ایکس باکس وانبررسیکامپیوتر

بررسی Bleeding Edge

با نگاهی به کارنامه استودیو Ninja Theory می‌توان فهمید این استودیو در طول حیات خودش سعی کرده تا در سبک‌های مختلف فعالیت کند. از ساخت عنوانی مثل Enslaved گرفته تا همکاری با کپکام برای ساخت Dmc و البته عنوان درخشان Hellblade: Senua’s Sacrifice که مایکروسافت این روز ها با معرفی شماره دوم آن کلی سر و صدا بپا کرده‌است. البته در بین عناوین ساخته شده توسط NT، عناوین ضعیف و متوسطی هم به چشم می‌خورند. از جمله عنوان Dexed که در سبک ریل شوتر در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و عنوان Kung Fu Chaos که به عنوان اولین اثر استودیو در سال ۲۰۰۳ خیلی موفق عمل کند. حال آخرین پروژه آن‌ها که به گفته خودشان تنها ۲۰ نفر از اعضای استودیو وظیفه ساخت آن را بر عهده داشته‌اند، با نام Bleeding Edge در سبک مبارزات آنلاین چند نفره یا به عبارتی شوتر هیرو آنلاین منتشر شده و از همین ابتدا باید گفت این عنوان را می‌توان در دسته عناوین متوسط یا حتی ضعیفی قرار داد که تا به امروز استودیو NT آن را توسعه داده‌است.

با اشباع شدن بازار بازی های ویدیویی از عناوین مبارزات آنلاین، شاید بتوان گفت ساخت یک عنوان جدید که بتواند در این ژانر موفق عمل کند امری دشوار و یا حتی غیر ممکن باشد. برای این موضوع بهتر است به سراغ یکی از بهترین عناوین این سبک برویم که اتفاقا عنوان Bleeding Edge وام زیادی از آن گرفته ‌است. بازی Overwatch که توسط کمپانی بلیزارد ساخته شده و با رعایت یک سری نکات کلیدی توانسته موفقیت فراوانی را به دست آورد. در کنار محتویات کامل اورواچ، رمز موفقیت آن را می‌توان در هیرو یا همان قهرمان‌هایی دانست که بازی در اختیار بازیکن قرار می‌دهد و هر کدام از آن‌ها دارای قدرت‌های مختلفی هستند که در عین منحصر به فرد بودن، از لحاظ قدرت با دیگر شخصیت‌ها برابر هستند. حال با این توضیحات برویم به سراغ بررسی BE که در مواردی توانسته همانند اورواچ موفق عمل کند، اما در موارد دیگری عنوانی ضعیف و دارای مشکلات فروانی است.

bleeding edge 1

در بعد گیم‌پلی عنوان BE بر پایه همکاری بین بازیکنان برای شکست تیم مقابل بنا شده و حتی می‌توان گفت بازی به شدت متکی به این همکاری است و بدون آن شکست شما در مبارزات قطعی خواهد بود. موردی که برای این سبک از عناوین حیاتی است، اما در BE به نظر می‌رسد تمرکز فراوان بر روی آن حتی باعث شده تا کلاس بندی های مختلف شخصیت‌ها  و مهارت‌های فردی هم بدون استفاده قرار بگیرند. بازی داری سه کلاس مختلف که شامل ساپورت، تانک و اساسین می‌شود. هر کدام از این کلاس‌ها دارای شخصیت‌های مربوط به خود همراه با خصوصیات مربوط به کلاسشان هستند. اما در عمل در مبارزات ممکن است شما در مقابل تیمی متشکل از شخصیت‌های کلاس اساسین قرار بگیرید اما به دلیل همکاری تیمی آن‌ها، قطعا شکست خواهید خورد. بدین صورت در اکثر مبارزات کلاس بندی شخصیت‌ها تا حد زیادی بدون استفاده خواهد ماند و رمز موفقیت در این جا همکاری است. البته شانس هم نقش به سزایی در BE خواهد داشت. شانس این که اعضای تیم شما چه کسانی هستند. آیا آن‌ها می خواهند با شما همکاری کنند یا دوست دارند به صورت فردی مبارزه کنند. بدین شکل قبل از شروع هر مسابقه باید به امید این باشید تا با چه کسانی در یک تیم قرار خواهید گرفت.

حال فرض را بر این بگذاریم که شانس شما خوب بوده و تیم شما و حریف علاقمند به همکاری با یک دیگر هستند. در اینجاست که گیم‌پلی BE جذابیت خود را به نمایش می‌گذارد. در چنین شرایطی که البته همان طور که گفتم احتمالش بسیار پایین است، قابلیت‌های کلاس‌ها و مهارت‌های فردی جایگزین موارد بالا می‌شوند. در این مسابقات استفاده درست از هر کلاس می‌تواند رمز پیروزی باشد. بازی در حال حاضر دارای ۱۱ شخصیت دارد. پنج شخصیت در کلاس اساسین و سه شخصیت در هر کدام از کلاس‌های تانک و ساپورت. در کنار طراحی ضاهری جالب و متفاوت شخصیت‌‌ها، آن‌ها درای قدرت های متفاوتی هم هستند که آن‌ها را از یک دیگر متمایز می‌کند. به عنوان مثال شخصیت Daemon در کلاس اساسین همانند یک سامورایی عمل می‌کند. او دارای یک شمشیر است و می‌تواند به صورت مخفیانه و یا با سرعت فراوان به دشمنان حمله کند و همانند سامورایی ها به سمت دشمنان تیغ پرتاب می‌کند. شخصیت Nidhogger یک گیتاریست الیکتریک است که از گیتارش به عنوان سلاح استفاده می‌کند و حتی قدرت مخصوص او ایجاد امواج الکتریکی به دشمنان است. شخصیت Buttercup هم در کلاس تانک، یک شخصیت سنگین وزن است که بر روی یک موتور نشسته و به خاطر وزن زیادش از سرعت پایینی برخوردار است، اما در عوض او دارای قدرت فراوانی است و از یک چنگگ برای کشیدن دشمنان به سمت خودش بهره می‌برد. هر کدام از شخصیت‌ها هم دارای مواردی برای شخصی سازی و تغییر قدرت‌هایشان هستند. مبارزات BE بر پایه نبرد های نزدیک و استفاده از melee و دفع حملات حریف با زمان بندی دقیق بنا شده‌است. به همین صورت بازی سعی می‌کند بازیکن را به وسیله استفاده از قفل کردن دوربین بر روی حریف به ایجاد مبارزات تک به تک تشویق کند. هر چند این مسابقات معمولا به دلیل گیر کردن دوربین در آبجکت‌های محیط و یا حمله دیگر یاران تیم مقابل به درستی انجام نمی‌شوند.

bleeding edge 2

اما مورد آخر که احتمالا با گذر زمان رفع خواهد شد و اما در حال حاضر بیشترین ضربه را به پیکره بازی وارد کرده است به محتویات بسیار محدود بر می‌گردد. تنها دو مد و پنج نقشه تمام محتویاتی است که شما می‌توانید آن‌ها را تجربه کنید. مد اول از شما می‌خواهد تا لوکیشن‌های مختلف در نقشه را کپچر کنید و مد دیگر هم مربوط به جمع آوری امتیاز از طریق کشتن دشمنان و یا جمع کردن یک سری انرژی در سطح نقشه‌ است. نقشه‌ها هم گویا تنها دارای پوسته متفاوتی هستند و از لحاظ طراحی دقیقا با نقشه‌های یکسانی طرف خواهیم بود. مواردی که باعث شده تا تجربه اثر تنها در کمتر از چند ساعت به شدت تکراری و حتی خسته کننده شود. حال مشکلاتی که در شروع متن هم به آن‌ها اشاره کردم را به بازی اضافه کنید و نتیجه تنها فرار از این عنوان است.

هر چند BE در اکثر بخش‌ها دارای مشکلات و ضعف‌های فراوانی است و در بخش داستانی هم فاقد هر گونه قصه‌ای است، اما شاید بتوان گفت تنها بخشی که اثر در آن بدون مشکل ظاهر شده مربوط به بخش بصری می‌شود. البته این بدان معنا نیست که با یک عنوان چشم‌نواز طرف هستیم بلکه نتیجه یک عنوان قابل قبول و بدون مشکلات فنی و هنری است که با بودجه کم ساخته شده و البته نتیجه آن‌ هم قابل قبول است. شخصیت‌های BE نقطه قوت بخش بصری اثر محسوب می‌شوند. هر کدام از آن‌ها دارای طراحی منحصر به فرد همراه با جزئیات فراوانی هستند که به خوبی باعث شده تا هر کدام به خوبی در میدان نبرد خوش بدرخشند.  نقشه‌ها هم با آن که از لحاظ ساختاری شباهت فراوانی به یک‌ دیگر دارند، اما از لحاظ ظاهری شاهد وجود محیط های متفاوت با آبجکت‌ها و طراحی متفاوت و رنگارنگی هستیم که به خوبی مشکل یک نواخت بودن ساختار نقشه‌ها را پوشش می‌دهد. با شروع نبرد ها هم به خوبی شاهد ایجاد افکت‌های مختلف در محل وقوع مبارزات بر اثر شلیک اسلحه‌ها و یا استفاده از قابلیت‌های ویژه شخصیت‌ها خواهیم بود.

آخرین ساخته استودیو نینجا تئوری را شاید بتوان یکی از ضعیف ترین آثار آن‌ها خواند. عنوانی که سعی کرده‌ در بازار اشباع شده عناوین شوتر هیرو شانس خود را امتحان کند، اما در عمل با یک عنوان ناقص و ضعیف طرف هستیم. عنوانی که به نظر می‌رسد چند سالی برای کامل شدن نیاز به زمان دارد و در وضعیت کنونی نمی‌تواند ساعات زیادی علاقمندان به این سبک‌ از عناوین را به سمت خود جذب کند.  بازی نه تنها سعی نمی کند تا هیچ ایده یا نکته جدیدی را ارائه دهد، بلکه تنها سعی کرده تا یک کپی درجه دوم از عناوینی مثل اورواچ باشد.

امتیاز بازی‌سنتر - 6.5

6.5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
طراحی مناسب شخصیت‌ها
مبارزات بازی در بعضی از شرایط خاص
نقاط ضعف:
به شدت ناقص و بدون محتویات
اتکا بیش از حد به همکاری تیمی در اکثر مبارزات
مشکلات گیر کردن دوربین در ابجکت‌های محیط
طراحی ساختاری تکراری و یکسان نقشه‌ها

User Rating: 2.73 ( 2 votes)

بهرام بی غرض

Journalist and Video game critic at @bazicenter and @bazinama | XBL gamertag: Bahram

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا