ایکس باکس سری ایکسایکس باکس وانبررسی بازیپلی استیشن 4پلی استیشن 5کامپیوترنینتندو سوییچ

بررسی بازی Tomb Raider I–III Remastered

خبر ساخت نسخه‌های بهینه شده از سه قسمت اول از مجموعه بازی Tomb Raider دو حس متفاوت را به مخاطب منتقل می‌کند. اول خوشحال از این که دوباره می‌توانیم به گذشته بازگشته و خاطرات شیرین خود با لارا کرافت را مرور کرده و لذت ببریم. دوم اما کمی به جنبه تاریک ماجرا می‌‍‌پردازد، نسخه‌های کلاسیک از این مجموعه به قدری قدیمی و تاریخ گذشته هستند که واقعا بهینه کردن آنها آن هم برای نسل جدید واقعا کار سختی است. نکته قابل اهمیت در این است که بهینه کردن یک بازی کلاسیک فقط نباید روی گرافیک و وضوح تصویر بازی ختم شود و برخی موارد دیگر از جمله کنترل مستلزم تغییر است اما آیا تیم سازنده یعنی استودیو Aspyr توانسته است خروجی خوبی از بازی بگیرد یا خیر ؟ برای رسیدن به جواب این سوال با نقد و بررسی بازی Tomb Raider I–III Remastered همراه بازیسنتر باشید.

سری بازی‌های Tomb Raider را می‌توان به عنوان یکی از پرچم‌داران سبک اکشن‌ادونچر نامید. ویژگی‌های این مجموعه باعث شد تا بعدها عناوین زیادی از این اثر الگوبرداری کنند و بعضا نیز به موفقیت‌های بزرگی هم دست پیدا کردند که نزدیک‌ترین نمونه برای این مثال را می‌توان به مجموعه Uncharted اشاره کرد. محیط‌های بزرگ (در زمان خود)، مکان‌ها و نقطه‌هایی که از نظر جغرافیایی حضور در آنجا بسیار مشکل بوده است از جمله ویژگی‌های خوب این مجموعه به حساب می‌آید. اما مهم‌ترین و البته اثربخش‌ترین بخش این مجموعه شخصیت اصلی است که به جرات می‌توان گفت بخش اعظمی از محبوبیت این بازی مدیون آن است. ویژگی‌های خوب و جذاب فیزیکی به همراه قدرت‌های اکروباتیکی که در لارا کرافت وجود دارد باعث شد تا هر بار و در هر نسخه ما یک داستان زیبا و البته هیجان انگیز از این شخصیت را دنبال کرده و لذت ببریم.

جذابیت‌های لارا اما در نسخه بهینه شده همچنان پابرجا مانده است. همان‌طور که اشاره کردیم تغییرات گرافیکی از جمله مهم‌ترین موارد یک اثر بهینه شده است. تیم سازنده یک دکمه مخصوص برای سوییچ بین گرافیک کلاسیک و مدرن قرار دادند که در لحظه می‌توانیم با زدن دکمه تغییرات به وجود آمده را مشاهده کنیم. این حرکت خوب باعث شده تا ما به خوبی بتوانیم تغییرات مثبت گرافیکی را هرچند ضعیف در سه نسخه بهینه شده مشاهده کنیم. بخش مهم این تغییر عمق بخشیده شدن به محیط‌های بازی است. دوردست‌ها به خوبی قابل دید هستند و محیط به شکل پایداری پویا و چشم نواز شده است. جزییات بیشتر و کیفیت بافت‌ها بهتر شده است. رنگ‌ها نسبت به هر محیط تغییر کرده و دیگر به مانند نسخه کلاسیک همه جا با رنگ‌های روشن چشم را اذیت نمی‌کند. دالان‌ها و غارها متمایز شده و ورودی و خروجی‌های هر دالان به نسبت نسخه کلاسیک بهتر شده است.

نرخ فریم حتی در زمان سوییچ بین نسخه کلاسیک و مدرن تغییر می‌کند و ما می‌توانیم تفاوت فریم بالا بین دو نسخه را مشاهده کنیم. با وجود این که تغییرات گرافیکی بسیار زیبا اعمال شده اما همچنان بخشی از پلتفورمینگ بازی تحت تاثیر کیفیت پایین آبجکتیوها قرار گرفته و به بازی آسیب وارد کرده است. برای مثال همچنان به ماننده نسخه کلاسیک اگر به صورت تصادفی لبه‌ای از کوه یا دیوار را پیدا نکنید یا به هنگام یک پرش اشتباه متوجه یک مکان مخفی نشوید، هیچ‌گاه به مکان‌های مخفی و البته آیتم‌هایی که در داخل آنها قرار داده شده دست نخواهید یافت. با این که این مورد در نسخه کلاسیک وجود دارد اما وجود آن در نسخه مدرن قابل چشم پوشی نیست و روی بازی تاثیر منفی می‌گذارد. نکته دیگر عدم افزایش تعداد دشمنان در بازی است. به همان تعداد که در نسخه کلاسیک با دشمنانی مثل دایناسور، ببر و… روبرو می‌شویم، به همان اندازه در نسخه بهینه شده نیز این تعداد از دشمنان ظاهر می‌شوند. برای مثال من خودم خیلی مشتاق بودم تا با دشمنان زیادتری روبرو شوم تا از اکشن و البته تیراندازی بازی به واسطه بی‌نهایت بودن گلوله‌ تپانچه‌های لارا لذت ببرم.

اما دشمن اصلی بازی نه دشمن‌ها و نه مهمات بازی است بلکه کنترل و دوربین بازی است. به همان اندازه که کنترل بازی در نسخه کلاسیک سخت و مشکل‌ساز بود، با این که تیم سازنده یک نسخه مدرن از کنترل را در بازی تعبیه کرده‌اند اما باز هم کنترل بازی در حد فاجعه است. زاویه دوربین را نیز به این کنترل اضافه کنید. گرفتن لبه‌ها، پریدن از روی سکو‌ها و کلا پلتفورمینگ بازی به قدری سخت و مشکل است که بعضا ممکن است کنترلر خود را بشکنید. بارها شده که حتی پریدن روی یک سکوی ساده به قدری سخت می‌شود که ممکن است چندین بار از روی آن بیوفتید. برای مثال در قسمت دوم که میزان تله‌ها افزایش پیدا می‌کند، زاویه دوربین به یکی از دشمنان شما تبدیل می‌شود. بارها ممکن است پیش بیاید که بازی در حین حرکت تله‌ای یا اتفاقی را برای شما نشان دهد و مجبور باشد به واسطه آن اتفاق از صحنه فرار کنید اما متاسفانه دوربین دیگر فراموش می‌کند که شما را نشان دهد و مکان و زمان از دست شما خارج شده و شاهد کشته شدن لارا خواهید بود. متاسفانه مشکل کنترل و دوربین در هر سه نسخه وجود دارد و بارها ممکن است عبور از یک راهروی ساده برایتان سخت و دردسرساز شود.

با وجود این که تیم سازنده این امکان را گذاشته‌اند که از هر دو سیستم کنترل مدرن و کلاسیک استفاده کنیم اما بعد از تست‌های زیاد به این نتیجه رسیدم که انجام بازی با کنترل کلاسیک واقعا سخت و طاقت‌فرسا است. به‌خصوص که تاریخ انقضای  طراحی مراحل بازی (لول دیزاین) به کلی قدیمی شده و از بین رفته است و سیستم کنترل بازی به هیچ‌وجه با آنالوگ‌ها همخوانی ندارد. بنابراین بازی با کنترل مدرن به مراتب راحت‌تر است. با این وجود بازی همچنان حس اکتشاف و ماجراجویی را در خود نگه داشته است. رفت‌ و برگشت‌های متعدد به همان مکان اول و تلاش برای حل کردن پازل‌ها به مانند قدیم خوب و حس جالبی به مخاطب منتقل می‌کند.

اضافه شدن بخش Photo Mode  به علاوه سیستم ذخیره بازی در هر لحظ و هر مکان از ویژگی‌های خوب بازی است اما متاسفانه هیچ استفاده‌ای از امکانات کنترلر دوآل سنس و موارد دیگر از کنسول‌های نسل جدید نشده است. با این حال اندک مراحل فرعی و مکان‌های مخفی به بازی اضافه شده است و این موارد جدید شاید برای مخاطبین تازه‌وارد جذاب نباشد اما می‌تواند نقطه اوجی برای مخاطبین کهنه‌کار به حساب بیاید. کنار تغییرات گرافیکی، افکت‌های صوتی نیز تا حدودی بهینه شده است. صدای دشمانا از جمله گرگ‌ها و دایناسور بزرگ به همراه صدای شلیک گلوله وقتی با شرایط یکسان نسبت به نسخه کلاسیک مقایسه می‌شود، به وضوح به ما نشان می‌دهد که تیم سازنده سعی کرده‌اند تا حتی افکت‌های صوتی را دست‌خوش تغییر قرار داده و این بخش را به صورت قابل ملاحظه‌ای بهبود بخشیده‌اند.

واقعیت این است که عناوین کلاسیک برای بسیاری از گیمرهای امروزی جذابیت خاصی ندارند. ریمستر کردن یک بازی کلاسیک که قدمت آن به 20 سال پیش برمی‌گردد حتی وقتی در بهترین شرایط بهینه شوند، به دلیل کهنه شدن سیستم طراحی مراحل، باز هم مشکلات و مسائل خودش را خواهد داشت. خروجی پیش رو تنها می‌تواند برای مخاطبین کهنه‌کار آن هم به واسطه یادآوری خاطرات جذاب باشد، درغیر این صورت هیچ عنوانی در چنین شرایطی نمی‌تواند ذره‌ای برای گیمرهای نسل جدید جذابیت داشته باشد.

امتیاز بازی‌سنتر - 6

6

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
دیدار مجدد با لاراکرافت
یادآوری خاطرات شیرین
بهبود جلوه‌های بصری
امکان سوییچ بین نسخه کلاسیک و مدرن
نقاط ضعف:
سیستم کنترل سخت و افتضاح
زاویه دوربین مشکل‌ساز
بازی ارزش پولی که برای آن می‌‍پردازید را ندارد
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده روی پلتفرم PS5 بررسی شده است

User Rating: 2.05 ( 2 votes)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا