در جهانی که بازیهای ویدئوییاش، صفحههای نمایشمان را از نقشههای جادویی پر و نشانهای ماموریت، دستانمان را گرفته و تا هدف راهنمایی میکند، اثری عرضه شده که هیچکدام از آنها را ندارد. استدیو Rogue Factor، آمده تا با بازی جدیدش، Hell Is Us، ایدهای را اجرا کند که عده زیادی برای مدتی طولانی درباره آن حرف زده و آثار کمی پیشتر آنرا به اجرا در آوردهاند. آنها ما را در جهانی رها کردهاند که برای پیدا کردن هدف، به هیچ ابزار غیر طبیعی دسترسی نداریم. حالا که نقشه جادویی در بازی وجود ندارد، تنها جادوی باقیمانده، قدرت کشیدن ما گیمرها به دنیایی دیگر است. آیا Hell Is Us در این راه موفق عمل میکند یا نه؟
قویترین عنصر Hell Is Us را میتوان زیباییهای بصری دانست که در دو جنبه گرافیک فنی و هنری خود را نشان میدهد. در بخش فنی با اثری طرفیم که به خوبی از ابزارهای Unreal Engine 5 استفاده کرده. اجزایی نظیر سایهها، نورپردازی و بافت شخصیتها و محیط به لطف این موتور بسیار با کیفیت بوده و در حد یک اثر نسل نهمی است.
اما گرافیک هنری، ویژگی است که Hell Is Us با آن بیشتر میدرخشد. این بازی از اولین لحظه ما را به درون خود میکشد. فضای افسرده و درگیر جنگ یک کشور اروپای شرقی، چیزی است که در این بازی با هنرمندی به نمایش در میآید. جنگلی مهآلود، دشتی پر از گل یا روستایی که مردماش قتل عام شدهاند، قسمتی از جهان متنوع Hell Is Us است که هر گوشه از آن، رنگآمیزی متفاوت داشته و با دیگری فرق میکند. پالت رنگی تازه هر محیط کمک میکند که جستوجو در جهان بازی، تا آخر تازه بماند.
هر بخش بازی، محیطی نسبتا بزرگ را پیش رویمان قرار داده که رازهای کوچک و بزرگ آن، حس کنجکاویمان را تقویت میکند. حین کاوش در جهان بازی، دو نکته، ارزشمندی فضاسازی بازی را فریاد میزند. اولین نکته این است که توسعهدهندگان به خوبی با نورپردازی، استفاده بهجا از رنگها و صداها، حس ترس از ناشناختهها را به کنجکاوی برای کاوش در محیط تزریق کردهاند. هرچند جستوجو در تونلی مخوف برای کشف رازهای جهان بازی، بسیار لذتبخش است، اما صداها و نورپردازی، هر لحظه خطری که در کمین است را یادآوری میکند.
نکته دوم، نزدیکی حالوهوای هر منطقه به هم، در عین تنوع رنگآمیزی آنهاست. دشتهای پوشیده از گلهای بنفش، شاید از مردابی پر از جسد شادتر بهنظر برسد، اما در اصل جزئی از همان جهان افسرده و تاریک Hell Is Us است. چنین موضوعی با کمی جستوجو در هر محیط و مواجهه با دشمنان، به سرعت روشن میشود. این هنر توسعهدهندگان بازی در استدیو Rogue Factor را نشان میدهد که موفق به ارائه محیطهایی متنوع شدهاند که در عین تازگی، هر یک به نوعی مفهوم مورد نظر بازیشان را منتقل میکند.
این فضاسازی قابل تحسین، به لطف موسیقیهای با کیفیت و همگام با جهان بازی تقویت شده و تاثیرگذاریاش دو چندان میشود. آهنگهایی که در طول بازی میشنویم، عناصر علمیتخیلی، مرموز و ترسناک Hell Is Us را پررنگتر میکند. در اینجاست که داستان وارد شده و بیش از پیش ما را به اعماق جهان بازی میبرد.
داستان Hell Is Us، بخش قدرتمند دیگری است که دستدردست فضاسازی بازی، ما را به خود درگیر کرده و در ذهنمان باقی میماند. این عنصر به خوبی جهان بازی را معرفی و اتفاقات آنرا تعریف میکند. این داستان شخصی افراد نیست که در Hell Is Us ما را به خود جذب میکند، بلکه وقایع جهانی است که همه شخصیتها در آن گرفتار شدهاند. هر کدام از این شخصیتها، ماجرایی کلیشهای داشته و به طور مجزا، جذابیت چندانی ندارند. اما حوادث اطراف آنها و نقشی که در جهان بازی ایفا میکنند، این افراد را به چرخدندههایی کارآمد تبدیل کرده که داستان را پیش میبرند.
داستان Hell Is Us، دستکمی از فضاسازیاش ندارد؛ آنقدر که دوستداریم آنرا دنبال و رازهایاش را کشف کنیم. عناصر داستانی بازی تازگی داشته و حرفی تکراری نمیزند. توسعهدهندگان به شکلی متفاوت، احساسات انسانها و روابطشان با یکدیگر را برداشته و لباس ژانر علمیتخیلی را به آن پوشاندهاند. این مفاهیم در آخر به خوبی در قالب کلی بازی ریخته شده و شکل گرفته. همهچیز در Hell Is Us با مفهوم جنگ ترکیب شده و حسی غمگین را تولید میکند. گویی که تاریکی جهان بازی، همچون قیری غلیظ بر تمام بخشهای آن چکیده و آنرا دربرگرفته. یکدستی در اجزای بازی، از فضاسازی گرفته تا عناصر داستانی، قابل ستایش است.
شخصیتهایی که داستان بازی معرفی میکند، به لطف صداگذاری حرفهای و با کیفیت، جان گرفتهاند. در این میان، یک صدا آشناتر از بقیه به نظر میرسد. Elias Toufexis که صدای او را پیشتر در سری Deus Ex و شخصیت Adam Jensen شنیدهبودیم، به شخصیت اصلی Hell Is Us نیز جان داده و به خوبی وظیفه صداگذاری را ایفا میکند. هرچند انیمیشنهای ضعیف صورت شخصیتها در کاتسینها در حد سایر عناصر گرافیک فنی آن نبوده و مانع از اثرگذاری احساسی کامل آنها میشود.
به لطف گرافیک فنی و هنری، داستان با کیفیت و اجزای زیرمجموعه این بخشها، با اثری طرفیم که از اولین نگاه، ارزش خود را نشان میدهد. با اینحال Hell Is Us در گیمپلی در حد سایر قسمتهای خود، قوی ظاهر نمیشود. هرچند این بازی، عناصر جذابی را در این زمینه ارائه میکند، اما همه جنبههای گیمپلیاش، کشش همراه کردن مخاطب، تا آخر را ندارد.
گیمپلی Hell Is Us به دو قسمت کاوش و اکشن تقسیم میشود. در یکی پرده از رازهای موجودات ناشناخته بازی برمیداریم و در دیگری، آنها را از بین میبریم. این اثر در بخش کاوش و حل پازلهای جهان خود، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. مهمترین و جذابترین عنصر آن، نحوه تعامل با محیطهای بازی است. در Hell is Us هیچ نقشهای برای پیدا کردن محل ماموریت وجود ندارد. در عوض میتوان با صحبت با افراد و توجه به نشانههای محیط، بازی را پیش برد.
Rouge Factor به طور قابل قبولی این ایده را در اثر خود پیاده کرده. هر محیط، طوری طراحی شده که دچار سردگمی نشود. میتوان با استفاده از قطبنمای ساده و غیر جادویی بازی یا توجه به صداها، به مکان مورد نظر رسید. نشانهها به خوبی در اهداف هر ماموریت قرار گرفتهاند و دنبال کردنشان با توجه به صحبتهای افراد یا نوشتههای یک متن کهن، حس درگیری بیشتر در جهان را در مخاطب ایجاد میکند. نبود نقشههای جادویی برای دنبال کردن ماموریت را میتوان ارزشمندترین عنصر Hell Is Us دانست، چراکه گشتوگذار در جهان این اثر را لذتبخشتر کرده.
اما پازلهای بازی، تجربه منسجمی را ارائه نکرده و نمیتوان همه آنها را با کیفیت دانست. برخی از این پازلها، نیازمند توجه به نشانهها و تفکر درباره آنهاست. آنها همان تجربه دوستداشتنی گشتوگذار در محیط را پیشرویمان گذاشته و به خوبی ما را با تاریخ و سرگذشت جهان بازی درگیر میکنند. با اینحال نوع دیگری از پازلها نیز وجود دارد که از این فرمول پیروی نمیکند. این چالشها فرآیندی خستهکننده از دویدن در گوشههای هر محیط و قرار دادن آیتمها در جای مخصوص داشته که به سرعت خستهکننده میشود. با برخی از این پازلها در جریان ماموریت اصلی نیز مواجه میشویم که با کیفیت پایینشان، خاطره خوب چالشهای فکری با کیفیت را خدشهدار میکند.مبارزات Hell Is Us بزرگترین نقطه ضعف آن محسوب میشود. این بازوی دوم گیمپلی، همچون سایر عناصر این بازی، میتواند در اولین نگاه وعده یک اثر با کیفیت را بدهد. اما پس از گذشت چند ساعت، با فرمولی روبهرو میشویم که خستهکننده و تکراری است و بهبودی در کیفیت آن رخ نمیدهد. دشمنان بازی در جهان آن پخش شده و در هر موقعیت به ما حمله ور میشوند. دلیل وجود این موجودات یا حتی اجزای ظاهر شده از دلشان که با داستان گره خورده، جذاب به نظر میرسد. اما فرآیند شکست دادن دشمنان، آنقدر تکراری است که درگیر نشدن با آنها را به گزینهای جذابتر از نبرد تبدیل میکند.
البته توسعهدهندگان بازی در فراهم کردن امکاناتی برای ایجاد حس تازگی در نبرد، تلاش کردهاند. در Hell Is Us مجموعه قابل قبولی از سلاحها و قابلیتهای پهپاد همراه شخصیت اصلی را در اختیار داریم که لایق ستایش است. اما علیرغم تمام این امکانات، روند مبارزات همچنان خستهکننده باقی میماند. تقریبا تمام نبردها، با استراتژی یک یا دو ضربه و سپس یک جاخالی یا دفاع و تکرار روند به نتیجه میرسد. در حالتی که موجودی از دل یک دشمن بیرون میآید هم همین الگو تکرار و تنها ترتیب هدفگیری دشمنان عوض میشود.
برخلاف فضاهای باز، هنگامی که در محیطهای بسته با دشمنان روبهرو میشویم، راهی جز مبارزه نداریم. در برخی مکانها نظیر اتاقهای حل پازل، دشمنان با تعدادی زیاد حملهور میشوند. در این موقعیتها دوربین بازی نیز به یار دشمن تبدیل شده و فرآیند مبارزات را زجرآورتر میکند. دوربین در فضاهای بسته، از قرار گرفتن در جای مناسب و دنبال کردن روند مبارزه ناتوان مانده و کار را دشوار میکند. این مشکل بسته به شرایط، بیشتر خود را نشان میدهد. هرچه اتاق، کوچکتر و تعداد دشمنان بیشتر باشد، دوربین نیز عملکردی بدتر دارد.
Hell Is Us را میتوان مجموعهای از عناصر جذاب دانست که از اولین دقایق، مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. برخی از این اجزا نظیر فضاسازی، داستان و کاوش در جهانی بدون نقشه جادویی و نشان ماموریت، ارزشمندی خود را تا آخر حفظ میکند. اما بخشهایی دیگر همچون اکشن، با گذشت چند ساعت، نقاب جذابشان از صورت افتاده و خستهکننده و تکراری بودنشان، نمایان میشود. با چشمپوشی از مبارزات، میتوان در بازی غرق شد که پر از رازهای تاریک و موجودات ناشناخته است. اما Hell Is Us اثری نیست که به اکشناش شناخته شود و به این دلیل بتوان به سراغاش رفت.
امتیاز بازیسنتر - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گرافیک فنی پیشرفته فضاسازی هنرمندانه و تاثیرگذار محیطهای متنوع موسیقی با کیفیت و تکمیل کننده فضاسازی داستان جذاب و متفاوت صداگذاری حرفهای شخصیتها پیادهسازی قابل قبول گشتوگذار در محیط بدون نقشه و راهنمای جادویی پازلهای منطقی با کیفیت تنوع سلاحها و قابلیتهای پهپاد شخصیت اصلی نقاط ضعف: انیمیشنهای ضعیف صورت شخصیتها در کاتسینها خستهکننده بودن تعدادی از پازلها دوربین ضعیف در فضاهای بسته اکشن تکراری و حوصلهسربر این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است