xenophile

کاربر سایت
Mar 21, 2006
574
سلام

نمیدونم کسی فیلم perspolise رو دیده یا نه ؟ من این فیلم رو گرفتم ولی زبونش فرانسوی هست و نمیشه چیزی ازش فهمید ولی من یک مقدار که فیلم رو دیدم و با یک چرخی توی نت داستان فیلم رو فهمیدم .
تمام فیلم بصورت کارتونی هست و کارگردان فیلم مرجان ساتراپی ادعا کرده که بخشی از زندگی خودش رو به تصویر کشیده .

یک خانواده ی ایرانی بعد از انقلاب دچار مشکلاتی میشن . دختر کوچک دوست نداره روسری سر کنه ! دوست نداره مخفیانه خانوادش مشروب بخورند ! دوست نداره وقتی توی خیابون را میره به مارک لباسش که روش نوشته مایکل جکسون گیر بدن ! اینایی که میگم جزو فیلم هست ! و سکانس هایی از فیلم هست .
مثلا یک جایی از فیلم نشون میده که یک زن توی وان حموم داره انگور رو با پاهاش له میکنه تا مشروب درست کنه ( بطور مخفیانه ) .
در یکی از سکانس ها چند نفر جلوی ماشین این خانواده رو میگیرن و از پدر خانواده میخان که هاااا کنه تا ببینن دهنش بوی عرق میده یا نه ؟!
در یکی از سکانس ها هم دختر که علاقه ی زیادی به موسیقی متال یا راک رو داره پشت لباس خودش مینویسه punk is not ded که دو تا خانم چادری که چهره ی عصبانی دارن جلوش رو میگیرن و ازش توضیح میخان . و دختر به خارج از کشور سفر میکنه ....

ویرایش :

این فیلم نامزد اسکار هم هست و در آمریکا در تاریخ 25 دسامبر به روی پرده میره .
سایت رسمی فیلم
صحنه های حذف شده
ترایلر

سایت این فیلم اطلاعات خوبی میده حتما یک سر بزنین .

انتقاد هم در مورد این فیلم بالا گرفته که روزنامه ی کیهان هم طبق معمول انتقاد شدید کرده .
و این هم متن انتقاد سینمای ایران :

مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی با نوشتن نامه‌ای خطاب به رایزن فرهنگی فرانسه در ایران نسبت به نمایش فیلم ضدایرانی « پرسپولیس » در بخش مسابقه جشنواره کن اعتراض کرد.
روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی اعلام کرد در بخشی از نامه علیرضا رضاداد به ونسان گریمو آمده است: « جای بسی تعجب است که جشنواره کن که دارای قدمتی طولانی است در سال های اخیر علیرغم ارائه فیلم‌های ایرانی زیاد به بخش‌های مختلف آن نگاهی شایسته و در شأن سینمای ایران نداشته است. محروم کردن علاقمندان به فیلم‌های ایرانی گرچه این فرصت را از علاقمندان می‌گیرد، اما از سویی برای سینماگران ایرانی خالی از فایده نیست. زیرا آنان را جهت ساخت فیلم‌های برتر تشویق می‌کند و در نتیجه سینمای ملی ایران را به هدف رشد و تعالی آن نزدیکتر می‌کند. »

مدیر عامل فارابی در ادامه آورده است: « اما امسال جشنواره فیلم کن در اقدامی غیرمتعارف و نامتناسب فیلمی را درباره ایران انتخاب کرده که در بخشی از آن چهره‌ای غیرواقعی از دستاوردها و نتایج انقلاب شکوهمند اسلامی ارائه نموده و خود را در معرض این اتهام قرار داده که از یکسو با انتخاب نکردن فیلم‌های ارزشمند سینمای ایران و از سوی دیگر با انتخاب چنین فیلمی به جای نگرش هنرمندانه اقدامی در جهت سیاست های جانبدارانه سلطه‌گران قدرت نموده و برخلاف شعار آزادنگری و آزاداندیشی رویه جانبداری از زورمندان جهانی را اتخاذ کرده است. »

در بخشی دیگر از این نامه می‌خوانیم: « آیا انتخاب چنین فیلمی در کنار انتخاب نشدن فیلم‌های ارزشمند ایرانی اقدامی قابل گذشت است و آیا چنین رفتاری واجد هیچ معنای سیاسی و غیرفرهنگی و حتی ضدفرهنگی از سوی آن جشنواره به حساب نمی‌آید؟ آیا سینمای ایران و سینماگران ایرانی بار دیگر باید از چنین اقدامی نیز چشمپوشی و دوباره فرض کنند قصد و غرضی نبوده و پاسخ‌های تکراری نظیر « هیئت انتخاب و سازمان جشنواره کن مستقل است و فیلم‌های مستقل را انتخاب می‌کند » رو به رو شود و به روی خود نیاورد؟ »

رضاداد نامه خود را چنین ادامه داده است: « آیا معنای فیلم‌های مستقل و استقلال در ادبیات جشنواره کن توهین به ارزش ها، آرمان ها و مقدسات مردم کشوری دیگر است؟ مردمی که با گذشتن از خون خود و فرزندان خود و با تلاش و کوشش فراوان توانستند بساط ستمشاهی را در ایران برچینند و آرمان های دینی خود را با رأی اکثریت جامعه در جامعه خویش مستقر نمایند. »

مدیر عامل فارابی افزوده است: « گرچه سینمای ایران در سال های اخیر توانسته با صرف هزینه و حضور جدی در بازار کن به جای جشنواره کن وجوهی از ارزش های سینمای ایران را به مخاطبین و علاقمندان سینمای ایران معرفی نماید و بی‌تردید امسال نیز همین کار را خواهد کرد، اما اینجانب به عنوان یکی از مسئولین حمایت از سینمای ارزشمند ایران و به نمایندگی از جامعه سینمایی کشور مجدانه از جنابعالی و مسئولین محترم سیاست خارجی، که نقش جدی آنها در برگزاری و سیاستگذاری جشنواره کن پوشیده نیست، انتظار دارم با اقدامی جدی و شایسته به جبران لطماتی که با چنین انتخابی به حیثیت این جشنواره وارد می‌نمایند اقدام نمایند. »

رضاداد در پایان نامه خود به رایزن فرهنگی فرانسه در ایران اظهار امیدواری کرده جشنواره کن با تجدید نظر در رویه متخذه و با انتخاب فیلم های ارزشمند سینمای جهان و سینمای ایران که به سینمای نجیب، انسانی و سالم در جهان شناخته و معرفی شده است، بار دیگر بتواند جایگاه واقعی خویش را در میان جامعه سینمایی ایران پیدا کند و بتواند نقش متعهدانه و مسئولانه خویش را در پیوند فرهنگ های ملی به یکدیگر ایفا نماید

به این لینک ها هم یک سری بزنید :
http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,2960163,00.html
http://www.aftab.ir/articles/art_culture/cinema/c5c1180960283_perspolis_p1.php

داستان کامل فیلم :

کودکی مرجان همزمان میشود با انقلاب در ایران و وقایع مهم تاریخی که در حال رخ دادن است . مرجان دوست دارد پیامبر باشد و به نوعی خود را پیامبر میداند از طرفی عاشق فیلمهای بروسلی است ، او لیستی تهیه کرده است که وقتی به پیامبری رسید دنیا را طبق آن تغییر دهد و دنیا را به آن شکل در آورد که دوست میدارد . عموی مرجان کمونیست است و در زندانهای شاه به سر میبرد وقتی مرجان می بیند همه با شاه مخالف هستند اعتراض میکند که شاه فرستاده خداست و این را خود خدا به او گفته است . پدر مرجان سعی میکند برای او توضیح دهد که شاه از طرف خدا نیست به همین دلیل داستان رضا شاه و براندازی اخرین پادشاه قاجاری را برای او توضیح میدهد به این صورت که رضا شاه تصمیم میگیرد ایران را مدرن کند و قصد داشته است یک سیستم جمهوری در ایران برقرار کند که با وسوسه انگلیسها از اینکار صرفنظر میکند و خود در راس امور قرار میگیرد و تبدیل به یک دیکتاتور زورگو میشود . و سپس هم پسرش میاید که او هم به نوعی دیکتاتور است . خانواده مرجان فکر میکنند که وضعیتی بدتر از حکومت شاه نمیتواند پدید بیاید و هر حکومتی بیاید بهتر است و از طرفی خیلی امیدوار هستند که با انقلاب کشور بالاخره روی آزادی را ببیند . تا اینکه انقلاب به سرانجام میرسد و عموی مرجان از زندان بیرون میاید و در ادامه نظام حکومتی ایران ؛ جمهوری اسلامی اعلام میشود و پس از مدتی کوتاه عراق از موقعیت به وجود آمده در ایران استفاده میکند و به این کشور حمله میکند . حکومت هم به بهانه دشمنان خارجی و داخلی بسیاری از مخالفان خود را زندانی می کند و اعدام میکند که عموی مرجان یکی از اعدام شدگان است . شرایط مرجان نسبت به قبل کاملا عوض میشود او که دختر بچه ایی است حالا باید با حجاب بگردد و باید در مدرسه مراسم مذهبی را اجبارا انجام دهد . در ادامه تضادهای جامعه ایران را به تصویر میکشد از طرفی حکومت سعی میکند با افراطی گری مردم را در تنگنا مذهبی قرار دهد و از طرفی دیگر مردم به طور مخفیانه خرید و فروش موسیقی های ممنوعه و عکسهای ممنوعه و کارهایی از این قبیل روی می اورند بنابراین جامعه دارای دو چهره میشود یک چهره اداری یعنی آنطور که حکومت میخواهد و یک چهره دیگر که به نوعی شخصی تر است و خطوط قرمز در آن شکسته می شود .

در مدارس معلمها مدعی هستند که پس از انقلاب ما آزادی خود را به دست آورده ایم و مدعی میشوند که در نظام جمهوری اسلامی هیچ زندانی سیاسی نداریم و این باعث اعتراض شدید مرجان میشود که حالا دیگه دختر سیزده ساله ایی است و مرجان اعتراض میکند که در زمان شاه عمویش زندانی بود اما در حکومت اسلامی او را اعدام کردند .

در ادامه مرجان که دختری نوجوان است به اتریش فرستاده میشود ولی اروپا و کلا غرب آنگونه نیست که او فکر میکرده است تفاوت فرهنگی آنچنان زیاد است که برای او قابل تحمل نیست . ادمهایی که اگر به خودشان توهین کنی ناراحت نمیشوند ولی اگر به سگ شان توهین کنی برافروخته میشوند . مرجان در اتریش عاشق میشود ولی متوجه میشود پسری که دوست دارد هم جنس باز است مرجان از ایرانی بودن خودش شرم دارد و برای همین خود را فرانسوی معرفی میکند که موجب تمسخر دوستانش میشود در ادامه یکبار دیگر عاشق میشود و فکر میکند مرد رویایی ارزوهایش را پیدا کرده است ولی خیلی زود او را در آغوش یک نفر دیگر می بیند . او در اروپا شدیدا تحت فشار است و در آخر هم توسط یک زن بورژواز که پیش او زندگی میکرده ( چیزی شبیه کلفتی ) متهم میشود به دزدی و او هم با عصبانیت آن خانه را ترک میکند و در خیابانهای اروپا در به در میشود . تا اینکه بیمار میشود و در گوشه خیابان می افتد .

مرجان تصمیم میگیرد به ایران برگردد برای همین به خانواده اش زنگ میزند که بدون هیچ گونه سوال و جوابی اجازه دهند او باز گردد و خانواده هم استقبال میکنند او اینبار که به ایران بر میگردد بسیار سرخورده است و روح او دیگر مرده است و در این شرایط فامیل و آشنا به دیدن او میایند و منتقد هستند که چرا او با اینکه اروپا رفته است انقدر شلخته میگردد و آنها هم تصورات غیر واقعی از اروپا و اروپا رفته ها دارند . دخترهای فامیل هم برایشان جالب است که آیا او در اروپا با پسری هم آغوشی داشته است یا خیر و نشان میدهد که تصور ایرانیان از اروپا بسیار غیر واقعی می باشد . بازگشت مرجان مصادف است با تمام شدن جنگ ، جنگی که در آن یک میلیون نفر از طرفین کشته میشوند بدون اینکه نتیجه ایی در بر داشته باشد . و در همین حین هم یک گروه مخالف حکومت به ایران تعرض میکند ( مجاهدین خلق ) و این باعث میشود که حکومت بسیاری از زندانیان سیاسی را اعدام کند که تعداد آنها به چند هزار نفر میرسد . در ادامه خدا را در خواب میبیند و خدا او را تشویق به ادمه میدهد و او تصمیم میگیرد ادامه بدهد و به همین دلیل در کنکور شرکت میکند و وارد دانشگاه می شود در دانشگاه نیز با پسری آشنا میشود اما باز هم دچار مشکلات میشود و معمولا توسط کمیته و پلیس ایران دستگیر میشوند و به همین دلیل مجبور به ازدواج با آن پسر میشود تا در روابط راحت تر باشند ولی پس از چندی متوجه میشود که آن پسر به درد زندگی مشترک با او نمیخورد . در یکی از پارتی های دانشگاهی کمیته به جشن میریزد و یکی از دوستان او به نام نیما در هنگام فرار از پشت بام پرتاب میشود و میمیرد و این باعث میشود که مرجان دوباره تصمیم بگیرد از ایران خارج بشود و این بار به فرانسه برود . ولی ابتدا تصمیم میگیرد از همسرش جدا شود چیزی که او را از طلاق می ترساند این است که در ایران وقتی زنی طلاق میگیرد تمام اهل محل یا بهتر بگویم مردهای محل میخواهند با او هم آغوشی کنند . در نهایت از ایران خارج میشود و به فرانسه میاید و با خروجش از ایران داستان فیلم تمام میشود اما مصیبت های او ادامه خواهد داشت .

در همین زمینه ...

بدنبال استقبال بي سابقه و اقبال جهاني کتاب پرسپوليس اين بار نوبت به فيلم پرسپوليس رسيده است که جهانيان را به ‏تماشاي زندگي دروني ايرانيان و تضاد بين دولت و ملت، بنشاند. قصه پرسپوليس به تمام جنبه هاي زندگي ايراني مي ‏پردازد؛ از گذشته نزديک تا اکنون ايران. اما از طنز روزگار، فيلم نماينده سينماي فرانسه در مراسم اسکار امسال است ‏و تا اطلاع ثانوي شانس نمايش در زادگاه سازنده اش را ندارد...‏

بي گمان دوره تاريخي که ساتراپي از تولد تا به امروز زندگي کرده است به مدد بار نشستن و غني سازي اثر آمده ‏است. وي از کودکي خود مي گويد و آغاز جنبش هاي چريکي و کمونيستي در روزگار خردسالي، از انقلاب اسلامي ‏در کودکي و تبعات آن در روزهاي نو جواني. و ا ز مهاجرت دوران جواني اش مي گويد و تجربه تولّدي ديگر در ‏سرزميني ناشناخته که به تناسخي غريب مي ماند که تصاوير زندگي قبلي هر آيينه بر لوح ذهن و روان نقش مي بيند، ‏خيالي واقعي که زدودنش فراتر از دسترس جلوه مي کند. و از خانه اي سخن مي گويد که يگانه تکيه گاه و مامن انسان ‏است.‏
ساتراپي فيلمش را به تصاوير انيميشني نشانده است که از هر نظر بهترين انتخاب است. بدان جهت که فيلم ما را به ‏تماشاي آنچه مي برد که يک دخترک چند ساله مي بيند و در واقع هر چه قهرمان رشد مي کند و از کودکي به نوجواني ‏و از نوجواني به جواني مي رسد، باز هم راوي، همان دخترک چند ساله است که هم اکنون کودک و صداي درون ‏قهرمان است. دنياي ساده همراه با شيطنت هاي خاص کودک، باعث مي شود بيننده توسط تصاوير کارتوني با بهترين ‏ابزار ارتباط به دنياي ذهني آن کودک چند ساله مرتبط شود.‏
وي از سيستم آموزشي مي گويد که چه تاثير ژرفي بر روان کودک مي گذارد. از حک کردن انديشه فر ايزدي بر روان ‏کودکان آن روز، که معلول روياي ديدن خدا مي شود و باور اينکه شاه هديه اي الهي است. از خوبي هاي داشتن پدر و ‏مادر معقول مي گويد که واقعيت را براي کودک باز گو مي کنند و ناخواسته سنگ بناي چند گانه شدن شخصيت کودک ‏را بنيان مي گذارند.‏
8e1jn91.jpg

کودک بين انديشه القايي محيط و سخنان داخل خانه، دچار کشمکش مي شود و خداي مهربان را به عنوان تنها دوست و ‏همدم خويش بر مي گزيند، تا آنجا که از دست دادن پياپي عزيزان به خاطر مقابله و اعتراض به حکومت هاي زمان، ‏باعث مي شود کودک از دست خداوند نيز شاکي شود و نخستين تکيه گاهش را از دست بدهد. و همين موضوع، ‏کنجکاوي اش را بيشتر کند براي يافتن دوستي جديد.‏
روال زندگي کودک، دست و پنجه نرم کردن با همين تضاد ها است، تا روزي که انقلاب اسلامي از راه مي رسد و ‏تبعاتش جامه واقعات غرايب بر تن حوادث روزمره مي کند. نگاه کودک به دنياي پيرامونش بسيار دقيق و مو شکافانه ‏است.‏
کودک اجباري شدن حجاب را مي بيند و منع شدن هر آنچه که تا چند وقت پيش از آن، هيچ منعي برايش وجود نداشته ‏است. از زاده شدن گونه تازه اي از ترس مي گويد. ترس از انجام دادن امور ساده زندگي. ترس از گوش دادن به ‏موسيقي، ترس از نوشيدن مشروبات الکلي، ترس از يک شب نشيني دوستانه، ترس از قدم زدن با کسي که دوستش ‏داري و...‏
کودک از وحشت جنگ ميگويد و از فقر اقتصادي حاصل از آن. فقري که پدر فقر فرهنگي شناخته مي شود. فيلم ‏تصاوير روزگاري را ارائه مي کند که ديگر امکان زيستن ساده و بي دغدغه در ايران فراهم نيست. و پرده از دلايل ‏ساده مهاجرت دسته جمعي ايرانيان بر ميدارد. مهاجرت و فرار تنها گزينه باقي مانده مردم ايران مي شود. " گريز" به ‏قول ژان برن، [البته وي در باره گريز از بن بست نيهيليسم غرب مي گويد که شباهت هاي بسياري به ايران به بن بست ‏رسيده دارد.] به چهار شيوه صورت مي گيرد. اول پناه بردن به مواد مخدر و سفرهاي درون نما، دوم: پناه بردن به ‏جنسيت و آميختن آن با سياست. که اين يکي در جامعه تابو زده و پيچيده ما بيشترين مقصد گريز بوده است. سوم، ‏گريز به اديان شرقي همچون ذن و ئي چينگ. و چهارم پناه بردن به انواع و اقسام مارکسيست هاي افراطي اعم از ‏مائوئيسم و تروتسکيزم و غيره... که البته گونه چهارم به دليل تجربه نا موفق نسل قبل کمتر مورد توجه نسل جوان ‏ايران قرار گرفت. البته اگرژان برن بر آن بود که به طور خاص در باره ايران نظر دهد، بر اين ليست، گونه پنجمي ‏هم اضافه مي کرد که ملغمه اي است از تمامي چهار گونه اول. فيلم، بازگوکننده اين واقعيت است که طيف گسترده اي ‏از جوان هاي ايراني، براي گريز از واقعيت جامعه، به مواد مخدر و بازي هاي جنسي و مکاتب شرقي و مارکسيستي، ‏به طور همزمان رو آورده اند.!!!!‏
73oudcg.jpg

در ادامه، فيلم از زندگي در محيطي جديد سخن مي گويد، و سختي هايي که به سراغ فرد مهاجر مي آيد. از چگونگي ‏مواجهه با فرهنگ جديد و فشار هاي رواني حاصل از هجوم خاطرات و جاذبه هاي رواني فراموش نشده از فرهنگ و ‏زندگي پيشين. فيلم از قضاوت سطحي جامعه غرب مي گويد، که مردم ايران را به ترازوي دولت شان مي سنجند.‏
در يک تصوير ماندگار دخترک با وجدان خويش به سخن مي نشيد. وجداني که سر از تن مادر بزرگ در آورده است. ‏دختر نوجوان از اينکه خودش را به پسر توي بار، فرانسوي معرفي کرده بود شرمگين است. و به مادر بزرگ که علت ‏را جويا شده است، مي گويد: "تو نمي داني که اينجا، ايراني بودن، چه قدر دشوار است." ‏
يکي ديگر از نکات قدرت قصه، اين است که نحوه نگاه جامعه(ايران) با مردمي که چند سالي در فرنگ زندگي مي ‏کنند را نيز در خود گنجانده است. موضوعي که در تمام طول تاريخ مهم بوده است، چه بازگشتن به خانه، خود نوعي ‏مهاجرت است. فيلم در تصاويري کوتاه اما ماندني، از فاصله زيادي مي گويد که در مدت زماني کوتاه حاصل شده ‏است. زماني که در آن، دو گروه مهاجر و خانه نشين، هر يک، به سويي متفاوت رفته اند.‏
بررسي سبک هاي هنري در طول تاريخ هنر، نشان مي دهد که هر گاه در برهه اي از زمان، سبکي جديد پديد آمده ‏است، خلاف و عکس آن سبک نيز، به عنوان سبکي مستقل متولد شده است. همچون ضد اومانيسم، ضد رئاليسم، ضد ‏ناتوراليسم و... دختر نوجوان پس از يک دوره زندگي در غرب و آميختن با فرهنگ نوين، دوباره به ايران بازگشته ‏است و حال با نگاهي به مراتب جا افتاده تر، به اتفاقات دور و برش نگاه مي کند. شايد آنگاه که دوره جمهوري اسلامي ‏به دستان قدرتمند تاريخ سپرده شود، سبک جديدي از هنر، پا به عرصه وجود بگذارد... فيلم، البته به طنز، شمه اي از ‏اين سبک جديد را به نمايش مي گذارد. مثل طراحي از مدلي که در چادر سياه پيچيده شده است يا بررسي آثار مشهور ‏هنري، که در نمايي جديد، در پيچش حجاب اسير شده اند...اينها صداي گام سبکي نوين هستند، که تاريخ برايش نام و ‏هويت، انتخاب مي کند.‏
7x2u7wl.jpg

قصه آنقدر هوشمندانه ادامه مي يابد، و به کوچه پس کوچه هاي زندگي ايراني سرک مي کشد، که تقريبا، هيچ حادثه ‏تاثير گذاري از گزند انتقاد راوي در امان نمي ماند. ساتراپي در نگاهي هوشمندانه، يکي از دلايل بنيادين طلاق را ‏معرفي مي کند. دختر و پسري که تنها به خاطر داشتن يک رابطه ساده مورد مؤاخذه حکومت قرار مي گيرند و براي ‏رهايي از شر سوال و جواب هاي واهي، تن به ازدواج مي دهند. در واقع جوان متاهل ايراني در تاتري بازي مي کند ‏که قبل از روز اول اجرا، هيچ گاه مجال تمرين نداشته است. بديهي است که تاتر يا بايد با ديالوگ ها و نمايش بداهه ‏پيش برود و يا در نيمه راه قطع شود.‏
اما مهم ترين رکن فيلم، وارد شدن به حوزه هاي ممنوعه است. جايي که جامعه تابو زده ايران حتي حاضر نيست در ‏باره اش به انديشه بنشيند. وي بي پروا از س ک س مي گويد و آن را با حوادث روزگار مي آميزد. ويلهلم رايش، سخن ‏آزاد گفتن از س ک س را مي ستايد و آزادي ج ن سي را مقدمه اي براي بر اندازي نظام سرمايه داري مي داند. وي انقلاب ‏را همچون رهايي جنسي مي شمارد و بر اين عقيده است که همچنان که انزال جسمي، آدمي را از زندان تن رها مي ‏کند، انقلاب نيز که حکم انزال گروهي دارد، موجب بروز شخصيتي اجتماعي، وراي اغراض فردي مي شود. با نگاه ‏رايش سرکوبي ج نسي و فشار اختناق آور نظام هاي سياسي و بيگانگي اقتصادي، همگي وجوه گوناگون حقيقتي واحد ‏هستند. ساتراپي تمامي اين مشکلات بنيادين و اساسي جامعه ايران را، با شجاعتي بي بديل درفيلم اش گنجانده است. و ‏دلايل ساده تابو شدن و تابو ماندن يک موضوع را در بستر جامعه نشان ميدهد.‏
گارسيا مارکز، پيرامون در هم آميختگي قصه و واقعيت، مي گويد: زندگي آنچه زيسته ايم، نيست. بلکه آن چيزي است، ‏که به ياد مي آوريم تا روايت اش کنيم. مرجانه ساتراپي، با پرسپوليس ثابت کرد که زندگي کردن و قصه گفتن را به ‏خوبي مي شناسد و ميراث دار شايسته مام شهرزاد است
منبع : ایران ترک

این هم کتاب فیلم بصورت pdf

دانلود قسمت اول
دانلود قسمت دوم

این لینک ها هم نمیدونم چیه :biggrin1: به نظرم خود فیلم باشه :

البته معذرت میخوام اگر جایی اشتباه هست یا اینکه اینقدر بد گفتم . نسخه ی فرانسوی این دردسر ها رو داره دیگه . اگر از دوستا ن کسی چیزی در مورد این فیلم میدونه مارو بی نصیب نزاره .

18761637.gif


برای دیدن عکس های فیلم اینجا کلیک کنید
 
آخرین ویرایش:

Elvish Hero

Channeling La Masia
کاربر سایت
Sep 23, 2005
4,143
البته فیلم نامزد اسکار نیست،در واقع در همون حدی نامزده که "م مثل مادر":D
در ضمن یکی دو هفته صبر کنید دوبله ی انگلیسی فیلم با صدای شان پن میاد فکر کنم اون بهتر باشه.
 

sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
امروز جمعه بود ریتینگ ها هم در اومده
Golden Compass امتیازش شد 53 که مقدار نا امید کننده بود یعنی انتظار 65 و اینا رو از فیلم داشتم اما ظاهرا بازم با یه LOTR Clone نسبتا ضعیف طرفیم
Atonement شد 85 یعنی صد در صد هر چی کاندید نشه فیلمنامه ی اقتباسی رو کاندید می شه اما من با بازیگراش (نایتلی و مک آوی) اصلا حال نمی کنم
Juno هم شد 81 من که خوشحال می شم اگه الن پیج امسال اسکار ببره
 

Elvish Hero

Channeling La Masia
کاربر سایت
Sep 23, 2005
4,143
عماد جان لينكي چيزي داري كه بشه نامزد هاي سري اول اسكار ديد ؟
یعنی چی سری اول؟توی اکثر رشته ها(بهترین فیلم و فیلمنامه و بازیگر و فیلمبرداری و تدوین و صدا و صحنه و لباس)از بین تمام فیلمهای اکران شده در طوال سال یهو میان اول مثلا سیصد چهارصدتا انتخاب میکنن(که تقریبا میشه همه فیلمای سال!)بعد هم 5 تای اصلی.تو یه سری رشته ها مثل انیمیشن و مستند و غیره اول یه لیست 10-15 تایی انتخاب میکنن.لیست انیمیشن که یکی دو هفته پیش در اومد که اونم تقریبا همه انیمیشنای ال بود،لیست مستندم که هفته پیش اومد که اگه لینکاشو پیدا کردم میذارم.فیلمهای خارجی هم امسال 69 تا فیلم اگه اشتباه نکنم شرکت کردن.
این چند مدت اتفاق زیاد داره میفته ولی سینا هم که نیست منم حسشو ندارم:D
تریلر Speed Racer واچوفسکی ها هم اومده که میگن باحاله ولی من شرایط دیدنشو ندارم!!یکی از بلاگا نوشته بود شبیه این بازیاس که سفینه های سریغ باهم مسابقه میدن،عکسشم همچین چیزیه!
Atonement هم از اون فیلمایی بود که بی صروصدا اومد این چند وقته یهو سروصدا کرد.
پ.ن:البته Savages هم عجیب ترکوند با امتیاز 86 که قطعا Laura Linney (فکر کنم غلط نوشتم)کاندید نقش اول زن میشه.
پ.ن2:آقا من تازه فهمیدم این Namesake هندی همون "همنام" جومپا لاهیریه!عجیبه این فیلم از زیر رادار من رد شده بود!احتمال اسکار بردنش واقعا بالاسمخصوصا که لاهیری عزیز فوق العاده محبوبه تو بلاد کفر.
Golden Compass هم میگن از نظر Fun واقعا خوبه.کلا برای فیلم دو جنبه ی دلی و عقلی رو میشه در نظر گرفت،برای ارزیابی جنبه ی دلی باید نقدای وبلاگا رو خوند برای ارزیابی جنبه ی عقلی مال مجله هارو!
 

Elvish Hero

Channeling La Masia
کاربر سایت
Sep 23, 2005
4,143
عماد جان لينكي چيزي داري كه بشه نامزد هاي سري اول اسكار ديد ؟
یعنی چی سری اول؟توی اکثر رشته ها(بهترین فیلم و فیلمنامه و بازیگر و فیلمبرداری و تدوین و صدا و صحنه و لباس)از بین تمام فیلمهای اکران شده در طوال سال یهو میان اول مثلا سیصد چهارصدتا انتخاب میکنن(که تقریبا میشه همه فیلمای سال!)بعد هم 5 تای اصلی.تو یه سری رشته ها مثل انیمیشن و مستند و غیره اول یه لیست 10-15 تایی انتخاب میکنن.لیست انیمیشن که یکی دو هفته پیش در اومد که اونم تقریبا همه انیمیشنای ال بود،لیست مستندم که هفته پیش اومد که اگه لینکاشو پیدا کردم میذارم.فیلمهای خارجی هم امسال 69 تا فیلم اگه اشتباه نکنم شرکت کردن.
این چند مدت اتفاق زیاد داره میفته ولی سینا هم که نیست منم حسشو ندارم:D
تریلر Speed Racer واچوفسکی ها هم اومده که میگن باحاله ولی من شرایط دیدنشو ندارم!!یکی از بلاگا نوشته بود شبیه این بازیاس که سفینه های سریغ باهم مسابقه میدن،عکسشم همچین چیزیه!
Atonement هم از اون فیلمایی بود که بی صروصدا اومد این چند وقته یهو سروصدا کرد.
پ.ن:البته Savages هم عجیب ترکوند با امتیاز 86 که قطعا Laura Linney (فکر کنم غلط نوشتم)کاندید نقش اول زن میشه.
پ.ن2:آقا من تازه فهمیدم این Namesake هندی همون "همنام" جومپا لاهیریه!عجیبه این فیلم از زیر رادار من رد شده بود!احتمال اسکار بردنش واقعا بالاسمخصوصا که لاهیری عزیز فوق العاده محبوبه تو بلاد کفر.
Golden Compass هم میگن از نظر Fun واقعا خوبه.کلا برای فیلم دو جنبه ی دلی و عقلی رو میشه در نظر گرفت،برای ارزیابی جنبه ی دلی باید نقدای وبلاگا رو خوند برای ارزیابی جنبه ی عقلی مال مجله هارو!
 

Elvish Hero

Channeling La Masia
کاربر سایت
Sep 23, 2005
4,143
در ضمن به خاطر اینکه با اعلام انتخاب های National Board of Review رسما Awards Season شروع شد و امسال توی چندین سال گذشته به نظر میاد غیر قابل پیش بینی ترین باشه(نه مثل پارسال که تویاکثر موارد قابل پیش بینی بود)تاپیک Movie Awards Season به آدرس زیر زده شد:
http://forums.bazicenter.com/showthread.php?p=307455#post307455
توی CN هم که کسی پایه نبود!
 

TyRaX

موجودی خوشحال
کاربر سایت
Oct 21, 2005
1,824
نام
پارسیا
و Batman بدبخت سیاه میپوشید ... !
الان شده مثل کماندوهای آمریکایی .. اون کمربند طلایی هم که به استتار در شب کمک بسیار زیادی میکنه .. میگم یک Bull's Eye هم روی سینه اش نقاشی کنند که دیگه کار تموم بشه.
 

Elvish Hero

Channeling La Masia
کاربر سایت
Sep 23, 2005
4,143
آره خیلیا به این لباسش گیر دادن.تو یکی از وبلاگا هم نوشته بود که کریسشن بل یکم لاغر شده و اون هیکل لازم برای بتمن رو یکمی از دست داده.اینم آیرن من:
french-iron-man-poster.jpg
 

kelark

کاربر سایت
Oct 19, 2005
200
نام
میلاد
آیرون من که تریلرش واقعا ناامید کننده بود عماد !

به خیلی منتظر فیلم جدید جی جی آبرامز هستم به نام cloverfield هست . حتما تریلرش رو دیدی ، باید منتظر یک فیلم تو مایه های جنگ دنیا ها باشیم ... چون شنیدم خیلی رو جلوه های ویژه اش کار شده ! جالبه موقعی که تیزرش رو داد هنوز براش اسم انتخاب نشده بود !! فیلم رو به اسم تاریخ اکرانش یعنی 1-18-08 ( بر عکس ) می شناختند !



این عکس هیولای اصلی هست که توی فیلم وجود داره البته ممکنه این عکس واقعایی نباشه ولی مطمئن هستم که یک چیزی توی مایه های همینه ...



اینم تیزر برای دوستانی که ندیدن ....
تازه متوجه شدم که تریلر هم داده :eek: ! لینک دانلود تیزر - تریلر
 

Elvish Hero

Channeling La Masia
کاربر سایت
Sep 23, 2005
4,143
این Cloverfield خیلی داره تبلیغ میکنه ولی نمیدونم چرا!فیلمای اینطوری رو معمولا میذارن واسه تابستون ولی این داره ژانویه اکران میشه،ژانویه دو دسته فیلما معمولا اکران میشن،فیلمای مربوط به سال نو و فیلمای مزخرف!باید دید!
اینم جالبه،راجع به Diablo Cody نویسنده ی فیلم Juno و یکی از شانسای اصلی اسکار،اینجا!
حالا من کاری ندارم ملکت آزاده اونجا یا چیه ولی امیدوارم اگه خواستن بهش اسکار بدن یه لباس آبرومندانه تر بپوشه:D
 

Elvish Hero

Channeling La Masia
کاربر سایت
Sep 23, 2005
4,143
عکس جدید از بتمن:
darkknightbatpod.jpg

جدا از اینکه بتمنش خوبه یا نه امیدوارم لااقل فیلم خوبی باشه،کریس نولان تا اینجا فیلم بد نداشته(هر چند همه شم عالی نبوده)
اینم از فیلم جدید اسکات به اسم Body of Lies:
bodyoflies-firstlook.jpg

برنامه یسال بعد پارامونتم میخواستم بذارم که لینکشو گم کردم!
خبر دیگه اینکه قراره یه بازسازی از Petropolis فریتز لنگ بسازن.
Indiana Jones4 First Official Poster
The Happening(M.Night Shiyamalan)
اینم لینک برنامه ی پارامونت برای سال 2008.
 
آخرین ویرایش:

Elvish Hero

Channeling La Masia
کاربر سایت
Sep 23, 2005
4,143
Warner Bros. 2008 Preview
Paramount 2008 Preview
New Line 2008 Preview
Overture 2008 Preview
سال بعد به نظر میرسه سال خیلی خوبی برای پارامونت باشه مخصوصا با آیرن من و ایندیانا جونز.وارنر برادرز هم که طبق معمول یه چنتا فیلم خیلی شاخ داره،این Overutre فکر نمیکنم مستقل باشه ولی نمیدونم مال کیه ولی یه چنتا فیلم خیلی پتانسیل بالا داره مثل همین فیلم دنیرو و پاچینو،یا یه فیلمی که دن چیدل و گای پیرس بازی میکنن توش.
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر