ایکس باکس وانبررسیپلی استیشن 4

بررسی بازی Kingdom Hearts III

بالاخره ماجراجویی‌های Sora، Goofy و Donald در راه نجات دنیا به پایان راه خودش رسید. 17 سال پیش که اولین قسمت از سری Kingdom Hearts به بازار عرضه شد، چیزی شبیه آن وجود نداشت و با گذشت این همه سال هنوز هم هیچ اثری نزدیک به این سری بازی و حس و حالی که با خود به همراه دارند نشده است. آخرین نبرد «سورا» و دوستانش همه چیزهایی که یک اثر را لایق نام KH می‌کند را در خود جای داده و سطح کیفی کار در حدی بوده که به ما یادآوری کند چقدر دلمان برای این بازی‌ها تنگ شده بود. با بررسی بازی Kingdom Hearts III، جدیدترین اثر شرکت Square Enix با ما همراه باشید.

بازی Kingdom Hearts III
ارائه خلاصه‌ای از داستان Kingdom Hearts III کار ساده‌ای نیست چون از طرفی نیاز به اشاره‌های طولانی به تاریخچه بازی دارد و از طرفی دیگر داستان بازی ترکیبی از چندین داستان در دنیاهای مختلف است که بعد از چند ساعت بازی کردن به طور تمام و کمال عوض می‌شود و داستانی جدید در دنیایی دیگر آغاز می‌شود. هسته اصلی داستان مأموریت سورا برای دست‌یابی به قدرت Waking و پیدا کردن نگهبانان نور برای مبارزه‌ای نهایی با Master Xehanort و 12 زیردست اوست. این مأموریت سورا، گوفی و دانلد را به سفری به چند سرزمین مختلف هدایت می‌کند که تلفیقی از سرزمین‌های جدید و سرزمین‌های وام گرفته از فیلم و انیمیشن‌های شرکت دیزنی‌ست.
مثل قسمت‌های قبلی روایت داستان در هر کدام از سرزمین‌ها به شکلی قوی صورت گرفته که نیازی به توجیهات غیرعقلانی ندارد و حضور سورا و همراهانش در این سرزمین‌ها به غنای داستانی هر کدام از این آثار دوست داشتنی کمک کرده است، مثل ریختن سس شکلات روی بستنی. حضور در لحظات به یادماندنی این آثار و کمک به قهرمانانی که سابقاً فقط می‌توانستیم از دور آرزوی موفقیت آن‌ها را داشته باشیم و یا خلق ماجراهایی کاملاً جدید در کنار این قهرمانان، باعث شده که داستان‌های هر سرزمین یک تجربه منحصر به فرد و به یاد ماندنی با رنگ و لعاب نوستالژیک خاص خود را به همراه داشته باشند. هنر اصلی سازندگان در روایت‌های هر سرزمین در آنجاست که این شخصیت‌ها با وجود اینکه باید پاسخگوی روایت داستان اصلی بازی باشند، عملی برخلاف چیزی که از آن‌ها انتظار داریم انجام نمی‌دهند و به گذشته خودشان و شخصیتی که بیرون از KH III داشتند وفادارند. این کار معجزه‌ای بوده که «تتسویا نومورا» و تیمش در سری KH هر بار آن را بهتر و بهتر کردند و الان در KH III به نقطه اوج خود رسیده است.

بازی Kingdom Hearts III

روایت هسته اصلی داستان در ابتدای کار ریتم نسبتاً خوبی دارد ولی یواش یواش تبدیل به پاورقی داستان‌های هر سرزمین می‌شود و ناگهان در چند ساعت انتهای بازی تمام تمرکز بازی به آن معطوف می‌شود. این مدل از روایت داستان را تقریباً در تمامی قسمت‌های قبلی KH هم شاهد بودیم اما اینجا چون قرار است این قسمت حکم آخرین فصل از داستان این سری بازی را داشته باشد، این کندی ریتم در میانه راه و قرار دادن حجم زیادی از گره‌گشایی‌ها و روایت داستان در انتها، عمدتاً به صورت تک‌گویی‌های لحظه آخری توسط آدم بدهای داستان، سبک و سیاقی‌ است که این روزها کمتر در قالب بازی‌های رایانه‌ای شاهد آن هستیم و روایت بازی‌ها و پاسخگویی به سؤالات معمولاً با ظرافت بیشتری انجام می‌گیرد.
چون این قسمت حکم پایان داستان تقابل با Xehanort را دارد، شخصیت اریجینال جدیدی وارد داستان بازی نمی‌شود و تمامی مهره‌ها برای نبرد نهایی در بازی‌های قبلی روی صفحه بازی قرار داده شدند و اینجا فقط شاهد در کنار هم قرار گرفتن آن‌ها هستیم. تمرکز بازی کاملاً بر روی سه قهرمان اصلی بازی یعنی سورا، گوفی و دانلد و رابطه دوستی آن‌هاست. برخلاف اکثر بازی‌ها که اصرار به کل‌کل‌های بامزه بین شخصیت‌هایشان دارند، اینجا این کل‌کل‌ها، محبت‌ها و از خودگذشتگی‌ها کاملاً طبیعی از آب در آمدند و هر بار که لحظات این چنینی بین این سه نفر را شاهد هستیم به دوستی بین آن‌ها غبطه می‌خوریم. بقیه شخصیت‌ها با وجود اینکه حضور کمتری دارند اما در لحظاتی که داستان به آن‌ها نیاز دارد وارد می‌شوند و بار عاطفی و احساسی فوق‌العاده‌ای را به لحظات حساس بازی اضافه می‌کنند. تنها نکته ناامیدکننده بخش داستانی بازی، عدم حضور شخصیت‌های سری Final Fantasy است که در گذشته پای ثابت سری KH بودند اما نکته‌ای منفی و غیرمنتظره به حساب نمی‌آید چون قبل از عرضه بازی اعلام شده بود که این شخصیت‌ها در بازی حضور نخواهند داشت. مدل دیالوگ‌نویسی بازی هم ممکن است به مذاق عده‌ای خوش نیاید اما کسانی که تا امروز مدل فضاسازی سری KH را درک نکردند بهتر است یک تجدید نظر اساسی در رابطه با نظرات خودشان انجام دهند.

بازی Kingdom Hearts III
این روزها اکثر بازی‌ها بر گستردگی بی حد و حصر خود تأکید ویژه‌ای دارند اما گستردگی Kingdom Hearts III را، چه در طراحی کلی و چه به طور خاص در بخش گیم‌پلی، در کمتر بازی‌ای شاهد هستیم. مبارزاتِ با سلاح بازی بسیار ساده طراحی شدند و در درجه سختی عادی، تنها با زدن پست سر هم یک دکمه می‌توانید تمامی دشمنان عادی را به سرعت و به سادگی نابود کنید و در مبارزات با غول آخرها کمی نیاز به دفاع کردن و جا خالی دادن هم پیدا می‌شود که هر دوی این کارها با یک دکمه انجام می‌گیرد! ممکن است سؤال کنید پس گستردگی بازی که در ابتدای پاراگراف به آن اشاره شد، کجاست؟ گستردگی بخش مبارزات بازی در جنبه‌های فرعی مبارزات و نوع ارائه بصری آن‌ها دیده می‌شود: دسترسی به چندین و چند جادوی مختلف که با پیشرفت در بازی قدرتمندتر شده و حالت بصری چشم‌نوازتری پیدا می‌کنند، استفاده از Keybladeهای مختلف که با عبور از سرزمین‌های جدید در اختیار سورا قرار می‌گیرند و همه این سلاح‌ها حالات ویژه خودشان را دارند که بعد از چند کمبوی مختلف امکان دسترسی به آن‌ها وجود دارد، امکان استفاده از وسایل بازی پارک‌های دیزنی برای شکست دشمنان و همچنین توانایی احضار شخصیت‌هایی مثل «سیمبا»، «آریل» و دیگران برای استفاده از قدرت آن‌ها و شکست دشمنان.
تمام این جنبه‌های مبارزه که نام برده شدند شاید اجبار چندانی برای استفاده از آن‌ها در حالت عادی احساس نشود اما به حدی زیبا و چشم‌نواز طراحی شدند که ناخواسته گرایش به استفاده از آن‌ها پیدا خواهید کرد. مینی‌گیم‌های بی‌شماری هم در گوشه و کنار بازی قرار دارند که برای خود من لذت‌بخش‌ترین آن‌ها آشپزی با Remy، موش سرآشپز فیلم Ratatouille، بود هرچند دوست داشتم پیچیده‌تر و گسترده‌تر باشد اما در کنار این بخش، امکان دریانوردی در کنار Jack Sparrow یا دسترسی به بازی‌های ساده‌ای که هم یادآور اولین انیمیشن‌های کوتاه والت دیزنی و هم کنسول Game & Watch هستند و یا چندین و چند مینی‌گیم دیگر در سرزمین‌های مختلف و وجود چندین و چند آیتمی که در گوشه و کنار دنیاهای مختلف بازی مخفی شدند، باعث می‌شود تا بازی برای هر گیمری چیز جذابی در خود جای داده باشد، بدون اینکه این بخش‌های مختلف به دست و پای گیمر بپیچند و یا اجباری به انجام آن‌ها وجود داشته باشد.

بازی Kingdom Hearts III
بزرگترین نقص گیم‌پلی بازی در بخش سفینه که برای سفر در بین سرزمین‌ها از آن استفاده می‌شود، مشاهده می‌شود. قسمت‌های Gummi Ship هیچ وقت آنطور که باید و شاید به کیفیت دیگر بخش‌ها نبودند و حالا در Kingdom Hearts III هم با وجود پیشرفت‌های زیاد و امکانات تازه‌ای که به این بخش اضافه شده، باز هم کیفیت قابل قبولی ندارد و تنها بخش حوصله سربر بازی به حساب می‌آید. طراحی مراحل بخش پایانی هم حالا یا به واسطه شرایطی که روایت داستان ایجاد کرده و یا به علت طولانی شدن بیش از اندازه فرآیند ساخت این اثر، به خوبی بخش‌های قبل از آن صورت نگرفته و یک کهنگی خاصی در طراحی و ایده‌پردازی این بخش حس می‌شود که توضیحات و موشکافی بیشتر این بخش می‌تواند باعث فاش شدن و از بین رفتن تازگی این بخش برای افرادی شود که هنوز این عنوان را تجربه نکردند.
در گرافیک و طراحی بصری بدون شک با یکی از زیباترین و جذاب‌ترین عناوین موجود در بازار رو به رو هستیم. وجود چندین دنیای مختلف قابل بازی و طراحی بصری ویژه‌ای که برای همه آن‌ها صورت گرفته و ارائه این طراحی‌ها به بهترین شکل ممکن، باز هم کاری بوده که سری KH در قسمت‌های قبلی بارها از انجام آن سربلند بیرون آمده بود اما این بار به لطف پیشرفت تکنولوژی این کار خیلی بهتر از حد تصورات انجام گرفته و تغییر طراحی شخصیت‌ها در برخی دنیاها، به خاطر بر هم نزدن نظم موجود در هر دنیا، لحظات بامزه‌ای را برای قهرمانان داستان خلق کرده است. شاید تنها دنیای بازی که نمره کامل بخش بصری را نمی‌گیرد دنیای دزدان دریایی کارائیب باشد که به علت طراحی واقعگرایانه ظاهر شخصیت‌ها، انیمیشن چهره‌های این دنیا در هنگام حرف زدن کمی نامتناسب با بقیه قسمت‌های بازی از آب درآمدند، هر چند مدل‌های شخصیت‌های دنیای دزدان دریایی هم فارغ از انیمیشن‌های صحبت کردنشان از طراحی بسیار خوب و سطح بالایی برخوردارند.
صداپیشگی بازی در جاهایی که از بازیگران اصلی شخصیت‌های شناخته شده استفاده شده، کیفیت بسیار بالایی دارد و برای شخصیت‌هایی که امکان دسترسی به بازیگران اصلی وجود نداشته باز هم تلاش شده تا کیفیت بالای کار حفظ شود و به جز تعداد محدودی از شخصیت‌ها مثل «وودی» و «راپونزل»، بازی از این آزمون هم با سربلندی بیرون آمده است. صداپیشگی شخصیت‌های اریجینال اما آنطور که باید و شاید کیفیت قابل توجهی ندارد به طوریکه نقش‌آفرینی برخی شخصیت‌ها مثل خود سورا به بهترین نحو انجام گرفته و برخی از شخصیت مثل اکثر اعضای سازمان 13 یا ریکو، متأسفانه کیفیت پایین و غیرقابل قبولی دارند. به دلیل فوت بازیگر نقش Master Xehanort در این قسمت «راتگر هوئر» جایگزین «لئونارد نیموی» شده و با وجود تمام علاقه‌ای که به او دارم، یک چیزی ته ذهن من از عملکرد او در این نقش راضی نیست. موسیقی متن بازی هم دیگر نقطه درخشان آن است و آزمون دیگری که سری KH بارها از آن سربلند بیرون آمده بود و این بار هم بدون هیچ شک و تردیدی با یک اثر فوق‌العاده در زمینه موسیقی متن طرف هستیم که برای هر سرزمین و هر موقعیت، قطعه خاص و ویژه‌ای دارد.

بازی Kingdom Hearts III
Kingdom Hearts III بالاخره بعد از سال‌ها به بازار عرضه شد و ماجرای مبارزه 7 نگهبان روشنایی با 13 نیروی تاریکی به پایان رسید، پایانی همراه با لحظات هیجان‌انگیز، خوشحال کننده و در لحضاتی غم‌انگیز. قهرمانان خوش قلب و بامزه داستان یک بار دیگر به ما نشان دادند که دوستی مثل هیچ چیز نیست و نیروی دوستی می‌تواند بر هر سختی و مشکلی پیروز شود. پیامی که در دنیای واقعی امروز و برای مخاطبانی که از ابتدا با این سری بازی همراه بودند و حالا دیگر سنی از آن‌ها گذشته به نظر کمی بیش از حد خوشبیانه می‌آید اما سنگ تمام گذاشتن KH III در همه جنبه‌ها باعث شده تا این پیام و این بازی نور امیدی به ذهن بدبین و تاریک ما بتاباند.

بررسی بازی Kingdom Hearts III بر اساس نسخه ارسالی سازنده برای وبسایت بازی‌سنتر نوشته شده است.

امتیاز بازیسنتر - 9

9

امتیاز بازیسنتر

نقاط قوت:
کیفیت بالای گیم‌پلی با وجود گستردگی بیش از اندازه آن
وجود صدها شخصیت دوست داشتنی
طراحی بصری چشم‌نواز و موسیقی متنی عالی که با آن همراه شده
به تصویر کشیدن باورپذیر رابطه بین 3 قهرمان اصلی بازی
نقاط ضعف:
بخش‌های Gummi Ship بسیار ضعیف و تاحدودی بی‌دلیل هستند

User Rating: 4.87 ( 3 votes)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا