بررسیپلی استیشن 4

بررسی بازی Watch Dogs

شیکاگو بدون توقف

دنیای مرتبط، تراکنش‌های لحظه‌ای بدون هیچ محدودیت و دردسر، صرفه‌جویی در وقت و انرژی، سهولت اجرا و … تنها چند مزیت از میان انبوه مزایایی است که پیشرفت تکنولوژی برایمان به ارمغان آورده است. اگر در قرن 21 ام زندگی می‌کنید و اعتقادی به این شیوه‌ها ندارید به جد عرض می‌کنم؛ حتما در نگرشتان به دنیا تجدید نظر کنید. اصلا اعتقاد داشتن یا نداشتن را که کنار بگذاریم ممکن نیست در عصر حاضر زندگی کنید و با شبکه‌های اینترنتی و … در کارهای روزمره‌تان برخورد نداشته باشید. چه خوشتان بیاید چه نیاید شما وارد دنیای مجازی شده‌اید. برای این ورود حتما لازم نیست شب و روز با کامپیوترتان به اینترنت متصل باشید. نه تنها شما، بلکه پدرتان و حتی پدربزرگانتان نیز متاثر از دنیای تکنولوژی و اینترنتی هستند.

همانطور که اشاره کردیم برای این تاثیر‌پذیری نیازی به سواد کامپیوتری نیست؛ بلکه هرکس که هویتی در دنیای واقعی دارد بدون شک نامش جایی در دنیای مجازی ثبت شده است و همین برای اثبات تاثیر تکنولوژی در زندگی‌های کنونی کافی است. پس هشدار ما را جدی بگیرید و نگران حریم خصوصی و اطلاعات ارزشمندتان باشید. اگر به هشدار ما اعتنایی ندارید مطمئنا هشدار یوبی‌سافت را جدی خواهید گرفت. روایت یوبی‌سافت از این دنیای خطرناک بیش از هر فیلم و کتابی می‌تواند تاثیر گذار باشد و مخاطب را به فکر فرو ببرد. “ایدن پیرس” (Aiden Pierce)، شخصیت اول روایت یوبی‌سافت از دنیایی به شدت متاثر از ارتباطات است. دنیایی که بدون حتی کوچکترین جابجایی می‌توان بزرگترین تغییرات را ایجاد کرد و به نوعی زندگی‌ها را لرزاند؛ همانطور که زندگی “ایدن” لرزید! “آیدن” هکر زبر دستی است که به واسطه اتفاقاتی، در یک حادثه رانندگی از پیش برنامه‌ریزی شده خواهرزاده خود را از دست می‌دهد و حال او به دنبال انتقام جویی از مسببان اصلی این اتفاق است. انتقام جویی‌ای که کل شیکاگو را به چالش می‌کشد. شیکاگو، شهری که به واسطه سیستم عامل مرکزی CtOS (به مانند City os خوانده می‌شود هرچند مخفف عبارت دیگری است!) بیشترین تاثیر را از تکنولوژی می‌پذیرد. تمام زیرساخت‌های شهری، منابع انرژی، اطلاعات افراد و … تحت کنترل این سیستم عامل است. به برکت وجود همچین سیستم پیشرفته‌ای کارها زودتر، دقیق‌تر و با کیفیت‌تر انجام می‌گیرند. پس چه چیزی بهتر از CtOS ؟! صبر کنید؛ و در ادامه چه چیزی بدتر از یک CtOS مورد نفوذ قرار گرفته؟! تصور آن هم وحشتناک است. فکر کنید تمام اطلاعات شخصی و حیاتی‌تان و حتی اختیار جانتان در دست کسی دیگر باشد که حتی یکبار هم او را ندیده‌اید. در واقع این ریسکی است که با ورود به دنیای تکنولوژی آن را به جان خریده‌اید.

ایدن پیرس بعنوان یک هکر ماهر برای یافتن اهداف خود از این مهارت استفاده می‌کند و به این ترتیب زندگی افراد زیادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و شهر سرکش شیکاگو را رام خود می‌کند. قبل از عرضه بازی با توجه به نمایش هایی که دیده بودیم و سبک بازی بیم آن را داشتیم که با شخصیت نچسبی تحت عنوان ایدن پیرس مواجه شویم. اما با تجربه بازی به جرات می‌توان گفت بازی از این نظر یکی از بهترین‌ها در میان عناوین هم سبک خود است. شخصیت ناپایدار و منزوی ایدن پیرس پس از حادثه تلخی که برایش رخ داده بیش از هر زمان دیگری باور‌پذیر و قابل ترحم است. درد و دل‌های او با خواهر و خواهرزاده‌اش به عنوان تنها کسانی که دارد بیش از هر زمانی حس همذات ‌پنداری را در مخاطب تحریک می‌کند. همچنین با گریز به گذشته‌هایی که در طول داستان و در قالب کات سین‌هایی خواهید دید، بیشتر به شدت و عمق درد ایدن پی‌می‌برید. اما همه چیز فقط شخصیت آیدن نیست. وقتی می‌گوییم بازی از نظر شخصیت پردازی جزو بهترین‌هاست منظورمان مجموعه‌ای از شخصیت‌ها است که بازی ارائه می‌کند. ایدن در این راه با چند تن از دوستان خود همکاری می‌کند. “کلارا” (Clara) بعنوان یک هکر حرفه‌ای که وظیفه پشتیبانی و ارائه اطلاعات مورد نیاز ایدن را دارد و “جوردی” به عنوان همکار عملیاتی ایدن که به نوعی نقش آچار فرانسه را نیز برای او بازی می‌کند. علاوه بر اینها با پیشروی در داستان با شخصیت‌های بیشتری آشنا می‌شوید که هریک دارای خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی منحصر بفرد و جالبی هستند. بجز یکی دو شخصیت تقریبا با هیچ کاراکتر کلیشه‌ای مواجه نخواهید شد، پس مطمئن باشید شخصیت‌های بازی به قدر کافی جذاب هستند تا در ساعاتی که بازی نمی‎‌کنید، گه‌گاهی به آنها و زندگی‌شان فکر کنید.

بازی های open world را از دو منظر می‌توان مورد بررسی قرار داد؛ وسعت دنیای بازی و اعمال قابل انجام و دیگری نیز کیفیت ارائه آنها. واچ داگز دنیای نسبتا بزرگی را ارائه می‌دهد و وسعت نقشه قابل قبول است. اما همه چیز وسعت نیست! تفاوت در بافت ساختاری نقشه نیز اهمیت بسیاری دارد. وجود کوه و جنگل، قسمت‌های پایین شهر و … تاثیر زیادی در تنوع بصری و عدم یکنواختی بازی دارد. درست است که نقشه واچ داگز نسبتا بزرگ و قابل قبول است اما تنوع بالایی ندارد؛ بطوری که تفاوت محسوسی بین رنگ آمیزی و طراحی نقاط مختلف شهری و اطراف شهری نخواهید دید. بیشتر وسعت نقشه را شهر شیکاگو در بر گرفته است و در اطراف آن بخش‌های کوچک حاشیه شهر نیز وجود دارد که شامل روستا‌ها و نقاط کوهستانی می‌شود. اما همه اینها در ظاهر است و در عمل تفاوت آنچنانی بین این نقاط نخواهید دید و آزادی عمل زیادی هم در این نقاط نخواهید داشت تا بتوانید کارهای خاصی در مناطق خاص انجام بدهید و همه چیز به همان تفاوت‌های ظاهری ختم می‌شود. پس واچ داگز محیطی بزرگ اما نسبتا یکنواختی را ارائه می‌دهد. کارهای زیادی در شیکاگو برای انجام دادن وجود دارد که نقشه بازی را بسیار غنی می‌کند. ماموریت های جانبی خلاقانه بدون شک یکی از نقاط قوت بازی بشمار می‌روند. بازی‌های شهری شامل شطرنج و … ماموریت‌های گوناگون از جمله مبارزه با باندهای خلافکاری و … همگی جزئی از کارهای فرعی هستند که می‌توانید انجام دهید. دسترسی به برخی از این ماموریت ها نیز جالب است و به دو روش طراحی شده است. یکی با علامت گذاری بر روی نقشه و دیگری با استفاده از گوشی موبایل! پس هر جای شیکاگو که باشید می‌توانید با استفاده از تلفن همراهتان به ماموریت‌های جانبی دسترسی داشته باشید. دسته دیگری از مینی‌گیم‌ها در بازی وجود دارند که در قالب دنیای دیجیتالی و با استفاده از گوشی موبایل ایدن ارائه می‌شوند. ماموریت‌هایی مانند مبارزه با فضایی ها، جمع آوری سکه ها (Cash Run)، نابود کردن زامبی‌ها توسط ماشین و در آخر spider tank که به قدری زیبا طراحی شده است که پتانسیل تبدیل به یک بازی مستقل را داراست! در این بازی در قالب یک ربات عنکبوتی قرار می‌گیرید و در هر مرحله باید اعمال خواسته شده مانند نابودی تعداد خاصی ماشین یا مبارزه با پلیس ها و… را در زمانی معین انجام دهید.

Watch Dogs از نظر مینی گیم ها بازی بسیار غنی‌ای است اما آزادی عمل چندانی در مقایسه با بازی‌ها موفق این سبک ارائه نمی‌دهد. کارهایی مثل کسب درآمد خرید و فروش ملک و … تقریبا جایی در واچ داگز ندارند. شما تنها با هک کردن اکانت مردم می‌توانید به سرعت پولدار شوید و حتی می‌توانید با آپگرید کردن قابلیت هایتان میزان پول دریافتی از اکانت‌ها را چندیدن برابر کنید. پس عملا چالش چندانی برای درآمدزایی نخواهید داشت و به این صورت پول در بازی ارزش خود را از دست می‌دهد. البته استفاده از پول نیز محدود است و به خرید اسلحه و تجهیزات و یکسری لوازم جانبی منتهی می‌شود. در واقع سازندگان بازی شما را وادار به حرکت در چارچوب‌های مشخص شده توسط آنها کرده‌اند تا پولتان را همانطور که آنها می‌خواهند خرج کنید و عملا دایره فعالیت‌های خلاقانه در بازی را بسیار محدود کرده اند اما فعالیت ها موجود در بازی از کیفیت بالایی برخوردارند و مانع شکوه و شکایت گیمر از بازیساز می‌شوند. مورد دیگری که برای یک بازی open world حائز اهمیت است کیفیت ارائه گیم پلی است که واچ داگز بدون هیچ شکی در این مورد می‌درخشد. ماشین‌های مختلف، فیزیک منحصر بفرد خود را داشته و رانندگی با هر یک نیازمند کسب تجربه است. البته بطور کلی فیزیک ماشین‌ها مشکلاتی داشته که رانندگی با آنها را آنطور که باید جذاب نکرد است اما بطور کلی قابل قبول بوده و جابجا شدن در نقشه توسط ماشین ها کار سختی نخواهد بود. سیستم شوتینگ و مبارزه واچ داگز به معنای واقعی کامل بوده و پتانسیل استفاده در یک بازی شوتر خطی را داراست. اسلحه‌های گوناگون و ابزار‌های مختلف برای مبارزه همگی به بهترین نحوه عمل می‌کنند به علاوه سیستم کاور گیری و مخفی کاری بی نقص بازی به هرچه روان‌تر شدن گیم پلی کمک کرده است. استفاده از قابلیت هک کردن دوربین‌های امنیتی، بار استراتژیک زیادی به مبارزات داده که برای اولین بار با اینچنین ویژگی‌ای در بازی‌های رایانه‌ای روبرو می‌شویم. علامتگذاری دشمنان با استفاده از دوربین‌ها، دست بردن در محیط مبارزه مانند منفجر کردن لوله آب یا منفجر کردن گوشی موبایل دشمنان و جعبه ها برق و …

یکی از قدرتمند‌ترین بخش‌های بازی، خط داستانی آن است که علاوه بر داستانی منسجم و جذاب (که برای بازی‌ای در این سبک بسیار قوی بشمار می‌رود)، گیم پلی کم نقص و متنوعی ارائه می‌دهد. ترتیب ماموریت‌های بخش داستانی بسیار منطقی بوده و با وجود طولانی بودن این بخش به هیچ وجه تکراری و خسته کننده نمی‌شود؛ البته نباید از تاثیر داستان پر کشش بازی برای ایجاد رغبت در گیمر به ادامه دادن بازی گذشت.
اگر بخواهیم برای بخش گیم‌پلی بازی جمع‌بندی داشته باشیم باید بگوییم گیم‌پلی واچ داگز به اندازه بازی‌های درجه اول این سبک (بخوانید GTA ) گسترده نیست اما دارای کیفیت بسیار بالایی است و المانهایی در گیم پلی خود دارد که در کمتر بازی open world ای با این کیفیت شاهد بودیم.

صداگذاری اجزا محیطی بازی در برخی اوقات تا حدودی اغراق شده است. گاها با برخوردی کوچک بین ماشین و یک سطل آشغال صدای زیادی تولید می‌شود که تا حدودی می‌توان آنرا غیر منطقی دانست. البته صدای انفجار‌ها، مخصوصا انفجار جعبه‌های برق توسط هک کردن، بسیار دقیق و پر جزئیات است. در کل مطمئن باشید کیفیت صوتی که از اجزای محیطی واچ داگز خواهید شنید برایتان راضی کننده خواهد بود و ناامیدتان نمی‌کند اما چیزی که فرای انتظاراتتان است و در واقع شوکه‌تان می‌کند کیفیت عالی صداپیشگی شخصیت‌های بازی است. گویی که نظاره‌گر بازیگران حرفه‌ای هستید که در حال ایفای نقششان هستند. اوج و فرود‌های صداها در هنگام عصبانیت یا آرامش و تغییر از حالتی به حالت دیگر با دقت هرچه تمام‌تر انجام شده است و صداپیشگان بازی با تسلط تمام به وظیفه‌شان عمل کرده‌اند؛ آن هم به بهترین نحوه ممکن! تعداد قابل قبولی آهنگ لایسنس شده در بازی در اختیارتان قرار دارد که کیفیت قابل قبولی دارند و البته می‌توانست متنوع‌تر از این هم باشد. حدود 23 آهنگ اضافه نیز در بازی وجود دارد که با هک کردن تلفن همراه مردم می‌توانید به آنها دسترسی داشته باشید که خود به چالشی جذاب همراه با پاداشی آنی برای بازیباز تبدیل شده است.
خیلی‌ها انتظار داشتند که نزدیک‌ترین نمونه به واقعیت شیکاگو را از لحاظ بصری در واچ داگز تجربه کنند و اگر شما هم جزو این دسته هستید بگذارید خیالتان را راحت کنم، واچ داگز شما را ناامید خواهد کرد. البته گرافیک بازی به هیچ وجه نسل قبلی نیست اما انتظاراتی که یوبیسافت با نمایش‌های بی‌امان در مخاطب ایجاد کرده بود را براورده نمی‌کند. کیفیت چهره‌ها در کات سین ها درست در سطح استاندارد‌ها نسل هشتم است اما وقتی به گیم‌پلی میرسیم شاهد افت مدل‌ها خواهیم بود. چه مدل سازی کاراکتر‌ها، چه دیگر بخش‌ها. یکی از ضعیفترین بخش‌های گرافیکی بازی طراحی و کیفیت ماشین‌ها است که علاوه بر تنوع ظاهری نه چندان زیاد، از کیفیت گرافیکی بالایی نیز برخوردار نیستند. کافی است سوار یک ماشین شوید تا ناگهان گرافیک بازی چند پله سقوط کند و مات و مبهوت به صفحه نمایشگر خود زل بزنید. اما اوضاع با پای پیاده بهتر است! جزئیات بافت لباس ایدن و انیمیشن‌های او بسیار چشمگیر و دقیق هستند و همینطور متاثر از شرایط محیطی. کافی است تا کمی هوا بارانی شود تا خیس شدن آرام آرام لباس ایدن را مشاهده کنید که کیفیت قابل قبولی هم دارد. در کل افکت‌هایی که در هنگام باران و شرایط جوی نامساعد مشاهده می‌کنیم بسیار بیشتر از شرایط عادی بوده و کیفیت بصری بازی در این مواقع بطور چشمگیری بالا می‌رود. بطور کلی واچ داگز گرافیک ناپایداری دارد؛ گاهی اوقات بافت‌های با کیفیت چشمانتان را جادو می‌کنند و گاهی اوقات بافت های پیکسل مانند (با کمی اغراق!) شما را به سخره می‌گیرند. گاهی اوقات نورپردازی بازی دقیق و بی‌نقص عمل می‌کند و گاهی اوقات هم چیزی به این نام اصلا وجود ندارد.

بازی‌های open world معمولا بخش مولتی‌پلیر خیلی قوی‌ای ندارند و واچ داگز هم از این قضیه مستثنی نیست. مد‌های نسبتا تازه‌ای در بازی وجود دارد اما چیزی که در نهایت ارائه می‌دهند تا حدودی تکراری و خسته کننده است . هک کرد بازیکن دیگر یا رقابت‌های گروهی و همینطور مسابقه اتوموبیل‌رانی (که با قابلیت های هک کردن جلوه تازه‌ای به خود گرفته) و گشتن در نقشه بازی همراه دوستانتان از جمله این مدها است. همانطور که گفتیم بخش مولتی‌پلیر با وجود مدهای گوناگون چندان عمیق نیست و احتمالا پس از چند مدت بازی کردن از آن خسته خواهید شد. اما یکی از نوآوری‌هایی که سازندگان در این بخش لحاظ کرده‌اند مد رقابت موبایلی است که در آن دو بازیکن به رقابت می‌پردازند؛ یکی از بازیکنان باید در محدوده زمانی خاصی با ماشین مسیری را طی کرده و به مقصد برسد و دیگری توسط موبایل یا تبلت خود مانع از رسیدن بازیکن اول به مقصد شود. ارتباط بین تبلت‌ها و موبایل‌ها با کنسول‌های بازی عمر چندانی ندارد اما یکی از زیبا‌ترین استفاده‌ها از این قابلیت را در واچ داگز شاهد هستیم. جایی که سازنده با استفاده بجا و کنترل شده از این ویژگی توانسته‌اند کمی به عمق این بخش بی‌افزایند. البته همچنان هم بخش مولتی پلیر بازی چیز چندانی برای ارائه ندارد که برای یک بازی open world چیز تازه‌ای بنظر نمی‌رسد.

Watch Dogs عنوان جاه طلبانه و جسوری است. شجاعت سازندگانش را در گیم‌پلی تازه و نوآورانه‌اش جستوجو کنید، نه در جلوه‌های بصری خارق العاده. واچ داگز از آن دست بازی‌هایی است که خون تازه‌ای در کلیشه‌ها دمیده و چند پله استاندارد‌ها را ارتقاء می‌دهند. بدون شک این بازی ضعف‌های عدیده و غیر قابل بخششی دارد که لطمات زیادی به محصول نهایی وارد کرده اما مسیری را باز کرده است که سرشار از نوآوری و خلق چیزهای تازه است. پس بیایید امیدوار باشیم تا در نسخه‌های بعدی شاهد روایت بی‌نقص‌تری از دنیای تکنولوژی باشیم؛ هرچند همین نسخه هم به قدر کافی کامل است تا هشدار آن درباره دیجیتالیزه شدن زندگی‌هایمان را جدی بگیریم و مراقب آیدن پیراس‌های اطرافمان باشیم!

مجموع امتیاز - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
سیستم شوتینگ بسیار با کیفیت
مینی گیم های جذاب
شخصیت پردازی و داستان قوی و منسجم
نقاط ضعف:
گرافیک پایینتر از حد انتظار

User Rating: 3.75 ( 4 votes)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا