بررسیپلی استیشن 3

بررسی بازی Dead Space 2

خواندن نقد و بررسی,ترس، ترس یار همیشگی کودکی ماست. اما هر چه بزرگتر میشویم ارتباط ما با این دوست قدیمی کمرنگ و کمرنگ تر میشود تا جایی که برای ملاقاتش خود باید دست بکار شویم. هنر هفتم و صنعت بازی که توجه زیادی به این مقوله دارند هر از چندگاهی میکوشند با ساختن فیلم و یا یک بازی واسطه ملاقات ما با این یار قدیمی شوند. و دقیقا همین ملاقات با ترس بود که موجب شد شرکت Electronic Arts دومین نسخه اصلی از سری زیبای Dead Space را عرضه کند.
سه سال از وقایع سفینه USG-Ishimura گذشته است، ایزاک کلارک تنها بازمانده این سفینه، که بخاطر تحمل درد و رنج شدید فیزیکی و روانی ناشی از اتفاقات روی داده در سفینه و علی الخصوص مرگ نامزدش Nicole که خود ایزاک او را برای کار به آنجا فرستاده بود، دچار ناراحتی شدید روحی شده، در بیمارستان شهر Sprawl واقع در بزرگترین قمر زحل به نام Titan بستریست که ناگهان نکرومورف ها به سیاره حمله کرده و تمامی افراد بیمارستان را آلوده میکنند. ایزاک نیز برای نجات جان خود محبور به فرار از بیمارستان و مقابله با نکرومورف ها میشود و از طرفی دیگر توهم و خود درگیری ذهنی او را آسوده نمیگذارد، از این پس بازیباز با در دست گرفتن کنترل ایزاک میکوشد تا سیاره را از آشوب بوجود آمده نجات دهد.

اولین نکته ای که در زمینه روایت داستان ممکن است شما را دچار نگرانی کند ارتباط کامل داستانی بین شماره های مختلف این سریست. ممکن است فکر کنید فقط با بازی کردن نسخه اول قادر هستید با داستان این شماره ارتباط برقرار کنید و تنها در این صورت با ادامه داستان مشکلی نخواهید داشت، اما اگر از آن دسته از افرادی هستید که بنا به هر دلیلی Original DS را انجام نداده اند، لازم نیست نگران باشید؛ با توجه به گذشت سه سال از عرضه نسخه اول و امکان فراموش شدن داستان بازی توسط بعضی از بازیبازان، شرکت Visceral یا همان سازنده بازی با قرار دادن قسمتی به نام Previously on Dead Space این مشکل را رفع کرده که بوسیله آن بازیباز قادر است با وارد شدن به این قسمت با مشاهده انیمیشنی کوتاه که بصورت کلی و جامع وقایع نسخه اول را بیان میکند، از گذشته این بازی آگاهی یابد.
از طرف دیگر ممکن است فکر کنید، داستان بازی مانند بقیه بازیهای هم سبک خود داستانی ساده و کلیشه ای را دنبال کند، اما باید بگویم اگر چنین تصوری دارید کاملا در اشتباه هستید؛ زیرا نویسندگان بازی با ترکیب نکات احساسی با خشونت بازی ( پارادکس احساسی ) و با هنرمندانه به تصویر کشیدن حس سردرگمی ایزاک و گفتگوهایی زیبایی که ایزاک در حالت توهم انجام میدهد و یا با خلق صحنه های زیبا از رفتار مردم شهر (مانند صحنه ای که مادری نوزاد نکرومورف شده خود را بغل میکند) و با دادن نقطه اوج به داستان مخصوصا در اواخر بازی، کوشیده اند داستان را از عنوان کلیشه ای بودن دور کنند. علاوه برا آن همگون بودن کامل داستان با نسخه قبل و ترکیبی شدن داستان ها با یکدیگر و روش جدید بیان داستانی ترکیبی توسط گنجاندن انیمیشن کوتاه قبل از شروع بازی، موجب شده بازیبازان قدیمی تر وقت خود را برای یادآوری تلف نکنند و همینطور بازیبازانی که به تازگی با DS آشنا شده اند بدون سردرگمی همه چیز را از ابتدا شروع کنند، که این نکته بیش از بیش زمینه محوبیت داستان را فراهم میاورد (بر خلاف نسخه اول که مدتی طول کشید تا ایزاک با محیط اطراف خود آشنا شود و هماهنگی پیدا کند در این شماره بازیباز مستقیما درگیر داستان بازی میشود).

البته متاسفانه هنوز هم مشکل روشهای بیانی داستان وجود دارد و تمام جملات بازی در دیالوگ ها رد و بدل نمیشود و بازیباز باز هم مانند نسخه قبل مجبور است برای اطلاع کامل از داستان بازی تمام یادداشت های شخصی و پیغام های ضبط شده به جا مانده از مردم شهر را بخواند و گوش کند.
شخصیت پردازی داستانی هم مانند داستان پردازی این شماره کم نقص ظاهر شده است؛ اولین نکته ای که در این رابطه به چشم میخورد خود شخصیت اصلی بازی یعنی ایزاک کلارک است، اگر شماره 1 این سری را بازی کرده باشید حتما به یاد دارید که ایزاک در طول بازی هیچ گونه صدایی نداشت و در تمام مدت بازی مانند موجودی لال، فقط نظاره گر ماجرا بود و هیچ گونه عکس العمل صوتی نسبت به اطراف نشان نمیداد اما در این شماره با انتخاب Gunner Wright به عنوان صدای پیشه ایزاک این مشکل را حل کرده اند، بطوری که بر خلاف نسخه قبل بسیاری از داستان از زبان خود ایزاک نقل خواهد شد که همین امر با مقایسه یا نسخه اول و با توجه به نکته ای که در بالا ذکر شد، تا حد زیادی مشکل را حل کرده است. البته این تنها مورد نیست، زیرا در این بازی تنوع شخصیت به نسبت قبل بیشتر است و شخصیت هایی که در بازی ظهور خواهند کرد نقش بسزایی در روند بیان داستان خواهند داشت، البته ایرادی که به این قسمت میتوان گرفت این است که شخصیت ها آنگونه که باید کاملا پرداخته نشده اند و بیشتر آنها را از پشت دیوار شیشه ای یا از صفحه ارتباطی ایزاک مشاهده میکنیم که علاوه بر این حذف سریع شخصیت و جایگزین کردن آنها با شخصیت جدید با وجود اینکه لطمه شدیدی به داستان نمیزند اما میشد با کمی پرداختن بیشتر به آنها نهایت استفاده را به عمل آورد.

درست در همان ابتدای بازی و بعد از دیدن “آنچه در قسمت قبل گذشت” میتواند با انتخاب درجه سختی دلخواه خود بازی را آغاز نماید که شاید بتوان اولین تغییر در بازی را به این قسمت واگذار کرد که در آن بازیباز قادر است از بین 5 درجه سختی Casual ( دشمنان ضعیف، که با کمی تلاش میتوانید زنده بمانید)، Normal ( حفاظت درست از مهمات و سلامتی کلید زنده ماندن شما هستند، یک انگشت حرفه ای برای فشار دادن ماشه برای زنده ماندن الزامیست) Survivalist (برای بازیبازان کهنه کار، مهمات و بسته های سلامتی نسبت به درجه قبل کمتر بوده و دشمنان بسیار مرگ آورتر خواهند بود)، Zealot (مهمات و بسته های سلامتی بسیار کمیابند و نکرومورف ها وحشی وار به سوی شما حمله ور خواهندشد) و Hardcore (شما برای زنده ماندن کمترین مهمات و بسته های سلامتی را پیدا خواهید کرد، این حالت بعد از یکبار به پایان رساندن بازی روی یکی از 4 درجه قبلی باز خواهد شد) بسته به میزان توانایی خویش یکی را انتخاب کرده و در این درجه بازی را آغاز نماید.

شاید از خود بپرسید این درجات سختی در نسخه قبلی هم وجود داشت، بنابراین نمیتوان آنها را ابداعی تازه در این بازی نامید، در جواب باید بگویم در مورد 4 درجه سختی اول یعنی Casual، Normal، Survivalist و Zealot حرف شما صحیح است و این درجات با نامهای متفاوت در نسخه قبل وجود داشت، اما چیزی که موجب این تفاوت است در حالت Hardcore نهفته، که در آن بازیباز بعد از کشته شدن از آخرین Save خود به بازی بازخواهد گشت و نکته جالبتر این است که بازیباز در طول کل بازی تنها و تنها 3 بار توانایی ذخیره کردن بازی خود را خواهد داشت که با توجه به درجه سختی زیاد این حالت و مهمات بسیار کم، تنها بازیبازان حرفه ای قادر به گذراندن این درجه سختی هستند.
در مدت اخیر انتقادی که به بسیاری از بازیها (حتی بازیهای معروف) شده، مدت زمان کوتاه بازی بوده است؛ اگر بخواهیم DS2 را از این لحاظ مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم این بازی در یک دور خود روی درجه نرمال بسته به مهارت بازیباز حدود 10 ساعت زمان خواهد گرفت، شاید به نظر شما این مقدار زمان زیادی برای یک بازی نباشد، اما نکته ای که این بازی را متمایز از بازیهای دیگر میکند قابلیت شروع بازی جدید با تمام تنظیماتیست که در دور قبل بازی خود انجام داده اید و در دور جدید قادر هستید با حفظ تمام آپگرید اسلحه های خود بعلاوه لباس جدیدی که برای شما باز خواهد شد، به آپگرید بقیه اسلحه های خود بپردازید، علاوه بر این وجود درجات سختی متفاوت علی الخصوص درجه Hardcore و قرار دادن چند Achievement برای گذراندن این درجه و درجه سختی Zealot (برای علاقه مندان به این کار ) بازیباز را برای شروع مجدد بازی ترغیب خواهد کرد.

یکی از ایراداتی که میتوان به این بازی گرفت طراحی مراحل آن هم به صورت خطیست، با اینکه در این شماره ایزاک بعلت نداشتن فرمانده و خودمختار بودن آزادی عمل بیشتری در تصمیم گیری دارد، باز هم گذراندن مراحل منوط به حل کردن تعدادی معمای ساده که شامل جابه جا کردن اجسام، تغییر جای منابع برق، از کار انداختن هوش مصنوعی و تعمیر آسانسور میباشند، خواهد بود. البته سازندگان بازی سعی داشته اند با قرار دادن مینی گیم های ساده که شامل هک کردن دستگاههای مخلف ( که تماما با پیدا کردن 3نقطه قطع جریان هک خواهند شد) و چند QTE که آن هم با فشار دادن یک دکمه و بسیار کوتاه خواهد بود، کمی در روند بازی تغییر ایجاد کنند، که متاسفانه نتوانسته اند کار زیادی از پیش ببرند ( البته نباید پا روی حق گذاشت زیرا در انتهای بازی مینی گیم فوق العاده زیبایی طراحی شده که کوچکترین اشتباه در آن مرگ فجیعی برای ایزاک در بر خواهد داشت) و متاسفانه همین امر بعلاوه نبودن Boss Fight در بازی بعد از مدتی موجب تکراری و یکنواخت بودن روند بازی خواهد شد، به طوری که تقزیبا از چپتر 5 به بعد بازیباز از اتفاقاتی که قرار است بیفتد ( مانند بلند شدن ناگهانی نکرومورف ها و یا حمله آنها ) کم و بیش آگاه خواهد شد و دیگر هیجان و اضطراب (عامل اصلی سازنده حس ترس در این سری بازی) برای او از بین خواهد رفت، البته این روند تا آخر بازی یکسان نخواهد بود به طوری که بازی در انتهای آن و علی الخصوص در سه چپتر پایانی اوج گرفته و در چپتر آخر به اوج خود خواهد رسید. دوربین بازی هم تغییر نسبتا زیادی نکرده و دقیقا مانند شماره قبل و همینطور بازی RE4 از پشت شانه راست ایزاک را همراهی خواهد کرد که البته دوربین در این حالت گاهی بازیباز را دچار دردسر خواهد کرد، متاسفانه زاویه دوربین و فاصله آن طوری تنظیم شده که به خوبی نبردها را وقتی فاصله شما با دیوار کم باشد، پشتیبانی نمیکند، که در این حالت اگر دشمنان از چند جهت مختلف در فاصله نزدیکی از شما قرار بگیرند دوربین دیگر قادر به پوشش دادن منطقه نخواهد بود و همین امر شما را مخصوصا در درجات سختی بالاتر دچار درسر خواهد کرد.

اگر به یاد داشته باشید، ایزاک یعنوان یک مهندس سفینه و عدم آشنایی با فنون نظامی و جنگی نمیتوانست بدرستی از اسلحه ها استفاده کند اما بعد از حوادث سفینه ایشیمورا مسلما ایزاک باید نسب به نسخه قبل حرفه ای تر شده باشد که این نکته کاملا در بازی رعایت شده است. در این نسخه دیگر با یک مهندس بی دست و پا طرف نیستیم، به طوری که او کاملا حرفه ای تر شده و نسبت به قبل سریعتر حرکت کرده و میدود، ضربات و حرکات تن به تن او (Melee Attaches) بهتر و کارامد تر شده و در استفاده از سلاحها ( مخصوصا پرکردن آنها ) پیشرفت داشته است. این نکته درمورد خشونت بازی هم صادق است و خشونت بازی به نسبت بازی قبل بیشتر شده، بعنوان مثال بازیباز الزاما برای بدست آوردن مهمات و بسته های سلامتی مجبور به تکه تکه کردن اجساد میباشد.

این پیشرفت در سلاحها و تجهیزات ایزاک نیز به چشم میخورد؛ در قسمت اول DS، ایزاک قدرتی پیدا میکرد که بوسیله این قدرت میتوانست اجسام را جابه جا کند (Kinesis Technology) که این قدرت تاثیر زیادی نداشت و تنها برای حل یک سری معما به کار برده میشد. در این نسخه به نسبت قبل KT پیشرفت فوق العاده ای داشته و حتی به عنوان یک وسیله تهاجمی نیز کاربرد دارد، بدین صورت که بازیباز قادر است علاوه بر تکان دادن اجسام به منظور پیشروی در بازی و حل معماها، از این وسیله، جهت کندن اعضای بدن نکرومورف ها و استفاده اعضای بدن دشمنان علیه خود آنها استفاده کند. البته لازمه استفاده صحیح از KT وجود یک فیزیک مناسب در بازی است که این عامل در بازی به دقت انجام گرفته است، به طوری که اغلب اشیا در بازی قابل جابه جایی دارند و در همان جهتی که پرت میشوند یا به نکرومورف ها برخورد میکنند و واکنش نشان میدهند. علاوه بر این اشیا به نسبت شماره قبل ضربه پذیری بهتری داشته و تقریبا تمام اشیای درون محیط قابلیت تخریب پذیری دارند. همچنین در اثر برخورد اشعه کند کننده (Statist)، اشیا و نکرومورف ها به خوبی واکنش نشان میدهند و حرکت آنها با کم شدن اثر اشعه به همان نست به میزان قبل برمیگردد. ولی باز هم ایراد فیزیک نامناس اجساد در این شماره هم تکرار شده و نکرومورف ها بعد از کشته شدن دچار بی وزنی شده و با یک ضربه کوچک مانند یک تکه کاغذ به این طرف و آن طرف پرت میشوند که با توجه به فیزیک مناسب وجود این نکته جای بسی سوال دارد.

در طول این سه سال بجز KT بقیه تجهیزات ایزاک نیز پیشرفت داشته اند که از بین آنها میتوان به مسیریاب (Pathfinder) اشاره کرد. این وسیله علاوه بر اینکه در پیدا کردن مسیر ماموریت ها به شما کمک میکند، در این شماره با تغییر دادن نوع مسیر یابی میتوان از آن برای پیدا کردن نزدیک ترین مسیر به فروشگاه، محل سیو کردن بازی و یا محل آپگرید کردن تجهیزات خود استفاده نمود که همین عامل بازیباز را از استفاده از نقشه های سه بعدی قبلی برای پیدا کردن مسیر خلاص خواهد کرد.
در مورد اسلحه ها هم با توجه به این نکته که وفاداری به اسلحه های قبلی کاملا وجود دارد یکسری اسلحه جدید نیز به بازی اضافه شده است که میتوان به detonator (با این اسلحه میتوانید با کاشتن مین و یا تله های لیزری میتوانید نکرومورف ها را غافلگیر کنید) و Javelin Gun (با این اسلحه شما قادر هستید با شلیک میخ های بلند نکرومورف ها را به دیوار دوخته و با جاری کردن برق در میخ نکرومورف بخت برگشته را به تکه ای گوشت پخته شده تبدیل نمایید) اشاره کرد. البته آپگرید اسلحه ها و یا اضافه شدن آیتم های جدید مانند شماره قبل مرتبط با پیدا کردن Nod ها و کارتهای Schematic بوده و نسبت به قبل تغییری نداشته است(البته این مورد را نمیتوان نقطه ضعفی برای بازی بحساب آورد چون در همان نسخه اول و همینطور دوم این کار به بهترین روش انجام شده و میشود).

اما این تنها تغییرات بازی نیست و عینا همین پیشرفت ها در مورد دشمنان بازی یعنی نکرومورف ها هم وجود دارد و این بدین معنیست که علاوه بر دشمنان شماره قبل، نکرومورف های جدیدی نیز به بازی اضافه شده اند که میتوان از میان آنها به puker (این نکرومورف ها با پرتاب کردن ماده ای اسید مانند موجب کُند شدن شدید حرکت شما خواهند شد، این آهستگی شما را در درجات سختی بالا به شدت به دردسر خواهد انداخت)، Pack (کودکانی نوپایی هستند که در دسته های زیاد به شما حمله کرده و از پشت به گردن شما آویزان خواهند شد که در این حالت خلاصی از دست آنها کار راحتی نخواهد بود) و Stalker (خطرناکترین و جذاب ترین گونه نکرومورف ها که معمولا در دسته های 4 تایی حمله میکنند. روش حمله این گونه بدین صورت است که در گوشه ای قایم شده و سپس با سرعت زیادی از نقطه نامشخصی به شما حمله کرده و ضربه میزنند) اشاره کرد. هوش مصنوعی بازی هم، نسبتا در سطح خوبی قرار دارد و نکرومورف ها (بعلت حسگر بدنی خود) شما را حتی در تاریکی هم پیدا میکنند. همچنین ایرادات عمده هوش مصنوعی در بسیاری از بازیها مانند گیرکردن دشمنان پشت دیوارها و موانع در این بازی دیده نمیشود.

شاید بتوان بزرگترین تغییر بین دو نسخه اصلی در این سری را اضافه شدن بخش چند نفره یا Multiplayer نامید، در این بخش که بازیبازان در غالب دو تیم انسان یا نکرومورف با هم در 5 مکان متفاوت (Map) به مبارزه میپردازند، تیم انسانها که همگی مانند ایزاک بوده، باید ماموریت های متفاوت مانند منفجر ساختن یا از کار انداختن وسیله ای خاص (مانند ژنراتور) را در طول مدت زمان مشخصی که دارند، انجام دهند. از طرفی تیم نکروموف ها هم باید در طول این مدت تنها هدف خود که از بین بردن انسانهاست را کامل نمایند و مانع از انجام ماموریت انسان ها شوند که طبق معمول همه این بازیها، هر تیمی که موفق یه انجام ماموریت خود شود، برنده خواهد بود. در این قسمت بازیبازان قادرند با انجام ماموریت و یا کشتن افراد تیم مقابل امتیاز کسب کنند و بوسیله آن به خرید اسلحه و لباس جدید برای انسان ها و یا حرکات جدید و مرگبارتر برای نکرومورف ها بپردازند. البته متاسفانه بخش MP حرف زیادی برای گفتن نخواهد داشت و بعد از چند بار بازی (بعلت محدودیت در ماموریت ها و نقشه ها) کاملا تکراری خواهد شد. با این وجود بازی کردن در نقش نکرومورف و کشتن انسان ها برای علاقه مندان این بازی و مخصوصا علاقه مندان به بازی های شبکه ای، خالی از لطف نخواهد بود.

جلوه های بصری بازی نیز مانند گیم پلی آن بیسار خوب و دقیق طراحی شده است؛ همانطور که گفته شد این بار محیط بازی در یک ایستگاه فضایی اتفاق می افتد و دیگر از یک سفینه فضایی که بیشتر لوکیشن های آن (بواسطه محیطی که داشت) یکسان بود، خبری نیست. در این قسمت ایزاک در طول بازی از فضاهای مختلفی مانند بیمارستان، کلیسا، فروشگاه و حتی مهد کودک عبور خواهد کرد که بازیباز با عبور از هر یک از این قسمت ها میتواند اوج ظرافت در طراحی لوکیشن ها را مشاهده کند؛ علاوه بر این رنگ بندی و استفاده از رنگ های تند مانند سیاه ، قرمز، نارنجی و بنفش و استفاده مناسب و بجا از آن و ترکیبشان با محیط خود از عواملیست که میتواند عامل ترسیدن بازیباز باشد. این خصوصیت در مورد کارکترهای نیز بازی صادق است و تمام کارکترها علی الخصوص چهره خود ایزاک به خوبی طراحی و اجرا شده است. علاوه بر این طراحی چندین و چند لباس برای ایزاک و دقتی که در طراحی تک تک اجزای آن به کار رفته دقت تیم طراحی را بیش از بیش نشان میدهد. همچنین این خصوصیات برای نکرومورفها صدق میکند و تمام آثار تغییر DNA در آنها و تبدیلشان به نکرومورف ( مانند کشیدگی و پارگی عضلات) در آنها به خوبی چشم میخورد.
با وجود طراحی خوب محیط، متاسفانه طراحی آبجکت ها با تمام دقت انجام نگرفته و سادگی و طراحی از روی عجله در بعضی آیتم ها (مانند جعبه ها) به چشم میخورد. از طرفی دیگر طراحی خون هم آنچنان دقیق و مطلوب نیست و بیشتر به لکه های روغن شبیه است تا قطرات خون، علاوه بر این اجساد در اثر ضربه خوردن گالن ها خون به هوا پخش خواهد شد که مشخص نیست این همه خون از کجا بوجود آمده است. البته لازم بذکر است، این نکات انقدر شدید نیست که بتواند کل این بخش را تحت الشعاع خود قرار دهد، اما رعایت همین نکات خود عاملیست که میتواند در موفقیت بیش از بیش بازی تاثیرگذار باشد.
اگر بخواهیم بخش گرافیکی بازی را مورد سنجش قرار دهیم و اگر المان ها را در یک طرف و نورپردازی و طراحی سایه ها را در طرف دیگر قرار دهیم، بدون شک کفه دوم سنگین تر خواهد بود؛ نورپردازی پویا در این شماره بسیار زیبا و با دقت کار شده به طوری که نوری که از چراغ قوه ایزاک ( در ابتدای بازی او فقط چراغ قوه داشته و بعدا آن را با Plasma Cutter خود ترکیب میکند) ساطع میشود، کاملا با فاصله ای و زاویه ای که دارد همکاهنگ است و در صورت تکان دادن و جابه جایی آن مرکز کانونی نور نیز کاملا دقیق تغییر خواهد کرد. از طرف دیگر این نکته فقط مخصوص چراغ قوه نیست و هر جسمی که کوچکترین نوری از خود ساطع کند دقیقا همین شرایط برای او نیز صادق است، بعنوان مثال در سفینه ایشیمورا (تاریک ترین محیط بازی) چراغ قوه جواب گوی روشن کردن آن محیط نیست و بازیباز باید با استفاده از KT و پرژکتورهایی که وجود دارد سفینه را روشن کند، حال شما کافیست در این محیط کمی با این وسیله به سمت دیوار رفته و فاصله خود را کم و زیاد کنید یا پرژکتور دو چراغه را با نوع 4 چراغه آن عوض کنید، در این صورت شما هم مانند من به نورپردازی فوق العاده ایمان خواهید آورد. از طرف دیگر علاوه بر نورپردازی دقیق سایه ها هم با همین دقت طراحی شده اند و کاملا با نورپردازی پویای بازی هماهنگ است. هر جسم سایه ای دینامیک داشته که دقیقا با تغییر جهت نور نسبت به آن شکل، بزرگی و کوچکی آن تغییر خواهد کرد.

 width=500 height=281 /></div><div data-redactor=1>نوبتی هم باشد نوبت به مهمترین و تاثیرگذارترین بخش در ایجاد عامل ترس برای DS2 یعنی بخش صدا میرسد؛ واقعا باید به کارگردان بخش صدا دست مریزاد گفت. از همان ابتدای بازی فریادها و نعره های نکرومورف ها و افرادی که مورد حمله این موجودات قرار گیرنده به قدری طبیعی ساخته شده که مو را بر تن آدم سیخ خواهد کرد، علاوه بر این موسیقی و تم ساخته شده توسط Jason Graves که تک تک نت های آن بوی مرگ میدهد، به همراه صداهای ناله بیش از بیش حس ترس و مرگ را به بازیباز القا خواهد کرد.<br/> اما این تنها نیست، علاوه بر موسیقی زیبای بازی، صداهای طراحی شده برای تک تک اجسام نیز بسیار دقیق طراحی شده و تمام ابجکت ها، صدای مخصوص به خود دارند، بعنوان مثال به هیچ عنوان در بازی صدای وقتی روی یک سطح سیمانی بودید با بر روی سطح فلزی قدم بردارید یکسان نخواهد بود. همچنین جهت های صدایی که در بازی وجود دارد دقیق بوده و اگر صداها را بواسطه یک بلندگوی فراگیر گوش دهید متوجه این موضوع خواهید شد، البته دقت کنید استفاده از بلندگوی فراگیر و یا هدفون مخصوصا برای کسانی که مشکلات قلبی دارند، در این بازی توصیه نمیشود.<br/> صداپیشگی بازی هم در سطح بسیار خوبی قرار دارد و این نکته در صداگذاری ایزاک کاملا به چشم خواهد خورد. صدای صداپیشه انتخاب شده برای ایزاک کاملا با صورت او هماهنگ است، همچنین صدای نفس زدن ها، استرس و ترسیدن شخصیت اول نیز به خوبی توسط Gunner Wright بازی شده و با همین دقت توسط تیم صداگذاری بر روی چهره او نقش بسته است و کاملا با حرکت صورت او هماهنگ است. البته این مورد فقط در درباره ایزاک صدق نمیکند و در مورد کارکترهای دیگر و همینطور نکرومورف ها نیز وجود دارد.در آخر میتوان گفت، شماره دوم از سری DS، توانست جوابگوی انتظارات بسیاری از بازیبازان و منتقدین باشد و انتظارات آنها را بخوبی پاسخ گوید و عنوانی بود که توانسته و میتواند حس ترس را کاملا به بازیباز انتقال دهد. پس آماده شوید، نفس عمیق کشییده و هدفون خود را به گوش بگذارید و با تمام قوا وارد فضایی مملو از نکرومورف شوید.</p></div></div><div class=review_wrap><div id=review-box class=
مجموع امتیاز - 9

9

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
پیشرفت محسوس ایزاک نسبت به نسخه قبل
وجود درجه های سختی متنوع برای هر بازیباز با هر درجه مهارت
نورپردازی فوق العاده
طراحی سایه ها به بهترین نحو
صدای نکرومورف ها مو را بر تن شما سیخ خواهد کرد
نقاط ضعف:
دوربین کمی شما را در فاصله های نزدیک آزار میدهد
عدم وجود Boss Fight
در چپترهای میانی روند بازی کمی تکراری خواهد شد
بخش چندنفره بازی زیاد دلچسب نیست

User Rating: 4.2 ( 4 votes)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا