بررسیپلی استیشن 4پلی استیشن 5کامپیوتر

بررسی بازی Bugsnax

زمانی که سونی کنسول جدیدش یعنی پلی‌استیشن 5 را همزمان با نمایش اولیه بازی Bugsnax معرفی کرد، بسیاری از طرفداران این پلتفرم ناامید شده و البته در طرف مقابل دنبال‌کنندگان پلتفرم مایکروسافت نیز دیدی همراه با تمسخر به آن داشتند. واقعیت ماجرا اما زمانی خود را نشان می‌دهد که تجربه‌ای کامل از ساخته جدید استودیو Young Horse داشته باشید. سال 2020 میزبان تعدادی از بهترین بازی‌های این نسل بود اما Bugsnax در روزهای پایانی امسال از راه رسیده و قصد دارد برای بار دیگر ثابت کند که همیشه نمی‌توان براساس تجربه‌ای کوتاه یا تماشای چند ویدیو درباره سرنوشت یک بازی ویدئویی نتیجه‌گیری کرد. موافق تاثیرگذاری این بازی در سطح و اندازه آثاری همچون The Last of Us Part 2 یا Spec Ops The Line نیستیم اما واقعیت ماجرا این است که اثر پیش رو با وجود در اختیار نداشتن نوآوری خاصی در ساختار اصلی خود توانسته مجموعه‌ای از نکات کوچک و جذاب را در کنار یکدیگر قرار دهد تا نهایتا به نتیجه‌ای قابل توجه دست پیدا کند.

شروع Bugsnax با معرفی شخصیت اصلی به عنوان خبرنگاری بی‌نام همراه می‌شود که به تازگی مقاله‌ای پر سر و صدا منتشر کرده که نهایتا مشخص شده بسیاری از موضوعات مطرح شده در آن واقعی نیستند. حالا شخصیت اصلی برای بازگرداندن اعتبار از دست رفته خود باید به ماجراجویی جدیدی قدم بگذارد که مشخص نیست پشت پرده آن چه خبر است. تصاویری از کاوشگری با نام لیزبرت به دست شخصیت اصلی رسیده که نشان می‌دهد او موفق به پیدا کردن جزیره‌ای عجیب شده. جزیره‌ای که در دل خود رازی بزرگ را پنهان کرده. در همان لحظات ابتدایی ورود به جزیره، شخصیت اصلی از ارتفاع سقوط کرده و بعد از به دست آوردن هوشیاری خود با فیلبرت روبرو می‌شود. شخصیتی که توضیح می‌دهد لیزبرت مدتی است شهر را ترک کرده و فعلا امکان انجام مصاحبه با او وجود ندارد. در تمام جریان بازی، گیمر وظیفه دارد تا اهالی شهری که حالا خالی از سکنه شده را پیدا کرده و از آنها درباره سرنوشت لیزبرت سوال کند تا نهایتا با پیدا کردنش بتواند گزارشی جذاب را برای انتشار و باقی نگه داشتن شغل خود آماده کند. در این دنیای عجیب و غریب که شخصیت‌های اصلی آن چیزی شبیه به ماپت هستند، شاهد مطرح شدن رویکردها، صحبت‌ها و نظراتی هستیم که معمولا به آثار بزرگسالانه محدود می‌شوند. در اصل هر کدام از این شخصیت‌های عجیب نماینده‌ای از یک طرز فکری در دنیای واقعی ما هستند که حالا با ظاهری اغراق‌آمیز در Bugsnax حضور پیدا کرده‌اند.

مشکلات هر کدام از این شخصیت‌ها برگرفته از روحیات خاص آنهاست و ارتباط‌های برقرار شده میان آنها حسی کاملا واقعی دارد. شخصیت‌هایی که برای توجیه رفتارشان باید به سراغ انگیزه‌هایی برویم که لزوما در نگاه اول خود را نمایان نمی‌کنند. بخش مهمی از ارزش‌های داستانی Bugsnax در بخش انتهایی و پایان‌بندی آن نمایان می‌شود. جایی که بازی به خوبی مخاطب را غافل‌گیر کرده و سرانجامی را به نمایش در می‌آورد که معمولا از اثری این چنینی انتظارش را ندارید. معمولا درجه‌بندی سنی برای بازی‌های ویدئویی سعی دارد محدودیت‌های لازم را در زمینه خشونت و مسائلی این چنینی اجرا کند اما بدون هیچ شکی Bugsnax از دید داستانی برای گروه سنی 7 تا 10 سال مناسب نیست. اینجا نه خبری از پایانی خوب است و نه روابطی که از سیاه به سفید می‌رسند. شخصیت‌های ساخته شده توسط Young Horse خاکستری هستند و تنها انگیزه‌های پنهان است که آنها را در جریان داستان هدایت می‌کند. موضوعی که بدون شک در میان مهم‌ترین ارزش‌های Bugsnax قرار می‌گیرد.

ریشه‌های گیم‌پلی Bugsnax را می‌توانید در ماجراجویی‌های سه نسل پیش پیدا کنید که معمولا بیش از مبارزه و درگیری، تمرکز خود را روی حل کردن پازل‌ها قرار می‌دادند. بازی‌هایی که ساختاری نیمه Open World دارند و معمولا چند محیط بزرگ را در محوریت یک هاب اصلی قرار می‌دهند. بازی پیش رو دقیقا از همین اصول پیروی می‌کند و اندکی سعی کرده تا آن را بهبود داده و با المان‌های روز همراه کند. هاب اصلی که در اصل همان شهر توصیف شده است، به دیگر محیط‌های اصلی راه داشته و می‌توانید از طریق آن بخش عمده‌ای از فرایند جابجایی در میان مراحل را صورت دهید. با رفتن به هرکدام از محیط‌های جانبی، فرصت آشنایی با شخصیت‌های جدید را به دست می‌آورید که به جز پیشرفت کلی داستان، معمولا تعداد زیادی ماموریت جانبی را نیز ارائه می‌کنند. پیش زمینه اصلی گیم‌پلی بازی ساده است و البته نیازی نداشته تا به سمت ایجاد پیچیدگی حرکت کند. تا انتهای کار این موضوع دستخوش تغییر خاصی نمی‌شود و اکثر 8 تا 10 ساعت گیم‌پلی Bugsnax به دریافت ماموریت، انجام آنها و روایت بخش‌های بعدی داستان منتهی می‌شود. چنین روندی روی کاغذ و در اولین نگاه می‌تواند به سرعت تکراری شود اما این حل کردن پازل‌های محیطی است که باعث شده این ماجراجویی متفاوت از شکست دور شده و بتواند برای مدت قابل توجهی گیمر را سرگرم کند.

هدف نهایی در Bugsnax که بزرگ‌ترین بخش گیم‌پلی را به خود اختصاص می‌دهد از اصول اولیه سیستم شکار در دیگر بازی‌های ویدئویی پیروی می‌کند. اکثر اهداف تعیین شده برای ماموریت‌های پرتعداد بازی به شکار و شناسایی موجوداتی اختصاص دارد که در اصل ترکیبی از حشرات و غذاهای مختلف هستند. موجوداتی که رفتاری شبیه به حشرات را از خود نشان می‌دهند اما ظاهر و خصوصیات بصری خود را از غذاها و خوراکی های متنوع وام گرفته‌اند. در ابتدا و با شروع بازی به جز چند راه خاص، فرمولی دیگری برای شکار این موجودات پیش روی گیمر قرار نمی‌گیرد اما با پیشرفت در بازی نه تنها امکانات در اختیار مخاطب افزایش پیدا می‌کند بلکه نمایش رفتارهای جدید و پیچیده‌تر از موجودات اشاره شده، عمق گیم‌پلی را به شکل چشم‌گیری افزایش می‌دهد. برای درک بهتر این موضوع کافیست مثالی ساده را متصور شوید. در این سناریو فرضی دشمنی را در نظر بگیرید که روی هوا پرواز کرده و همواره در بخش بیرونی بدن خود المان آتش را به همراه دارد. هرچند می‌توانید با استفاده از طعمه مخصوص این موجود را به سطح زمین بکشانید اما عملا هیچ ابزاری برای شکار آن قدرت لازم را ندارد. راه حل چیست ؟ در این بخش باید به سراغ بُعد دیگری از گیم‌پلی برویم که به تحقیق پیرامون این موجودات اختصاص دارد. با شناسایی هر دشمن جدید، می‌توانید به فهرستی از ضعف‌ها، علایق و ابزارهایی دسترسی پیدا کنید که بیشترین کارایی را در شکار نمایش می‌دهند. برای قرار دادن موجود اشاره شده در حالتی که امکان شکار آن را داشته باشید باید موجود دیگری که در رابطه این دو به عنوان دشمن شناخته می‌شود را به جریان آب هدایت کرده، روی آن طعمه قرار دهید و منتظر بمانید که موجود پرنده برای درگیر شدن با‌ آن با سطح آب تماس برقرار کرده و نهایتا المان آتش خود را از دست دهد. چنین سناریو‌هایی که با وجود حضور 100 نوع مختلف از ترکیب غذا و حشره توانسته تنوع مثال‌زدنی را رقم بزند، بزرگ‌ترین نقطه قوت Bugsnax است. جالب است که بزرگ‌ترین ضعف گیم‌پلی بازی درست در همین بخش خود را نشان می‌دهد. هرچند هدف بسیاری از ماموریت‌ها گرفتن حشرات جدید و شناسایی آنهاست اما زمانی که از جریان ماموریت خارج شوید، دیگر انگیزه‌ای برای شکار وجود ندارد. در اصل تمام سیستم شکار و درگیری با موجودات به عنوان سرانجامی برای ماموریت‌ها معرفی می‌شود و زمانی که دیگر خبری از ماموریت نباشد، ارزش‌های خود را از دست داده و نمی‌تواند به عنوان دلیلی برای رفتن دوباره به سراغ Bugsnax شناخته شود.

نهایتا باید به این موضوع اشاره کرد که Bugsnax با وجود عرضه برای PS5، به هیچ‌وجه در میان آثاری قرار نمی‌گیرد که تمرکز آنچنانی روی گرافیک داشته باشید. همه‌چیز مانند ساخته قبلی Young Horse از دید کیفی در سطح معمولی‌ای قرار می‌گیرد. با این تفاسیر نباید به راحتی از کنار طراحی باگزنکس‌ها گذشت که خصوصیات جالب توجهی دارند و به شکل جالبی ترکیب غذا و حشرات را نمایان می‌کنند. در این بخش عاملی که باعث شده به راحتی توانایی برقراری ارتباط با هر کدام از این موجودات را پیدا کنید، صداگذاری آنهاست. طنز قدرتمند بازی در این زمینه و نگاهی تمسخرگونه به خوراکی‌های هر روزه انسان‌ها به خوبی فضای Bugsnax را در مواقع لازم از اثری جدی دور می‌کند. لقب عجیب‌ترین و خاص‌ترین بازی سال 2020 بدون شک برازنده Bugsnax است. بازی که سعی کرده به ساده ترین شکل ممکن، معنی و مفهوم متفاوتی را از روابط اجتماعی به نمایش در آورد.

امتیاز بازی‌سنتر - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
طراحی جالب و متنوع باگزنکس‌ها
پیاده‌سازی بسیار خوب سیستم شکار
روایت و پایان‌بندی قدرتمند داستان
شخصیت‌پردازی جالب‌ و باکیفیت
طنز فوق‌العاده بازی در صداگذاری باگزنکس‌ها
نقاط ضعف:
لودینگ‌های طولانی در نسخه PS4
موسیقی‌های تکراری
نبود هدفی جدای از ماموریت‌ها برای شکار باگزنکس‌ها
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است

User Rating: 4.18 ( 3 votes)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا