ایکس باکس 360بررسی

بررسی بازی Medal of Honor

اگر اهل دنیای بازی های رایانه ای بوده و سابقه ای در این زمینه داشته و سرکی به بازیهای اول شخص یا همان fps کشیده باشید، مسلما با نام Medal of Honor یا مدال افتخار آشنا هستید و از این بازی به عنوان یک بازی به یاد ماندنی در سالهای 1999 تا 2003 ( که با آمدن Medal of Honor: Pacific Assault به اوج خود رسید) یاد میکنید و حتما مستحضر هستید بعد از سال 2003 و با جدا شدن تیم سازنده از EA و پیوستن آنها به اکتیویژن ( که موجب خلق شدن عنوان Call of Duty شد ) کم کم رنگ موفقیت از این عنوان با شکوه زدوده شد و بسیاری از علاقه مندان خود را نامید کرد، تا اینکه چندی پیش بعد از به نمایش درآمدن تریلری از نسخه جدید MOH آن هم بدون هیچ گونه نام اضافی ( اولین نسخه این بازی هم در سال 1999 بر روی کنسول PS به همین نام عرضه شد ) و نشان دادن صحنه هایی از جنگ مدرن، نور امید را در دل بازیبازان قدیمی (Old School) و هواداران این سری روشن کرد تا جایی که بسیاری این شماره را بهترین در سبک FPS خواندند، اما متاسفانه این شادی مدت زیادی پایدار نماند و تمام رشته های امید پس از عرضه بازی به پنبه تبدیل شد.

