بالاخره پس از 8 سال انتظار بازی Hollow Knight: Silksong عرضه شد؛ اما همین اول کار باید به این نکته اشاره کنیم که نوشتن نقد و بررسی برای مورد انتظار ترین بازی مستقل صنعت ویدیو گیم کار راحتی نیست. آن هم اثری که نسخه قبلی آن در بین طرفداران لقب پادشاه بازیهای مستقل را دارد. استودیوی Team Cherry بعد از عرضه Hollow Knight کاری کرد که بازیکنها نظرشان راجع به بازیهای مستقل عوض شود و این آثار را جدیتر دنبال کنند. در کنار کاری که Team Cherry انجام داد، کار خود را برای ساخت نسخه بعدی دشوارتر از قبل کرد. وظیفهای سخت و طاقت فرسایی که حالا بعد از تجربه بازی میتوانیم اعتراف بکنیم که نه تنها این بازی بهتر و کاملتر از قبل شده است، بلکه از یک قسمتی به بعد کلا خود را از نسخه قبلی جدا کرده و حرفهای جدیدی را برای گفتن دارد. اما برویم سراغ بررسی بازی Hollow Knight: Silksong و بالاخره به این سوال جواب بدهیم که آیا این بازی ارزش این همه صبر کردن را داشته است؟
اول از همه یک نگاهی به داستان بازی و نحوه روایت آن میکنیم؛ بازی از جایی مرموز شروع میشود. در حالی که تمام مخاطبان در طی این 8 سال در جاهای مختلف تئوری چینی میکردند و شروع بازی را حدس میزدند، Team Cherry اما روایت دیگری را برای ما آماده کرده بود. روایت بازی درست چند سال بعد از حوادث نسخه قبلی رخ میدهد. جایی که هورنت (Hornet) یعنی کاراکتری که در نسخه قبلی نقش بسیار مهمی را در داستان بازی ایفا میکرد، حالا به دست یک سری از حشرات عجیب و غریب زندانی شده و آن را میخواهند به سمت امپراطوری جدید به نام فارلوم (Pharloom) ببرند. اما در همان اول کار، پروانهای سفید بر روی قفسی که هورنت را در آن حبس کردهاند، مینشیند و طلسمی که باعث شده بود هورنت قدرتهایش را از دست بدهد شکسته میشود و قهرمان داستان ما خود را آزاد میکند و به این شکل سفر و ماجراجویی جدید هورنت این بار در امپراطوری فارلوم شروع میشود. این اتفاقاتی است که در اول مسیر خود با آن مواجه میشوید؛ در ادامه داستان هورنت به این قضیه پی میبرد که برای قابلیتی که در ساخت ابریشم دارد زندانی شده بود و حالا تا انتقام خود را از این امپراطوری نگیرد، ماجراجویی او به پایان نمیرسد. این سیناپس بسیار کلی داستان بازی است. اما تیم سازنده آنقدر در این داستان جزئیات قرار داده است که احتمال فراموش کردن آن به حداقل خود میرسد. بازی به شکل استادانهای روایت خود را شروع میکند، در ادامه آن را به زیبایی بسط میدهد و به طور غافلگیرانهای داستان را به اتمام میرساند. در کنار داستان اصلی، Hollow Knight: Silksong پر از کاراکترهای فرعی و دوست داشتنی است؛ در حال حاضر شخصیت شِرما (Sherma) در فضای مجازی به یکی از جذابترین کاراکترهای ویدیو گیم تبدیل شده است. نکته قابل توجهی که وجود دارد، شخصیت پردازی بی نقص کاراکترهای بازی است. مهم نیست این شخصیت فرعی یا اصلی باشد، Team Cherry برای تک تک شخصیتهای بازی وقت گذاشته است و میتوانید به راحتی با هر شخصیتی ارتباط بگیرید و رمز و راز داستان او را کشف کنید. اما در بین این همه زیبایی و روایت درست، یک مورد در داستانهای فرعی و ارتباط آنها به داستان اصلی میتوانست بهتر باشد. در واقع شخصیتهای فرعی آن چنان تاثیر بخصوصی بر روی داستان اصلی ندارند و این مورد اگر بیشتر بود، میتوانست روایت گویی را در بازیهای مستقل تغییر دهد. در کنار شخصیتهای بازی، شما از طریق محیط و فضاسازی هم داستان را بیشتر از قبل درک میکنید. حتی در گوشه و کنار سرزمین فارلوم، کتیبههایی قرار دارد که با لحنی شاعرانه برای شما از گذشته این سرزمین روایت میکنند. استودیو Team Cherry از هر فرصتی استفاده کرده است تا داستان بازی را به روشهای مختلف برای بازیکن روایت کند و این موضوع باعث شده است که Hollow Knight: Silksong به یک اثر به یادماندنی تبدیل شود.
داستان بازی حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما بهتر است کمی از داستان و روایت آن فاصله بگیریم و به هسته اصلی Hollow Knight: Silksong یعنی گیم پلی بپردازیم. Hollow Knight: Silksong یک اثر مترویدوینیای بسیار سخت و چالشی است؛ یکی از نکات مهم این سبک از ویدیو گیم، طراحی یک نقشه پیچیده و گیج کننده و در کنار آن یک طراحی مبارزه ساده با المانهای پلتفرمینگ است. باید به این موضوع اشاره کرد که این بازی نه تنها نقشهای بسیار وسیع و گستردهای دارد، بلکه طراحی مبارزات در سبک مترویدوینیا یک قدم رو به جلو است. در بازی قبلی شما در کنار سیستم ساده میخ زنی، یک سری تکنیکهای اضافی برای پویاتر شدن مبارزات یاد میگرفتید، اما در این بازی المانهای بسیار متنوعی برای مبارزه کردن وجود دارد. Hollow Knight: Silksong از سیستم حالت مبارزه یا همان (Stance) استفاده میکند. سیستمی که در خود بازی Crest نام دارد. شما در بازی 7 مدل Crest دارید که هر کدام از این حالت مبارزات میتواند تجربه شما را به طور کامل تغییر دهد. به عنوان مثال در بازی قبلی کاراکتر از طریق میخ زدن در جهت پایین (مکانیزم Pogo کردن) میتوانست هم پلتفرمینگ انجام دهد، هم دشمنان پروازی بازی را به راحتی شکست دهد؛ اما در Silksong مکانیزم Pogo کردن کاملا با توجه به شرایط Stance شما، تغییر میکند. یعنی در Stance اول بازی که شکارچی (Hunter) نام دارد، جهت Pogo کردن شما به صورت مورب و رو به پایین است. همچنین در هر حالت مبارزهای حتی ضربات عادی هم به کل تغییر میکند. این مورد را در بین 6 حالت مبارزه دیگر قرار دهید تا متوجه شوید چقدر این نسخه بر روی طراحی مبارزات خود تمرکز داشته است. اما اگر فکر میکنید که خلاقیت تیم سازنده به اینجا ختم میشود، سخت در اشتباه هستید.
بازی علاوه بر سیستم مبارزات متنوع و گستردهاش مکانیزمی به اسم ابزار (Tools) را در این نسخه قرار داده است؛ در واقع قهرمان داستان یعنی هورنت در کنار مبارزات نزدیک، از یک سری ابزار برای آسانتر کردن مبارزات خود استفاده میکند. ابزاری که به صورت عادی قابل استفاده نیستند و شما باید تعداد زیادی از آنها را بخرید؛ همچنین برای بعضی از این ابزارها باید وارد یک منطقه با چالشهای پلتفرمینگ پیچیده شوید و در نهایت با استفاده از یک آیتم مخصوص، آنها را بسازید. یعنی در این قسمت حتی سازندگان از یک المان ساده برای بدست آوردن ابزارها استفاده نکردهاند و شما برای بدست آوردن بعضی از ابزارهای ویژهتر و به مراتب قویتر، باید در قسمتهای مختلف هر بخش از نقشه بازی، گشت و گذار کنید. Hollow Knight: Silksong مانند نسخه قبلی در مسیر متنوعتر کردن سیستم مبارزات از المان جادو هم استفاده میکند و در این نسخه هم ما شاهد جادوهای متنوعی هستیم. یکی از نکات بسیار خوب این نسخه نسبت به Hollow Knight سیستم پر کردن نوار سلامتی سریعتر بازی است. در نسخه قبلی ما باید به صورت تک تک سلامتی خود را بازیابی میکردیم؛ اما در این نسخه در یک حرکت سه تا از جونهای هورنت در لحظه احیا میشود. گیم پلی در بخش مبارزات همچنان جزئیات دارد. یکی دیگر از المانهایی که به شدت به شما همزمان در روند مبارزات و پلتفرمینگ بازی کمک میکند، سیستم طلسم (Charm) بازی است. واقعا قرار دادن بعضی از طلسمها در روند آسانتر شدن بازی به شدت اهمیت دارد. به عنوان مثال مثل نسخه قبل ما یک طلسم داریم که این قابلیت را به ما میدهد تا Rosary Bead های بازی که حکم پول را دارند، به راحتی برای هورنت جمع بشن و سرعت شما را در روند گشت و گذار در محیطها بیشتر از قبل بکند؛ یا برای مبارزات در بازی یک طلسمی وجود دارد که میتوانید سریعتر از حالت عادی جان خود را بازیابی کنید و این موضوع در مبارزات و چالشهای دشوار بازی بسیار کمک کننده است.
در مورد سیستم مبارزات Silksong باز هم میشود بحث کرد، اما قصد دارم در مورد مکانیزمی صحبت کنم که سبک مترویدوینیا را لذت بخشتر از حالت عادی میکند؛ در واقع در این بخش میخواهیم در مورد سیستم پلتفرمینگ بازی Hollow Knight: Silksong با هم صحبت کنیم. میتوانیم لقب یکی از بهترین سیستمهای پلتفرمینگ را به این بازی اختصاص دهیم. هنگام شروع مسیر اولیه بازی، شخصیت هورنت فقط میتواند در ارتفاعات نسبتا متنوعی پرش کند. اما رفته رفته وقتی شما وارد مکانهای مختلفی از امپراطوری فارلوم میشوید، قابلیتهای مختلفی مانند دویدن، جهش کردن، چسبیدن به دیوار برای بالا رفتن از آن و غیره را بدست میآورید که تمام این المانها دست بر دست هم داده و یک اثر شاهکار را به شما برای گشت و گذار در محیط ارائه میکند. نکته جذاب ماجرا در این است که لباس هورنت هم دارای قابلیتهای مختلفی هست که به روند گشت و گذار شما در محیط سرعت بیشتری داده و حتی در مبارزات چالشی بازی، کمک کننده است. در آخرین بخش از گیم پلی بازی وارد جذابترین و اذیت کنندهترین بخش یعنی باس-فایتها میشویم؛ بازی از لحاظ طراحی باس و سیستم هوش مصنوعی آن فوقالعاده عمل کرده است. بازی Hollow Knight: Silksong با بیش از 80 عدد باس-فایت شما را به یک نبرد طولانی و چالشی دعوت میکند. در واقع هنگامی که انتظار ندارید، باس منطقه شما رو با یک حرکت خاص غافلگیر میکند و کمتر کسی میتواند برای اولین بار از این تقابل جان سالم به در ببرد. باسهای بازی در 3 فاز و حتی 6 فاز هم ممکن است طول بکشد. نکتهای که دقیقا باعث شده بعضی از بازیکنها از ادامه تجربه بازی دست بکشند، میزان دیوانه وار نوار سلامتی باس-فایتها و ضربههای مرگبار آنها است. بازی از همان اولین باس-فایت به بازیکن اخطار سخت بودن بازی را میدهد. اما نکتهای که باعث شده است تا تجربه بعضیها لطمه بخورد، قدرت بدون منطق چندین باس-فایت در بازی است. اما این مورد نکته منفی برای بررسی این اثر نیست به خاطر اینکه بازیهای سبک مترویدوینیا، اصولا از درجه سختی بالایی برخوردار هستند و به هیچ عنوان همه پسند هم نیستند، دقیقا مانند سبک سولز-لایک که طرفداران مخصوص خودش را دارد. اما وقتی وارد میدان نبرد با باس-فایتهای متنوع میشویم، در یک جمله چشمهای شما زیبایی محض را میبیند. هر یک از باسهای بازی شامل چند مدل حرکتی برای مبارزه هستند. اصلا جذابیت باس-فایتها در حرکات غافلگیرانه آنها است. طراحی هر کدام از باس-فایتها به ما نشان میدهد که در طی این 8 سال Team Cherry بر روی تمام بخشهای این بازی وقت زیادی قرار داده و به معنای واقعی کلمه صد خود را گذاشته است. البته که در قدرت و میزان جان باس-فایتها کمی زیاده روی شده است. اما همان مبارزات آنقدر زیبا و هنری هستند که میتوان بر روی این مشکلات ریز چشم پوشی کرد.
اما در بحث جهان سازی استودیوی Team Cherry یکی از متفاوتترین و خلاقترین تیمها است. جهانی که از نسخه قبلی حشرات در آن فرمانروایی میکنند و در Silksong این امپراطوری را گسترش میدهند؛ جهانی پر از رمز و رازهای گوناگون و تنوع مثال زدنی که درست کردن آن کار هرکسی نیست. در این سبک ما به هر بخش کلی از مپ یک بایوم میگوییم. بازی شامل 27-28 بایوم میباشد که این عدد تقریبا دو برابر نسخه قبلی است و به طور کلی ما در این بازی شاهد نقشهای به مراتب بزرگتر و پیچیدهتر از قبل هستیم. در خصوص همین بزرگی نقشه، تیم سازنده برای بازیکن ماموریتهای مختلفی مانند جمع آوری یک سری آیتم یا حتی شکار باسهای فرعی و موارد دیگر را در جای جای بازی و در مقرهای مختلف بازی قرار داده است. بیشترین ماموریتهای فرعی را میتوانیم از داخل مقرها بدست آوریم و در ازای انجام دادن آنها پاداشهای گوناگونی کسب کنیم. نکته آخری که باید در مورد جهان سازی بازی گفت، بخشها و دیوارهای مخفی متعددی است که در بایومهای مختلف بازی قرار داده شده است و تمام این موارد به بازیکن یک جهان کاملا پویا و پر ماجرا را تحویل میدهد که تا مدت زمان بسیار زیادی میتواند غرق امپراطوری فارلوم و قصههای گوناگون آن شود.
در آخر هم به قسمتی میرسیم که اصلا جایی برای ایراد گرفتن ندارد و در عین حال به هیچ عنوان نمیشود آن را نادیده گرفت؛ این بخش شامل المانهای گرافیک بازی از بعد فنی و هنری و موسیقی حیرت آور کریستوفر لارکین (Christopher Larkin) است. از بعد فنی هالونایت سیلک سانگ یک تجربه روان و بدون ایراد را به شما تحویل میدهد. اما از دید بعد هنری این اثر مانند یک دفتر نقاشی میماند که هر صفحه آن در یاد و خاطر شما تا ابد باقی خواهد ماند. بازی طوری جهان خود را خلق کرده است که شما نمیتوانید هنگامی که با شخصیتهای مختلف آن صحبت میکنید، عاشق تک به تک آنها نشوید. اگر بخواهیم ریز به ریز هر شخصیت را بررسی کنیم، این بررسی بسیار طولانی میشود. پس در همین حد این موضوع را نگه میداریم و به موسیقی بازی اشاراتی میکنیم و بررسی را به یک نتیجه گیری میرسانیم. موسیقی متن بازی توسط کریستوفر لارکین نوشته و خلق شده است که بند بند این موسیقی را باید برای همیشه در ذهن خود حک کنیم. در نسخه قبل لارکین برای خلق موسیقی بازی به سمت سبک موسیقی ارکسترال و تا حدی کلاسیک رفته بود و پیانو هسته اصلی موسیقی بازی بود. نتیجه کار به شاهکاری تبدیل شد که تا مدتها در ذهن بازیکن باقی میماند؛ اما در این نسخه لارکین تصمیم میگیرد تا در کنار سبک ارکسترال، از هارمونی و سمفونی با عناصر کلاسیک استفاده کند و ترکیب این عناصر با یکدیگر یک اثر ماورای تصور را خلق کرده است و توانسته از بازی قبلی فرسنگها جلو بزند و اثر شاهکار قبلی را به طرز باشکوهتر و کاملتری بازنویسی کند. این موضوع جایی به اوج خود میرسد که شما داخل محیط باس-فایت هستید و در همان اول کار موسیقی متن باس، حواس شما را برای یک لحظه کوچک پرت میکند. بازی حتی برای بایوم به بایوم نقشه، موسیقی متن منحصر به فرد خود را دارد و ممکن نیست هنگامی که وارد بایوم سیتادل میشوید، توسط موسیقی لارکین غرق اتمسفر آن نشوید و او را برای خلق همچین اثری تحسین نکنید.
بازی Hollow Knight: Silksong که توسط Team Cherry ساخته شده است؛ این اثر قبل از اینکه یک ویدیو گیم باشد، یک قاب هنری قابل ستایش است و ارزش این را داشت که برای تجربه آن، 8 سال صبر کنیم. موسیقی متن استثنایی، طراحی باسهای خیره کننده، گیمپلی متنوع و گرافیک هنریای که ممکن است تا مدتها در ذهنها باقی بماند، مهمترین موارد این اثر است. در حال حاضر خیلی از افراد به دلیل سختی زیاد بازی، ایراداتی به بازی وارد کردهاند؛ اما باید به این نکته دقت داشته باشیم که هر سبک از ویدیو گیم، ادبیات و روش مخصوص بازی کردن خود را دارد. سبک مترویدوینیا هم ادبیات مخصوص خود را دارد و باید تمام نقشه بازی را جستجو کنید و آیتمهای بسیار خوبی دریافت کنید و از تمام قابلیتهای خود برای شکست دشمنها و باس-فایتها، استفاده کنید. در آخر باید اشاره کرد که Silksong در حال حاضر بهترین مترویدوینیای مدرن صنعت ویدیو گیم است. ما در هر دهه ممکن است تعداد کمی از بازیها را مشاهده کنیم که یک سبک را پیشرفت میدهند. قطعا Hollow Knight: Silksong یکی از آن 10 اثر است.
امتیاز بازیسنتر - 10
10
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: سیستم مبارزات متنوع و پر جزئیات طراحی بی نقص یک نقشه پیچیده و کارآمد پلتفرمینگ روان و لذت بخش با المانهای مختلف گرافیک هنری استثنایی و چشم نواز موسیقیهای فراموش نشدنی طراحی باس-فایتهایی خیره کننده و چالشی تنوع بیش از اندازه دشمنها در هر بایوم از نقشه روایت داستانی عمیق و درگیر کننده طراحی شخصیتهای با نمک و به یادماندنی نقاط ضعف: نکته منفی قابل توجهی ندارد