بررسی بازی

بررسی بازی A Juggler’s Tale

در چند روز اخیر، بیشتر زمان خود را صرف بازی‌هایی کردم که به اصطلاح اوریجینال نبودند و قصد داشتند جا در پای بزرگان ژانر خود بگذارند. در این میان، یک مورد ذهنم را به شدت درگیر می‌کرد و آن هم پیاده سازی ایده‌ها بود. این‌که برچسب غیر اوریجینال بودن به یک محصول بزنیم و آن را کنار بگذاریم، توجیح مناسبی خواهد بود؟

بازی A Juggler’s Tale هم یکی از همین موارد است که توسط یک تیم چهار نفره ساخته شده. این عنوان به وضوح تلاش می‌کند تا با پیاده سازی فرمول گیم‌پلی بازی‌هایی نظیر Inside و یا Little Nightmares تا حدودی اسم و رسم برای خودش دست و پا کند. این‌که سازندگان تا چه اندازه توانسته‌اند تا در اجرای این فرمول موفق باشند، موضوعی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

داستان بازی سر راست و به دور از هرگونه پیچیدگی آغاز می‌شود. یک کافه که در گوشه‌ای از آن، یک نمایش خیمه شب‌بازی در شرف انجام است و بینندگان به تماشای آن می‌نشینند. روایت اتفاقاتی که در طول یک ساعت و نیم زمان گیم‌پلی شاهدش خواهید بود، توسط عروسک گردان و کارگردان نمایش انجام می‌شود و تمامی جملات به شکل شعر گونه ادا می‌شوند. لحن گیرای نقال شما را کنجکاو می‌کند که ادامه داستان را تعقیب کنید و در این میان، بده بستان‌هایی که با شخصیت اصلی انجام می‌شود، جذابیت‌های بخش داستانی را دو چندان می‌کند. قهرمان داستان، عروسکی به نام ابی (Abby) است که در یک سیرک بزرگ به عنوان یک برده به کارش ادامه می‌دهد. او مانند بسیاری از انسان‌ها از کارش رضایت ندارد و خود را اسیر در بند می‌بیند. پس تصمیم می‌گیرد تا با فرار از سیرک، ماجراهای جدیدی را آغاز کند. از اینجا به بعد روند موش و گربه بازی بین صاحب سیرک و ابی، پنج فصل داستانی را شکل می‌دهد که تجربه‌اش را به خود شما واگذار می‌کنم.

بخش داستانی را باید یکی از نقاط قوت بازی به حساب آورد که به خوبی حس ماجراجویی بازیکن را تحریک می‌کند. صداپیشه نقش راوی هم به خوبی از پس نقش خودش برآمده و اجرایی به یادماندنی را ارائه می‌دهد. کنش‌های ابی با محیط و شوخی‌های بامزه راوی، از نقاط قوت A Juggler’s Tale محسوب می‌شود که تا آخرین لحظه هم از جذابیت آن کاسته نخواهد شد.

اگر به دنبال گرافیک واقع گرایانه می‌گردید، این بازی را نمی‌توان به شما توصیه کرد؛ اما اگر قصد دارید تا با فاصله گرفتن از فضای معمول بازی‌های پر زد و خورد، اندکی هم در دنیاهای فانتزی چرخ بزنید، این عنوان گزینه خوبی خواهد بود. جهان A Juggler’s Tale طراحی ساده‌ای دارد اما می‌تواند نظرتان را به خودش جلب کند. یکی از ویژگی‌های این بازی، تنوع رنگ و طراحی محیط جذاب آن است؛ مزرعه‌ای بزرگ که در پس آن غروب خورشید را می‌توان به چشم دید و یا دهکده‌ای که در آن، مردم در حال جشن و پایکوبی هستند، از جمله زیبایی‌های A Juggler’s Tale محسوب می‌شوند.

موسیقی همواره یکی از ارکان مهم در القای بار دراماتیک به حساب می‌آمده و این مهم در بازی مورد نظر ما به خوبی استفاده شده است. آهنگساز با درک فضا و اتمسفر، تصمیم گرفته تا ژانر فولک را برای پیاده کردن افکارش انتخاب کند؛ تصمیمی درست که در نهایت به نفع بازی تمام شده. تنوع قطعات مناسب به نظر می‌رسد اما ریتم قطعات شباهت زیادی به یکدیگر دارند و شاید مخاطبی که با حل کردن معماها دست و پنجه نرم می‌کند، متوجه تغییرات پس زمینه موسیقی نشود. با این حال موسیقی در لحظات حساس به خوبی بهه کمک تصویر می‌آید و در سکانس‌های تعقیب و گریز، به خوبی ضرب‌آهنگ را بالا نگه می‌دارد.

گیم‌پلی بازی A Juggler’s Tale شباهت‌های انکار ناپذیری با عناوینی همچون Limbo و Inside دارد. حرکت در طول صفحه و عدم تعامل با پس زمینه و حل کردن معماهای مختلف، از ویژگی‌های بازی‌های استودیوی Playdead هستند که بازی مورد نظر ما هم از این قاعده تبعیت می‌کند. از سوی دیگر Button Mapping یا همان چینش کلید‌های دسته که با آن‌ها تعامل دارید، کاملا به اینساید و بازی‌های هم قطارش شباهت دارد. استفاده از آبجکت‌ها با کلید R2 انجام شده و برای پرش از X استفاده می‌شود. ابی به عنوان یک عروسک خیمه شب بازی، قدرت خاصی ندارد و باید برای زنده ماندن از هوش خود بهره بگیرد. معماهای بازی چالش خاصی ندارند و این مورد با توجه به زمان مورد نیاز برای اتمام بازی، اصلا قابل قبول نیست. سازندگان تلاش کرده‌اند تا به واسطه بندهایی که ابی را به شکل عروسک مهار کرده‌اند، معماهایی را ایجاد کنند اما این مورد در بخش گیم‌پلی چندان به کمک A Juggler’s Tale نمی‌آید و از این حیث، بازیکن ناامید خواهد شد. تیم سازنده برای تنوع، سکانس‌های تعقیب و گریز هم در جریان گیم‌پلی قرار داده که چندان جذابیتی ندارند و نمی‌توانند به یاد ماندنی ظاهر شوند. اگر هم در جریان این موش و گربه بازی‌ها، شکست خوردید، نگران نباشید؛ زیرا به لطف سیستم چک‌پوینت مناسب – که این مورد هم از منابع الهام سازندگان از اینساید و لیمبو بوده – اعصابتان خرد نخواهد شد.

در مجموع باید ساخته استودیوی کوچک و جمع و جور Kaleidoscube را اثری کوتاه و قابل قبول دانست که اگرچه کم و کاستی‌هایی دارد، اما می‌تواند برای یک ساعت هم که شده، مخاطبش را سرگرم کند.

امتیاز بازی‌سنتر - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
روایت خوب
گرافیک هنری جذاب
موسیقی فولکولریک شنیدنی
نقاط ضعف:
معماهای پیش پا افتاده
تنوع پایین ریتم در موسی‌های پس زمینه
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است

User Rating: Be the first one !

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا