ایکس باکس سری ایکسایکس باکس وانبررسی بازیپلی استیشن 4پلی استیشن 5کامپیوترنینتندو سوییچ

بررسی بازی Captain Blood

جهنم توسعه، تونلی تاریک است که آثار فراموش‌شده بسیاری در آن راه خود را گم می‌کنند. دلایل پیچیده‌ای هم‌چون بلندپروازی بیش از حد توسعه‌دهندگان، مسائل مالی و حتی کشمکش بر سر حق امتیاز، بلیتی یک طرفه به این گرداب بی انتهاست. بازی‌های بسیاری در تاریخ صنعت گیم وجود داشتند که موتورهای گرافیکی، سناریوها و حتی تیم‌های توسعه دهنده مختلفی را به خود دیدند تا در نهایت در اتاقی پر از تار عنکبوت به فراموشی سپرده شوند. اما در این میان آثاری نیز بوده که علی‌رغم تمام مشکلات، خود را از این باتلاق نجات داده و روی صفحه‌های نمایش گیمرها قرار گرفته‌اند. Captain Blood یکی از این بازی‌هاست که از هفت‌خان توسعه و آتش سوزان جهنم‌اش عبور کرده.

این بازی که برای اولین بار در سال 2003 معرفی شد، سه نسل از کنسول‌ها، سلایق و گیمرهای مختلف را پشت سر گذاشت تا بالاخره پیش روی‌مان قرار بگیرد. از حضور در نمایشگاه دوست‌داشتنی E3 در سال 2004 گرفته تا اولین اکس‌باکس، Captain Blood را می‌توان یک کپسول زمان دانست که در بخش‌های مختلف تاریخ صنعت گیم زندگی کرده است. مسائل حقوقی برای مدتی طولانی توسعه این اثر را متوقف کرد، تا آنجا که ناشر و توسعه‌دهندگان‌اش از عرضه آن ناامید شده و از کار روی آن دست کشیدند. حتی کدهای منبع موتور گرافیکی‌ کهنه‌ این بازی نیز در وب‌سایت GitHub برای استفاده عموم قرار گرفت. اما دو نفر از اعضای استدیوی پیشین توسعه‌دهنده و ناشر بازی در سال 2020 تصمیم گرفتند تا اثرشان را از جهنم توسعه نجات داده و مقابل گیمرها قرار دهند. به این ترتیب پس از بیست و دو سال و سه نسل از کنسول‌ها، بالاخره می‌توانیم Captain Blood را تجربه و روح بخشی از تاریخ صنعت گیم را لمس کنیم. آیا این کپسول زمان، یادگاری زیبا از نسل ششم است یا جسدی فراموش شده که در تاریخ جا مانده؟
بررسی یازی Captain Bloodمشکلات Captain Blood از اولین کات‌سین خود را نشان می‌دهند. صداگذاری در اول صف ایستاده تا خود را به عنوان اولین نقطه ضعف بازی به گیمرها معرفی کند. در بسیاری از کات‌سین‌ها دیالوگ‌ها به سختی به گوش می‌رسد. به عنوان مثال، صدای جمعیت یا امواج دریا مانع از شنیده شدن صدای شخصیت‌های بازی می‌شوند. این عدم تعادل چیزی است که با هیچ دستکاری در بخش تنظیمات درست نشده و مهم نیست که چقدر صدای موسیقی یا دیگر تنظیمات صدا را تغییر دهیم. از طرفی عدم هماهنگی تصویر با صدا قرار دارد که مشکل را عمیق‌تر کرده. در بسیاری از کات‌سین‌ها صدا با تصویر هماهنگ نبوده و زیرنویس‌ها نیز به همین دلیل به درستی کار نمی‌کنند. این مشکلات، تجربه تماشای کات‌سین‌ها را تا حد زیادی پایین آورده‌ چراکه در بسیاری از موارد صدای دیالوگ‌ها بسیار پایین بوده و در مواردی هم که به گوش می‌رسد، از تصویر جا مانده و ساز خود را می‌زند.

موتور گرافیکی بازی در طول بیست و دو سال تغییر نکرده و عنصری است که در زمان یخ زده. هر چند این موتور از نظر فنی چند نسل از بازی‌های جدیدی که عرضه می‌شوند عقب‌تر است، اما به خوبی در جریان بازی وظیفه خود را ایفا کرده و ایراد خاصی ندارد. بر خلاف سایر عناصر، گرافیک فنی مزاحم لذت بردن از گیم‌پلی بازی نمی‌شود. تجربه انیمیشن‌های قدیمی و بافت‌های نسل ششمی با رنگ‌های شاد چیزی است که بازی‌های آن زمان را تعریف می‌کرد و این فرمول را می‌توان در Captain Blood نیز یافت.
بررسی یازی Captain Bloodاز نظر گیم‌پلی، در Captain Blood با یک Hack and Slash بدون پیچیدگی و سنتی طرفیم. با تجربه گیم‌پلی این بازی، خاطرات اولین نسخه‌های God of War روی کنسول PS2 زنده می‌شود. هرچند Captain Blood کمبوهای متنوع و عمیق‌تر God of War را ندارد، اما روان بودن گیم‌پلی آن ستودنی است. همراهی کنترل با نبردهای سریع و فشردن بی‌دغدغه کلیدها بدون نگرانی، چیزی است که اکشن این بازی را ارزشمند می‌کند. تمام کمبوها با استفاده از دو کلید اجرا شده که می‌توان با صرف سکه‌های به دست آمده در میدان نبرد و گنج‌ها، تعداد بیش‌تری از آن‌ها را آزاد کرد.
خشونت عنصری است که جذابیت اکشن این بازی Hack and Slash را افزایش می‌دهد. قطع اعضای دشمنان و پرت شدن آن‌ها به هوا در کنار پاشیده شدن خون روی صفحه، کمک می‌کند تا قدرت ضربات و سلاح‌ها در کنار هیجان مبارزات‌ بهتر منتقل شود. فرقی نمی‌کند که با تفنگ‌داران سریع بجنگیم یا پیاده نظام‌های غول‌پیکر، در آخر، این سرها، دست‌ها و پاهای دشمنان است که به هوا پرت می‌شود و این لذت کمبوهای به اجرا درآمده را بالا می‌برد. سلاح‌هایی مثل تپانچه، نارنجک‌ها و شمشیرهای بزرگ به اکشن بازی تنوع می‌دهد. حرکات پایانی و تمام کننده دشمنان نیز وجود دارد که تکمیل کننده خشونت و هیجان گیم‌پلی است.

البته دشمنان نیز برای نابود شدن صف نمی‌کشند. آن‌ها به خوبی در جریان نبرد حرکات مخصوص به خود را اجرا می‌کنند. به عنوان مثال آن‌هایی که به سلاح‌های دوربرد مجهزند به طور دائم در میدان جای خود را تغییر می‌دهند تا از سلاح‌های‌شان بیش‌ترین استفاده را ببرند و دشمنان غول‌پیکر به برتری جثه خود آگاه بوده و به دل نبرد یورش می‌برند. هوش مصنوعی قابل قبول دشمنان، چالشی به اکشن بازی اضافه کرده که آن‌را از یک شبیه‌ساز قطع عضو دشمنان خارج می‌کند. سختی به وجود آمده به دلیل دشمنان پرتعداد که هوش مصنوعی قابل قبولی دارند، تکمیل کننده هیجان بازی است.
عناصر موجود در گیم‌پلی Captain Blood چیزی است که ارزش تجربه‌اش را بالا می‌برد. اما این مهمان که دیر به جشن رسیده، ممکن است چندان از مهمانی لذت نبرد؛ چراکه برخی نکات منفی مانع از درخشش کامل اکشن آن می‌شود. این مشکلات، توسط خود بازی بر سر راه گیم‌پلی آن قرار گرفته و  بر لذت تجربه آن تاثیری منفی می‌گذارند.

اصلی‌ترین مانع که بر سر راه گیم‌پلی بازی قرار می‌گیرد، دوربین آن است. چیزی به نام کنترل آزاد دوربین در Captain Blood وجود ندارد و هر صحنه شامل دویدن در فریم‌هایی می‌شود که دوربین در آن‌ها قفل است؛ درست مثل نسخه‌های ابتدایی God of War و بسیاری از آثار Hack and Slash آن‌دوره. Captain Blood در تعیین یک زاویه مناسب برای ارائه اکشن خود تا پایان به مشکل بر خورده و به ندرت می‌توان صحنه‌هایی پیدا کرد که در آن دوربین به خوبی وظیفه خود را ایفا می‌کند. در بسیاری از نبردها، دوربین به بزرگ‌ترین دشمن موجود تبدیل می‌شود. درست در لحظاتی که میدان مبارزه از دشمنان پر شده، دوربین ترجیح می‌دهد که علف‌های رشد کرده روی زمین را نشان دهد. دوربین ضعیف بازی سبب شده تا لذت نبردها کم و گشتن در محیط برای یافتن صندوق‌های گنج به امری دشوار تبدیل شود.

بخش دیگری از گیم‌پلی که بیش‌ترین ضربه را از دوربین Captain Blood می‌خورد، نبردهای دریایی است. در این مبارزات، کشتی‌های دشمن از هر جهت نزدیک می‌شوند و باید برای پیروزی، تمام آن‌ها را از بین برد. دوربینی که نچرخیده و روی یک زاویه خاص قفل می‌شود، نبردهای دریایی را بی‌دلیل طولانی کرده است. این سبب شده تا تجربه مبارزات در دریا، کمرنگ‌تر از نبردهای خونین روی خشکی باشد.
البته آزاد بودن چرخش دوربین هم چندان تجربه نبردهای دریایی Captain Blood را ارتقا نمی‌داد. این بخش تکراری و به طور مصنوعی طولانی است. این مبارزات شامل شلیک به کشتی‌های دشمن و از بین بردن نیروهایی است که با قایق خود را به کشتی خودی رسانده‌اند. برای از بین بردن دشمن باید از توپ‌هایی که در بخش‌های مختلف کشتی قرار گرفته‌اند استفاده کرد. حرکت در بخش‌های مختلف عرشه، شلیک چندباره به کشتی‌های دشمن و به پایان رساندن بخش، خیلی زود خسته‌کننده می‌شود. هر چند طراحی مراحل در بخش‌های خشکی نیز سطحی است، اما اکشن درگیر کننده نبردهای خشکی، باعث شده تا این موضوع چندان به چشم نیاید. البته Captain Blood برای مبارزات روی خشکی نیز موانعی در نظر گرفته تا در صدمه زدن به قسمت‌های مختلف گیم‌پلی‌اش، عدالت را رعایت کرده باشد.

وجود QTE ها چیزی است که سطح گیم‌پلی بازی را پایین‌تر می‌آورد. این رویدادهای مختلف و سریع که با فشردن به موقع کلیدها سپری می‌شوند، به شکلی فراوان و غیر منطقی در بازی توزیع شده‌اند. وجود این بخش‌ها به تعداد زیاد در یک باس‌فایت، ارزش نبرد را در حد فشردن چند کلید پایین آورده و آن را خسته‌کننده می‌کند. به عنوان مثال در یکی از باس‌فایت‌های بازی باید چندین بار با استفاده از طناب به باس ضربه زد تا او را از پا درآورد. این بخش‌ها هیجانی که در طول باس‌فایت به وجود آمده را از بین برده و روی آتش بازی آب می‌پاشد. باید این نکته را به خاطر داشت که Captain Blood برخلاف سایر اکشن‌های Hack and Slash هم‌دوره‌اش نظیر God of War لحظات به یادماندنی چندانی نداشته و طراحی مراحل ساده‌تر و سطحی‌تری دارد. قرار گرفتن QTEها، آن‌هم به این حجم در فرمول ساده مراحل بازی، نه فقط باس‌فایت‌ها، بلکه تمام گیم‌پلی بازی را در خطر قرار می‌دهد.
Captain Blood بخشی دوست‌داشتنی از تاریخ صنعت گیم را با خود حمل می‌کند. گیم‌پلی ساده و بدون پیچیدگی که با کنترلی روان، کمبوهای خشن و پرواز قطعات بدن را به نمایش می‌گذارد، قلب تپنده این بازی است. موتور گرافیکی که پس از سال‌ها خوابی طولانی، در نسلی جدید بیدار شده، شبیه به مرور فیلم‌های قدیمی جشن تولد است. این Hack and Slash سنتی، یادگار سبکی است که بر نسل ششم کنسول‌ها حکومت می‌کرد و حالا قدم به دوره‌ای گذاشته که با سال 2003 فرق بسیاری کرده. هرچند باز کردن این کپسول زمان خاطرات شیرین گذشته را در دستگاه‌های جدید پیش‌روی‌مان قرار می‌دهد و اکشن جذاب بازی نیز سرگرم‌کننده است، اما مشکلات بسیار نظیر صداگذاری پر ایراد، دوربین ثابت آزاردهنده و بخش‌های تاریخ مصرف‌گذشته QTE لذت بازی را کمرنگ می‌کنند. Captain Blood شبیه به دوچرخه سواری است که تونلی تاریک و مخوف را پشت سر گذاشته و پس از ورود به روشنایی، خود با قرار دادن میله‌ای لای چرخ‌های‌اش، به زمین می‌افتد.

امتیاز بازی‌سنتر - 6

6

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
اکشن هیجان‌انگیز و سریع
کنترل روان
هوش‌مصنوعی قابل قبول دشمنان
نقاط ضعف:
تنظیم نامتعادل و بالا بودن غیر منطقی صداها
عدم عماهنگی صدا و تصویر در کات‌سین‌ها
استفاده بیش‌ازحد از QTE ها
دوربین ضعیف و پر ایراد
بخش‌ خسته‌کننده نبردهای دریایی
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است

User Rating: 4.05 ( 1 votes)

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا