معرفی بازی‌ها

انتقام، دوای درد همه چیز

انتقام، دوای درد همه چیز,انتقام، دوای درد همه چیز,  src=/files/1(26).jpg></p><p> <br> این بازی در دستان، Ubisoft Montrealـی قرار دارد که کارنامه‌ی درخشانی دارد. آن‌ها پس از ادامه دادن نسخه‌های متعددی از سری Assassin's Creed، روی به ساختن iP جدید آوردند. اگر بخواهیم به صورت موشکافانه، دو عنوان Watch Dogs و Assassin's Creed را مورد بررسی قرار دهیم، می‌توان شباهت زیادی را بین آن‌ها پیدا کرد. به عنوان مثال، Aiden Pierce که شخصیت اصلی Watch Dogs می‌باشد، می‌توان او را یک Assassin مدرن نامید. نقاب، کُت بلند و کلاه، همگی نشان دهنده این می‌باشد که Aiden، یک شخصیت محتاط می‌باشد. همه چیز از همه پاشیده شده است و امنیت نگهداری اطلاعات شخصی، از بین رفته‌است. شبکه‌های اجتماعی و حساب‌های بانکی که اطلاعات شخصی مارا نگهداری می‌کنند، دیگر تبدیل به مکان ناامن شده‌اند. WD دقیقاً از همین موارد الهام گرفته‌است تا بتواند یک عنوان نو را تحویل طرفداران بدهد. وقایع این بازی در سال 2013 و داخل شهر شیکاگو اتفاق می‌افتد. بازی از جایی شروع می‌شود که در سال 2003، برق کل شهر، توسط فردی به نام ریموند کنی، قطع شد و در این حادثه، چندین نفر کشته شدند. ده سال از ماجرا گذشته است و ما در جایی حضور داریم که تمام سیستم‌ها اعم از حمل و نقل، ارتباطی، دوربین‌ها و … نیز توسط یک ابر کامپیوتر به نام Central Operating System اداره می‌شود. اما یک مشکلی در این‌جا وجود دارد. این کامپیوتر توسط دولت اداره نمی‌شود، بلکه گروهی، وظیفه نظارت‌ بر این ابر کامپیوتر را دارند. کمپانی‌ها و شرکت‌های خصوصی، با استفاده از این کامپیوتر، برای خود توانسته‌اند درآمدی را دست‌وپا کنند. هر فرد برای آن‌ها بسیار مهم است و منبع بزرگی برای درآمد می‌باشند. Aiden، یکی از قربانی‌های این مورد است. و در همین راستا وی با هک‌‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‌ کردن کامپیوتر اصلی، کنترل تمام شهر را در اختیار می‌گیرد. در واقع اِیدن، یک ابرقهرمان نیست، بلکه او یک پارتیزان دیوانه‌است و خلق و خوی او با خشونت آمیخته شده‌است. در گذشته او به مردمان زیادی آسیب رساند. پس اگر هم بخواهد، نمی‌تواند به شهروندان معمولی کمک کند. او کسی است که چهره واقعی افراد را به دنیا نشان می‌دهد. پیرس، باید تمام تلاش خود را بکند تا حقیقت را دریابد و علیه سیستم، مبارزه‌کند. تنها سلاحی که پیرس در دست دارد، شهر می‌باشد. سلاحی که شاید در ابتدا برای شما ساده به‌نظر برسد، اما در ادامه، می‌فهمید که خطرناک‌ترین سلاح در دستان شماست. در نگاه اول شاید شما فکر کنید که WD، یک اکشن معمولی می‌باشد، اما با تداوم بازی، متوجه سیستم "هک‌کردن" این بازی می‌شود و در واقع، همین هک‌کردن می‌باشد که WD را نسبت به سایر عناوین مشابه، متمایز می‌کند. تلفن همراه در عناوین زیادی وجود دارد، اما کارآیی کمی دارد. بالعکس در WD، ما شاهد استفاده زیاد از تلفن همراه می‌باشیم. در واقع استفاده از موبایل، یکی از المان‌های اصلی WD می‌باشد. شما می‌توانید به تمامی تلفن‌ها نفوذ کنید و از سابقه افراد آگاه شوید. این قضیه باعث می‌شود که این بازی، علاوه بر مراحل اصلی، شامل مراحل فرعی زیادی باشد که هر کدام از آن‌ها، هیجان خاص خود را دارند. فرض کنید فردی را در خیابان می‌بینید و در ابتدا فکر می‌کنید که او یک شهروند معمولی می‌باشد. اما هنگامی که به تلفن همراه او نفوذ می‌کنید و اطلاعات شخصی وی را می‌بینید، به این موضوع پی ‌می‌برید که وی قبلاً به کودکان تجاوز کرده‌است. موضوع زمانی جالب‌تر می‌شود که شما اسلحه دارید. آیا او را خواهید کشت؟ اگر او را بکشید، مردم با خود می‌گویند که شما یک آدم روانی هستید، زیرا مطمئناً نمی‌توانید مردم را از این قضیه، آگاه کنید. یوبی سافت، با در نظر گرفتن این شرایط، سعی کرده‌است که یک عنوان متفاوت بسازد.</p><p>  </p><p style=  src=/files/2(17).jpg /></p><p> <br/> یوبی سافت، یک شرکت بلندپروازه می‌باشد و این کار آن‌ها کاملاً معقولانه است. زیرا چندین سال پیش، این شرکت قول مشابه‌ای را برای Assassin's Creed داد و آن‌ها به قول خود عمل کردند. حال یوبی سافت می‌خواهد با عرضه Watch Dogs، صنعت بازی را دگرگون کند. هک کردن تلفن‌های همراه، یکی از ایده‌های بسیار خوب در WD می‌باشد. همینطور نظارت کردن روی بانک‌ها. مثلاً شما می‌خواهید با هک کردن سیستم بانکی، روی بانک کنترل داشته باشید. شاید بهتر است با افرادی که سابقه کار کردن در بانک را دارند آشنا شوید و با هک کردن تلفن‌های همراه‌شان، اطلاعات بیشتری از آن‌ها بدست آورید. همین امر باعث می‌شود که طبقه بندی اقوام، از اهمیت خاصی برخوردار باشد. شاید شما فکر کنید، کارمند بانک که جزء اقشار معمولیِ جامعه می‌باشد، بی‌مصرف باشند. اما اگر بیشتر دقت کنید، می‌فهمید که آن‌ها نیز بمب اطلاعات می‌باشند و حتی در برخی از مواقع، از اقشار مرفه جامعه نیز، بهتر هستند. در این بازی هر عمل، عکس‌العملی دارد. اکثر بازی‌ها یا بهتر است بگویم همه بازی‌ها، از آینده افرادی که ما با آن‌ها ملاقات می‌کنیم، خبر نمی‌دهند. مثلاً در بازی‌های ریسینگ، پس از این که تصادف‌های وحشتناک اتفاق می‌افتند، از عاقبت رانندگان آگاه نخواهیم شد. اما در Watch Dogs، پس از هر اتفاق، ما شاهد صحنه ای درام می‌باشیم. به عنوان مثال، ما در یکی از صحنه‌ها قصد داشتیم Joseph Demarco را دستگیر کنیم، ما برای دستگیر کردن او یک تصادف بزرگ را در سطح شهر ایجاد کردیم و در این حادثه، چندین نفر مُردند. این امر باعث شد که مردم با دید دیگری به شما، نگاه کنند. در واقع، مردم بر مبنای کاری که شما انجام میدهید، با شما برخورد می‌کنند. شاید WD را بتوان، یک تحول بزرگ در سیستم هک کردن دانست. در اکثر بازی‌ها، ما با فشردن یک دکمه به راحتی سیستم‌ها را هک می‌کنیم. در برخی از قسمت‌های این بازی، ما شاهد این قضیه می‌باشیم. اما در بعضی از قسمت‌ها، بازی‌باز باید تلاش بیشتری انجام دهد تا بتواند کنترل هدف مورد نظر را در اختیار بگیرد. یوبی سافت می‌گوید، بازیکنان بدون Pause کردن، می‌توانند به‌وسیله تبلت‌ها و اسمارت‌فون‌ها، موقعیت شخصیت‌ها را کنترل کنند. علاوه بر آن، قابلیت اسکن کردن در این بازی به صورت Real-Time وجود دارد. از سوی دیگر، شما می‌توانید از مکان دوستان خود در بخش آنلاین نیز آگاهی پیدا کنید و یا حتی با آن‌ها برای انجام دادن مأموریت‌های فرعی، رقابت کنید. چالش‌های زیادی پیش روی شما و دوستانتان وجود دارد. مثلاً دوستان شما در حال رانندگی در شهر هستند، شما می‌توانید در این موقعیت، با هک کردن شهر، دوست خود را به چالش بیندازید و یا بالعکس، دوست شما می‌تواند با رد کردن موانع نیز شما را به دشواری بیندازد. با این حساب، می‌توان نتیجه گرفت که Watch Dogs، یک بخش چند نفره متفاوت و در عین حال غنی دارد. برای کشتن هدف خود، دو راه پیش‌رو دارین که می‌توان این دو راه را به دو دسته‌ی مخفی‌کاری و تیراندازی تقسیم کرد. شما پس از این که هدف خود را انتخاب می‌کنید، می‌توانید با دستکاری کردن سیستم شهر او را به قتل برسانید یا این‌که، با برپا کردن آشوب و هرج‌ومرج، یک تیراندازی نفس‌گیر راه بیندازید. شما افزون بر این‌ها، می‌توانید کاورگیری که یکی از ارکان مهم بازی‌های شوتر می‌باشد هم انجام دهید که در دو شرایط مخفی کاری و تیراندازی، کاملاً به درد شما خواهد خورد. به نظر می‌رسد که بخش Co-Op در این بازی حضور دارد. یعنی این‌که شما با دوست خود می‌توانید بازی‌را به اتمام برسانید و همکاری‌های گروهی انجام دهید. بازیکن ثانویه، در واقع نقش کمک کردن به ایدن را برای پایان رساندن بازی ایفا می‌کند. Objectiveهای مشخصی در Watch Dogs حضور ندارند. مثلاً شما می‌توانید با پیدا کردن افراد تحت تعقیب، مأموریت‌های خود را رقم بزنید. مثلاً می‌توانید او را بکشید یا وی را تعقیب کنید و از مکان‌هایی که او به آن‌جا می‌رود، با خبر شوید. بازی فقط محدود به شهر شیکاگو نمی‌باشد، بازیکنان می‌توانند به مکان دورتر بروند و از اتوموبیل‌های پرسرعت استفاده کنند. لوکیشن‌های مختلفی نظیر، کلوب‌ها، بارها و … در این بازی وجود دارند که در می‌توانید در هر موقعی که بخواهید به آن مکان‌ها بروید. یعنی رفتن به این مکان‌ها، ربطی به مأموریت‌هایی که پیش‌روی شماست، ندارد. در واقع هنوز اطلاعات زیادی از بخش گیم‌پلی بازی در دسترس نیست و مطمئناً در آینده اطلاعات زیادی در این بخش منتشر خواهد شد.</p><p>  </p><p style=  src=/files/3(14).jpg></p><p> <br> در همان، نمایش اولیه‌ی این بازی، شما شاهد فیزیک فوق العاده آن بودید. وزش باد، باعث شده است که اشیای روزی زمین به این طرف و آن طرف بروند. همینطور سبب تکان خوردن کُتِ ایدن شده‌است. بخارهایی از فاضلاب‌های شهر، درحال بالا آمدن هستند. هوش‌مصنوعی و حرکت‌های NPCها بسیار عالی و ستودنی می‌باشند. شما گارسونی را می‌بینید که در حال تمیز کردن میز رستوران می‌باشد؛ یا این‌که، افرادی داخل خیابان، در حال حرف زدن با موبایل خود می‌باشند. انیمیشن‌ها بسیار نرم و روان می‌باشند. به عنوان مثال، شما شاهد ارتباط برقرار کردن دو فرد می‌باشید. به لطف انیمیشن‌های روان صورت و حرکات لب‌ها، این صحنه بسیار باورنکردنی می‌باشد. تکسچرها و بافت‌ها بسیار عالی به نظر می‌رسند. جزئیاتی که روی صورت شخصیت‌ها می‌باشند، بسیار دقیق است. به عنوان مثال شما می‌توانید جوش‌های آن‌ها را مشاهده کنید. طراحی سلاح‌های سرد و گرم بسیار زیبا و ستودنی می‌باشد. تخریب پذیری Watch Dogs، بسیار مثال زدنی است و در بازی‌های Open World شاید یکی از بهترین‌ها باشد. به عنوان مثال، شما هنگام تیراندازی کردن به یک ماشین، آثار فرو رفتگی‌های آن را مشاهده می‌کنید. وجود فقیرها و گداها در Watch Dogs، یکی از چیزهای جدید و جالب می‌باشد. به عنوان مثال شما در خیابان در حال قدم زدن هستید که ناگهان، گدایی جلوی شما می‌آید و از شما تقاضای پول می‌کند. جزئیات بسیار بالایی در این بازی حضور دارد، مثلاً شما شاهد یک تابلوی خبری هستید که در آن می‌نویسد، یک توده بارانی بزودی به شیکاگو می‌رسد. گالری‌هایی در این بازی حضور دارد. مثلاً در یکی از صحنه‌ها دیدیم که افرادی جلوی گالری صف کشیده اند و خبرنگاری با گفتن شمارش معکوس، به صورت فوق العاده طبیعی، اقدام به تهیه گزارش می‌کند. افرادی هم در کنار صف حضور دارند که در حال سیگار کشیدن می‌باشند. ایدن که دوست ندارد در صف منتظر بماند، با زدن دکمه‌ای، اختلالی در سیستم الکترونیکی ایجاد می کند. در همین لحظه افراد به تلفن همراه خود و خبرنگار به دوربین خود نگاه می‌کند و با پرت شدن حواس آن‌ها، ایدن به صورت مخفیانه پا به گالری می‌گذارد. در گالری، افراد زیادی حضور دارند که هر کدام از آن‌ها، مشغول کارِ متفاوتی می‌باشند. تلفن‌های آن‌ها نیز به راحتی قابل هک‌کردن هستند. در جلوتر، شما شاهد یک فردی هستید پیشِ ایدن می‌آید و از او دلیل حضور وی را در این گالری می‌پرسد. به نظر می‌رسد که ایدن و این مرد همدیگر را می‌شناسند. ایدن به او می‌گوید که دنبال Joseph Demarco می‌باشد. Demarco در واقع فردی است که با گفتن سوگند دروغ، از جرم‌هایش که متشکل از قتل و آزار و اذیت دیگران می‌باشد، تبرئه شده است و ایدن می‌خواهد، کارهای دمارکور را افشا کند. پس از گفتن این حرف، آن مرد به ایدن یک اسلحه می‌دهد. در جلوتر، ایدن زنی را می‌بیند که در حال حرف زدن با Demarco است. ایدن با هک کردن تلفن آن زن، می‌فهمد که وی، کارمند Demarco می‌باشد و 35 سال سن دارد و از همه مهم‌تر Demarco هم به دنبال ایدن، می‌گردد. یکی از کارهای جالب یوبی سافت، شخصیت‌سازی همه NPCهاست. مثلاً شما با هک کردن تلفن همراه آن‌ها، می‌بینید که هیچ کدام از NPCها، اطلاعات مشترک ندارند و همه با هم فرق دارند. این امر باعث واقعی شدن فضای کلی Watch Dogs شده‌است. افزون بر همه این‌ها، شما با هک کردن اطلاعات شخصی افراد، می‌توانید از درآمد سالانه آن‌ها و HIV مثبت یا منفی‌شان، آگاه شوید و با تهدید کردن این افراد، قادر به رشوه گرفتن از آنان هستید. زن مورد نظر، وقتی که به Demarco زنگ می‌زند، شما صحبت‌های آن‌ها را می‌شنوید که با یکدیگر در مورد حضور پیرس در آن‌جا سخن می‌گویند. همینطور Demarco می‌گوید که پیرس، آن مکان را ترک نکند تا من به آن‌جا بیایم. پس از گفتن این حرف، دو نگهبان غول‌پیکر، به سمت شما می‌آیند و شما از دست آن‌ها فرار می‌کنید. در مسیر راه، اطلاعات افرادی را اعم از گروه خونی، میزان حقوق و … مشاهده می‌کنید.</p><p>  </p><p style=  src=/files/4(12).jpg /></p><p> <br/> در جلوتر، یک فرد قوی‌هیکل دیگر به سمت شما می‌آید، اما شما با زدن ضربه‌ای سنگین، او را به زمین می‌اندازید و از دست وی فرار می‌کنید. پس از آن، از گالری خارج می‌شوید که ناگهان، باران شروع به باریدن می‌کند. نکته جالب اینجاست که در تابلوی خبری اعلام شده بود که توده بارانی قرار است به شیکاگو بیاید. پس از آن، شما زنی را می‌بیند که در حال تاکسی گرفتن می‌باشد. پس از آن، وی چترش را می‌بندد و وارد تاکسی می‌شود. این نشان دهنده هوش فوق العاده NPCها می‌باشد. سیستم آب‌وهوایی به صورت داینامیک می‌باشد. نورپردازی و سایه‌زنی ها به نظر می رسد که در شرایط خوبی قرار گرفته اند. با وجودی که دوربین، در کل شهر حضور دارد؛ پیرس پارچه‌ای که بر دوش اوست را بالا می‌زند تا شناخته نشود و اسلحه‌ها را در دست می‌گیرد. دیگر وقت آن است که یک مبارزه نفس‌گیر را تجربه کنید. پس از آن که شما، ماشین Demarco را مشاهده می‌کنید، فوراً رنگ چراغ‌های راهنمایی رانندگی را تغییر می‌دهید و یک تصادف شدید را رقم می‌زنید. پس از این واقعه، فردی از پیاده‌رو به سمت محل حادثه می‌رود و زنی را از ماشین بیرون می‌کشد و از او حالش را جویا می‌شود. سپس، افرادی از ماشین Demarco پیاده می‌شوند و به سوی ایدن، شلیک می‌کنند. ایدن هم سریعاً به یا یک شیرجه، همانند حرکت Bullet-Time به سوی دشمنان خود تیراندازی می‌کند. او می‌خواهد پشت یک ماشین سنگر بگیرد اما در آن ماشین ما مردی را می‌بینم که قصد دارد همسر خود را نجات دهد. شما می‌توانید به آن مرد کمک کنید و یا قادر هستید به مبارزه خود ادامه دهید. در همین لحظه است، که ایدن، با یک حرکت تماشایی، از روی کاپوت ماشین به ماشین دیگری سُر می‌خورد و اسلحه‌های دشمنان را بر می‌دارد. سپس به سوی پمپ بنزینی شلیک می‌کند و شهر دچار انفجار می‌شود و پس از آن پیرس روی زمین می‌افتد. حال نوبت به Demarco می‌رسد که از ماشین پیاده می‌شود و درگیری نفس گیری بین پیرس و دمارکو شکل می‌گیرد. پلیس، به دنبال دستگیر کردن پیرس می‌باشد که در همین حال، ایدن یک ماشین سرعتی را مشاهده می‌کند که نوید دهنده یک تعقیب و گریز هیجان‌انگیز است. هلیکوپترها و ماشین‌های پلیس در حال تعقیب پیرس می‌باشند که ناگهان، پیرس پُلی را در مسیر خود مشاهده می‌کند، وی با هک کردن پل، از روی سد می‌پرد و موفق به فرار می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت که Watch Dogs یک بازی بسیار فوق العاده در سبک Open World می‌باشد و علاوه بر آن یک رقیب سرسخت برای سری GTA.</p><p> <br/> موسیقی‌های این بازی توسط سازهای کامپیوتری ساخته شده‌اند. این امر باعث می‌شود که آدرنالین در خون ترشح شود و باعث ایجاد هیجان در بازی‌باز شود. موسیقی‌ها کاملاً با شرایط بازی، بالانس است. یعنی اگر شما در حال مخفی‌کاری هستید، موزیک آرامی برای شما پخش می‌شود و اگر در حال تیراندازی هستید، موسیقی‌های تند و سریعی در حال اجرا شدن می‌باشند و هیجان را چندین برابر می‌کند. شاید برای نظر دادن در مورد صداپیشگی شخصیت‌ها، کمی زود باشد. اما در دمویی که ما مشاهده کردیم، شاهد صداپیشگی عالی شخصیت‌ها بودیم. برای هر شخصیت، از صداپیشه معروفی استفاده شده‌است. WD به دلیل استفاده از سیستم Motion-Capture، باعث شده‌است که انیمیشن‌های بدن کاراکترها بسیار نرم و روان باشد. قضاوت در مورد صداگذاری این بازی زود است و باید نتیجه نهایی آن‌را، در نسخه اصلی Watch Dogs مشاهده کنیم.</p><p>  </p><p style=  src=/files/5(18).jpg></p><p> <br> در آخر باید گفت که Watch Dogs، عنوانی با سبک و سیاق جدید می‌باشد. بی‌شک بزرگترین نمایش E3 2012 فرنچایز جدیدِ شرکت یوبی سافت بود که توانست با نمایش خیره کننده خود، همه را مات و مبهوت کند. ایدن پیرس که شخصیت اصلی این بازی می‌باشد، قصد دارد فردی را به نام Joseph Demarco را به قتل برساند. از سوی دیگر، علاوه بر این‌که داستان این بازی مورد توجه خیلی‌ها قرار گرفت، گرافیک فنی این بازی، بسیار خوش درخشید. با وجود این‌که، این بازی روی یک کامپیوتر High End اجرا شد، نباید انتظار این را داشت که گرافیک هر سه پلتفرم این بازی یعنی PC، PS3 و Xbox 360 یکسان باشند. با توجه به این که، ساخت این بازی در دست استودیو Ubisoft Montreal می‌باشد، می‌توان تا حدودی موفقیت WD را تضمین کرد. زیرا این استودیو تا به حال نسخه‌های زیادی از فرنچایزهای قدرتمندی نظیر Assassin's Creed, FarCry و Splinter Cell را ساخته‌است در واقع این امکان وجود دارد که Watch Dogs علاوه بر این که در نسل هفتم عرضه شود، در نسل بعدی هم منتشر خواهد شد. به عبارت دیگر Watch Dogs را می‌توان پل ارتباطی میان این نسل و نسل بعد دانست. علاوه بر آن، با توجه به این که این بازی در سال 2013 عرضه خواهد شد و از سوی دیگر GTA V یکی دیگر از سلاطین سبک Open World هم در همین سال منتشر می‌شود، مطمئناً رقابت سرسخت و جدی‌ای میان این دو بازی رخ خواهد داد.</p><p>” alt=””/></p><div class=

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا