تاریخچه و داستان بازی ها

داستان تامی ورستی پیش از GTA Vice City

چند ماه پیش به سراغ داستان جی تی ای وایس سیتی رفتیم و قصه عجیب و غریب تامی ورستی را برای شما تعریف کردیم. کاراکتری که که به واسطه شباهتش به شخصیت جذاب فیلم‌های گانگستری و صداگذاری‌اش توسط ری لیوتا بازیگر مشهور سینما شناخته می‌شود. هرچند تامی در پایان وایس سیتی به پادشاه خلافکاران وایس سیتی تبدیل می‌شود اما یک سوال بی پاسخ در مورد او وجود دارد و آن هم اینکه چرا سانی با وجود وفاداری تامی در پی کشتن او بود و اصلا چرا تامی مدت زیادی را در زندان گذراند. نکته جالب در مورد تامی این است که او برخلاف سی جی و مشابه نیکو و مایکل پیش از حوادث بازی هم خلافکاری مشهور بود و به همین خاطر تصمیم گرفتیم در آیتم امروز به سراغ داستان تامی پیش حوادث وایس سیتی برویم و درباره روابط پیچیده او با خانواده‌های فورلی صحبت کنیم. پس با ما همراه باشید.

برای تماشای آیتم ویدیویی در یوتوب کلیک کنید

 تامی طی داستان GTA Vice City به شکلی مختصر به زندگی خود پیش از حوادث بازی اشاره می‌کند که مهم‌ترین آن‌ها مشاجره‌ بین او و سانی در پایان بازی و صحبتش با ارنست کلی در مورد روابطش با پدرش پس از خرید چاپخانه است. اما شاید برایتان سوال باشد که تامی پیش از حوادث وایس سیتی دقیقا مشغول به چه کاری بوده ؟ چرا همزمان با آزادی‌اش اعضای خانواده فورلی از شهرت بد او واهمه دارند و در نهایت چرا سانی چندین و چند بار تلاش می‌کند تا او را سر راه بردارد.

برای جواب دادن به این سوالات باید نخست به سراغ ریشه‌های این خلافکار ایتالیایی-آمریکایی رفت. تامی در سال 1951 از پدر مادری ایتالیایی در خاک آمریکا و در شهر لیبرتی سیتیمتولد شد. هرچند اطلاعات زیادی در مورد خانواده او وجود ندارد اما می‌دانیم جز طبقه متوسط ایتالیایی بودند که به واسطه موقعیت‌های شغلی و زندگی بهتر پا به آمریکا و شهر لیبرتی سیتی گذاشتند. تامی پدرش را دوست داشت اما روابط چندان حسنه‌ای با مادرش نداشت. پدر تامی در لیبرتی سیتی یک چاپخانه کوچک داشت و تامی هم بعضی اوقات به او کمک می‌کرد. موضوعی که در داستان GTA Vice City هم به آن اشاره می‌کند.

هرچند تامی گمان می‌کرد کار پدرش را ادامه می‌دهد اما سرنوشت خواب دیگری برای او دیده بود و اینگونه در نوجوانی یعنی در اواخر دهه 60 میلادی به خانواده مافیایی فورلی پیوست.  فورلی‌ها یکی از مشهورترین خانواده‌های مافیایی حاضر در آمریکا بودند و به مرور در کنار خانواده لئونه و خانواده سینداکاو به قدرتمندترین خانواده مافیایی آمریکا-ایتالیایی لیبرتی سیتی تبدیل شدند. تامی زمانی به این خانواده پیوست که سانی فورلی جوان در آستانه هدایت این خانواده قرار داشت. هرچند سانی 5 سال بزرگتر از تامی بود اما این دو خیلی زود به دوستانی صمیمی تبدیل شدند تا بعد از مدت کوتاهی تامی لقب آدمکش شماره یک خانواده فورلی را بدست آورد. سانی در سال 1970 به عنوان رییس خانواده فرولی انتخاب شد. سانی که حالا رقبایش با نام دان فورلی او را می‌شناختند خیلی زود کسب و کارش را رونق داد طوری که در سال 1971 فورلی‌ها به بزرگترین مافیا لیبرتی سیتی تبدیل شدند.  لیبرتی سیتی در ان هنگام به شهری پر از فساد و جنابت تبدیل شده بود و فورلی‌ها با استفاده از همین فرصت استثنایی کنترل بخش مهمی از دنیای زیرزمینی این شهر را برعهده گرفتند.  آن‌ها در این بازه نفوذ زیادی در معاملات غیرقانونی ، قمار ، فحشا و اتحادیه‌های مختلف لیبرتی سیتی داشتند.  هرچند تامی در این بازه 20 سال سن داشت اما طی مدتی کوتاه شهرتی افسانه‌ای را در دنیای خلافکاران لیبرتی سیتی برای خود رقم زد. تا اینجای کار همه چیز برای تامی عالی به نظر می‌رسد اما در ادامه اتفاقی غیرمترقبه برای ورستی جوان می‌افتد. اتفاقی که تامی در تمامی این سال‌ها سانی را مقصر آن می‌داند.

سوال اینه که چرا سانی برای تامی پاپوش دوخت و تامی به چه شکلی خود را نجات داد ؟ حقیقت ماجرا این بود که سانی فردی بی‌رحم بود که برخلاف دیگر خلافکاران آمریکایی- ایتالیایی اعتقادی به ارزش‌های اخلاقی خلافکاران ایتالیایی نداشت و هر کسی را که تهدیدی برای خود می‌دانست را خیلی زود از بین می‌برد. اینگونه بود که تامی به هدف شماره یک سانی تبدیل شد. تامی در 20 سالگی باعث ترس همه از خانواده فورلی شده بود و از منظر سانی ، جاه طلبی و جوان بودنش تامی می‌تواست تهدیدی برای شخص او و خاندانش باشد ؛ هرچند که تامی با وجود خشنش فردی به شدت وفادار بود. به همین خاطر در سال 1971 سانی از تامی می‌خواهد یکی از ماب‌های ایتالیایی را که با قدرت گرفتن او مشکل داشت را در مرحله Harwood لیبرتی سیتی ترور کند. تامی در زمان مشخص شده به محل ترور می‌رود اما ناگهان با 11 مرد مسلح روبرو می‌شود و در کمال ناباوری همه آن‌ها را می‌کشد. با این حال پلیس بعد از این کشتار از راه رسیده و تامی را دستگیر می‌کند. ماجرای کشته شدن 11 نفر به دست تامی خیلی سریع رسانه‌ای می‌شود طوری که نشریات لیبرتی سیتی به تامی لقب قصاب  Harwood یا the Harwood Butcher را می‌دهند.

هرچند نقشه سانی برای کشتن تامی راه به جایی نمی‌برد اما به عنوان رییس خانواده فورلی خیالش بابت تهدید تامی راحت می‌شود. از طرفی تامی که فردی وفادار بود هیچ گونه اطلاعاتی بابت فعالیت زیر زمینی فورلی‌ها برای پلیس فاش نمی‌کند. وفاداری تامی باعث می شود تا سانی از روابطش با قانون مردان لیبرتی سیتی استفاده کند تا تامی حکمی سبک به نسبت جنایی که انجام داده بگیرد. در نهایت تامی به 15 سال حبس محکوم می‌شود و وقتی در سال 1986 آزاد می‌شود ، سانی از او می‌خواهد تا مامور گسترش کسب و کارش در وایس سیتی شود.

چه کسی معامله را بهم زد

در ابتدای وایس سیتی تامی از طرف سانی وارد معامله با ویک ونس می‌شود هرچند افراد ناشناس ویک را کشته و چمدان‌های پول و مواد را  برای خود برمی‌دارند. در این رابطه دو تئوری وجود دارد. تئوری نخست که منطقی‌تر هم به نظر می‌رسد این است که دیاز شخصی بوده که معامله را خراب کرده و پول‌ها و مواد را به جیب زده. صحبت‌های کورتز و لنس هم در بازی همین را نشان می‌دهد.

پخش صحبت‌های کورتز و لنس

تئوری دوم اما حکایت از این دارد که سانی نه تنها میخواسته موادها را بدون پرداخت هیچ پولی صاحب شود بلکه یک بار برای همیشه هم از دست تامی خلاص شود. طرفداران این نظریه معتقدند که کلید ماجرا در تماس سانی با تامی بعد از خراب شدن معامله است. اگر به میز سانی دقت کنید می‌بینید که روی میز او مقدار زیادی پول و مواد قرار دارد که خود نشانه‌ای بر این است که سانی کسی بوده که بار دیگر برای تامی پاپوش دوخته.

در هر صورت تئوری نخست محتمل تر به نظر می رسد مخصوصا اینکه دیاز تمامی انگیزه‌های موجود را برای انجام این کار داشته و دوم اینکه گونزالس به عنوان فرد دست راست ژنرال کورتز مدت ها بود که اطلاعات او را به دیاز می‌فروخت.

خب به پایان این آیتم رسیدیم. از نظر شما تامی بعد از حوادث وایس سیتی چگونه امپراتوری اش را در وایس سیتی مدیریت کرد؟ نظرات خود را در کامنت‌ها به اشتراک بگذارید و کانال بازی سنتر در یوتوب را سابسکرایب کنید. همچنین منتظر باشید تا خیلی زود با داستان مفصل جی تی ای سن آندریاس برگردیم.

‫2 دیدگاه ها

  1. نسخه وایس سیتی برای من یکی از خاطره انگیز ترین بازی های زندگیمه ولی حیف که بازی شهر کوچیکی داشت و داستانش هم به نسبت کوتاه بود ولی هر چی که هست یک جا پای خیلی محکم در قلب من و کسایی که این نسخه رو تجربه کردن داره.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا