داستان، هیجان‌زده شود. سازندگان بازی Roki دقیقا خلاف این جهت حرکت کرده‌اند و روایتی کاملا متفاوت را در این بستر آماده کرده‌اند که اگر کمی به آن‌ها زمان بدهید، از محصول نهایی‌شان لذت خواهید برد.

بازی Roki حکایت یک خانواده‌ی سه نفره است که درگیر حوادث عجیبی می‌شوند. هسته‌ی اصلی داستان را خواهر و برادری تشکیل می‌دهند که با پدرشان زندگی می‌کنند و به خاطر نبود مادرشان، از لحاظ روحی چندان وضعیت مساعدی ندارند. Lars در یک شب زمستانی توسط هیولایی دزدیده و خواهرش یعنی Tove برای نجات او وارد سفری اودیسه‌وار می‌شود. بازیکن در نقش Tove وارد جهانی خیالی می‌شود که گرداگرد آن را موجودات خیالی تشکیل داده‌اند و این در حالی است که او هیچ چیز از این دنیا نمی‌داند.

داستان بازی Roki در ابتدا کند و حتی خسته کننده است اما با پیشروی، درمی‌یابید که تیم سازنده، حرف‌های بسیار زیادی برای گفتن دارند. قهرمان داستان، بسیار خوب شخصیت‌پردازی شده و همین موضوع باعث می‌شود که خود را به سرعت جای او تصور کنید. Tove شکننده و کوچک است و نمی‌تواند اجسام سنگین را جابه‌جا کند اما جثه‌ی کوچکش باعث می‌شود تا به راحتی از دیوار بالا برود و از بین میله‌های زندان عبور کند.

سازندگان با هوشمندی قابل ستایشی، داستان این برادر و خواهر را به اسطوره‌های اسکاندیناوی وصل کرده‌اند و حتی اگر هم نسبت به این منطقه شناختی نداشته باشید، از مشاهده‌ی روایت Roki لذت خواهید برد؛ اگرچه پایان نه چندان قانع کننده به تجربه‌ی نهایی شما ضربه می‌زند. متاسفانه این پایان شتاب‌زده سبب شده تا منطق پشت شکل گیری داستان هم تا حدود زیادی دچار مشکل شود. از شکافتن این موضوع پرهیز می‌کنم زیرا نمی‌خواهم تا با اسپویل کردن، لذت بازی را از شما سلب کنم.

اگر از طرفداران بازی‌های ادونچر باشید، می‌دانید که این عناوین، جلوه‌های بصری جذابی دارند و از بعد هنری، می‌توانند مخاطب را به سمت خود جذب کنند. این اتفاق برای این بازی هم افتاده و طراحی‌های دستی تیم گرافیک، در صفحه جان گرفته‌اند و جلوه‌های بصری متفاوتی را پدید آورده‌اند. به خاطر ماهیت ژانر ادونچر، تعامل با تمام اجزای محیط ممکن نیست و به همین دلیل، شاهد محیط‌های ایستا هستیم. در سوی مقابل بخش هنری قرار دارد که بیشتر حول و حوش رنگ‌آمیزی محیط و همچنین چیدمان اشیا در گوشه و کنار بازی تمرکز می‌کند. از بعد هنری، این اثر نمره‌ی قبولی می‌گیرد؛ به خصوص عملکرد تیم طراحی شخصیت‌ها که تحسین شما را در پی خواهد داشت.

بازی‌های ادونچر معمولا با صداپیشگی همراه هستند اما این اتفاق برای Roki نیفتاده. این موضوع را نباید منفی در نظر گرفت زیرا تیم سازنده قصد داشته تا با اشاره‌ی شخصیت‌ها به اسم خاص یا حتی نشان دادن احساسات در قالب صداهای نامفهوم، مقصود خود را برسانند. در واقع بازی با صداهایی گنگ اما هدف‌مند پر شده که ممکن است برخی از بازیکنان را راضی به ادامه‌دادن نکند. البته این موضوع از عمد انجام شده و مشخص است که سازندگان به خاطر کاهش هزینه‌ها از انجام کامل آن، خوددداری کرده‌اند. در سوی دیگر موسیقی بازی قرار می‌گیرد که اگرچه شنیدنی است اما به خاطر تنوع بسیار کم قطعات، به سرعت تکراری می‌شود. به ندرت پیش می‌آید که تغییر تم یا سازبندی را شاهد باشیم ولی کیفیت آهنگسازی تا حدودی جبران مافات می‌کند. پیانو ، ساز کلیدی این بازی به حساب می‌آید و دلیل انتخاب این ساز به عنوان یک المان مشخص، ارتباط زیادی با داستان و حتی گیم‌پلی دارد.

بازی‌های ژانر ادونچر معمولا معماهای تو در تو و پیچیده‌ای دارند که در اکثر موارد به شکل زنجیروار به همدیگر وصل شده‌اند. خوشبختانه سازندگان Roki به خوبی قوانین این سبک را می‌دانند و اثری را که منتشر کرده‌اند، پر از پازل‌های جذاب است. این عنوان سه فصل دارد که در هرکدام، روند گیم‌پلی تغییرات محسوسی پیدا می‌کند. به عنوان مثال، فصل سوم بر اساس یک همکاری شکل می‌گیرد و در حالی که فقط یک سوم از جریان بازی باقی مانده، اما المان جدیدی در گیم‌پلی معرفی می‌شود که روند بازی را دستخوش تغییر می‌کند.

پیدا کردن اجسام و استفاده‌ی صحیح از آن‌ها منطق توجیه شده‌ای دارد و به خاطر چینش دقیق و کم ایراد معماها که به تدریج سخت می‌شوند، بازیکن چندان در روند بازی گیر نمی‌افتد. محیط‌های هر فصل، محدودیت‌های تردد دارد و پیشروی در آن‌ها منوط به حل کردن معماهای قبلی است. به عنوان مثال، یک سنگ قبر وجود دارد که برای حل کردن معمای آن، نیاز دارید تا چهار سنگ کوچک را با ترتیب مشخصی روی آن بگذارید. این چهار سنگ، در نقاط مختلفی قرار گرفته‌اند که برای به دست آوردن هرکدامشان، باید معماهای متنوعی را حل کنید.

فصل دوم بازی محیط نسبتا بزرگی دارد که سازندگان برای حل کردن مشکل تردد، درخت‌هایی را طراحی کرده‌اند که حکم Fast Travel خواهند داشت. بازیکن باید به این درخت‌ها برسد و آن‌ها را از خواب بیدار کند تا اگر نیاز داشت، بتواند به سرعت میان آن‌ها جابه‌جا شود. از سوی دیگر، فصل سوم محیط‌های بسته‌تری دارد که به وسیله‌ی میان‌برهای مختلف، بازیکن می‌تواند کار خود را به سرعت پیش ببرد. در این بین، تعدادی هم آیتم قابل جمع‌آوری دیده می‌شوند که صرفا برای انگیزه‌ای برای تجربه‌ی دوباره‌ی بازی طراحی شده‌اند زیرا هیچ کارکرد خاصی ندارند و برداشتن یا نداشتن آن‌ها، تاثیری در روند داستان نخواهد داشت.

بازی Roki به واسطه‌ی ادونچر بودن، ارزش تکرار خاصی ندارد و شاید در ظاهر، قیمت ۲۰ دلاری‌اش، باعث شود که گیمرهای امروزی کمتر سراغش بروند اما اگر بخواهید تا زمانی در حدود ۱۰ ساعت را برای یک اثر معما محور صرف کنید، این عنوان انتحاب مناسبی برایتان خواهد بود؛ البته اگر درگیر بازی مهم دیگری نباشید!

امتیاز بازی‌سنتر - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
پلات داستانی خوب
شخصیت‌پردازی قهرمان داستان
گرافیک هنری جذاب
معماهای منطقی که به تدریج سخت می‌شوند
تنوع مکانیزم‌های گیم‌پلی میان فصل دوم و سوم
کیفیت بالای قطعات موسیقی
نقاط ضعف:
پایان‌بندی ضعیف و شتاب‌زده
کمیت پایین قطعات موسیقی
شروع کم‌رمق و خسته کننده
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است

User Rating: 4.35 ( 1 votes)

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا