ایکس باکس سری ایکسبررسی بازی

بررسی بازی Alan Wake Remastered نسخه Xbox Series X

یکی از عجیب‌ترین اتفاقات بازاریابی تاریخ بازی‌های ویدیویی را در نسل هفتم، باید انتشار Alan Wake در می 2010 دانست. مطمئنا عرضه‌ی انحصاری عنوانی خاص در نزدیک‌ترین فاصله زمانی به انتشار بلاک‌باستری چون Red Dead Redemption، تصمیمی چندان هوشمندانه از طرف مایکروسافت و رمدی نبود. هرچند Alan Wake به یک کالت هیت تبدیل شد، اما هیچ وقت نتوانست جامعه مخاطبانی گسترده  داشته باشد. حالا پس از یازده سال اما، انتشار دوباره بازی در قالب نسخه بازسازی شده و به شکل مولتی پلتفرم، شانس مجددی به ساخته استودیوی رمدی داده تا بیشتر و بهتر دیده شود. اما فندلاندی‌ها در ساخت Alan Wake Remastered تا چه حد موفق بوده‌اند؟

مهم‌ترین چیزی که پیش از تجربه Alan Wake Remastered باید دانست، این است که از نیت سازنده و رویکرد این بازسازی با خبر بود. خوب یا بد، بیشتر بخش‌های بازی دست نخورده و بدون تغییر ظاهر شده‌اند. تغییرات بیش از همه متوجه جلوه‌های بصری و بهبود عملکرد تکنیکی بازی است. با این‌که Alan Wake در سال 2010 گرافیکی نفسگیر را ارئه کرد، اما حتما اجرای عجیب بازی با رزولوشن 540p و مشکلات تکنیکی چون پارگی تصویر روی ایکس باکس 360 را به یاد دارید. تمام مشکلات فنی حل شده و عملکرد نسخه ریمستر روی هر دو نسل و همه پلتفرم‌ها شایسته و قابل تقدیر است. تجربه بازی روی نسل نهم کنسول‌های خانگی، حتی با گذر از دو نسل پس از انتشار نسخه اصلی خالی از لطف نیست. تجربه‌ای 60 فریم، با کم‌ترین زمان برای بارگذاری‌ها و بیشترین وضوح تصویر ممکن؛ در کنار بافت‌هایی که حالا از همیشه باکیفیت‌تر هستند، بهترین تجربه ممکن از Alan Wake را رغم زده است. هرچند کاش همچون Control: Ultimate Edition می‌توانستیم در Quality Mode با انجین نورث‌لایت، ری‌تریسینگ را داشته باشیم.

عمده تغییرات متوجه ظاهر بازی شده و نسخه ریمستر، مانند بازسازی ظاهری یک خودروی کلاسیک است که از درون تغییراتی نداشته. پس اصلا نباید انتظار یک ریمیک را داشت. دیدگاه نه چندان روشن رمدی در مدت ساخت طولانی مدت و 5 ساله نسخه اصلی، باعث شده بود تا ایده‌های اولیه که قرار بود تا بازی را به عنوان یک Open World معرفی کند، تاثیرات نه چندان مثبتی بر طراحی مراحل بگذارد. هرچند مراحلی فوق‌العاده چون مزرعه برادران اندرسون را هنوز شاید هستیم، اما ساختار مراحل دقیقا همان است و گیم‌پلی هم تغییری نداشته. حتی انیمشین‌های حین گیمپلی هم که همان 2010 هم تاریخ مصرف گذشته بودند، تغییر ظاهری نداشته هرچند در کنترل روان‌تر هستند. کات‌سین‌ها به طور کامل بازبینی و به روز شده‌اند؛ با این وجود تغییرات ظاهری الن ویک در ابتدا کمی برای طرفداران ناخوشایند است.

شاید عجیب به نظر برسد که گیمپلی با گذر یازده سال و تنها با تکیه بر مکانیک ساده نور و شلیک، همچنان جذاب باشد؛ ولی این مهم اتفاق افتاده. تاکیدی که بر مقابله نور و تاریکی، ماهیت Alan Wake را شکل داده و رد پایش در جای‌جای اثر به چشم می‌خورد. از داستان گرفته تا گیمپلی و حتی لول دیزاین. اگر هر قسمتی از مراحل بازی را در بین جنگل درختان سوزنی برگ گم شوید می‌توان با دیدن کورسویی در دور دست، خود را به نور، به این بهشت امن رساند. همین اتکا به نور مفاهیم فوق‌العاده‌ای را در بطن بازی گنجانده و استفاده هوشمندانه از آن در بخش‌های ساختاری اصلی، هدف سازنده را به سرانجام رسانده و تجربه خاص بازی را بر مخاطب تحمیل می‌کند. در کنار این‌که ژانر تریلر Alan Wake با وجود صفحات کتابی که از دست نوشته‌های الن در طول مراحل و به مرور پیدا می‌کنید، معنا بخشیده شده است. این شیوه روایت، علاوه بر اینکه کنجکاوی و کاوش  شما را با بخش‌های روایی پاداش می‌دهد به درک بهتر داستان و القای احساسات روان‌شناسانه کمک می‌کند. صفحات گمشده کتاب، از اتفاقات آینده‌ای که برای الن ویک و مخاطب در جریان گیمپلی یا طی داستان خواهد افتاد، زودتر از موعد پرده برمی‌دارد. با این روش بازی بخش‌هایی از خود را اسپویل می‌کند، اما همزمان با ارائه‌ی توصیفی نه چندان روشن از اتفاقات آینده حس اضطراب را در مخاطب نهادینه می‌سازد. بگذریم از این‌که روایت‌های موازی کتاب از اتفاقاتی که الن ویک دنبالشان نکرده، به درک بهتر فضای داستان و جهان بازی کمک شایانی کرده است. در همین جهت، گفت‌وگوهای پخش شده از رادیو و تلویزیون‌هایی که به شکل خودکار روشن می‌شوند، در بازی گنجانده شده. سریال تلویزیونی بازی با نام Night Springs نقش خود را به بهترین نحو ایفا کرده است. بدین شکل که طی مراحل، تحت تاثیر اتمسفر گیرای جنگل‌های مه‌الود Bright Falls هستید وهمواره تاریکی به عنوان یک تحدید بالقوه هر لحظه آدرنالین را وراد خون‌تان می‌کند؛ همزمان وارد اتاقی متروکه می‌شوید و برای چند دقیقه محو تماشای قسمتی از Night Springs. سریالی تحت تاثیر Twilight Zone که ذهن شما را با مباحثی چون جهان‌های موازی و سفر در زمان، به بازی می‌گیرد و ژانر تریلر روان شناختی را مفهوم می‌بخشد. این اضطراب و ترس از جنس آزار دهنده نیست؛ جایی که حتی رمدی Alan Wake را در تنش‌زاترین لحظات، محصولش را اثری مناسب قشر خاصی از دوست‌داران ژانر وحشت معرفی می‌کند؛ کسانی که عاشق عناوین ترسناک هستند ولی وحشت این بازی‌ها اذیت‌شان می‌کند هم از Alan Wake لذت می‌برند.

در مبحث گیمپلی، المان‌های چون جاخالی دادن، استفاده از منور و فلش و مدیریت منابع نور، مبارزات را داینامیک کرده و طی ده ساعت تجربه‌ی بازی به هیچ وجه تکراری نمی‌شود. نیت سازنده بر این بوده که تا حد امکان به نسخه اصلی وفادار باشد، برای همین همچنان تعداد اسلحه و تنوع دشمنان بسیار محدود است. اگر از طرفداران Alan Wake باشید و American Nightmer را تجربه کرده باشید، حتما پس از پایان بردن نسخه‌ی بازسازی شده آرزو خواهید کرد که کاش حداقل Alan Wake Remastered در مکانیک‌ها و انیمیشن‌های گیمپلی و تنوع دشمنان، وام‌دار استند الون سال 2012 سری بود… آرزویی که به هر شکل میسر نشده است.

اما نقطه‌ی عطف تجربه‌ای که بازی ارائه می‌کند را در کدام قسمت باید جست‌وجو کرد؟ بدون شک داستان بی‌نظیری که سال‌ها قبل ایده‌اش در ذهن سم لیک شکل گرفته و نحوه‌ی روایت اپیزودی بازی، دستاوردی است که گذر زمان بر آن بی‌تاثیر بوده و یکی از بهترین نمونه‌های قصه‌گویی در قالب ویدیو گیم را به ارمغان آورده. ساندترک‌های لایسنس شده و اورجینال با همراهی روایت اپیزودیک، ساختار سریالی Alan Wake را دوست‌داشتنی‌تر از قبل کرده‌اند.

برخی از موارد بازی شاید اوایل دهه 2010 چندان قابل درک و آشنا نبودند، اما حالا گذر زمان به آن‌ها اهمیت داده و ارزش واقعی‌شان را نشان می‌دهد. برخی موارد هم چون انیمیشن‌ها، تنوع گیمپلی و دشمنان، طراحی برخی مراحل تاریخ مصرف گذشته‌ توی ذوق می‌زنند. طراحی HUD بازی هم دست نخورده با تمام ضعف‌هایش باقی مانده است. نه از پارامتر اندازه‌گیری میزان خستگی خبری هست و نه بازی با وجود حمله دشمنان از پشت سر به شما اخطاری می‌دهد. در حقیقت Alan Wake Remastered تمام نقاط ضعف و قوت بازی اصلی را با خود حفظ کرده است. به طوری که اگر از کاربران ایکس باکس و PC بوده باشید و Alan Wake اورجینال را تجربه کرده باشید، حالا با بازی Remastered همزمان دچار دژاوو خواهید شد و هم حس خاطره بازی شیرینی را تجربه خواهید کرد. اما اگر از کاربران پلی استیشن هستید و یا تا به حال موفق به تجربه بازی اصلی نبوده‌اید، با وجود ایرادات واضح، تجربه‌ای خاص در انتظار شماست.

امتیاز بازی‌سنتر - 7.5

7.5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
بهبود قابل توجه عملکرد فنی و بصری برای نسل هشتم و نهم
تاکید بر مقابله نور و تاریکی در جای‌جای بازی از گیمپلی تا روایت
داستان‌پردازی سریالی با ریتمی ستودنی
توضیحات و تفسیر سم لیک روی برخی سکانس‌ها
وجود اضافات کوچک همچون QR Codeها و ارتباط با نسخه‌ی بعد
نقاط ضعف:
عدم تنوع گیمپلی، طراحی دشمنان، مراحل و انیمیشن‌هایی همچنان کهنه
مشکلات HUD که همچنان دست نخورده است
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Xbox Series X بررسی شده است

User Rating: 4.1 ( 1 votes)

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. عجیب تر از همه نقدهای مثبت Guardian of galaxy هست هیچکس فکرش نمی‌کرد این بازی بتونه متای ۸۱ بیاره
    اما مهم ترین نکات این بازی که اکثرا گفتن بهترین ساخته استودیو Edios هست روایت و داستان عالی بازی که با کمک تیم مارول نوشته شده که اکثر بازی های داستان محور مارول ابن نکته را دارند
    و البته بخش صداگذاری و موسیقی های بازی هم درخشان هستند که اینم وام دار مارول هست Edios بخس مبارزان نظرات میکس هست بعضی با همکاری تیمی جذاب و برخی جالب نمیدونن

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا