ایکس باکس 360بررسیپلی استیشن 3

بررسی بازی Dead Space

هر چیزی در دنیای هستی عمر مشخصی داشته و سرانجام آن نابودی و اتمام است. این نکته برای منابع غذایی و معدنی و حتی انرژی نیز صادق است.
این موضوع موجب به وجود امدن موضواعاتی برای ساخت فیلم‌های بسیار شده است. فیلم‌هایی که موضوع اصلی آن انسان‌هایی است که در چند صد سال آینده به دنیا می‌آیند، درست در همان زمانی که تمام منابع روی این کره خاکی به اتمام رسیده و زمین را قحطی در بر گرفته است. پس انسان‌ها مجبورند برای به دست آوردن منابعی جدید برای ادامه زندگی خود تمام کهکشان‌ها را درنوردند.
در این میان شرکت‌های بازیسازی نیز بی‌کار ننشسته و از این موضوع برای ساخت بازی‌های خود استفاده کرده‌اند. بازی‌های مانند Lost Planet از شرکت Capcom و همچنین بازی معروف Gears of War از شرکت Microsoft و … که انسان ها مجبور شده اند برای پیدا کردن محلی جدید برای زندگی و به دست آوردن منابع انرژی جدید میلیاردها کیلومتر را درنوردند و در طول این مسیر طولانی با مشکلات ناشناخته بسیاری نیز دست و پنجه نرم کنند.
شرکت EA هم که دوست نداشت از قافله عقب بماند، خبر از ساخت بازی جدیدی به نام Dead Space در سبک Horror Action را داد که با توجه به سابقه این شرکت در نابود کردن عنوان‌های بکر، نگرانی بسیاری از منتقدین را فراهم کرد، اما با نمایش اولین تریلر از این بازی، EA نشان داد که هنوز نقطه امیدی از خود به جای گذاشته است. تا اینکه سرانجام بازی Dead Space منتشر شد و توانست در همان روزهای نخستین انتشار، نظر بسیاری از دوستداران و همچنین منتقدین را به خود جلب کند.
داستان DS، داستانیست در مورد انسان‌هایی که در چند صد سال آیده زندگی می‌کنند و اکنون که تمام منابع آن‌ها به پایان رسیده، مجبور شده‌اند در قالب گروه‌هایی به‌وسیله سفینه‌های خود فضای ناشناخته را بکاوند و روش کار این گروه‌ها به این صورت است که با انفجار سیارات منابع آنها را استخراج کنند.

یکی از سفینه‌های که به این کار مشغول بوده، سفینه غول پیکر USG-Ishimura است که بعلتی مرموز و ناشناس مدتی است ارتباط آن به کلی با دنیای خارج قطع شده است. به همین علت سفینه‌های شناسایی به محل این سفینه اعزام شده تا نشانه‌ای از این سفینه غول پیکر به دست بیاورند.
حال نوبت شماست که اینبار در لباس یک مهندس یکی از همین سفینه‌های تحقیقاتی، به نام ایزاک کلارک(Isaac Clark) به ایفای نقش پرداخته و پرده از راز ناپدید شدن این سفینه بردارید. البته این دلیل اصلی ایزاک برای قبول این ماموریت نیست، بلکه هدف اصلی او از انجام این ماموریت پیدا کردن نشانه‌هایی از دوستان و علی‌الخصوص نامزد خود که یکی از محققان سفینه است و مدت هاست هیچ گونه خبری از او در دست نیست، می‌باشد. در ابتدای بازی و هنگامی که شما مشغول نزدیک شدن به این سفینه هستید، به طرز مشکوکی کنترل خود را از دست داده و به شدت با این سفینه برخورد می‌کنید.
شما بلافاصله بعد از خروجتان از سفینه درمیابید که اتفاقاتی ناشناخته روی داده که ناگهان دوستان شما مورد تهاجم قرار گرفته و همه آنها به طرز فجیعی کشته می‌شوند.
شما مجبورید برای فرار از این مهلکه سفینه خود را تعمیر کنید و در طول مسیر خود با موجود درنده‌خو و وحشی و همچنین کارکنان سفینه که حالت جنون به دست داده برخورد می‌کنید و درمیابید که که تمام این حوادث در اثر ورود شی ناشناس از سیاره ناشناخته به نام Aegis 47 بوده که کنترل افراد را به دست گرفته و با ترکیب نوعی ویروس با آنها موجوداتی به نام نکرومورفز(Necromorphs) را به وجود آورده و تمام سفینه را در اختیار گرفته است. البته به تعداد انگشتان دست افراد زنده‌ای باقی مانده‌اند که در طول بازی با آن‌ها آشنا شده و اطلاعاتی از آنها به دست میاورید. البته نظر هر کدام از این اشخاص راجع به این موضوع متفاوت است، فردی این حادثه را موضوعی برای فناناپذیری انسانها و فردی دیگر حادثه را عذابی از طرف خداوند به خاطر زیاده‌روی و طمع انسان‌ها می‌داند.
همانگونه که می‌بینید داستان بازی بسیار گیرا و در عین تخیلی بودن بسیار واقع‌گرایانه می‌نماید و به نحویست که گیمر را بیش از 12 ساعت پیش روی تلویزیون میخکوب می‌کند. تنها مشکل داستان این است که درصد زیادی از بیان آن توسط پیغام‌های ضبط شده بوده و شما برای فهمیدن کل داستان مجبورید بیش از یکبار بازی را به اتمام برسانید.

 شما برای فرار از این مهلکه سفینه خود را تعمیر کنید. پس احتیاج به لباسی دارید که بتوانید در هر کجای این سفینه قدم بگذارید. بهترین گزینه برای انتخاب شما لباس کارگران معدن سفینه است که بلافاصله بعد از این‌که آن را به تن می‌کنید نوید از یک نوآوری را می‌دهد.
از همان ابتدا مستطیل‌های کوچک رنگی که روی ستون فقرات شما وجود دارد، کاملا توجه شما را به خود جلب خواهد کرد. دیگر خبری از سیستم HUDهای تکراری در این بازی نیست(HUD سیستم نشان دهنده سلامتی گیمر در بازی است که معمولا به صورت یک خط در گوشه های تصویر و یا تغییر رنگ صفحه خود را نشان می‌دهد)، بلکه برای این کار شیوه‌ای کاملا خلاقانه به کار گرفته شده است، واحدی به نام RIG که روی لباس تمام پرسنل سفینه وجود داشته و بسته به میزان سلامت افراد مقدار این RIG متفاوت خواهد بود. این لباس علاوه بر این قابلیت‌های دیگری نیز به شما می‌دهد. شما محفظه‌ای دارید که می‌توانید در آن آیتم های خود را نگه داری کنید، که در ابتدا مقداری محدودی از این محفظه‌ها باز است و شما با پیشروی بیشتر در سفینه قادر به بازی کردن تعداد بیشتری از این محفظه‌ها می‌باشید.
لباس شما قابلیتی نیز دارد که میتوانید با آن حرکت اجسام را کنترل کنید که برای این کار نشانگری دایره‌ای شکل در پشت لباس شما تعبیه شده که میزان Stasis Power شما را نشان می دهد. همچنین شما می‌توانید اجسام را توسط نیرویی که در لباس شماست از دور بلند کرده و در صورت لزوم آنها را پرتاب کنید.
همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، داستان بازی در چند صد سال آینده اتفاق می‌افتد، پس شما نباید انتظار اسلحه‌های مانند AK7 یا M4 را داشته باشید. در ان بازی از اسلحه‌هایی کاملا خلاقانه‌ای استفاده شده که نمونه آن‌ها کمتر جایی به چشم خورده است.
اسلحه‌هایی که گلوله اغلب آن‌ها اشعه پلاسماست. البته خیالتان راحت باشد. شما نباید در طول بازی در گوشه گوشه اتاق‌های سفینه به دنبال اسلحه‌های جدید بگردید زیرا EA این کار را برای شما راحت کرده است.
در جای‌جای سفینه اتاقکی به نام فروشگاه یا Store وجود دارد که شما با مراجعه به آن می‌توانید انواع و اقسام وسایل مانند اسلحه‌ها – پک‌های کامل کننده سلامتی – انواع مهمات و حتی لباس پیشرفته تری نیز خریداری کنید و بدین وسیله محفظه‌های بیشتری برای نگهداری ایتم‌های خود داشته باشید. چون در این دنیا هیچ چیز رایگان نیست شما مجبورید پول جمع‌آوری کنید، این کار همانند بازی Resident Evil 4 انجام می‌ گیرد بدین صورت که شما پس از نابود کردن دشمنانتان کافی است از باقیمانده اجساد آنها پول باقی‌مانده را بردارید و یا در قفسه‌های موجود در سفینه را گشته و علاوه بر پول، مهمات نیز جمع کنید.لازم نیست از همین ابتدا نگران پول و کمبود جا برای مهماتتان باشید زیرا مسوولان سفینه ایشیمورا به فکر شما بوده و در همان فروشگاه 2 قسمت دیگر برای شما قرار داده اند. قسمت Inventory و قسمت Safe که شما میتوانید به راحتی در این دو قسمت اجناستان را فروخته و آن‌ها را به پول نقد تبدیل کرده و یا وسایلی را در حال حاضز نیاز ندارید به گاوصندوق فروشگاه منتقل کنید.

اشاره شد که ایزاک مهندس سفینه است، پس مسلما نباید اطلاعات نظامی داشته باشد. این مورد کاملا رعایت شده و ایزاک به گونه شخصیت پردازی شده که هیچ گونه توانایی حرکات نظامی را ندارد و این امر کاملا در طرز حرکات و همچنین نحوه ضربه زدن او به دشمنان مشهود است. ولی در عوض او با استفاده از تجربه خود و اطلاعاتی که در زمینه فنی دارد و بوسیله تجهیزات پیشرفته‌ای که در سفینه وجود دارد به راحتی در سیستم لباس و اسلحه‌های خود دستکاری کند و توسط آیتمی به نام Power Nods که در بعضی از کمدها و نیز در فروشگاه موجود میباشد در جایگاه مخصوصی به نام Bench به مدار داخل اسلحه دسترسی پیدا کرده و با تغییر دادن در مسیر این مدارها عواملی از جمله قدرت، ظرفیت، سرعت بارگذاری مجدد و حتی طول سلاح را نیز دستکاری کند یا با تغییر در مدار لباس خود میزان RIGهای خود و همچنی کپسول هوای تعبیه شده در لباس خود(مسلما انتظار ندارید که لباس کار یک فضانورد بدون کپسول هوا باشد؟) را افزایش دهد.
جالبتر از همه، منوهای دیجیتالی بازی هستند. منوهایی که بسیار زیبا و با کمال دقت و نوآوری طراحی شده و شما به راحتی و در حالت Real Time یعنی حتی بدون این‌که مجبور به توقف بازی باشید می‌توانید به راحتی از آن استفاده کنید. در این قسمت صفحه‌ای مجازی( مانند منوها در فیلم جنگ ستارگان) در جلوی چشم شما باز می‌شود و شما در عین حالی که مشغول گشت و گذار در سفینه هستید می‌توانید به راحتی متن‌های صوتی را مرور کرده و از آیتم‌های خود استفاده کنید و یا حتی نقشه خود را احضار کرده و از آن استفاده کنید.
البته نقشه بازی نوع راحت‌تری نیز دارد. شما لازم نیست هر بار برای پیدا کردن مسیر نقشه خود را باز کرده و در آن به دنبال مسیر بگردید بلکه فقط کافیست دکمه آنالوگ سمت راست را فشار داده تا نوار آبی بسیار خوش رنگی جلوی شما ظاهر شود و مسیر حرکت را به شما نشان دهد.
بهتر است کمی هم درباره نقطه جذابیت بازی یعنی نکرومورفزها یا همان جانوران درنده خو صحبت کنیم. هر هیولایی که در این بازی می‌بینید سرنوشت جدایی برای خود دارد. هر کدام در اثر ازمایشی جدا به این صورت تبدیل شده‌اند. و جالبی این دشمنان در این است که روش نابود کردن هر یک از دشمنان با نوع دیگر متفاوت است. شما دشمنی را باید دست و پایش را قطع کنید ولی دشمن دیگر را باید تمام رگهایی که از بدنش بیرون زده را ببرید. مثلا نوعی هیولا در بازی وجود دارد که دارای شکمی باد کرده و بزرگ هستند که در اثر ترکیب بدن زنان باردار با ویروس به وجود آمده‌اند که باید ابتدا پا و سپس سرشان را قطع کنید و اگر ناخواسته ضربه‌ای بر شکم آن‌ها وارد کنید نوزادانشان که هیولاهای بسیار ریز و خطرناکی هستند به شما حمله‌ور خواهند شد. تنوع در کشتن این جانوران و ترکیب آن با هوش مصنوعی نسبتا قویشان می‌تواند شما را مخصوصا در درجات سختی بالاتر دچار مشکل کند.
البته نباید تصور کرد که بازی تنها یک اکشن صرف است. زیرا در بازی شما برای رد کردن بعضی از مراحل و یا حتی کشتن بعضی از Bossها نیازمند حل یک معما که در بعضی حالات حتی شکل یک مینی گیم به خود می‌گیرند(البته در بازی مینی گیم‌های دیگیری مانند تیراندازی به اهداف و یا بازی بسکتبال نیز وجود دارد که در صورت موفقیت در انجام آنها به شما مهمات و پول اهدا میشود)، هستید که وجود چنین معماهایی در کنار دشمنانی که فقط و فقط به نابودی شما می‌اندیشند، موجب اشتیاق شما برای ادامه بازی خواهد بود.

از همان ابتدای بازی رد خون روی زمین و دیوارها توجه شما را کاملا به خود جلب خواهد کرد. رنگ بندی لوکیشن‌ها، بر خلاف بازی‌های هم سبک خود که بیشتر از رنگ‌های تیره برای القای جو ترسناک استفاده می‌کنند، از رنگ پردازی نسبتا واقع گرایانه استفاده کرده و سعی نموده رنگ صحنه‌ها را آن‌گونه که هست نمایش دهد. یکی از ویژگی‌های این گونه بازی‌ها موجود عنصری به نام خون برای ایجاد هیجان بیشتر در بازی است و به راستی در این بازی به خوبی از رنگ قرمز برای نشان دادن خون استفاده شده است. وجود خون زیاد روی دیوارها نشان دهنده خشونت زیاد در بازی است ولی نکته منفی که در اینجا به چشم می‌خورد اغراق و زیاده روی در پاشیده شدن خون است. شما قادر هستید با ضربه دست و پا اعضای بدن دشمنان را از هم جدا کنید که در ابتدا این قضیه در نظر شما جالب خواهد بود ولی بعد از مدتی هر چه به اجساد ضربه بزنید باز هم گالن‌ها خون به اطراف پخش خواهد شد که اغراق در این مساله را نشان خواهد داد.
موتور گرافیک به کار گرفته شده به گفته خود سازندگان بازی، موتوریست که در بازی The Godfather نیز به کار گرفته شده که البته هنوز برای این موتور نامی در نظر گرفته نشده است. اما نکته‌ای که موجب تعجب می‌شود این است که بازی پدرخوانده بیشتر در محیط‌های باز انجام می‌شود ولی برعکس آن DS در محیطی بسته روایت میشود و همچنین بیشتر جزییات حرکتی ایزاک و نوع گرافیک بازی بیشتر به بازی Resident Evil 4 شباهت دارد، مخصوصا نوع دویدن ایزاک که کاملا حرکت لیون اس کندی را در ذهن شما تداعی می‌کند و همینطور دوربین بازی، که کاملا شبیه به Re4 بوده و به صورت سوم شخص از پشت سر شما را کاملا و به بهترین شکل ممکن پشتیبانی می‌کند.
ولی موتور بازی هر چه باشد وظیفه خود را به نحو احسنت انجام داده است. حجم شدید دود، مه و بخار در بعضی از صحنه‌ها و همینطور جزئیات محیط کاملا زیبا و با دقت کار شده، به طوری که در بعضی از مراحل و به خصوص در مرحله آخر به قدری زیبا طراحی شده است که شاید مدت زیادی شما را محو زیبایی خود کند. همچنین برای طراحی بعضی از تصاویر پشت زمینه، مخصوصا در مراحلی که شما پشت توپ سفینه نشسته‌اید باید به طراحانش تبریک گفت، زیرا این مناظر به قدری طبیعی کار شده‌اند که به شما حس قرار داشتن در یک فضای لایتناهی را به خوبی القا می‌کند.
طراحی دشمنان، یاران ایزاک و حتی خود ایزاک با این که اغلب بر روی صورت او کلاه خودی وجود دارد، زیبا و با دقت صورت گرفته و فقط نبود دمو و انیمیشن در بازی موجب سوال شده زیرا در کل بازی شما شاید 5 دمو بیشتر مشاهده نکنید که آن هم به گونه‌ایست که به مدت بسیار محدود توان حرکت نخواهید داشت و فقط قادر به حرکت چشمان خود هستید. نورپردازی بازی نیز به صورت دینامیک می‌باشد. البته یه این گونه نیست که شما چراغ‌قوه همراه خود داشته باشید بلکه بر روی اسلحه شما چراغی قرار دارد که شما هنگامی که آماده به شلیک هستید نور اسلحه نیز فعال شده و به شما اجازه دید شعاع بیشتری برای تیراندازی را می‌دهد.
محیط تخریب پذیری ندارد و شما نمی‌توانید با ضربه و یا حتی شلیک به اطراف خرابی وارد کنید. البته بعضی از آیتم‌‌ها آن هم به صورت بسیار نامحدود قابلیت خرد شدن دارند که متاسفانه این موضوع تا حدی البته بسیار ناچیز کمی کیفیت فیزیکی بازی را خدشه دار کرده است.

شما با وجود اینکه بازی ها به صورت 3 بعدیست ولی عملا در 2 بعد یعنی X,Y بازی را انجام میدهید، یعنی بعد سوم بیشتر برای نشان دادن ارتفاع به کار رفته و شما حق حرکت در این بعد را ندارید. البته این نکته کاملا طبیعیست زیرا انسان‌ها هیچگاه نمی‌توانند با وجود نیروی جاذبه روی دیوارها قدم بگذارند. ولی آیا در فضایی که بعد مفهموی نداشته و جاذبه کمترین اثر را بر اجسام میگذارد، این موضوع صادق است؟
پاسخ این سوال منفی است. زیرا در بازی DS خلاف این نکته به شما ثابت خواهد شد. مراحلی در بازی وجود دارند که به علت شرایط خاص مثل شکستگی قسمتی از دیوار سفینه و … ، شما در مناطقی بدون جاذبه یا Zero Gravity به سر می‌برید. به لطف موتور بی نام بازی محدودیت بعد برای شما و کلا هر جسمی در این مکان برداشته می‌شود و شما به راحتی مانند یک فضانورد قابلیت جابه‌جایی در تمام ابعاد را دارید. شناوری اجسام نیز به دقت و با نهایت ظرافت کار شده است. به طوری که اگر از بعدی به بعد دیگر حرکت کنید کاملا متوجه تغییر جهت اجزا مانند در و حتی بلوک‌های به کار رفته در دیوارها خواهید شد. همینطور هنگامی که شما جاذبه را به محیط برمی‌گردانید می‌بینید که چگونه اجسام شناور به جای اصلی خود باز خواهند گشت. تنها نکته ای که در این میان کمی آزار دهنده است این میباشد که شما در این فضا قادر هستید به راحتی با ضربه دست و یا پا به دشمنان ضربه وارد کنید و یا اجسام را خورد کنید که در محیطی بدون جاذبه این نکته کمی مورد تعجب می‌شود.
و به عنوان آخرین نکته باید به طریقه Loading بازی و همچنی فریم ریت بازی اشاره کرد. در این بازی به زیرکانه ترین روش ممکن برای سپری کردن Loadingها استفاده شده است. در ابتدای بازی و پس از بازخوانی قسمت ذخیره شده، شما صحنه بسیار کوتاهی خواهید دید که از آن برای بارگذاری محیط استفاده شده ولی در طول بازی به هیچ وجه چنین صحنه‌‌هایی را نخواهید دید؛ هنگامی که شما از اتاقی به اتاق دیگر قصد جابه‌جایی دارید باید درهایی را از حالت قفل درآورده و به اصطلاح آنها را Unlock کنید، در این حالت نوار کوچک دایره‌ای شکلی بر روی دستگیره در شروع به حرکت میکند و در باز میشود که دقیقا در این زمان Loading محیط بعدی بدون اینکه حتی شما را ذره‌ای آزار بدهد، انجام می‌شود. همچینی نرخ فریم ریت بازی چه در صحنه‌‌های خلوت و چه صحنه‌هایی که دشمنان از در و دیوار به شما حمله می‌کنند ثابت بوده و تغییرات بسیار جزیی و در حدی بسیار نامحسوس خواهد بود.

صداگذاری بازی حتی از گرافیک آن نیز بهتر کار شده است. در همان ابتدای بازی هنگامی که آرم شرکت EA بر روی صفحه نقش می بندد، صدایی ناشناس، نوید یک بازی ترسناک را به شما می‌دهد.
کافیست از یک بلندگوی فراگیر استفاده کنید. صدای جانوران درنده خو لحظه‌ای شما را آرام نخواهد گذاشت. صدای خش و خش مدام از بلندگوهای عقب به گوش میرسد و در بعضی از جاها نعره هیولاها مو را بر بدن شما راست خواهد کرد.
جزییات صدایی بازی به قدری دقیق و ریز انجام گرفته و تفکیک شده‌اند که شما هر چند وقت یکبار سر خود را بر خواهید گردادند و به عقب نگاه خواهید کرد.
سعی کنید با صدای کم این بازی را انجام دهید، زیرا اگر ریسک آن را قبول کرده و بخواهید با صدای بلند به انجام این بازی مشغول شوید، شاید تا اتمام بازی چند مورد سکته خفیف در شما ایجاد شود. در بعضی صحنه‌ها صدای هیولاها آنچنان شما را غافلگیر خواهد کرد که ممکن است از روی صندلی به روی زمین پرت شوید. پس اگر هیجان را دوست دارید و خطرات ناشی از آن را قبول میکنید صدا را تا درجه آخر زیاد کنید و تجربه‌ای که به ما دست داد را کاملا تجربه کنید.
موسقی و همچنین Act Voicing در بازی نیز خوب انجام گرفته و تمام صداها با حرکات لب‌ها و دهن‌ها هماهنگی دارد. در صداهایی که از ضبط صوت یا از بی‌سیم به گوش شما میرسد هیجان و همچین ترس و هیجان به خوبی به گوش می‌آید. تنها نکته‌ای که وجود دارد این است که هیچ صداپیشه و به طور کل هیچ گونه صدای برای خود ایزاک در نظر گرفته نشده و این شخص حتی از اول تا آخر بازی کلامی بر لب خود نمی‌آورد به گونه‌ای در بعضی اوقات حس لال بودن او به گیمر دست می‌هد.

پس اگر دلتان برای هیجان تنگ شده و دوست دارید در فضایی کاملا مجازی با زامبی‌ها مبارزه کنید و اگر مسولیت کمی سکته را به جان می‌خرید لحظه‌ای دریغ نکرده و همین الان بازی Dead Space را درون درایو گذاشته و صدای آن را تا آخر زیاد کنید.

مجموع امتیاز - 9

9

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
اسلحه‌هایی که به ندرت در بازی دیگری آن را دیده‌اید
انواع و اقسام دشمنان
طراحی چهره‌های دشمن و دوست به بهترین نحو
محیطی کاملا واقعی
صداپیشگی بسیار زیبا
داستان کار شده و عمیق
نقاط ضعف:
ماموریت ها و مراحل نسبتاً تکراری

User Rating: 4.55 ( 4 votes)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا