وقتی صحبت از بازیهای شوتر مدرن میشود، اسم Call of Duty همیشه به عنوان یکی از بهترینهای تاریخ در بحث حضور پیدا میکند؛ مجموعهای که آن را با تعدادی از مراحل به یادماندنی در بخش داستانی میشناسیم، حالا تبدیل به اثری بیروح و بیهویت شده است که هیچ بویی از آن ماموریتهای خاطرهانگیز نبرده و با دوران اوج خودش فرسنگها فاصله دارد. به عنوان یک هوادار قدیمی این سری که اصلاً مفهوم بازیهای شوتر اول-شخص را با Call of Duty 2 یا بعدتر با Modern Warfare و World at War درک کردم، افت این مجموعه دوستداشتنی به شدت برایم دردناکتر است و هر موقع نسخههای جدید را تجربه میکنم، آن خاطرات در ذهنم کمرنگ و کمرنگتر میشوند. حالا با عرضه Black Ops 7، این بازی یک جورایی انگار میخ آخر را به تابوت بخش داستانی این سری زده است و اگر دقت کرده باشید این نسخه کمترین نمره ممکن را از طرف گیمرها گرفته است. با همراه باشید تا ببینیم چه اتفاقی افتاده تا آخرین نسخه Call of Duty به همچین روزی افتاده است.
نسخههای چند سال اخیر Call of Duty را میتوانیم بر اساس سه ستون اصلیای که دارند مورد بررسی قرار دهیم: بخش کمپین و داستانی، بخش چند نفره و حالت زامبی. هر نسخه باید برای هر سه پایه، به یک استاندارد مشخص و قابل دفاع برسد. بهترین و ماندگارترین نسخههای این مجموعه دقیقاً همانهایی هستند که در هر سه بخش عملکرد فوقالعاده داشتند و نام خودشان را در بین بقیه نسخههای این سری جاودان کردند. اگر یک سال به عقب برگردیم، میبینیم که Black Ops 6 یک کمپین عالی را تحویلمان داد، در کنار آن یک بخش چند نفره عالی و یک حالت Zombies بحثبرانگیز را داشتیم که بسیاری از طرفداران قدیمی به آن اعتراض داشتند، اما در مجموع این بازی بسیار جذاب بود. بنابراین رفتن سراغ BO7 تنها یک سال بعد، حرکتی پرریسک محسوب میشد که حتی هواداران دو آتیشه این سری هم به طرز بیسابقهای برای آن شور و اشتیاقی نداشتند. تازه این موضوع با عرضه رقیب این بازی یعنی Battlefield 6 هم همراه شد و اوضاع را بدتر کرد. برای بررسی بخش داستانی Black Ops 7 باید آن را با نسخه قبلی مقایسه کنیم. کمپین Black Ops 6 یکی از بهترین تجربههای چند سال اخیر Call of Duty بود؛ یک روایت جذاب جاسوسی پر از توطئه، با مرحلههایی که هر کدام ویژگی خاص خودشان را داشتند. از آن مرحله شگفتانگیز و بایوشاک گونه مربوط به زامبیها گرفته، تا حمله به کاخ صدام و سرقت از کازینو؛ استودیو Raven کاری کرد که هر ماموریت BO6 منحصربهفرد باشد، اما Black Ops 7 هیچکدام از این جسارت و خلاقیت را ندارد.

به جرئت میتوانم بگویم که بخش داستانی Black Ops 7 یکی از بدترین روایتهایی است که میتوانید تجربه کنید؛ بازی خودش را در قالب دنبالهای مستقیم برای Black Ops 2 معرفی میکند، جایی که دیوید میسون در سال ۲۰۳۵ دوباره مقابل دشمن دیرینهاش که یک بار آن را کشته بودیم یعنی رائول منندز قرار میگیرد. اما از مأموریت دوم به بعد، هم گیمپلی و هم داستان، تقریباً در تمام لایهها فرو میپاشند. داستان بازی هیچ توضیحی درباره اتفاقاتی که دارد میافتد نمیدهد و عملاً اگر نسخههای قبلی را تجربه نکرده باشید، هیچی از آن نمیفهمید. نه خبری از یک خلاصه داستانی است و نه یک کات سین درست و حسابی؛ بلک آپسی که آن را با پیچشهای داستانی و لحظات غافلگیرکننده میشناختیم، هیچ جایی در این نسخه ندارد و همه چیز غیرمنطقی به نظر میرسد. شخصیتها به شدت بیروح و بیاهمیت هستند و اصلاً نمیدانید افرادی که کنترل آنها را در دست میگیرید چه کسانی هستند؛ حتی دیوید میسون دوستداشتنی هم دیگر آن کسی نیست که میشناختیم و انگار اصلاً هیچ هوش و منطقی ندارد! این موضوع را خیلی راحت از دیالوگهایی که بین شخصیتها رد و بدل میشوند میتوانیم بفهمیم. اگر همه این موارد را کنار بگذاریم، تازه وارد اصل ماجرا، یعنی تحول بخش داستانی و تبدیل شدن آن به یک بخش چند نفره Co-Op میشویم.

گیمپلی بازی خیلی زود نشان میدهد که با یک کمپین مستقل طرف نیستید. این کمپین عملاً بر پایه المانهای Warzone ساخته شده است و شما دیگر تنها نیستید. این بار شما در قالب تیمی چهار نفره باید مراحل را پیش ببرید که این مراحل یا در قالب ماموریتهای خطی روایت میشوند و یا بازی شما را در یک محیط سندباکس بزرگ میاندازد تا چند هدف را تکمیل کنید. یاران شما یا به صورت شانسی بازیکنانی ناشناس هستند یا میتوانید از دوستان خود بخواهید که به شما بپیوندند. این ایده شاید در بعضی بخشها جذاب باشد، ولی داستان بلک آپس انقدر بد و افتضاح پیش میرود که اصلاً به این چند نفره بودن فکر نمیکنید. در این بخش میتوانیم ویژگیهایی مثل Armor، کیل استریکها و لوتها را ببینیم که حضور آنها در بخش داستانی خیلی به مذاق طرفداران خوش نمیآید. تنها نکته جذابی که در این بخش تجربه کردم، گانپلی روان و لذتبخش سلاحها بود که هنوز هم همان حس و حال نسخههای قدیمی را میدهد. البته اضافه شدن حالت سوم شخص هم را شخصاً دوست داشتم و بخشهایی که در یک محیط بزرگ روایت میشدند را با این دوربین سپری کردم.

همهچیز درست مثل یک لابی بتل رویال طراحی شده که انگار که لباس بخش داستانی را تن آن کردهاند. هیچ مکانیزم جدیدی وجود ندارد و در هر مرحله صدها دشمن را بدون فکر خاصی باید به رگبار میبندید؛ همه مراحل همین فرمول تکراری را دنبال میکنند. هیچ مرحله خاصی را در بازی نمیبینیم؛ یا با انسانها میجنگید، یا رباتها، یا انواع مختلفی از زامبیها که حتی در بخش داستانی هم حضور دارید. از ۴ ساعت بخش داستانی، قسمتهای بزرگی از آن را در توهم و خیال هستید و تنها مدت کمی وارد دنیای واقعی میشوید. عملاً سازندهها همه بخشهای بد Black Ops 3 را در این نسخه دوباره پیادهسازی کردهاند و این کار فقط از عهده اکتیویژن بر میآید. این نسخه عملاً هیچ لحظه خاص و بزرگی ندارد. نه لحظهای سینماتیک، نه تعقیب و گریز، نه نفوذ مخفیانه، نه انفجارهای عظیم. چیزی که همیشه امضای کمپینهای COD بود کلاً از بازی حذف شده. تنها تلاش بازی برای متفاوت بودن، محدود به چند سکانس تخیلی است که آنها هم با استفاده از زامبیها ساخته شدهاند، نه با هویت مستقل یک کمپین داستانی. وقتی بازی بالاخره تصمیم میگیرد خاص شود، کاملاً به جاده خاکی میزند: مبارزه با یک گیاه غولآسا که همان فرانک وودز است یا یک باس فایت غولآسا. سری Black Ops از قدیم المانهای عجیب داشته، اما این یکی کاملاً بیربط و خارج از ریتم است که نه تنها حال و هوای Call of Duty را ندارد، بلکه باعث میشود نسبت به تجربه ادامه بازی شک کنیم. پایانبندی کمپین هم که اصلاً بهتر است دربارهاش صحبتی نکنیم؛ شخصیتها چیزی یاد نمیگیرند، هیچ تغییری رخ نمیدهد و تنها اتفاقی که میافتد، پیچیدهتر شدن خط داستانی سری بلک آپس است. آیا این بدترین کمپین تاریخ فرنچایز است؟ بله میشود اینطور گفت.

بخش مولتی پلیر Black Ops 7 برخلاف کمپینش، همان جایی است که سری Call of Duty نفس تازهای میکشد. این بخش عملاً روی شانههای نسخه قبلی ایستاده و همه چیز را از آن به ارث برده است. مکانیکها، سیستم باز کردن سلاحها، گانپلی، بازگشت سیستم Omni-Movement به همراه قابلیت Wall Jump؛ همه نوید یک بخش درست و حسابی را میدهند که نشان میدهد سازندههای این بخش به بازخوردهای طرفداران گوش دادهاند. برای اولینبار بعد از سالها، پلیلیستهای اصلی COD از شر Skill-Based Matchmaking خلاص شدهاند. این یعنی دیگر قرار نیست طوری بازی کنید که انگار در برابر قهرمانان مسابقات Call of Duty قرار گرفتهاید. حالا میتوانید چند راند پشت هم از بازی لذت ببرید، بدون این که استرس داشته باشید که اگر بد بازی کنید، راندهای بعدی تنبیه خواهید شد. همین یک تغییر ساده، تجربه مولتیپلیر را از نو زنده کرده است. بازی دوباره حالت طبیعی خودش را پیدا کرده و این دقیقا همان چیزی است که از مولتی پلیر این نسخه انتظار داشتیم.

گانپلی این بخش هم یک تغییر مهم داشته است؛ تاکتیکال اسپرینت دیگر قابلیت پیشفرض بازی نیست و دیگر مجبور نیستید که مثل گذشته مدام دکمه اسپرینت را فشار دهید تا چند ثانیه از بقیه جلو بیفتید؛ چیزی که ریتم گانپلی را در نسخههای اخیر را به هم زده بود. بلک آپس ۷ چند مکانیک تازه هم دارد، مثل ترکیب رنگهای مختلف پرکها و فعال شدن تواناییهای جدید بر اساس آنها. این سیستم جدید از نسخه BO6 جالبتر و انعطافپذیرتر است، اما در مجموع ماهیت مولتیپلیر کاملاً همان نسخه قبلی است با یک تفاوت مهم: این بار دقیقاً همان چیزهایی اضافه شده که بازیکنان سالها آنها را میخواستند. بنابراین اگر از مولتی پلیر بلک آپس ۶ لذت بردید، احتمالاً بلک آپس ۷ هم نمیتواند نظر شما را عوض کند. طراحی نقشهها نسبت به نسخه قبل بهتر شده اما هنوز در سطح شاهکار نیستند. بازگشت نقشههایی مثل Hijacked از بلک آپس ۲ یک ویژگی مثبت بزرگ است و همه با این تصمیم حال کردند. بین نقشههای جدید، نقشه Homestead واقعاً خوشساخت است، اما در مقابل نقشه Den اصلاً جذاب نیست. در کل، بخش مولتی پلیر بازی از یک فرمول محبوب استفاده کرده که هم طرفداران قدیمی را راضی میکند و هم برای بازیکنان جدیدتر سورپرایزهایی خاصی را در نظر گرفته است.

بخش زامبی Black Ops 7 بدون شک بهترین بخش بازی محسوب میشود؛ بخشی که بالاخره دوباره یادمان میاندازد چرا عاشق این مود جذاب شدیم. نقشه شروع بازی یعنی Ashes of the Damned، در همان لحظه نخست ثابت میکند که BO7 برخلاف کمپینش، دقیقاً میداند از کدام رگِ خاطره و ترس و هیجان باید استفاده کند تا هوادارای قدیمی بازی از دیدن زامبیها ذوق کنند. بلک آپس ۶ تجربه بدی از زامبیها نبود، اما از یک چیز رنج میبرد: به اندازه کافی آن جو و فضاسازی لازم را نداشت. تاریکی، وحشت و آن حس رازآلودگی، همه عناصری که زامبی را زامبی کرده بودند در این نسخه حضور نداشتند؛ اما حالا بلک آپس ۷ با Ashes of the Damned همه آنها را با شدت و قدرت برمیگرداند و حتی بهتر هم شده است. این بخش همه المانهای خوش گذشته را از اثری مثل Black Ops 2 به ارث برده و همه مکانیکها مهم و دوستداشتنی گیمپلی را در این نسخه هم میتوانیم ببینیم. بنابراین خیلی راحت میتوان گفت که بخش زامبی بلک آپس ۷ به تنهایی این بازی را از باتلاقی که در آن فرو رفته است نجات میدهد.
آخرین نسخه سری Black Ops، در واقع ترکیبی از همه ویژگیهای خوب و بدی است که در این چند سال گذشته دیدهایم؛ اگر بخش داستانی بازی را حذف میکردیم، شاید حتی میتوانستیم بلک آپس ۷ را یک اثر جذاب در این فرنچایز بدانیم. اما اگر بخواهیم به بخش داستانی آن به تنهایی نمره دهیم، اتفاقات خوبی نمیافتد. با وجود بدترین کمپین، یک مولتی پلیر جذاب و بخش عالی زامبیها، اکتیویژن اثری را تحویلمان داده که لب مرز قرار گرفته است. احترام به بازخورد طرفداران و اعمال تغییرات در بخشهای مختلف، نشان میدهد که تیم سازنده حداقل در مسیر درستی قرار گرفته و فقط ای کاش این داستان افتضاح را تحویلمان نمیداد.
امتیاز بازیسنتر - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: نقشههای جذاب در بخش مولتی پلیر حذف مکانیکهای آزاردهنده در گیمپلی بخش زامبیهای به شدت جذاب و درگیرکننده جلوههای بصری چشمنواز نقاط ضعف: بدترین بخش داستانی تاریخ این مجموعه تصمیمات غیرمنطقی شخصیتها اجبار بازیکنان به تجربه داستان به صورت آنلاین طراحی ضعیف مراحل مرحله نهایی بازی یعنی Endgame به تنهایی یک نقطه ضعف است! این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است