همانطور که اشاره شد، اینبار داستان بازی موضوعی غیر از جنگ جهانی دوم را دنبال کرده و پای خود را در کفش جنگ مدرن و حمله به افغانستان فرو برده است. در این شماره بازیباز در پوست شخصی به نام Deuce که در دسته Tier 1 مشغول به خدمت است بار دیگر وارد جنگ ( اما اینبار مدرن) میشود و با انجام ماموریت های نه چندان جذاب و متنوع سرنوشت جنگ را به خواسته خود رقم میزند، البته داستان بازی بر خلاف آب و تابی که به آن داده شده، کاملا کلیشه ای بوده و شامل عناصر خسته کننده ای چون نجات سربازانی که پس از سقوط هواپیما یا چرخبال از هم جدا شده اند یا ژنرالی که در گوشه دیگر دنیا از طریق ماهواره نظاره گر جنگ بوده و پول و هزینه نابودی یک چرخبال را به نجات چند سرباز برتری میدهد، میشود. البته داستان خود تنها نیست و دیالوگ های کاملا بی روح و بی حس نیز در این میان به کمک کلیشه های تکراری آمده و در تمام داستان مانند خوره روح بازیباز را مورد آزار خود قرار میدهند.
علاوه بر ضعف داستانی و استفاده از یک موضوع تکراری و کلیشه ای، شخصیت پردازی و شخصیت پروری داستان نیز ضعف شدیدی دارد، به طوری که بازیباز ار همان ابتدای بازی و پس از در دست گرفتن کنترل به هیچ گونه قادر به فهمیدن جنسیت Deuce نیست و شخصیت اصلی از همان ابتدا مانند اسم رمزش در پرده ای از غبار فرو رفته است، دریغ از یک کلمه دیالوگ و یا حتی یک جمله بسیار بسیار کوچک، به جرات میتوانم بگویم تنها حسی که در بازی به من از شخصیت Deuce دست داد، یک موجود کر و لال بود که برای سپری کردن دوره سربازی خود وارد جوخه شده است. از طرفی دیگر بقیه افراد تیم که با نام های رمز Mother یا Rabbit که به نوعی همرزمان شما هستند، دارای شخصیت پردازی قوی نیستند و تا آخر بازی به هیچ وقت قادر نیستند با شخصیت اصلی بازی ارتباط برقرار کنند. البته این موضوع به همین جا ختم نمیشود زیرا علاوع بر اینکه شخصیت های داستان از نظر ارتباطی که با بازیباز برقرار میکنند ضعیف هستند، از نظر قدرت پروری و نشان دادن میزان توانایی نیز دچار تزلزل هستند؛ شما عضو یک گروه 4 نفری از بهترین سربازان آمریکا هستید که در دسته Tier1 فعالیت میکنید، اما فقط این در حرف پیش میاید و تنها در بین حرف ها و مکالمات رد شده متوجه این موضوع میشوید، اما به هیچ عنوان نمیتوانید در طول بازی این موضوع را حس کنید، زیرا در اغلب صحنه ها شما یا زخمی شده یا در حال فرار هستید و به مانند یک سرباز دست و پا چلفتی به نظر میرسید که مدام در حال آموزش دیدن هستید، این خصوصیات شامل بقیه اعضای گروه نیز میشوند (البته نه به این اندازه) و به صورت کلی از این تیم فوق حرفه ای گاها فرمانده تیم یعنی Mother حرکات خاص و در حد و اندازه های در شان تیم انجام میدهد.
در کل اگر بخواهیم داستان بازی را مورد بررسی قرار دهیم باید بگویم داستان تنها یک المان فوق العاده معمولی که هیچ گونه تلاشی برای بهتر بودن آن انجام نگرفته است و تنها برای خالی نبودن عریضه و وجود یک المان به نام داستان بیان شده است.
البته داستان بازی تنها نقطه ضعف این بازی نیست و گیم پلی بازی نیز دارای مشکلات گاها بزرگیست که موجب فاصله گرفتن از یک عنوان ناب میشود که در همان ابتدای بازی و پس از انتخاب حالت بازی در حالت تک نفره و وارد شدن به خط داستانی بازی کم کم مشکلات آن نیز پدیدار میشوند.
اگر بخواهیم مراحل را دسته بندی کنیم، کل مراحل به چند نوع مامرویت خاص محدود میشود که از آن جمله میتوان به ماموریت های تک تیر اندازی، مخفی کاری و نجات سرباز اسیر شده اشاره کرد که در هر مرحله با کمی تغییر آب و رنگ و یا تغییر زمان بازی مرحله جدیدی شروع میشود که اولین و بارزترین نکته در این قسمت عدم وجود هیچ گونه نوآوری و خلاقیت در بازیست، فقط تکرار و تکرار تکنیک ها و تاکتیک های این سبک و چیدمان گاها اشتباه آن در بازیست. عواملی که به خلاقانه ترین آنها میتوان به دویدن، هدف گرفتن و شلیک کردن و تکان دادن سر در پشت سنگر اشاره کرد، حتی جای بسی تعجب دارد بعضی از آیتم های بازی های این سبک که بسیار در بازیهای FPS به درد میخورد حذف شده و یا اینکه انقدر کم رنگ است که بازیباز از آن در طول بازی حتی 2 یا 3 بار نیز استفاده نمیکند (بعنوان مثال یکی از پرکاربردترین این آیتم ها نارنجک دود زا یا نارنجک صوتیست که در بازی وجود خارجی ندارند)، البته تیم سازنده بازی برای تنوع بیشتر چند مرحله بسیار کوتاه را طراحی کرده اند که در آن بازیباز قادر است سوار بر ATV شده و از پایگاه به پایگاه دیگر حرکت کند، یا در یک مرحله، خلبانی یک Apache را بر عهده گرفته و روستاهای افغانستان را مورد حملات بمب افکن های خود قرار دهد. البته نمیتوان منکر زیبایی نسبی این دو مرحله شد اما متاسفانه این مراحل آنقدر کوتاه است که بازیباز فقط پس از شلیک چند موشک یا یک نیش گاز کوچک ATV به انتهای مرحله میرسد.
علاوه بر این کنترل بازی بر خلاف بازیهای هم سبک خود اصلا در سطح قابل قبولی نیست و با آنها ( حتی با شماره پیشین خود یعنی airborne ) فاصله دارد، کنترل فوق العاده خشک، عدم مناسب بودن و طراحی نامناسب حرکت کارکترها و همچنین روند خشک بازی همه عواملی هستند که موجب میشود بازیباز نتواند با سیستم کنترل بازی ارتباط برقرار کند علاوه بر آن باگ های موجود در بازی که گاها مجبورید برای رد کردن یک قسمت چندین بار از Checkpoint آن را دوباره load کنید شدت ضعف گیم پلی را قدرت میبخشد.
هوش مصنوعی بازی هم به هیچ وجه مناسب نیست و اصلا روی آن کار نشده است، در سخت ترین درجه بازی، سربازان دشمن اصلا متوجه شما نمیشوند و اگر چند تیر به آنها شلیک نکنید با شما هیچ کاری ندارند (من در صحنه ای برای انجام کاری مجبور به Pause کردن بازی شدم و پس از برگشتنم متوجه شدم دکمه Pause درست عمل نکرده، ولی در طول این 5 دقیقه حتی یک تیر به من شلیک نشده بود)، همچنین با وجود قرار دادن سه درجه سختی متفاوت در بازی متاسفانه حتی روی سخت ترین درجه بسیار آسان است و به راحتی و نهایتا پس از چندین بار کشته شدن ( که آن هم بندرت اتفاق میفتد) مرحله تمام میشود که باید آسانی آن را مدیون کوتاهی بیش از حد مراحل و هوش مصنوعی و عدم استفاده از نارنجک توسط دشمنان باشیم (البته زیاد ناراحت ساده بودن بازی نباشید زیرا پس از پایان دور اول، قسمتی به نام Tier1 باز میشود که بازیباز مجبور است مراحل را در مدت زمان مشخصی که در اختیار دارد روی سخت ترین درجه بازی آن هم بدون هیچ نقطه بازگشتی ( Checkpoint) بگذراند).
اما نباید زیاد هم سخت گیرانه به بازی نگاه کرد زیرا تخریب پذیری بازی در سطح نسبتا قابل قبولی بوده و محیط و سنگرها در برابر گلوله های شلیک شده از طرف اسلحه های متفاوت، عکس العمل مناسب نشان داده و بازتاب مناسب قدرت آن اسلحه را به خود گرفته و دقیقا از همان زاویه وارد شده عکس العمل میپذیرد، دقیقا همین نکته هم در برابر انسانها و کارکتر ها ثابت است و دشمنان و حتی اجساد در برابر گلوله ها ( علی الخصوص شات گان) به خوبی واکنش نشان میدهند. البته متاسفانه این قسمت نیز دارای مشکلات گاها بزرگی هستند که از میان آنها میتوان به بی وزنی ناگهانی اجساد، تا شدن اجساد یا گیر کردن آنها بین در و دیوار، گیر کردن کارکترها داخل در، باز شدن و خورد شدن اجسام قبل از ضربه زدن به آنها و مهمتر از همه رد شدن کارکترها از همدیگر اشاره کرد.
اگر تا کنون با خواندن این قسمت، از ساخته تیمDanger Close یعنی قسمت تک نفره و داستانی بازی (Offline Mode) نامید شده اید باید بگویم هیچ گونه جای نگرانی نیست زیرا قسمت چند نفره بازی ( Multiplayer Mode ) به لطف طراحی تیم DICE و به لطف تجربه ای که از BF :Bad Company2 بدست آورد، در شرایط بسیار مطلوب تری بسر میبرد؛ در همان ابتدای کار و پس از انتخاب حالت بازی که به چهار دسته Combat Mode ، Team Assault Sector Control و Objective Raid تقسیم میشود، بازیباز با انتخاب دسته ی دلخواه خود که شامل سه کلاس Rifle Man ، Special Force و Sniper میشود با بازیبازان دیگر تا 24 نفر در 8 مکان (Map) مختلف و در قالب دو گروه با هم به رقابت خواهند پرداخت که بوسیله کشتن افراد تیم مقابل و انجام دادن یک سری کارها به جمع امتیاز و ارتقا خود (Level UP ) میپردازند که میتوانند بواسطه این کار اسلحه ها و قدرت خود را ارتقا بخشند.
در این قسمت گیم پلی کاملا متفاوت است و روند کاملا نرم و سریعی را دنبال میکند، حرکت ها بسیار دقیقتر دنبال شده اند و به واسطه عدم کنترل بازیبازان بوسیله AI مشکلات گیم پلی بازی رفع شده اند.,,متاسفانه و علی رغم تبلیغات زیادی که صورت گرفت بخش بصری بازی هم دارای کیفیت مناسبی نیست و اولین چیزی که واقعا جای تعجب دارد عدم طراحی دقیق آبجکت های بازیست که مخصوصا در شب بسیار بی دقت و بچه گانه طراحی شده است به طوری که به حرات میتوان گفت تمام اجسام و آیتم های به کار رفته در مراحل شب بازی تنها اجسام مکعبی شکلی هستند که فقط از چند خط ساده تشکیل شده و رنگ ساده ای روی آنها زده شده است، به عنوان مثال سطل آشغال ها در بازی همگی مکعب های مستطیل به رنگ آبی بوده که دقیقا همین سطل آشغالها پس از کپی شدن و رنگ سبز خوردن به جعبه مهمات تبدیل شده اند. علاوه بر آن بارگزاری (Loading) طولانی بافت ها بیش از بیش به عدم کیفیت آبجکت ها اضافه میکند به گونه ای که شاید بعد از گذشت چند ثانیه از بارگزاری صحنه جدید، بافت ها به تدریج و در کمال خونسردی شروع به load شدن میکنند.
اما دقیقا نکات گفته شده در مراحلی که در روز انجام میشوند کاملا برعکس است؛ تمام اجسام با کیفیت و سلیقه هر چه تمام تر طراحی شده و با دقت هر چه تمام تر در بازی گنجانده شده اند، جا دارد از تیم سازنده این سوال را کرد که علت این تضاد و دو دستگی چیست و چرا این ناهمگونی ها در سر تا سر بازی به چشم میخورد؟
متاسفانه علاوه بر مشکلات بافت ها در شب، افت فریم شدید در بازی و ثابت نبودن نرخ فریم در صحنه ها و مخصوصا در صحنه های شلوغ، صحنه های سینماتیک ( چه در شب و چه در روز ) و حتی صحنه های انفجار آن هم با توجه به موتور Unreal Engine به کار رفته در بازی که تخصص آن خلق صحنه های شلوغ است، به چشم میخورد و بی تجربگی تیم تازه تاسیس یعنی Danger Close را بخوبی نمایان میکند.
علاوه بر نکات گفته شده، کیفیت دموها (CUT SCENE) نیز بسیار نامطلوب است و با بی دقتی هر چه تمام تر انجام گرفته، به طوری که نه تنها بازیباز را یاد بازیهای دهه 90 میندازد، بلکه چاره ای جز رد کردن دمو ها ( که هیچ تاثیر بر روند داستانی نیز ندارد) برای او باقی نمیگذارد.
البته این تنها نقاط منفی نیست زیرا سیستم حرکتی شخصیت ها زیاد مطلوب نیست و به گونی طراحی شده که بازیباز هر لحظه احساس میکند که تا چند ثانیه بعد تمام اجزای بدن از هم جدا میشود، با این وجود طراحی چهر ها و شخصیت ها ( مخصوصا در قسمت مولتی پلیر) بسیار بهتر کار شده و با توجه به عدم زیاد بودن چهر ها باز هم قابل قبولتر است، همچنین این نکته نباید ناگفته بماند که طراحی اسلحه ها همه از روی سلاح های واقعی و آن هم به بهترین نحو ممکن انحام گرفته است.
تا اینجای کار را از بازی ایراد گرفتیم، اما نباید پا را بر روی حقیقت گذاشت و نورپردازی فوق العاده بازی را کتمان کرد؛ به لطف موتور UE، نورپردازی به بهترین نحو در بازی صورت گرفته است. زاویه تابش مناسب، و طراحی تلالو نور مهتاب و یا خورشید بر روی سنگ ها، به قدری دیدنیست که بازیباز را در بعضی صحنه ها میخکوب خود خواهد کرد، علاوه بر این ترکیب نورپردازی فوق العاده با محیط های بازی که خود با دقت و کیفیت مناسبی کار شده اند، موجب بوجود آمدن صحنه هایی میشوند که مخصوصا در قسمت های کوهستانی بازی و با توجه به همرنگ بودن لباس افغان ها با محیط و طراحی دقیق تابش نور خورشید، حس یک نبرد آن هم در میان کوهستانهای افغانستان را به بازیباز میدهد,,شاید بتوان بهترین امتیاز را میان المان های بازی به قسمت صداگذاری بازی داد، موزیک بازی با توجه به طراحی رامین جوادی به بهترین نحو طراحی شده و کاملا با بازی هم خوانی دارد و کاملا حس یک نبرد را به بازیباز انتقال میدهد، تم های طراحی شده برای بازی بسیار مناسب بوده و کارگردانن صدای بازی توانسته با بکارگیری درست آنها، این قسمت را موفق تر از بقیه نشان دهد.
علاوه بر آن افکت های به کار رفته مانند صدای وزیدن برف، صدای جداگانه و مشابه صدای واقعی هر اسلحه و صدای انفحار ها به خوبی و با دقت بالایی طراحی شده است و بلندی صدای اسلحه ها مخصوصا در صورت استفاده از بلندگوهایی با صدای فراگیر و دالبی کاملا مورد طبع است، همچنین به جهت صداها با دقت هر چه تمام تر طراحی شده و صدای خش و خش برگ ها زیر پای سربازان و صدای طنین امواج شلیک گلوله ها دقیقا از همان طرفی که منتشر شده اند به گوش میرسد ( البته یک بی دقتی کوچک آن هم در قسمت صدای بیسیم ها وجود دارد که شامل پخش صدا هم از بیسیم و هم از از خود کارکتر بازی میباشد که موجب بوجود آمدن حالت دو صدایی و آزار میشود).
صدا پیشگی بازی نیز در حد بسیار مطلوبی قرار دارد و با وجود اینکه کارکتر های شما در بازی حتی یک کلمه کوچک بر زبان نمی آورند، بسیار مناسب است و با چهر ه ها هماهنگی کامل دارد و کاملا متناسب با حرکت لبها بیان میشود، که با وجود استخدام مترجم و کارشناس برای زبان پشتو هیچ نکته منفی برای این قسمت باقی نمیماند.

بعنوان حرف آخر میتوان گفت، علی رغم تبلیغاتی وسیعی که شد، MOH نتواست آنچه که باید و شاید خود را نشان دهد و شاید اگر به جای سپردن مسئولیت ساخت بازی به یک تیم بی تجربه، تیم با تجربه تری مانند DICE ساخت کل بازی را بر عهده میگرفت میتوانست جایگاه بسیار مناسب تر از مکان کنونی خویش به دست آورد. ولی باز هم با تمام معایبی که وجود داشت MOH عنوانیست که برای بسیاری از بازیبازان قدیمی یادآور حس نوستالژیک MOH کنسول PS است که حتی اگر نتواند با بخش تک نفره شما رضایت شما را جلب کند با طراحی مناسب بخش چند نفره میتواند تا مدت ها شما را مشغول کرده و حس یک جنگ آن هم با پیش زمینه واقعی را به شما القا کند.

مجموع امتیاز - 7

7

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
بخش چند نفره فوق العاده
نور پردازی بی نظیر
افکت های صوتی عالی

نقاط ضعف:
داستان تکراری و کلیشه ای
عدم استفاده از امکانات موتور بازی
کوتاهی بیش از حد بازی حتی روی دشوارترین درجه سختی

هوش مصنوعی افتضاح

User Rating: 2.9 ( 2 votes)

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا