ایکس باکس وانبررسی

بررسی بازی Inside

شش سال پیش استودیو ناشناخته‌ای به نام «پلی دِد» (Playdead) بازی لیمبو را عرضه کرد. عنوانی که تا آن روز شبیه به آن را ندیده بودیم؛ چه از نظر بصری و چه سبک داستانگویی. لیمبو با همه نوآوری‌های خود به شدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و به نوعی باعث جان گرفتن بازی‌های آرکید در آن زمان شد.

حالا پس از 6 سال همه چیز با آن روزها فرق دارد. عناوین آرکید بخش مهمی از بازی‌های هر گیمر را به خود اختصاص داده‌اند. استودیو پلی دد به نامی سرشناس در صنعت بازیسازی تبدیل شده است و بسیاری از گیمرها تشنه‌ی تجربه عنوان جدید آن‌ها هستند؛ اثری که «اینساید» (Inside) نام دارد. اینساید بطور کلی تجربه‌ای در همان سبک و سیاق لیمبو است. یک بازی پلتفرمر دو و نیم بعدی با محوریت داستان و اتمسفر و صد البته معماهای چالش برانگیز! اینبار در بازی فقط شاهد رنگبندی سیاه و سفید خالص نیستیم. البته همچنان تم کلی بازی سیاه و سفید است اما اینبار در برخی مواقع شاهد رنگ‌های دیگری نیز در محیط هستیم. وجود رنگ‌های دیگر به نوعی باعث شده بازی واقعگرایانه‌تر به نظر برسد و قبول کنیم بازی در دنیایی مانند دنیای ما در جریان است. از طرفی دیگر غلبه رنگ‌بندی سیاه و سفید باعث شده است تا همچنان دنیایی سیاه و تاریک و وهم آلود را تصور کنیم. به این صورت بازی در خلق فضاهای عجیب و خاص پا را از لیمبو نیز فراتر گذاشته است و بسیار موفق‌تر از عنوان پیشین این استدیو عمل کرده است.

در اینساید معماها نیز نقش پررنگی دارند. طراحی معماها بسیار هوشمندانه‌ انجام گرفته است. نه تنها در معماها از چالش‌های فیزیکی بهره گرفته شده است بلکه سرعت عمل، تصور درست و زمانبندی مناسب نیز از دیگر المان‌های معماهای اینساید است. تعداد و چینش معماها نیز در بهترین شرایط ممکن قرار دارد. معمولا در این نوع آثار تمرکز بیش از حد بر روی معماها باعث وجود چالش‌های پیاپی و سخت در محصول نهایی می‌شود. در چنین شرایطی داستانگویی و روایت مناسب یک داستان دچار مشکل می‌شود. خوشبختانه استودیو پلی دد بر این امر واقف بوده است و تعداد معماها و نحوه چینش آنها در طول مدت گیم‌پلی بازی بسیار متناسب است. همچنین طراحی معماها نیز واقعا منطقی است. به نوعی اینساید از آن دست بازی‌ها نیست که با معماهای سخت و غیرمنطقی خود اعصابتان را برهم بزند. البته معماها در این عنوان ریزبینانه طراحی شده‌اند و برای حل کردنشان باید وقت و انرژی بگذارید. اما با شناخت محیط و موانع می‌توانید بفهمید که چه کاری برای حل یک معما باید انجام داد. به نوعی در حل معماها به بن بست نمی‌خورید و اقدام و درک درست شما از شرایط، پاداش مناسبی نیز خواهد داشت. به بیان دیگر پیشرفت در حل یک معما کاملا ملموس است. به این ترتیب از کلنجار رفتن با معماهای بازی دلزده نمی‌شوید چون پیشرفت خود در درک و حل معما را حس می‌کنید. اینساید به نسبت دیگر بازی‌های آرکید و با توجه به سبک خود، گیم‌پلی غنی و پرباری دارد.

بازی یک تجربه 4 الی 5 ساعته را برایتان رقم می‌زند. اما همین زمان کم برای این بازی کافی است تا مخاطب را برای همیشه به خود پیوند دهد. مطمئنا مدت‌ها پس از به اتمام رساندن این عنوان همچنان لحظات مختلف بازی در ذهنتان خواهد ماند. در واقع ترکیب گیم‌پلی جذاب و اتمسفر کم‌نظیر و گیرای این عنوان به ذهن مخاطب نفوذ کرده و برای همیشه به عنوان تجربه‌ای کم‌نظیر (و با کمی جرات شاید بتوان گفت بی‌نظیر) در یادتان خواهد ماند. همه‌ی اینها را لیمبو هم با مخاطبان خود انجام داده بود اما در اینساید همه چیز به حد تکامل می‌رسد. علاوه بر حل معما، بخش‌های پلتفرمینگ نیز در بازی وجود دارند. بعضا از ترکیب این بخش با معماها لحظات جذاب و نفسگیری پدید می‌آید. شاید برایتان جالب باشد که اینساید در برخی مواقع به اثری ترسناک بدل می‌شود. البته منظورمان تیرگی و هولناک بودن فضا و مضمون بازی نیست. بلکه گاها در حین گیم‌پلی با شرایط نسبتا رعب آور روبرو خواهید شد. جدای از اینها بازی دارای بخش‌هایی مربوط به تعقیب و گریز، مخفی‌کاری و … نیز است.

داستان و روایت در این عنوان از همان فرمولی پیروی می‌کند که سازندگان، شش سال پیش در لیمبو از آن بهره بردند. اینساید بدون حتی یک خط دیالوگ و توضیح ماجرایی را برایتان بازگو می‌کند که از دل آن می‌توان تفاسیر عمیقی بدست آورد. معمولا هر مخاطبی در مواجه با یک اثر برداشت ابتدایی و آغازین از داستان آن خواهد داشت که این برداشت مقدمه‌ای است بر تحلیل ها و برداشت‌های دقیق‌تر مخاطب در آینده (که محصول تفکر بیشتر مخاطب در مضامین آن اثر است). معمولا هم این برداشت‌های اولیه بین مخاطبین مشترک بوده و اکثریت آنان به درکی واحد از داستان می‌رسند. اما در اینساید همان برداشت اولیه نیز بسیار متنوع خواهد بود. به احتمال بسیار زیاد چیزی که پس از اتمام بازی در اولین برخوردتان با دوستان از داستان بازی برایشان تعریف می‌کنید متفاوت با آن چیزی است که آن‌ها از بازی برداشت کرده‌اند. اغلب نیز بسیاری از این تئوری‌ها دارای منطق هستند و می‌توان آن‌ها را همان داستان بازی دانست. در این بخش بدون هیچ شکی با یک شاهکار تکرار نشدنی مواجه هستید. عنوانی که بدون حتی یک کلمه و یک خط دیالوگ و راهنمایی بتواند تا این حد مخاطبان را درگیر خود کند، نه تنها چیزی از یک شاهکار کم ندارد بلکه کلمات در توضیف آن به ناتوان خواهند بود. پس لحظه‌ شک نکنید که اینساید شاهکاری بی‌بدیل در داستانسرایی خاص خود است. بیشتر صداهایی که در بازی می‌شنوید مربوط به صدای کاراکتر اصلی و یا صدای دیگر شخصیت‌ها و محیط بازی است. استفاده از موسیقی بسیار محتاطانه انجام گرفته است. در اکثر اوقات چیزی در قالب موسیقی نمی‌شنوید. اما موسیقی در همان بخش‌هایی که هست بسیار تاثیر گذار بوده و اثر بزرگی بر اتمسفر بازی می‌گذارد.

در مجموع اینساید عنوانی بود که به جرات می‌توانم بگویم تا به حال چیزی شبیه به آن و به کمال آن تجربه نکرده بودم. بازی از هر نظر پیشرفت‌های بسیار زیادی نسبت به عنوان قبلی استودیو سازنده داشته است و روند صعودی و تسلط پلی دد بر سبک بازیسازی خود کاملا مشهود است. در این بحبوحه بازار که عناوین پر خرج با تبلیغات وسیع به زحمت می‌توانند مخاطب را با خود همراه کنند، اینساید همانند یک تو دهانی به قواعد بازار و فرایند تکراری بازیسازی که بسیاری از استودیوها را به خود گرفتار کرده، است. در پایان باید به این سوال جواب داد؛ آیا بازی ارزش 20 دلار هزینه کردن را دارد؟ بدون شک بله! اینساید حتی برای یکبار تجربه کردن هم ارزش هزینه کردن دارد.

مجموع امتیاز - 10

10

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
فضاسازی بی‌نظیر
روایت منحصر بفرد
گیم‌پلی متنوع
نقاط ضعف:

User Rating: 4.71 ( 7 votes)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا