ایکس باکس سری ایکسبررسی بازیبررسی ویدیویی بازی هاپلی استیشن 5کامپیوتر

بررسی بازی Suicide Squad: Kill The Justice League

بازی‌های ابرقهرمانی که بر اساس دنیای مارول و دی سی ساخته شده‌اند تا قبل از سال ۲۰۰۹ و ظهور استودیو «راک استدی» عموما عناوین لایسنسی متوسط یا ضعیفی بودند که معمولا همراه با فیلم‌هایشان تنها برای به جیب زدن پول منتشر می‌شدند. اما این طلسم در نهایت در سال ۲۰۰۹ و با عرضه عنوان «Batman Arkham Asylum» شکسته شد. عنوانی که استاندارد های جدیدی را برای عناوین ابرقهرمانی تعریف کرد و در ادامه با عرضه نسخه دوم و سوم این سری، موفق شد تا نه تنها به عنوان بهترین بازی ابرقهرمانی تاریخ، بلکه به عنوان یکی از بهترین عناوین نسل هشتم و هفتم در تاریخ ثبت شود. مواردی مانند سیستم مبارزات، داستان سرایی و وفاداری فراوان به کمیک‌های بتمن از جمله مواردی بودند که نقش بسازایی در موفقیت سگانه Arkham داشتند. بدین صورت استودیو راک‌استدی با عرضه این سگانه تبدیل به یکی از بهترین استودیو ها در زمینه ساخت بازی شد و انتظارات از اثر بعدی آن‌ها چیزی کمتر از یک شاهکار نبود.

بررسی ویدیویی را در یوتوب تماشا کنید

در سال ۲۰۲۰ بود که در نهایت عنوان جدید راک‌استدی معرفی شد. بازی «Suicide Squad: Kill the Justice League» جدیدترین ساخته استودیو راک استدی برای PC و کنسول‌های نسل نهمی ایکس باکس سری ایکس|اس و پلی‌استیشن ۵ معرفی شد. عنوانی که از همان نمایش اولیه با موج شدیدی از انتقادات همراه بود. وضعیت تا حدی پیشرفت که عرضه بازی همراه با چند تاخیر مواجه شد. اما در نهایت بالاخره روز موعد فرارسیده و آخرین ساخته استودیو راک‌استدی مدتی نه چندان قبل عرضه شده‌ است. حال باید دید آیا راک‌استدی موفق شده تا یک شاهکار دیگر را روانه بازار کند و دوباره استاندارد عناوین ابرقهرمانی را جا به جا کند یا بازی Suicide Squad همان طور که پیش‌بینی می‌شد به یک شکست تبدیل شده‌است.

یکی از دلایل موفقیت سری آرکهام نحوه روایت و داستان خاص و تاریک این سگانه بود. راک استدی علاوه بر روایت یک داستان جذاب، توجه فراوانی هم به شخصیت پردازی و روابط بین شخصیت‌ها کرده بود. به نحوی که مخاطب به صورت کامل با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کرد و تقابل این شخصیت‌ها در طول داستان به یکی از جذاب ترین بخش‌های این سری تبدیل شده بودند. انتظار می‌رفت در سوساید اسکواد هم شاهد چنین داستان و شخصیت پردازی کاملی باشیم، اما متاسفانه دیگر خبری از آن ظرافت و جزئیات نیست و باید گفت سوساید اسکواد تبدیل به یک اثر کلیشه‌ای ابرقهرمانانه شده که تنها در بخش‌های کوچکی از آن می‌توان رد پا راک استدی را پیدا کرد.

داستان بازی بر روی کاغذ به شدت جذاب به نظر می‌رسد. وقایع داستانی پنج سال بعد از آخرین شماره بتمن آرکهام شروع می‌شود. در جایی که شخصیت برین‌یاک به شهر متروپلیس حمله کرده و با کشت و کشتار مردم و تسخیر ذهن ابر قهرمانان لیگ عدالت که شامل بتمن، سوپرمن، فلش و گرین لنترن می‌شوند، از آن‌ها برای کنترل شهر استفاده می‌کند. با این تفاسیر سازمان دولتی A.R.G.U.S برای نجات از این شرایط تصمیم می‌گیرد تا گروهی از خطرناک‌ترین زندانیان زندان آرکهام را برای نجات متروپلیس راهی این شهر کند. شخصیت‌های بومرنگ، کینگ شارک، دد‌شات و هارلی کوئین در قالب گروه «Task Force X» که ما کنترل‌ آن‌ها را بر عهده داریم، به شهر متروپلیس اعزام می‌شوند تا تک‌تک اعضای لیگ عدالت را از بین ببرند و در نهایت دنیا را نجات دهند.

اما این داستان جذاب نیاز به یک روایت و شخصیت‌پردازی خوب هم دارد که متاسفانه سوساید اسکواد به شدت در اکثر بخش‌ها در آن لنگ می‌زند و پتانسیل بسیار خوب داستان به صورت کامل از بین رفته است. دیگر خبری از آن شخصیت پردازی به یاد ماندنی جوکر، مستر فریز، پنگوئن و… در این بازی نیست و شخصیت‌های بتمن، سوپرمن، فلش و گرین لنترن حالا تبدیل به همان «آدم بده» کلیشه‌ای عناوین ابرقهرمانی شده‌اند. نه می‌توان با هیچ کدام از آن‌ها ارتباط برقرار کرد و حتی نه می‌توان از حضور آن‌ها در این عنوان هیجان زده بود. در کنار رایتینگ ضعیف این شخصیت‌ها که تنها به دنبال کشت و کشتار و تسخیر متروپلیس هستند و هیچ عمقی در شخصیت آن‌ها دیده نمی‌شود، هیچ گونه زمینه‌سازی خاصی هم برای حضور آن‌ها در بازی وجود ندارد تا بیشترین ضربه را به این شخصیت‌ها وارد کند. حتی حضور شخصیت‌هایی مثل سوپر من و گرین لنترن به قدری در بازی سطحی است که کوتاه ترین زمان ممکن در اختیار آن‌ها قرار گرفته و عملا هیچ فرصتی برای پرداخت به آن‌ها وجود ندارد. در نهایت آن‌ها همانند عروسک های خیمه شب بازی هستند که هر کدام قسمتی از شهر متروپلیس را در دست گرفته و گوش به فرمان برین‌یاک عمل می‌کنند. البته باید خاطرنشان کرد که راک‌استدی تنها برای شخصیت بتمن تا حدی توانسته زمینه‌سازی خوبی را برای حضورش در داستان فراهم کند آن هم به لطف بازگویی داستان سگانه آرکهام در بخشی از بازی و آشناسازی مخاطب با شخصیت بتمن. هر چند در نهایت بتمنی که در این بازی حضور پیدا کرده باز هم فرسنگ‌ها با آن چیزی که در سگانه آرکهام دیده بودیم فاصله دارد.

برین‌یاک هم دست‌کمی از اعضای لیگ عدالت ندارد و حضور کوتاه او در طول داستان به هیچ عنوان نتوانسته شخصیت شروری که بازی سعی در ساخت آن دارد را برای ما ترسیم کند.

خوشبختانه وضعیت برای اعضای سوساید اسکواد کمی بهتر است. هر چند همان شلختگی و عدم پرداخت به این شخصیت‌ها باز هم در اینجا وجود دارد، اما به لطف تایم زیاد حضور آن‌ها بر روی تصویر کم‌کم این شخصیت‌ها خودشان را پیدا می‌کنند و در نیمه دوم بازی این امکان به وجود می‌آید که تا حد زیادی با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم. شیمی خوبی بین شخصیت‌ها برقرار می‌شود و رفته رفته ارتباط آن‌ها رنگ و بو گرفته و اکثر شوخی‌ها در نهایت به ثمر می‌رسند تا طنز خاصی که از Suicide Squad داریم، در بین اعضای این گروه برقرار شود. در کنار این شخصیت‌ها، پنگوئن، پویزن آیوی، آماندا والر و… هم به عنوان شخصیت‌های جانبی حضور پیدا کرده‌اند و اکثر آن‌ها نقش خوبی را در پیشبرد داستان ایفا می‌کنند و شخصیت‌های به شدت بهتری نسبت به اعضای گروه جاستیس لیگ هستند.

در مجموع در خصوص وضعیت کلی داستان، روایت و شخصیت پردازی نمی‌توان نمره قابل قبولی را به عنوان سوساید اسکواد داد. به خصوص زمانی که بازی را در کنار سگانه بتمن ارکهام قرار دهیم. با آن که راک استدی در اینجا منابع بیشتری را برای روایت داستان نسبت به سگانه بتمن در اختیار داشته، اما نتوانسته از پتانسیل موجود به خوبی استفاده کند. پایان اثر هم به شدت ناقص و ناامید کننده در آمده تا تکمیل کننده وضعیت بد داستان باشد.

اگر تا به این جا فکر کرده‌اید که داستان عامل اصلی نابودی سوساید اسکواد بوده، باید بگویم سخت در اشتباه هستید. این لول‌دیزاین این اثر است که آن را به سمت نابودی و شکست برده است. سوساید اسکواد یک عنوان لوتر-شوتر لایو سرویسی است. عناوین لوتر شوتر عموما با این طرز فکر توسعه می‌یابند که به لطف پاداش‌ها و محتوای رایگان تا مدت‌ها گیمر را سرگرم نگه دارند و همیشه مرحله یا محتوای جدیدی را در اختیار او قرار دهند. سوساید اسکواد هم با همین طرز فکر توسعه یافته، اما به هیچ عنوان نمی‌تواند یک عنوان سرگرم کننده برای مدت طولانی باشد. در عمل باید گفت چیزی به نام لول دیزاین مراحل در این عنوان وجود ندارد. کلیت بخش داستانی بازی تشکیل شده از سه یا چهار مرحله که مدام با شخصیت‌های جدید و در نقاط مختلف مترو پلیس تکرار می‌شوند. حتی مراحل فرعی هم تکرار همین مراحل اصلی هستند. تعدادی دشمن را از بین ببر، از یک اتومبیل در طول مسیر در مقابل دشمنان مراقبت کن و تعدادی بازمانده را نجات بده. این کلیت چیزی است که در طول بیست ساعت از تجربه سوساید اسکواد در اکثر مواقع درگیر آن بودم. در این بین هم تعدادی باس فایت و مبارزه با افراد «لیگ عدالت» در بازی وجود دارد که مبارزه با آن‌ها هم هیچ جذابیت خاصی نداشته و مبارزه با اکثر آن‌ها کاملا تکراری و یک نواخت است. حتی مبارزه پایانی بازی هم تکرار همان مبارزات با سایر باس‌ها است. در مجموع با یکی از به اصطلاح «Lazy» ترین لول دیزاین‌های موجود سر و کار داریم.

جوایز و پاداش‌ها یکی دیگر از مواردی هستند که گیمر را مجاب به تجربه و تکرار عناوین لایو سرویس می‌کند. متاسفانه باید گفت سوساید اسکواد در این بخش هم به صورت کامل شکست خورده است. به بیان دیگر باید گفت این عنوان سیستم لول را تنها برای پلیر تعریف کرده است و دشمنان دارای هیچ سیستم لولی نیستند و بدین صورت هیچ فرقی ندارد که با همان اسلحه اولیه بازی را پیش ببرید یا بهترین اسلحه بازی را برای کشتن دشمنان در دست بگیرید. در عمل هیچ گونه پیشرفتی در دشمنان دیده نمی‌شود که بخواهیم با سلاح‌های قوی تر با آن‌ها مبارزه کنیم و تنها تنوع آن‌ها در طول داستان به شکل محدودی افزایش پیدا می‌کند. این دشمنان هم به هیچ عنوان نمی‌توانند مخاطب را به چالش بکشند و تنها راهکار بازی افزایش تعداد آن‌ها و شلوغ کردن تصویر و محیط است که در نتیجه آن سردرگمی و شلوغی بیش از حد تصویر شده‌است. دشمنان معمولا انسان های جهش یافته هستند که اکثرشان تنها به سمت ما حمله ور می‌شوند. گروهی در نقش اسنایپر ظاهر می‌شوند و گروهی هم تانک هستند. چیزی شبیه به همان دشمنان جهش یافته سانست اوردرایو.

مورد بعدی به Endgame این اثر باز می‌گردد. در یک حرکت عجیب و حتی شاید بتوان گفت توهین آمیز استودیو سازنده داستان را نیمه کاره رها کرده تا در آینده با عرضه DLC های جدید پایان داستان را کامل کند و آن طور که به نظر می‌رسد این پروسه در طول ۱۲ DLC مختلف ادامه خواهد داشت. محتوای کنونی endgame هم شامل تعدادی ماموریت تکرای می‌شود که هیچ جذابیت خاصی ندارند.

در خصوص گیم‌پلی باید گفت با یک نمونه ضعیف از عنوان Sunset Overdrive سر و کار داریم. عنوانی که مدام بازیکن را مجاب به حرکت در محیط و درگیری با دشمنان می‌کند. از ساختمان‌ها بالا بروید، پرواز کنید، با دشمنان درگیر شوید و در کسری از ثانیه در محیط جا به جا شوید و در مجموع یک عنوان شلوغ و پر هرج و مرج را تجربه کنید. این موارد زمانی که به درستی در کنار هم قرار گیرند، یک گیم پلی با ضرب آهنگ تند و سریع را ایجاد می‌کنند که تجربه آن‌ به شدت لذت بخش و جذاب است و به خوبی در Sunset Overdrive هم در دسترس بود. اما در سوساید اسکواد بسته به آن که کدام شخصیت را انتخاب کنید، ضرب آهنگ گیم‌پلی تغییر می‌کند. هر کدام از شخصیت‌ها از ابزار های مختلفی برای جا به جایی در محیط و حرکت در بین ساختمان‌ها استفاده می‌کنند. شخصیت ددشات از جت پک، هارلی کویین از گرپنل گان بتمن، بومرنگ از یک بومرنگ برای تلپورت و کینگ شارک از قدرت بدنی خودش برای جا به جایی استفاده می‌کنند. در این بین تنها شخصیت ددشات و تا حدودی کینگ شارک قادر هستند تا با سرعت بالا در محیط جا به جا شوند و ضرب آهنگ و ریتم تند گیم پلی را حفظ کنند. در آن سمت بومرنگ و به خصوص هارلی کویین شخصیت‌های مناسبی برای جا به جایی سریع در محیط نیستند و به سرعت بازی را از ریتم خارج می‌کنند. همین موارد باعث شده تا تفاوت فراوانی بین گیم پلی شخصیت‌ها وجود داشته باشد. من با آن که قبل از تجربه بازی قصد داشتم با هارلی کویین بازی را تجربه کنم، اما در نهایت کمترین زمان ممکن را به او اختصاص دادم و اکثر مراحل را با ددشات پیش بردم. خوشبختانه بازی این اجازه را به شما خواهد داد تا در هر زمان شخصیت خود را عوض کنید.

گان‌پلی بازی تنها بخشی است که می‌توان آن لذت برد. تنوع مناسب اسلحه‌ها  شامل پیستول، رایفل، شاتگان، ماشین گان و… و همچنین سنگینی و لگد این اسلحه‌ها در مجموع بخش گان‌پلی و مبارزات را تا حد زیادی لذت بخش کرده‌است. هر کدام از شخصیت‌ها هم ازاسلحه‌های مختص به خود استفاده می‌کنند. به عنوان مثال هارلی کویین بیشتر از پیستول استفاده می‌کند و بومرنگ تخصصش در استفاده از شات‌گان است. هر کدام از این شخصیت‌ها دارای سیستم لول هستند که با دریافت XP می‌توان قابلیت‌های جدیدی را برای آن‌ها آزاد کرد. هر چند بازی سعی دارد تا به وسیله «درخت لول» کلاس‌های مختلفی را برای شخصیت‌ها تعریف کند، اما به دلیل نبود چالش کافی در بخش مبارزات، کلاس‌بندی ها خیلی جواب نداده و در عمل فرق خاصی ندارد که کدام قابلیت را برای هر شخصیت انتخاب کنید. با افزایش لول تعدادی قدرت جدید با نام Traversal برای هر شخصیت آزاد می‌شود که نقش همان ضربات قدرتی را دارد و می‌توان تعدادی زیادی از دشمنان را در کسری از ثانیه نابود کرد. این نکته را هم اضافه کنم که گان‌پلی خوب بازی به تنهایی نتوانسته این اثر را نجات دهد و تجربه بازی به لطف لول دیزاین مضحک و دشمنان احمق آن به سرعت تکراری و خسته کننده می‌شود.

تنها بخشی کوچکی از شهر متروپلیس در قالب یک عنوان جهان باز در دسترس است. به بیان دیگر بیشتر بخش های صنعتی متروپلیس در دسترس هستند و آسمان خراش‌های بلند متروپلیس جایی در این عنوان ندارند. با آن که راک استدی تا حد زیادی سعی کرده تا ایستر اگ های فراوانی را در گوشه و نقاط متروپلیس قرار دهد، اما باز هم فضا و اتمسفر کلی شهر اصلا و ابدا نمی‌تواند نزدیک با شهر گاتهام یا محیط تیمارستان آرکهام شود. در این عنوان هم خبری از مبارزه در محیط های داخلی نیست و اکثر مبارزات در داخل فضای شهری دنبال می‌شود. ریدلر و ریدل‌های معروف او در کنار ماموریت‌های فرعی تکراری از دیگر مواردی هستند که می‌توان در محیط به انجام آن‌ها پرداخت.

در زمینه گرافیک با یکی از عناوین خوب ساخته شده با موتور آنریل ۴ طرف هستیم. بازی در شلوغ ترین لحظات بدون هیچ افت فریم اجرا می‌شود و در زمینه بصری هم عنوان چشم نوازی است. به خصوص در زمینه طراحی چهره‌ها، سازندگان کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام داده‌اند و از این بابت می‌توان این عنوان را تحسین کرد. با آن که تم اصلی موسیقی سوساید اسکواد خوب از آب در آمده، اما باقی قطعات کیفیت بالایی ندارند و نمی‌توان تعریف خاصی از آن‌ها کرد.

تجربه بازی به صورت Co-Op یکی از مواردی است که می‌تواند مقداری روند کلی بازی را بهبود ببخشد، با این حال تجربه این عنوان به صورت تک‌نفره هم چیزی از Co-Op کمتر ندارد و هوش مصنوعی یاران خودی وظیفه خود را به درستی انجام می‌دهد.

نتیجه‌گیری:

Suicide Squad: Kill the Justice League را به راحتی می‌توان به عنوان ناامید کننده ترین بازی چند سال اخیر معرفی کرد. عنوانی که خیلی خوب نشان می‌دهد ساخت بازی «لایو سرویس» کار هر استودیویی نیست. راک استدی که روزی شاهکار تحویل می‌داد، حال با سوساید اسکواد یکی از ضعیف ترین عناوین نسل نهم را روانه بازار کرده‌است. این عنوان در تمام بخش‌ها لنگ می‌زند. از داستان ناقص و روایت ضعیف و سطحی گرفته تا لول دیزاین به شدت ابتدایی که هیچ جای دفاعی ندارد. حتی برنامه سازندگان برای ساخت DLC ها و پشتیبانی از بازی هم نمی‌تواند وضعیت آشفته این اثر را بهبود ببخشد. به عنوان یکی از طرفداران استودیو راک‌استدی واقعا متاسفم که این استودیو به چنین وضعیتی دچار شده است.

امتیاز بازی‌سنتر - 5.5

5.5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
جلوه‌های گرافیکی و طراحی چهر‌‌ه‌های با کیفیت
شوخی‌های بامزه اعضای گروه سوساید اسکواد و ارتباط مناسب بین آن‌ها
گان‌پلی خوب تنها برای چند ساعت از تجربه بازی
نقاط ضعف:
داستان ناقص و روایت سطحی
گیم‌پلی آشفته، شلوغ و به شدت تکراری
مبارزات خسته کننده و تکراری
لول دیزاین ابتدایی و باز هم تکراری
بدترین استفاده از ابرقهرمانان لیگ عدالت
عدم توانایی سازندگان برای ساخت یک عنوان لایو سروس
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Xbox Series X بررسی شده است

User Rating: 3.42 ( 7 votes)

بهرام بی غرض

Journalist and Video game critic at @bazicenter and @bazinama | XBL gamertag: Bahram

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا