معرفی بازی‌ها

عظیم ترین پیش نمایش از Halo: Reach

در حدود سالهای 2200 بود که سازمانی با نام United Nations Space Command یا به اختصار UNSC به جنگ های داخلی بین انسان ها پایان داد و بین آن ها اتحاد به وجود آورد. این سازمان در واقع نیروی اصلی دفاع از انسان ها بود که توسط سازمان ملل بنا شده بود. در سال 2215 UNSC موفق شد تکنولوژی به نام Shaw-Fujikawa Translight Engine بسازد. این تکنولوژی قابلیت سفرهای فضایی با سرعت مافوق نور را به انسان ها می دهد، و بدین وسیله استعمار سیارات بسیار دور نیز ممکن شد، تا جایی که در سال 2490 حدود 1000 سیاره توسط انسان ها Terraform شد (یعنی با شرایط زندگی انسان تطبیق داده شد). در بین اینها، سیاره ای به نام Reach از همه مهمتر شد، تا حدی که بعد از زمین مهمترین محل زندگی انسان ها به حساب می آمد و دومین پایگاه مرکزی UNSC نیز در این سیاره مستقر شده بود.

Reach

Reach سیاره ای با عمری حدود 1 میلیارد سال، نسبت به 4.6 میلیارد سال عمر زمین، سیاره ای نسبتا جوان به حساب می آید. مساحت آن بزرگتر از زمین و قطری در حدود 15,273 کیلومتر (در مقابل 12,756 کیلومتری زمین) و آب و هوایی عموما خشک و گرم دارد. Reach در ابتدا برای زندگی انسان مناسب نبود و انسان ها برای بدست آوردن آن، این سیاره را Terraform کردند. سطح آن خشک و ناهموار با کوه های بلند و آتش فشان است و اثرات شهاب سنگ ها کاملا در آن به چشم می خورد که بعضی از این اثرات منجر به پیدایش دریاهای بزرگ نیز شده است. توده های عظیم گاز و گرد و هاله مانندی نیز در اطراف آن وجود دارد که باعث تابش نوری جالب شده است. در این سیاره هر روز 27 ساعت، و هر سال 390 روز است و بیش از 700 میلیون انسان در آن زندگی میکنند.
شهرهای زیادی در Reach وجود دارد که Manassas ، Quezon و Ezhtergom از بقیه بزرگتر و مهمترند (شهر Manassas در بازی وجود دارد). با وجود چنین شهرهای بزرگی بعضی از مردم زندگی در طبیعت این سیاره را ترجیح داده اند و زمین های کشاورزی بسیاری نیز در آن وجود دارد.

Reach دارای منابع غنی تیتانیوم است که در واقع دلیل اولیه تصرف آن توسط انسان ها همین بود. اما بعدها اهمیت بسیار بیشتری در زمینه های مختلف پیدا کرد. همچنین بزرگترین سازنده ها و تامین کننده های سفینه های فضایی انسان ها در این سیاره واقع شده است. پایگاه ها و سازمان های مهمی نیز در آن ساخته شده، علاوه بر اینها، شئِ کریستالی در این سیاره کشف شد که به انسان ها اجازه سفرهای ما فوق نور در فضا را می داد. اما اهمیت اصلی این سیاره چیز دیگری است. Reach محل پرورش مهمترین و قوی ترین سربازان UNSC بود. سربازان ویژه ODST و ابر سربازانی به نام Spartan در این مکان پرورش یافته و آموزش می بینند. از آنجایی که اسپارتان ها از دوران کودکی دزدیده شده و برای آموزش به Reach آورده می شوند، این سیاره خانه این سربازان محسوب می شود. UNSC برای مقابله با تهدید ها به این ابر سربازان احتیاج داشت، و این Reach بود که در آن اسپارتان ها پرورش میافتند. اما تولید این اسپارتان ها از کجا شروع شد؟

پروژه های اسپارتان

در سال 2321 که یاغیان زیادی دست به شورش زده بودند، UNSC به فکر ساخت ابرسربازانی افتاد تا بهتر و راحت تر با آن ها مقابله کند. به روی این سربازان نام اسپارتان گذاشته شد. این نام برگرفته از سربازان قدرتمند یونانی است که از کودکی برای مبارزه آموزش دیده شده و کاری به جز تمرین و جنگ نداشتند. در واقع سربازانی که UNSC قصد تولید آن ها را داشت برای همین کار در نظر گرفته می شدند و همانند اسپارتان های یونان از کودکی برای اسپارتان شدن آزمایش های سخت ژنتیکی و تمرین های طاقت فرسا می دیدند. اما به دلیل ریسک بسیار بالا UNSC این پروژه را در حالت تست نگه داشت و فقط چند نفر معدود برای آزمایش این پروژه داوطلب شدند.

شورشگران کم کم قدرت زیادی پیدا کردند و روز به روز مقابله با آن ها سخت تر میشد، تا اینکه UNSC به طور جدی به فکر تولید اسپارتان ها افتاد. بالاخره در سال 2517 و پس از تلاش های فراوان داشمندی نابغه به نام Dr. Catherine Halsey پروژه Spartan II را خلق کرد. او 150 کودک را برای این پروژه کاندید کرد، اما به علت محدود بودن بودجه و هزینه سنگین تولید آن ها تعداد آن به نصف، یعنی 75 کاندید کاهش یافت. 75 کودک پسر و دختر که دارای شرایط ژنتیکی مناسب برای این پروژه بودند انتخاب و از خانواده خود دزدیده شدند. UNSC بدلی از آنها تولید میکرد و مخفیانه به جای کودکان اصلی در خانواده هایشان قرار می داد تا دزدیده شدن این کودکان پنهان نگه داشته شود، اما این بدل بعد از مدتی می مرد و خانواده های آنان از این موضوع چیزی نمی فهمیدند. این کودکان به Reach آورده می شدند و بدن و ذهن آن ها از نظر ژنتیکی ارتقا می یافت و قوی تر میشد. البته این ارتقاهای ژنتیکی پیامد هایی هم داشت. از این 75 کودک، تنها 33 نفر موفق از این آزمایشات بیرون آمدند و بقیه به ناتوانی های مختلف گرفتار شدند یا مُردند. اما این 33 اسپارتان به قوی ترین نیروهای جنگی انسان در تاریخ تبدیل شدند. تمام اسپارتان ها با پیشرفته ترین زره موجود یعنی MJOLNIR مجهز شدند. MJOLNIR در افسانه های اسکاندیناوی اسلحه خدای رعد بوده است که یک پتک بزرگ است. این زره ها نیز از اول به این پیشرفتگی نبود. نسل اول زره های MJOLNIR یعنی Mark I برای فعال شدن باید توسط کابلی به یک راکتور وصل می شد و به نوعی فقط برای تست ساخته شده بود. نسل دوم، Mark II کمی سبکتر شده بود اما هنوز نیاز اتصال به راکتور را داشت. مدل Mark III پیشرفت خوبی نسبت به قبلی داشت و بدون نیاز به کابل و با استفاده از یک گیرنده انرژی خود را کسب می کردند، اما این گیرنده تا بُرد خاصی را می توانست پوشش دهد. در مدل Mark IV مشکل سنگین بودن این زره و حمل سخت آن توسط سرباز حل شده بود. در این مدل سیستم اعصاب سرباز توسط کاشت های عصبی به این زره وصل بود و باعث می شد او تنها با مغز خود این زره را حرکت دهد. این مدل اولین مدلی بود که به صورت واقعی توسط اسپارتان ها استفاده شد، اما بیشتر در تمرینات به کار می رفت. HUD یا Heads up Displayـی که در سری بازیهای Halo مشاهده می کنید در واقع توسط همین زره ها ایجاد شده اند و اطلاعاتی از منطقه جغرافیایی پیرامون او، وضعیت زره و خود فرد و اطلاعات اسلحه او برایش نمایش داده می شود. حتی نشانه (Crosshair) بازی نیز توسط این زره برای سرباز نمایش داده می شود. MJOLNIR در خلا نیز مقاوم است. مدل Mark V پیشرفت های زیادی نسبت به Mark IV داشت، اما مهمترین آن ها سپر انرژی بود که بدون نیاز به منبع، خود به خود شارژ می شد. مقاومت آن نیز نسبت به مدل قبلی به شدت افزایش یافته بود. قابلیت دیگر این مدل، مکانی برای هوش مصنوعی در پشت کلاه سرباز بود. این هوش مصنوعی با مغز سرباز ارتباط برقرار می کرد و اطلاعات ارزشمندی در جنگ و مسائل مختلف به او می داد. تقریبا تمام اسپارتان II ها از مدل Mark V استفاده می کنند. (هر چند مدل Mark VI نیز بعدها ساخته شد و از Halo 2 به بعد توسط مسترچیف استفاده شد. سپر انرژی این مدل زودتر شارژ می شود و HUD آن اطلاعات دو سلاح به صورت همزمان را نیز به سرباز میدهد، در واقع به همین بهانه در Halo 2 قابلیت حمل 2 اسلحه به صورت همزمان اعمال شد!). اسپارتان II ها قوی ترین اسپارتان ها و قدرتمندترین مبارزان انسان ها بودند و شدیدا مورد احترام قرار می گرفتند. آن ها به قهرمانان افسانه ای انسان ها تبدیل شدند و هر کدام از آن ها توانایی مبارزه با صد ها دشمن مختلف را داشتند. به جز یکی دو مورد نیز گزارشی مبنی بر مرگ یک Spartan II اعلام نشد که این خود قدرت بسیار زیاد آن ها را نشان می داد. مستر چیف نیز یکی از همین اسپارتان II ها است و در واقع قوی ترین آن ها محسوب می شود.

اما تولید یک Spartan II بسیار بسیار گرانقیت (در حد تولید یک ارتش!) و وقت گیر و با ریسک بالا بود، و علاوه بر آن بیش از 50% کاندید ها می مردند. همانطور که در بالا گفته شد تنها 33 اسپارتان II وجود داشت. به این دلیل UNSC پروژه Spartan III را معرفی کرد. آن ها به اندازه Spartan II ها قوی نبودند و از لحاظ سرعت، قدرت و تجهیزات جنگی نیز در سطح اسپارتان II ها قرار نمی گرفتند، اما هزینه تولید، تجهیز و تمرین اسپارتان III ها بسیار ارزانتر، و نیاز به زمان کمتری داشت. همچنین تعداد بسیار بیشتری از مردم شرایط کاندید شدن آن را داشتند. اسپارتان III ها در تعدادی بسیار زیادتر از اسپارتان II ها تولید می شدند (شاید بیش از هزار نفر در هر دوره!). آن ها بیشتر به عملیات های فوق العاده مهم و برگشت ناپذیر فرستاده می شدند و برعکس اسپارتان II ها در گروه های بزرگ و به صورت تاکتیکی عملیات را انجام می دادند. عملیاتی که ODST ها هم توانایی انجام آن را نداشتند، اما تقریبا هیچکدام از اسپارتان III ها از این عملیات خطیر جان سالم به در نمی بردند و بعد از انجام آن ها کشته می شدند. ,جنگ آغاز شد,در سال 2525 ارتباط یکی از سیارات انسان ها به نام Harvest ناگهان قطع شد. گروهی برای تحقیق به آنجا فرستاده شدند اما بعد از اعلام فرود به سیاره ارتباطشان قطع شد. سپس سه سفینه بزرگ و مجهز به Harvest فرستاده شدند. این سفینه ها وقتی به آنجا رسیدند متوجه شدند سطح سیاره توسط شلیک اشعه های پلاسمایی سوخته و به اصطلاح Glass شده است و در نتیجه 3 میلیون ساکنین آن همگی کشته شدند. ناگهان سفینه ای مرموز به آن ها حمله کرد و دوتای آن ها را از بین برد، سفینه سوم نیز به زحمت و در حالی که شدیدا آسیب دیده بود به Reach برگشت. پیغامی در این سفینه گذاشته شده بود با این مضمون: ” انهدام شما خواسته خدایان ماست و ما نیز ابزار آن ها هستیم. ” این پیامی بود که توسط Covenant ها در این سفینه گذاشته شده بود. Covenant ها اجتماعی تشکیل شده از موجودات مختلف فضایی هستند که با هم برای مقاصد مختلف همکاری می کنند. آن ها نژادی باستانی و از بین رفته به نام Forerunners ها را میپرستند. آن ها در پی هدفی به نام Great Journey هستند (چیزی مثل رستگاری! ) و در این راه از تکنولوژی های Forerunners ها استفاده می کنند. آن ها عقیده دارند Halo ها به آن ها در این راه کمک می کند. (به دلیل بی ربط بودن داستان Reach به بناهای Halo از توضیح آن صرف نظر می کنیم.) در هر صورت، بعد از سقوط سیاره هاروست، UNSC بزرگترین ناوگان فضایی تاریخ را به فرماندهی Preston Cole به آنجا فرستاد و توانست آن ها را شکست دهد (هر چند کول سه برابر آن ها نیرو داشت و دو سوم آن نیز در این جنگ از بین رفت!). از آنجایی که کاونانت ها انسان ها را در مقابل هدف بزرگ خود می دیدند، بنابراین به سیارات مختلف آن ها حمله می کردند. به دلیل تکنولوژی برتر کاونانت ها و سلاح های پلاسمایی که داشتند، UNSC توان مقاومت در برابر آن ها را نداشت و سیارات انسان ها یکی یکی نابود می شد تا این که در سال 2535 بسیاری از سیارات توسط کاونانت ها نابود شده بود و آن ها به سیارات مرکزی و مهمتر انسان ها حمله می کردند. با ادامه این روند UNSC قانونی وضع کرد با این توضیح که نظامیان تحت هیچ شرایطی نباید کاری کنند تا محل زندگی انسان ها و مخصوصا زمین به دست کاونانت ها بیفتد. به این ترتیب اگر سفینه ها در حال تعقیب شدن بودند باید تا زمان گم شدن سفینه کاونانت در فضا بچرخند و به سمت سیارات انسان ها نیایند. روی تمام سیستم ها و سفینه ها قابلیت منفجر شدن اتوماتیک (Self Destruct) نصب شد تا اگر به دست کاونانت ها رسید از بین برود. همچنین هیچ کاونانت یا سفینه ای از آن ها نباید به زمین آورده می شد.

سقوط Reach

جنگ با کاونانت ها همچنان ادامه داشت و انسان ها قوانین شدید امنیتی را برای کشف نشدن محل زندگی شان برای کاونانت ها وضع کرده بودند. اما همه چیز خوب پیش نرفت!

در سال 2552 سیاره ای به نام Sigma Octanus IV توسط کاونانت ها مورد حمله قرار گرفت. زیرا آرتیفکتی بسیار مهم در این سیاره وجود داشت که از Forerunners ها به جای مانده بود و مختصات یکی از هفت Halo را در خود داشت. کاونانت ها ارتشی عظیم را به این سیاره فرستادند اما به صورتی غیر منتظره فرماندهی به نام Jacob Keyes که مسئول محافظت از سیاره سیگما بود، تمام آن ها را نابود کرد! البته این سیاره آسیب های بسیاری دید و تقریبا از بین رفت. چند اسپارتان به این سیاره اعزام شدند و در ادامه متوجه دلیل حمله کاونانت ها شدند، یعنی همان آرتیفکت. اسپارتان ها این آرتیفکت را پیدا کردند و شکست سختی به کاونانت ها تحمیل کردند. اما در این بین کاونانت ها استراتژی هوشمندانه ای به خرج دادند. UNSC سفینه ای به نام Iroquois را به سیاره سیگما فرستاد تا بازماندگان احتمالی را پیدا کند. کاونانت ها به صورت مخفیانه روباتی کوچک را به ایروکویس فرستادند. این روبات مختصات تمام نقاط طی شده توسط این سفینه را به کاونانت ها می فرستاد. ایروکویس به Reach برگشت و به این ترتیب کاونانت ها محل سیاره Reach را پیدا کردند. البته Covenant ها قبلا از سیاره Reach اطلاع داشتند، زیرا آرتیفکتی دیگر از Forerunners ها که مختصات یکی دیگر از هیلو ها را در خود داشت، در این سیاره مخفی شده بود و آن ها این موضوع را می دانستند، فقط از محل آن بی خبر بودند. بنابراین پیدا کردن محل این سیاره فوق العاده برای آن ها مهم بود. از این طرف UNSC و اسپارتان ها در حال تدارک عملیاتی بودند که طی آن یکی از رهبران کاونانت را اسیر کرده تا بتوانند با آن ها صلح کنند. آن ها که کم کم در حال اعزام به این عملیات بودند و خود را آماده می کردند، اتفاقی ناگوار افتاد! Reach توسط کاروانی فوق العاده عظیم از کاونانت ها مورد حمله قرار گرفت و یکی از وحشتناک ترین فجایع تاریخ بشریت رفم خورد. با وجود قوی ترین نیروهای محافظتی انسان ها که از Reach دفاع میکردند، این سیاره توسط کاونانت ها Glass شد و 700 میلیون ساکنین آن به طرز فجیعی کشته شدند. این نبردی است که در بازی دنبال خواهد شد.,Noble Team,Alpha Company اولین دسته از اسپارتان III ها بود که در سال 2531 تشکیل شد. این گروه 497 نفر عضو (کودکان بین 4 تا 6 سال) داشت، که از این بین 300 نفر آنها اسپارتان III شدند. این کودکان کسانی بودند که پدر و مادرشان توسط حمله ی کاونانت ها کشته شده و اکنون تشنه انتقام هستند. بعد از تست و 4 سال تمرین سخت، آن ها به عنوان سربازان اسپارتان III به خدمت گرفته شدند. اعضای Alpha Company در جنگ ها و عملیات بسیاری شرکت کردند، اما مهمترین ِ این عملیات تقریبا تمام آن ها را به کشتن داد. ماموریت آن ها از بین بردن یکی از عظیم ترین سازندگان کشتی فضایی کاونانت ها به نام K7-49 بود. طی 7 روز جنگ طاقت فرسا آن ها موفق شدند 89% راکتورهای K7-49 را از بین برده و تقریبا آن جا را به طور کامل از کار بیندازند، اما به جز 3 نفر تمام افراد آن ها کشته شدند. این 3 نفر Carter-A259 ، Emile-A239 و Jun-A266 بودند، کسانی که بعد ها و در سال 2552 به عضویت گروهی 6 نفره به نام Noble Team درآمدند.

قربانی شدن Alpha Company راه را برای به وجود آمدن دسته جدیدی از اسپارتان III ها به نام Beta Company باز کرد. درست است که Alpha Company از بین رفت، اما به دلیل کارهای بزرگی که برای UNSC انجام دادند، این سازمان استفاده از اسپارتان III ها را ادامه داد و Beta Company تشکیل شد.
کسانی که در تست های Alpha Company قبول نشدند، به خدمت Beta Company درآمدند.
Beta Company در سال 2537 تشکیل شد، و با تجربیاتی که از Alpha Company به دست آمده بود، این بار برنامه ریزی بهتری انجام گرفت و اشتباهات قبل تکرار نشد. 418 کاندیدا برای عضویت در Beta Company جمع شدند که 300 نفر آنها قبول شدند. مسئولان Beta Company یعنی فرمانده Franklin Mendez و فرمانده Kurt Ambrose این بار تصمیم گرفتند که کمی استراتژی نبرد را تغییر دهند تا اسپارتان های کمتری در ماموریت ها کشته شوند.
در جریان جنگ های کاونانت ها و انسان ها، کاونانت ها پالایشگاهی عظیم در سیاره Pegasi Delta بنا کردند و به دلیل نزدیک بودن استراتژیک این سیاره به مکان UNSC، ‏Pegasi Delta به محل تولیدات و سوخت گیری کاونانت ها تبدیل شده بود و در جنگ ها شدیدا به آن ها کمک می کرد. UNSC بارها تلاش کرد تا این پالایشگاه را نابود کند، حتی بمب های اتمی مختلفی نیز فرستاد، اما کاونانت ها فکر همه جا را کرده بودند و با تدارکاتی شدید از آنجا محافظت می کردند. در نهایت UNSC مجبور شد Beta Company را به آنجا فرستاده تا پالایشگاه را نابود کنند. کاونانت ها در ابتدا نیروهای مختصری را برای مقاومت با آن ها فرستاد، زیرا تصور نمی کرد چه ارتش عظیمی برای نابودی پالایشگاه فرستاده شده است. اما بعد از آن هزاران هزار کاونانت مختلف برای مقابله با Beta Company فرستاده شدند. در حالی که بیشتر اسپارتان ها مشغول دفاع در مقابل کاونانت ها بودند، گروه 4 نفره Foxtrot که این را آخرین فرصت خود می دانستند، سریعا به سمت مرکز پالایشگاه یورش بردند تا بمب را در آنجا کار بگذارند. اما به دلیل انرژی الکترومغناطیسی که از راکتورها ساطع می شد، این بمب زودتر از موعد مقرر منفجر شد و همه چیز تا شعاع 4 کیلومتری نابود شد. هر چند عملیات با موفقیت به پایان رسید اما Beta Company تقریبا به طور کامل از بین رفت.

اما این تمام افراد Beta Company نبودند! قبل از این عملیات، ماموریت دیگری به نام Operation: CARTWHEEL نیز توسط Beta Company انجام شده بود، فرماندهان Beta Company دقیقا بعد از این ماموریت Kat-B320 را از Beta Company بیرون آوردند و بعدها او نیز به Noble Team پیوست. علاوه بر او، Spartan-B312 دقیقا دو ماه قبل از اینکه به ماموریت Pegasi Delta اعزام شود از Beta Companyخارج شد. او نیز بعدها به عنوان آخرین و ششمین نفر به عضویت گروه Noble Team درآمد (شخصیت اصلی بازی).

Noble Team

Noble Team گروهی ویژه است که از 5 اسپارتان III و یک اسپارتان II تشکیل شده است. اسپارتان های این گروه، همیشه به عنوان یکی از برجسته ترین اسپارتان های UNSC شناخته می شوند. داستان بازی کاملا پیرامون Noble Team خواهد گشت و داستان آن ها را روایت میکند. شما به عنوان عضو ششم این گروه در کنار آنها خواهید جنگید.

Carter-A259

Carter در 27 آگوست 2531 در سیاره Biko و شهر Durban متولد شد (سیاره ای که توسط کاونانت ها Glass شد). او یکی از سه بازمانده Alpha Company است و چندی بعد از آن واقعه، به فرماندهی Noble Team منصوب شد. او تا به حال تیم خود را در ماموریت های دشواری رهبری کرده و به همین دلیل وفاداری اعضای Noble Team را به دست آورده است. او یکی از دو بازمانده گروه اولیه Noble Team است و در حال حاضر به عنوان Noble One (عضو اول گروه جدید Noble) شناخته می شود.
کارتر دارای قدرت رهبری بالا است که همیشه به تیم خود روحیه می دهد. او در موقعیت های سخت خونسردی خود را حفظ می کند و با افراد غیر نظامی نیز به راحتی و بدون استرس ارتباط برقرار می کند (زیرا اسپارتان ها در طول عمر خود تقریبا همیشه با افراد نظامی سر و کار دارند). به عنوان فرمانده Noble Team ، کارتر همیشه سعی می کند تا افراد خود را از ماموریت زنده برگرداند. او همیشه خود را به خاطر مرگ Thom-293 سرزنش می کند. در یکی از ماموریت ها، Thom-293 (یکی از افراد گروه اولیه Noble Team) کشته می شود، در حالی که کشته شدن Thom تقصیر خود او بود. Thom در طول ماموریت از دستور سرپیچی کرد و به تنهایی به کاونانت ها حمله کرد. Carter با 32 سال سن، یکی از قدیمی ترین اسپارتان III های موجود است.

Kat-B320

کاترین یا به اختصار Kat ، تنها اسپارتان زن Noble Team است. کَت در سال 2530 در شهر Monastir، یکی از شهرهای سیاره New Harmony متولد شد. او عضوی از Beta Company بوده، اما بعد از انجام یکی از ماموریت ها و قبل از اینکه به همراه بقیه گروه برای نابود کردن پالایشگاه به Pegasi Delta فرستاده شود (و احتمالا کشته شود!)، از Beta Company خارج می شود و به Noble Team می پیوندد. او به همراه کارتر، دیگر بازمانده گروه اولیه Noble Team است، و به همین دلیل ارتباط نزدیک و قدیمی بین این دو وجود دارد. او بعد از کارتر مقام دوم را در Noble Team دارد (به نوعی نایب فرمانده)، و شدیدا به کارتر و گروه وفادار است. این وفاداری او هزینه ای نیز دربرداشته است. کَت در یکی از ماموریت ها دست راست خود را از دست داده و اکنون با دستی مکانیکی جایگزین شده است. او به عنوان Noble Two (عضو دوم گروه Noble) شناخته می شود.
کَت متخصص تاکتیک های جنگی و یک سرباز نمونه است. علاوه بر آن، کَت یک هکر فوق العاده است. در واقع سیستمی تا به حال نبوده که او موفق به رمز گشایی و نفوذ به آن نباشد. بسیاری این قابلیت او را فوق طبیعی می دانند! او نیز همانند کارتر، خود را مسئول مرگ Thom می داند.

Jun-A266

او به عنوان Noble Three (عضو سوم گروه Noble) شناخته می شود. Jun در سال 2524 و در شهری به نام Tyumen، یکی از شهرهای سیاره New Harmony متولد شد. او نیز همانند کارتر یکی از بازماندگان Alpha Company است و به عنوان Sniper گروه Noble Team حضور دارد.
او در گذشته به خاطر بعضی ضربه های روحی، کمی اختلالات عصبی دارد. Jun عموما یک سرباز کم حرف و متفکر است، اما بعضی اوقات که امکانش باشد بیش از حد صحبت می کند! در بررسی روانشناسانه ای که از او انجام شد، ذکر شد که او کمی در احساسات و همچنین از نظر روانی اختلال دارد. اما Colonel Urban Holland ، کسی که تک تک اعضای Noble Team را زیر نظر داشت، با این نظریه مخالف بود و معتقد بود که Jun یک Rationalism و عقل گراست و البته یک Spartan.

Emile-A239

او به عنوان Noble Four (عضو چهارم گروه Noble) و سریعا با عکس اسکلت روی کلاه خود شناخته می شود. Emile در سال 2523 و در شهر Luxor، یکی از شهرهای سیاره Eridanus II متولد شد. او 7 سال در این سیاره زندگی کرد تا اینکه در سال 2530 کاونانت ها Eridanus II را Glass کردند. او که پدر و مادر خود را از دست داده بود، به خدمت Alpha Company درآمد و همانطور که پیش از این ذکر شد یکی از 3 بازمانده آن بود.

Emile شخصی بسیار ساکت است و به جای صحبت بیشتر عمل می کند. او عضو بسیار موثر گروه است و بعضی اوقات نیز در میدان جنگ بدون هماهنگی و سرخود عمل می کند! همچنین او در ارتباط برقرار کردن با افراد غیر اسپارتان مشکل اساسی دارد! به گفته Colonel Urban Holland خشونت بیش از حد Emile باعث شده تا نتوان از او برای مقابله با انسان های شورشگر استفاده کرد، زیرا در این صورت خبرهای جالبی در انتظار رسانه ها نخواهد بود!
Emile معمولا از اسلحه Shotgun استفاده می کند. او همچنین علاوه بر یک چاقوی بزرگ، نارنجک های بسیاری نیز به زره خود بسته است که او را به یک نارنجک انداز نیز تبدیل می کند.

Jorge-052

او تنها اسپارتان II گروه (و تقریبا تنها اسپارتان IIـی است که به همراه اسپارتان III ها می جنگد) و به عنوان Noble Five (عضو پنجم گروه Noble) شناخته می شود. جورج تنها عضو Noble Team است که در Reach متولد شده است. او در سال 2511 و در شهر Palhaza ، واقع شده در سیاره Reach ، به دنیا آمد. جورج با 41 سال سن، بزرگترین عضو Noble Team است. از لحاظ جثه نیز درشت هیکل ترین فرد گروه و متخصص استفاده از اسلحه های سنگین است. او در سال 2517 و زمانی که تنها 6 سال داشت توسط دکتر هالزی برای پروژه سنگین اسپارتان II برگزیده و ربوده شد. او در همان دوره و مکانی که مسترچیف پرورش داده شده حضور داشته و بعد از گذراندن موفقیت آمیز ارتقاهای ژنتیکی، به اسپارتان II تبدیل شد.
جورج عقاید و قانون های خود را دارد. مثلا در مواجه با شورشگران و جدایی طلبان به دور از قوانین، خودش تصمیم می گیرد که با آن ها چه کند. او تنها عضو گروه Noble Team است که به اندازه Covenant ها با انسان های شورشگر نیز جنگیده است.
همانند تمام اسپارتان II ها، جورج بیش از 30 سال جنگیده و هیچ وقت شکست نخورده است. گفته شده سربازانی که در کنار جورج می جنگند، به علت حضور او روحیه مضاعف می گیرند، زیرا به هر حال او یک اسپارتان II افسانه ای است!

Spartan-B312

بعد از کشته شدن Thom-293 ، گروه Noble Team عضو جدیدی برای جایگزینی پذیرفت. این عضو جدید با کد B312 شناخته می شود و اسمی برای او در بازی در نظر گرفته نشده است زیرا در واقع نقشی است که شما (به عنوان بازیباز) باید آن را به عهده بگیرید و خود را به جای او احساس کنید. از او تنها به عنوان Noble Six (عضو ششم گروه Noble) یاد می شود.
اطلاعات زیادی از Noble Six در دسترس نیست، جز اینکه او قبلا در Beta Company بوده و دو ماه قبل از عملیاتPegasi Delta از آنجا بیرون آمده است. او دقایقی قبل از حمله کاونانت ها به Reach به Noble Team ملحق شده است.

برعکس بقیه اسپارتان III ها، اعضای Noble Team از جنگ های بی شماری جان سالم به در بردند و همیشه از ماموریت های برگشت ناپذیر پیروز بیرون آمدند. Noble Team نسبت به بقیه Spartan III ها، ماموریت های بسیار بیشتری با ارتش های غیر اسپارتان UNSC انجام داده است و به همین دلیل اعضای آن درجات نظامی بالایی دریافت کرده اند تا بهتر بتوانند با نظامیان غیر اسپارتان ارتباط برقرار کنند. اسپارتان III های Noble Team تنها اسپارتان III هایی هستند که همانند Spartan II ها از زره پیشرفته MJOLNIR استفاده می کنند، در حالی که تمام اسپارتان III های دیگر از زره ارزانتر و ضعیف تر SPI بهره می برند.

همانطور که پیش تر گفته شد، داستان Halo: Reach قبل از Halo 1 به وقوع می پیوندد، تنها چند روز قبل از آن بازی. بعد از اتفاقاتی که برای مستر چیف در Reach افتاد (توضیح داستان او از حوصله این مقاله خارج است!)، و در نهایت سقوط این سیاره، او و یارانش مجبور می شوند از Reach فرار کنند و به طور اتفاقی یکی از 7 بنای Halo را پیدا کنند. دقیقا از همین قسمت داستان سه گانه Halo شروع می شود. در واقع این سقوط Reach بود که باعث پیدا شدن Halo و داستان سه گانه شد.,گیم پلی,گیم پلی Halo: Reach تغییرات زیادی نسبت به شماره های قبلی داشته است. سرعت راه رفتن شما در بازی نسبت به Halo 3 کاهش یافته و علاوه بر آن تحمل آسیب کمتری نسبت به قبل خواهید داشت. میزان پرش شما در Reach نسبت به Halo 3 کوتاه تر شده و همچنین اگر از ارتفاع بلندی به زمین بپرید بر خلاف Halo 3 صدمه خواهید دید و از شارژ زره شما کم خواهد شد. البته با توجه به اینکه در Reach شما در نقش یک اسپارتان III هستید و آن ها نسبت به مسترچیف و دیگر اسپارتان II ها ضعیف ترند، قابل توجیه است. سیستم سلامتی نیز کمی تغییر کرده است. در Halo 3 فقط یک خط برای شارژ زره مسترچیف وجود داشت. اما در Reach سیستم سلامتی بیشتر شبیه به Halo 1 و Halo 3: ODST است. شما علاوه بر شارژ زره، خط سلامتی نیز دارید. اگر زره شما آسیب دیده و تا آخر خالی شود، قبل از پر شدن، صدمات بعدی از سلامت شما کم خواهد کرد. برای پر شدن آن، باید بسته های سلامتی که در بعضی قسمت های بازی تعبیه شده است را بگیرید. همچنین شارژ زره شما نیز با سرعت کمتری پر می شود.

حدود 10 اسلحه جدید به بازی اضافه شده که وقت زیادی نیز برای بالانس آن ها گذاشته شده است. بعضی اسلحه های جدید بازی بسیار جالب و نوآورانه کار شده است. مثلا اسلحه Greande Launcher نارنجکی پرتاب می کند که با برخورد به زمین ممکن است منفجر نشود و کمانه کند! یا اسلحه Focus Rifle یک اسلحه دوربین دار لیزری است. 8 اسلحه جدید بازی در بتایی که چند ماه پیش عرضه شد، وجود داشتند.

چند اسلحه جدید نیز اضافه شدند که در بتا قرار نداشتند. یکی از آنها اسلحه ای از کاونانت ها به نام Concussion Rifle است که تیرهای بزرگ و بنفش رنگ پلاسمایی شلیک می کند. اسلحه دیگر با نام Target Locator ، یک فرستنده سیگنال است که با آن می توانید ناحیه ای را علامت گذاری کرده تا آن قسمت توسط هواپیما بمباران شود. البته فعلا این اسلحه فقط در مُد Firefight مشاهده شده است.

یکی دیگر از تغییرات بزرگ Halo: Reach حذف قابلیت استفاده همزمان از دو اسلحه است. این سیستم برای اولین بار بین اول شخص های کنسولی، در Halo 2 معرفی شد و Halo 3 آن را بهتر و کامل تر کرد. اما Bungie در ODST تصمیم گرفت تا این قابلیت را حذف کند، و علاوه بر ODST در Reach نیز وجود نخواهد داشت.

در هیلو 3، 4 نارنجک مختلف وجود داشت. نارنجک معمولی، نارنجک پلاسمایی، نارنجک آتش زا و نارنجک Spike که بعد از منفجر شدن میخ های ریزی به اطراف پرت می کرد. اما در Reach تعداد نارنجک ها به دو عدد کاهش یافته است، و همانند Halo 1 فقط دو نارنجک معمولی و پلاسمایی وجود دارند.

دو وسیله نقلیه جدید نیز به بازی اضافه شده است. وسیله اول که برای کاونانت هاست Revenant نام دارد که به رنگ قرمز است و دو نفر می توانند در آن سوار شوند. Revenant تیرهای بزرگ پلاسمایی (به رنگ قرمز) شلیک می کند. سرعت شلیک آن در هر 2-3 ثانیه یک عدد است.
وسیله دوم هلیکوپتری به نام Falcon است که برای UNSC است. این هلیکوپتر قابلیت حمل 5 سرباز را دارد. یک راننده، دو نفر پشت دو مسلسل کناری آن، و دو نفر هم به عنوان سرنشین.

به سیستم Melee (ضربه با اسلحه) نیز قابلیت جدیدی به نام Assassination اضافه شده است. به این صورت که اگر شما از پشت به دشمنی نزدیک شوید، با نگه داشتن دکمه Melee دوربین چند ثانیه به حالت سوم شخص رفته و با یک انیمیشن جالب کشتن دشمن را نشان می دهد. انیمیشن های زیادی نیز برای Assassination ساخته شده است که با توجه به موقعیت و نوع دشمن با هم فرق می کنند.

اگر Halo 3 را بازی کرده باشید، با آیتم های آن آشنایی دارید. وسایلی که در محیط پیدا می کردید و هر کدام کار خاصی انجام می دادند. مثلا یکی از آنها سپر محافظتی حباب مانندی (Bubble Shield) ایجاد می کرد و هر چیزی که درون آن قرار می گرفت از آسیب حفظ می شد. یا آیتم غیب شدن که برای مدتی کوتاه شما را نامرئی می کرد. این آیتم ها تنوع جالبی به گیم پلی بازی داده بود، اما کمی مشکلات نیز داشت. مثلا شما در هر زمان فقط یک آیتم می توانستید بگیرید و با یک بار استفاده کردن از بین می رفت.
Bungie برای Reach این سیستم را کنار گذاشته و ویژگی جدیدی به نام Armor Ability به وجود آورده است. Armor Ability ها مهمترین ویژگی اضافه شده به گیم پلی Halo: Reach هستند. آنها با زره شما ترکیب می شوند و با استفاده کردن از بین نمی روند، اما شارژ آنها تا مدت کوتاهی خالی می شود و برای استفاده مجدد، باید صبر کنید تا دوباره پر شود. در کل 7 Armor Ability در بازی وجود دارد.

اما دو Armor Ability جدیدی که در بتا وجود نداشتند، Drop Shield و Hologram هستند.

Drop Shield

Drop Shield یک سپر انرژی حباب مانند، شبیه به Bubble Shield است (اما با رنگ آبی) که هر کس درون آن قرار بگیرد سلامت از دست رفته خود را باز میابد. Drop Shield تا زمانی که شارژ Armor Ability شما تمام نشده باقی خواهد ماند، البته اگر بیش از حد صدمه ببیند نیز از بین می رود.

Hologram

هولوگرام Armor Ability است که یک کپی دقیقا عین خود شما به وجود می آورد. قبل از تولید آن، شما نشانه خود را به هر جا که گرفته باشید این هولوگرام تا رسیدن به آن مسیر می دود و در مکان موردنظر می ایستد. هولوگرام در واقع دشمن را فریب می دهد و باعث می شود که او تصور کند که این هولوگرام، خود شما هستید. هولوگرام حدود 10 ثانیه باقی خواهد ماند، البته اگر دشمن کمی به آن آسیب برساند نیز از بین می رود. به نظر می رسد هولوگرام در Campaign و Firefight کاربرد خواهد داشت.

اگر نگاهی به تغییرات ایجاد شده در گیم پلی Reach بیندازید، متوجه می شوید که بانجی قصد داشته گیم پلی بازی را ساده تر و آراسته تر از Halo 3 کند. گیم پلی بازی بسیار شبیه به شاهکار Halo 1 (بهترین شماره در سری) شده است. حتی از لحاظ چینش دکمه ها و کنترل بازی نیز Halo: Reach بسیار شبیه به دو شماره اول این سری است.

بعد از نظرات بازیبازها پس از بازی کردن Multiplayer Beta بازی، چند تغییر کوچک در گیم پلی بازی ایجاد شد. از جمله این تغییرات، سرعت راه رفتن شما است که کمی تندتر از بتا شده است، علاوه بر آن قدرت پرش نیز کمی بالاتر رفته است. اما از این طرف زمان شارژ Armor Ability ها کاهش یافته تا بازیباز تند تند و پشت سر هم از این قابلیت کمک نگیرد و با استراتژی بیشتری از آن استفاده کند.

Campaign

بخش داستانی بازی، تاریک ترین بخش داستانی در بین تمام بازی های سری Halo خواهد بود. علاوه بر آن، Halo: Reach تجربه ای متفاوت تر از شماره های قبلی است، زیرا شما می دانید که Reach سقوط خواهد کرد، شما می دانید که مردم آن کشته خواهند شد، شما از ابتدا، انتها را می دانید.

بانجی از سیاره Reach به عنوان یک کاراکتر یاد می کند! آنها تمام تلاش خود را کرده اند تا Reach یک محیط زنده، پویا و قابل باور باشد. در طول بازی با آب و هواهای مختلف Reach مواجه خواهید شد. آب و هوای ابری، بارانی، گرم و … . مراحلی نیز در شب و احتمالا به صورت مخیانه نیز وجود دارد. موجودات بومی مختلفی در Reach مشاهده خواهید کرد، از موجوداتی شبیه به شترمرغ گرفته تا موجودات درنده و بزرگی شبیه به دایناسور که بعید به نظر می رسد کاری با شما نداشته باشند! (این ایده در Halo های قبلی قرار بود اجرا شود، که بانجی موفق به این کار نشد و در نهایت در Reach آن را پیاده کرده است.) علاوه بر شهرهای بزرگ، در زمین های کشاورزی و دشت های بسیار پهناوری نیز بازی جریان خواهد داشت.حتی برای اولین بار در این سری شما با مردم عادی ارتباط برقرار خواهید کرد. بانجی با گذاشتن تمام ویژگی های لازم سعی کرده تا Reach را محیطی زنده و پویا جلوه دهد و بازیباز به بهترین شکل با این محیط ارتباط برقرار کند.

به گفته بانجی، آنها تمام سعی خود را کردند تا بخش داستانی بازی کاملا حال و هوای Halo 1 را داشته باشد. بخش داستانی Halo 1 حالت مرموز و جالبی داشت که در شماره های بعدی Halo شاهد آن نبودیم. در بخش داستانی آن بازی، از همان ابتدا، با حمله کاونانت ها به سفینه مسترچیف و سپس فرود روی هیلو و نگاه به محیط عظیم و زیبای آنجا که با موسیقی مرموز و زیبایی نیز همراه بود، حس گشتن در این محیط ناشناخته و جستجو در آن را به شدت در بازیباز به وجود می آورد. بانجی قصد دارد همین حس را در Halo: Reach نیز پیاده کند.

اما از لحاظ گیم پلی نیز بخش داستانی بازی تغییرات و پیشرفت بزرگی نسبت به Halo 3 خواهد داشت. محیط های بازی بسیار بزرگتر و با جزئیات بالاتر ساخته شده اند که گیم پلی Sandbox همیشگی سری هیلو را به نقطه اوج خود می رساند. بیشتر Armor Ability ها نیز در Campaign وجود دارند. به این صورت که در شروع هر مرحله یک AA خاص در اختیار شما قرار داده شده و در ادامه با پیدا کردن AA های دیگری که در جای جای محیط پخش شده اند، می توانید آن را عوض کنید و استراتژی نبرد خود را تغییر دهید. ظاهرا به جز Evade (که یک AA مخصوص Elite هاست) تمام آن ها در بخش داستانی قابل استفاده هستند.
ویژگی جدید و جالب دیگری که اضافه شده، قابلیت راندن وسایل نقلیه غیر نظامی است! در بعضی نمایش های بازی دیده شده که اعضای Noble Team در یک تراکتور و یا یک لودر (!) نشسته اند و از کاونانت ها فرار می کنند. نکته بسیار جالب دیگر، سوار شدن در سفینه و جنگ در فضا و بیرون از جو Reach است. در یکی از مرحله های بازی، شما سوار بر سفینه شده و در فضا به دفاع در برابر سفینه های پرتعداد کاونانت ها می پردازید. گیم پلی بازی در این قسمت نیز همانند خود بازی به صورت Sandbox است و مسیر از پیش تعیین شده یا خطی برای شما تعیین نشده است.

همانطور که در بالا گفته شد، Reach تاریک ترین هیلو تاریخ خواهد بود. به همین دلیل بانجی کاونانت ها را بسیار ترسناک تر و وحشی تر از بازیهای قبلی ساخته، تا حدی که بر خلاف شماره های قبلی آنها نه به زبان انگلیسی، بلکه با زبان خود صحبت می کنند! بازگشت Elite ها نیز شدیدا به این موضوع کمک می کند. در ریچ، Elite های سرسخت و چابک دوباره باز میگردند. آنها که از اواسط Halo 2 به UNSC ملحق شدند و در Halo 3 کاملا در جبهه UNSC و همراه با انسان ها جنگیدند، در Reach وحشی تر از همیشه و برای نابودی شما بازگشته اند (در Halo 3 و ODST ‏، Brute ها جای آنها را گرفته بودند). هوش مصنوعی دشمنان نیز از ابتدا دوباره طراحی شده و گفته شده که Reach نسبت به شماره های قبلی سخت تر خواهد بود. علاوه بر آن، در بعضی صحنه ها بیش از 60 دشمن در برابر شما قرار خواهند گرفت (3 برابر Halo 3) که وقتی در مقابل Noble Team و 10 سرباز دیگر بجنگند، صحنه های حماسی زیبایی را به وجود خواهند آورد.

اما یکی از بزرگترین تغییرات بخش داستانی Reach نسبت به شماره های قبلی، خود Noble Team است! برای اولین بار در سری هیلو شما در یک گروه و در کنار اسپارتان های دیگر می جنگید. مسترچیف یک اسپارتان II قدرتمند بود و به تنهایی با تعداد زیادی از دشمنان مبارزه می کرد. اما در Reach شما یک اسپارتان III هستید و باید با تاکتیک بیشتری در جنگ ها و همراه با Noble Team مبارزه کنید.داستان بیشتر پیرامون شخصیت های Noble Team و اتفاقاتی که برای آنها در جریان سقوط Reach افتاد، می گردد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا