بررسیبررسی ویدیویی بازی هاپلی استیشن 4

بررسی بازی Ghost of Tsushima

برای مشاهده بررسی بازی Ghost of Tsushuma در یوتوب کلیک کنید

سال‌هاست که دوستداران بازی‌های ژاپنی و علاقه مندان به آثار کلاسیک سینمای این کشور چشم انتظار بازی ای اوپن ورلد ، پولیش شده و جذاب هستند که در دوران سامورایی‌ها روایت شود. با اینکه طی دهه های گذشته شاهد عرضه عناوینی مثل Way of the Samurai ، Sekiro ، Onimusha ، Genji و Tenchu بودیم اما تمامی آثار یاده شده یا مثل سکیرو و Onimusha برای قشر مشخصی ساخته شده بودند یا همانند Way of the Samurai و Genji از مشکلات گیم پلی و نقص‌های فنی رنج می‌بردند. در روی دیگر سکه ، Ghost of Tsushima اثری است که نه تنها یک بازی قابل دسترس برای قشر وسیعی از گیمرهاست بلکه بدون شک زیباترین عنوانی است که در ژاپن دوره کاماکورا می‌گذرد. بازی ای که اگرچه عاری از مشکل نیست اما یکی از فان ترین آثار چند سال اخیر محسوب می‌شود.

داستان گوست آو سوشیما روایتگر حمله مغول‌ها به جزیره سوشیما و مقابله شخصیت اصلی بازی یعنی جین ساکای با ارتش کوتهای خان نوه چنگیز است که برای حمله به ژاپن سال‌های زیادی مشغول به مطالعه فرهنگ و رسوم ژاپنی بوده. با اینکه داستان برگرفته از اتفاقی تاریخی است اما اعضای استودیو ساکرپانج در قبال بازی جدید خود رویکردی مشابه مجموعه Assassins Creed را اتخاذ کردند که روایتی خیالی را در بطن یک حادثه واقعی تعریف می‌کند. قصه گوست آو سوشیما روایتی ساده اما در عین حال جذاب دارد. جین ساکای که یک لرد جوان سامورایی است پس از حمله مغول‌ها به سختی زخمی شده و حتی تا آستانه مرگ پیش می‌رود اما به لطف کمک زن جوانی با نام «یونا» به زندگی بازمی گردد. جین نه تنها  باید عموی خود را از چنگال کوتهای خان آزاد کند بلکه  مقابل ارتش مغول ها را هم صف ارایی کند. شخصیت پردازی جین مشخصا عالی نیست و شاید عده ای نتوانند با او ارتباط برقرار کنند اما نقطه قوت بازی این است که به شخصیت های مکمل حسابی پر و بال داده و طی بازی داستان همه ان ها به بهترین شکل ممکن روایت می شود. تمامی کاراکترهای مکمل دارای ماموریت‌های جانبی مخصوص خود هستند و این ماموریت‌ها تا پایان بازی ادامه دارد و باعث می شود شما به راحتی بتوانید با همه آن‌ کاراکترها ارتباط برقرار کنید. به لطف این رویکرد خشک بودن نسبی شخصیت جین تا حد زیادی فراموش می شود و بازی شما را در داستان مابقی جنگجویان سوشیما غوطه ور می کند. از طرفی نباید بدمن بازی یعنی کوتهای خان را هم فراموش کرد که در عین بد بودنش شخصیتی فکور دارد که به راحتی نظر شما را به خودش جلب می کند. سازندگان سعی کردند با الهام از آثار آکیرا کوروسوا کارگردان فقید ژاپنی داستان و دنیای بازی را طراحی کنند. با اینکه در بخش داستان از این موضوع از حد یک الهام گیری باقی می ماند و بازی نمی تواند به مانند کوروساوا یک شاهکار روایی را به مخاطب تحویل دهد اما در مورد دنیای بازی گویی در حال دیدن مونتاژی از بهترین آثار کوروساوا هستید. به صورت کلی نکات مثبت بخش داستان مشخصا سنگین تر از نقاط منفی آن است هرچند شخصیت اصلی آن همچون یک پاشنه آشیل عمل می کند.

ghost of tsushima wallpaper

قبل از بررسی دنیا ، گیم پلی و ساختار مراحل باید به این موضوع اشاره کرد که از سال 2015 و پس از عرضه ویچر 3 بسیاری از سازندگان آثار اوپن ورلد با الهام از شاهکار استودیو سی پراجکت رد ، دست به تغییرات مفصلی در عناوین محبوبشان زدند. عناوینی که حتی در بین آن‌ها نام Assassins Creed هم دیده می شود. استودیو ساکرپانچ به قولی به جای اختراع دوباره چرخ سعی کرده با استفاده از همین فرمول ، بازی جدیدش را توسعه بدهد که البته باید اعتراف کرد در این کار کاملا موفق بوده. این استودیو همچنین در کنار ویچر ، نیم نگاهی به Assassins Creed و Far Cry هم داشته و شما المان‌هایی را در بازی پیدا می کنید که پیش تر در این دو اثر بزرگ یوبی سافت دیدید.

دنیای عظیم بازی یا همان جزیره سوشیما به سه بخش بزرگ تقسیم شده که هر بخش متشکل از ماموریت‌های اصلی ، ماموریت‌های فرعی ، Outpostها ، معبد و کالکتبل‌های مختلف است. در همین ابتدا نخستین شباهت بازی به ویچر 3 خودنمایی می کند. اگر به یاد داشته باشید ساختار دنیا ویچر 3 به شکلی بود که گوشه گوشه آن از ماموریت‌های مختلف پر شده بود طوری که خیلی اوقات حد فاصل رسیدن به ماموریت مورد نظرتان با چندین و چند کوئست دیگر روبرو می شدید و به ناگهان نقشه بازی پر می شد از مناطقی که باید به آن‌ها سر می‌زدید. گوست آو سوشیما هم دنیابی مشابه ویچر دارد که گوشه گوشه آن پر شده از اکتیویتی ها مختلف که می تواند ساعت ها شما را به خود مشغول کند. خوشبختانه جدیدترین بازی ساکرپانچ هم به مانند ویچر مخاطب خود را غرق در دنیایی غنی می‌کند که ارزش ده ها ساعت گشت و گذار دارد.

ماموریت‌های Ghost of Tsushima خود به سه دسته تقسیم می شوند. ماموریت‌های اصلی ، ماموریت‌های فرعی و ماموریت‌هایی با نام Mythic Tale. اکثر مراحل اصلی هیجان انگیز و خوب طراحی شدند و به هیچ وجه حوصله شما را سر نمی‌برند اما در مورد ماموریت‌های فرعی ماجرا کمی فرق می‌کند. ماموریت‌های فرعی خود به دو بخش تقسیم می شوند. بخش اول ماموریت‌های جانبی مرتبط با شخصیت‌های مهم بازی است. هر شخصیت بین 3 تا 9 ماموریت مخصوص دارد که علاوه بر خود ماموریت ، داستان هر یک از کاراکترها را  هم بازگو می‌کند. این ماموریت‌ها بسیار با کیفیت هستند و چه از منظر روایت و چه گیم پلی به خوبی طراحی شدند. اما ماموریت‌های جانبی دیگر بازی حقیقتا چنگی به دل نمی‌زنند. تقریبا تمامی این ماموریت‌ها به از بین بردن مغول‌ها و راهزن‌ها خلاصه شده و برخلاف مثلا ویچر 3 هیچ داستان مهیجی پشت آن‌ها نیست. در این بین شاید چند استثنا هم وجود داشته باشد اما در کل بزرگترین ضعف بازی همین دست ماموریت‌های جانبی است و در این بخش بازی بیشتر شبیه به دو نسخه اخیر سری اسسینز است تا ویچر. در نهایت می‌رسیم به Mythic Tale. حقیقت این است که بعضی از Mythic Taleها حتی از ماموریت‌های اصلی هم بهتر هستند. این ماموریت‌ها با پخش موسیقی ،روایت موزیسیسن از یک افسانه محلی و پنل‌های نقاشی آغاز می‌شود که هر کدام درباره یک چهره تاریخی یا افسانه‌ای دنیای بازی است. در ادامه جین مامور می شود سلاح یا زره افسانه‌ای هر کدام از این چهره‌ها را بدست آورد. برخلاف ماموریت‌های اصلی و ماموریت‌های فرعی ، ها از چند بخش مشخص تشکیل شدند. پیدا کردن چند لوکیشن ، رویایی با دشمنان و یک باس فایت که البته هر کدام به بهترین شکل ممکن ساخته شدند. ویژگی جالب دیگر Mythic Taleها قابلیت محیطی آن‌هاست. بگذارید ساده تر بگویم ، این دست ماموریت‌ها به معنای واقعی کلمه یادآور بهترین فیلم‌های سامورایی تاریخ و مخصوصا شاهکارهای کوروسوا  هستند. مثلا در هنگام قرمز شدن آسمان و هجوم پرندگان و البته موسیقی میخکوب کننده به نبرد باس فایتی سرسخت بروید. اتمسفر Mythic Taleها به قدری فوق العاده است که امکان ندارد سامورایی‌ها را دوست داشته باشید و عاشق این مراحل نشوید.

ghost of tsushima Mythic Tale

علاوه بر ماموریت‌ها ، فعالیت‌های دیگر هم در نقشه وجود دارد. فعالیت‌هایی مثل پیدا کردن مجسمه‌های روباه ، قطع بامبو ، پیدا کردن معابد که به شدت یادآور تومب‌های Assassin’s Creed 2 است و البته فتح پایگاه‌های دشمن. فتح پایگاه‌ها مستقیما از Far Cry به این بازی منتقل شده و جالب اینکه سازندگان علاه برنکات مثبت ، نکات منفی آن را هم  وارد بازی خود کردند. بعضی پایگاه‌ها بسیار بزرگ هستند و دشمنان زیادی در داخل آن حضور دارند. فتح این پایگاه‌ها زمان بر است و به محض آزاد کردن آن‌ها ، مردم سوشیما به آن محل بازگشته و پایگاه دشمنان چیزی شبیه به بیس شما می‌شود که می‌توانید در آن به داد و ستد پرداخته و سلاح‌ها خود را ارتقا دهید. نوع دیگر پایگاه‌ها کوچک هستند و در نهایت 8 دشمن در آن‌ها حضور دارد. با اینکه فتح پایگاه‌ها در نوع فعالیت نسبتا جذابی است اما تعداد بیش از حد آن‌ها از اواسط بازی خسته کننده می‌شودو بیشتر شبیه این است که اعضای ساکرپانج تنها برای اضافه کردن چند ساعت بیشتر به گیم پلی تا این حد پایگاه در نقشه قرار داده‌اند.

همانطور که اشاره کردیم گوست آو سوشیما به شدت تحت تاثیر ویچر 3 و سری اسسینز کرید ساخته شده اما مبارزات جایی است که به راحتی از این عناوین پیشی می‌گیرد. سیستم مبارزات گوست آو سوشیما تقریبا از تمامی اوپن ورلدهایی که مبارزاتش بر اساس سلاح سرد است ، بهتر است. البته به سطح گاد آو وار نمی‌رسد اما از مابقی رقبایش با اختلاف جلوتر است.به لطف محیط‌های بزرگ و سیستم مبارزات جذاب ، گیمر به راحتی می‌تواند از استراتژی‌های مختلفی در نبردها استفاده کند. ظاهر مبارزات دقیقا شبیه به همان چیزی است که در اکثر بازی‌های اینچینی دیدید که متشکل از ضربات نرم ، ضربات سنگین ، بلاک و داج است. با این در حال در پس این ظاهر ساده ، سیستم مبارزاتی پیچیده وجود دارد. ضربات شمشیر جین بسیار سریع و لذت بخش است  که با توجه به طراحی دشمنان ، لذت بخش تر هم می شود. در بازی شما با 4 تایپ enemy سر و کار دارید که برای هر کدام از این تایپ‌ها ، یک Stance جداگانه وجود دارد. نه تنها هر Stance مختص یک نوع تایپ است بلکه هر کدام از این Stanceها دارای حرکات منحصر به فرد و آپگریدهای مخصوص خود هستند. گاهی اوقات 10 دشمن مختلف در بازی به شما حمله می‌کنند و باید هر Stance  را هر چند ثانیه یکبار عوض کنید که همین موضوع به شدت به هیجان بازی اضافه کرده. با این حال اینکه کدام Stance مناسب است و کدام را باید زودتر آپگرید کرد ، موضوعی است که هر پلیر بسته به ذائقه خود آن را انتخاب می‌کند.   علاوه بر این ، بازی تجهیزات زیادی در اختیار شما قرار می‌دهد که هر کدام به شکلی در مبارزات تاثیرگذارند. از تیرکمان معمولی و تیرکمان انفجاری گرفته تا دارت سمی ، بمب اتش زا و اسموک. به لطف این امکانات مبارزات گوست آو سوشیما مشخصا نقطه قوت آن است طوری که حتی دوستداران عناوین هک اند اسلش صرف هم مثل Devil May Cry از این بازی خوششان خواهد آمد.

ghost of tsushima wallpaper

روی دیگر مبارزات مخفی کاری است. جایی که متاسفانه گیم پلی آن عمق چندانی ندارد و ویژگی‌های به شدت ساده است. این موضوع از یک طرف و هوش مصنوعی ضعیف دشمنان از طرف دیگر باعث شده تا طرفداران مخفی کاری مخصوصا آن‌هایی که دلشان برای «تنچو» لک زده نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. البته بعضی ویژگی‌های مخفی کاری مثل پریدن از بالا سر دشمنان لذت بخش است اما خیلی اوقات دشمنان در یک قدمی شما متوجه حضورتان نمی شود. گاهی اوقات در دیوار یا حتی اسب گیر کرده و لحظات خنده داری را رقم می زنند. البته همانقدر که دشمنان در حالت مخفی کاری احمقانه رفتار می‌کنند ، در هنگام مبارزات مستقیم تهاجمی و بی‌‍رحم هستند. اگر به بخش های مخفی لزوما به یک عنوان آپشن فعال در مبارزات نگاه کنید این ضعف حقیقتا به چشمتان نمی‌آید مخصوصا اگر دوستدار مبارزات مستقیم هستید یا دوستدار استفاده از چندین استراتژی مختلف هستید.

در نهایت به آخرین بخش مبارزات یعنی Standoff می رسیم که در آن باید زدن به موقع مثلث ، کار دشمن را یکسره کنید. دو ویژگی جالب در مورد Standoffها وجود دارد. نخست اینکه گول ظاهر آن ها را نخورید چون با پیشروی در بازی دشمنان هم باهوش تر شده و مدام قصد دارند شما را زودتر به زدن دکمه تحریک کنند که در این حالت بخش زیادی از جان شما هدر می رود. ویژگی دوم اینکه با اپگرید این بخش می‌توانید در یک نبرد و طی چند ثانیه چندین دشمن را تنها با چند حرکت شمشیر از پای درآورید. Standoff به طرز عجیبی اعتیاد آور است مخصوصا اگر علاقه ندارید به یک باره با موجی از دشمنان سمج روبرو شوید.

ghost of tsushima standoff

گوست آو سوشیما عنوانی به شدت عجیب است ، مخصوصا بخش فنی آن. در بعضی قسمت‌ها از همه بازی‌های نسل هشتم بهتر است و در بعضی دیگر بخش‌ها حتی نمی تواند در سطح استاندارهای سونی طی نسل هفتم ظاهر شود. بگذارید اول برویم سراغ بخش‌های منفی. طراحی صورت شخصیت‌ها در سطحی معمولی است و انیمیشن‌ها جین از سطح آنچارتد 2 هم یک بازی PS3 است ، سطح پایین تر است. اگر با این دو مشکل کنار بیایید ، گوست آو سوشیما یک شاهکار گرافیکی است. محیط بازی به اندازه ای زیباست که هر نمای آن شبیه به یک تابلوی نقاشی پر نقش و نگار است. تابلو زیبایی که از منظر فنی هم فوق العاده ظاهر می شود. همانطور که در ابتدا گفتیم آثار کوروساوا تاثیر مهمی روی بازی گذاشتند که تاثیرات نه لزوما بر داستان بلکه در جهان و زیبایی بازی هم قابل مشاهده است. اگر از دوستداران کوروساوا هستید می‌دانید که این کارگردان بزرگ همیشه بخشی از قصه خود با استفاده از طبیعت پیش می برد.  باد ، باران ، مه ، آتش ، رعد و برق و برف. همین عوامل در کنار داستان باجزییات سبب می شد تا فیلم های او حالتی شاعرانه داشته باشند و این دقیقا نقطه ای که اعضای ساکرپانچ به خوبی آن را درک کردند. گوست آو سوشیما از منظر هنری یکی از بهترین بازی های تاریخ است. جزیره سوشیما پر شده از لوکیشن‌های بی نظیر و زیبا طوری که بی اختیار می خواهید برای لحظه ای هم که شده در محیط باستید و تنها نظاره گر جهان زیبای بازی باشید. این فضا با فلوت زدن جین حتی مسحورکننده تر هم می شود. در پشت این طراحی هنری بی نظیر نباید از کار تیم فنی ساکرپانچ هم گذشت که موفق به طراحی محیطی پر جزییات شدند و حتی در زمینه Draw Distance یک شاهکار بی نظیر خلق کردند. همچنین سیستم نویگیشن بازی یکی از نوآورانه ترین سیستم نویگیشن های صنعت بازی است که همسو با طراحی هنری فوق العاده بازی طراحی شده.هر گاه روی نقشه نقطه ای را انتخاب می کنید بازی از طریق باد شما را به سمت مسیر مورد نظرتان هدایت میکند.از این  حیث  هم گوست آو سوشیما تمامی رقبای خود را به راحتی کنار می زند.   البته گرافیک تنها بخش جدا از داستان و گیم پلی نیست که لقب فوق العاده را به خود اختصاص می دهد. موسیقی هم در گوست آو سوشیما تاثیر بزرگی روی تجربه شما می‌گذارد. در زمانی که مشغول مبارزه نیستید یا به صورت مخفیانه مهاجمان را از بین می برید ، موسیقی بازی آرام و دلنشین است اما در هنگام مبارزات همچون یک مارچ جنگی عمل می کند و در انتقال فضای نبرد به گیمر عالی عمل می کند.

طرفداران RPG  ، action adventure و اوپن ورلدهای غنی به راحتی از گوست آو سوشیما لذت می برند. شاید اگر مشکلات هوش مصنوعی و تکراری شدن یکسری ماموریت های جانبی نبود این بازی به راحتی نمره کامل را دریافت می کرد هرچند ارزش آن به اندازه یک اثر کامل است. در نهایت باید گفت اگر آثار سامورایی کوروساوا همچون راشامون ، یوجیمبو ، ran و سریر خون فیلم‌هایی شاعرانه بودند ، گوست آو سوشیما هم یک بازی شاعرانه است که مخاطب خود را غرق در تک تک لحظاتش می کند.

امتیاز بازی‌سنتر - 9

9

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
جهانی به شدت چشم نواز
سیستم مبارزات فوق العاده
طراحی ماموریت‌های اصلی و Mythic Taleها
شخصیت پردازی خوب کاراکترهای مکمل و بدمن بازی
 دنیایی غنی که پر شده از فعالیت‌های مختلف
Draw Distance فوق العاده
به شدت سرگرم کننده و فان
موسیقی درگیر کننده
نقاط ضعف:
عملکرد هوش مصنوعی در بخش مخفی کاری
بعضی ماموریت‌های جانبی یکنواخت هستند
تعداد پایگاه‌های دشمن بسیار زیاد است
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است

User Rating: 3.9 ( 27 votes)

نوشته های مشابه

‫4 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا